فلسفه هایدگر میان تبلیغ فاشیسم و آنتی کمونیسم

Martin Heidegger(1889-1976)  آرام بختیاری کج فهمی فیلسوفان مذهبی دانشگاهی وطن از هایدگر. چرا…

سفر ملاهبت الله به کابل ؛ نشانه های زوال یا…

نویسنده: مهرالدین مشید نبض زمان و رقم خوردن شمارش معکوس در…

جامعه دین زده چگونه است؟

عبارت از جامعه می باشد٬ که دیندار از دین٬ چون…

نوای خلقِ غمدیدهء بغلان!

امین الله مفکر امینی       2024-13-05 آسمـان گرفته سخت برما، زمیــــن از سوی…

تنهایی و غربت شناخت نامه ی تبعید

نویسنده: مهرالدین مشید روایت دیگری از تنهایی و غربت روایت تبعید یعنی…

دست یاری 

بر بلای سیل بغلان مبتلا است  ساکنان اش زین مصیبت در…

تجلیل از روزمادردرکشورشاهی هالند

بتاریخ 12می سالجاری درشهرارنهم کشورشاهی هالند محفل باشکوهی ازسوی شوراي…

بجنبید ایکه خود ها، حامییان حقوق بشرخوانید!

امین الله مفکر امینی       2014-13-05! ندانم چطور گویم ویا به تصویر کشمدردوناله…

اینجا بغلان است، آدمیت را سیل برده است!

سیامک بهاری “ما نه غذا داریم، نه آب آشامیدنی، نه سرپناه،…

خشم سیلاب

رسول پویان خانه و باغ و زمین و روستا ویران گشت خـشـم…

 قاضی ی شهر شرف

محمد عالم افتخار مال تاجـر غرق دریا گشـته بود تاجر آنجا محوِ…

خیزش های مردمی نشانه های شکست طلسم وحشت طالبانی

نویسنده: مهرالدین مشید تبعیض، حرمت شکنی و استبداد کار نامه ی…

مادر

ای مادر من فرخ و آباد بمانی پر خنده به لب…

چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی

انتظارم، بوی سیگارهای زر گرفته... و روزهای تلخِ نیمه سوخته میان بغض خاموشت…

جنگ قدرت ها

رسول پویان جنگ قـدرت ها دل زخمین وخونین آورد جـای صلح و…

افراطیت پادزهر خیانت رهبران اسلام سیاسی و یا شکست مبارزات…

نویسنده: مهرالدین مشید علل و عوامل یا چگونگی و چیستی باز…

زبان آریایی یا آریویی چی شد؟

نوشته: دکتر حمیدالله مفید ——————————— زبان بازتاب خرد آدمی است و انسان…

تعامل 

نور محمد غفوری از چندی به اینطرف در مکالمات و نوشتار…

جمال غمبار

آقای "جمال غمبار"، (به کُردی: جەمال غەمبار) شاعر و نویسنده‌ی…

چین کاوشگری به نیمه تاریک ماه فرستاد

منبع تصویر، GETTY IMAGES ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۳ مه ۲۰۲۴ آژانس فضایی…

«
»

موانع سرمایه داری ایران بنا به کتاب احمد اشرف

دکتر بیژن باران

 

در سده 20، ایران نتوانست با عوامل درونی از جامعه پیشامدرن بیرون بیآید. با درآمد نفت، ج ج 1، ج ج 2، انقلاب سفید 41 و انقلاب اسلامی بهمن 57، شیوه تولید از سرمایه داری کمپرادر به رانتیر دگرگون شد. در اینجا عدم انکشاف متعارف سرمایه داری بررسی می شود. در آن قرن تولید کشاورزی برای خودکفایی بود. قالیبافی هم توان پذیرش نوآوری صنعتی را نداشت.

 

در ایران پیدایش عشایر پس از ورود ترکان غزنوی و سلجوقی- نقش 2گانه در شهرها و راههای تجاری بین آنها داشته؛ مانع رشد سرمایه داری شدند. عاملان حکومت، گزمگان ، مستوفیان، زمینداران در شهر بودند. محله های شهر، اصناف شهری، جماعت روستایی زیر یوغ استبداد حکومت بودند. پس آزادی و خودمختاری نه در شهرها نه در روستا بودند. همین مانع ایجاد تضاد میان شالودهای تولید شهری و روستایی شد. رک به کتاب اشرف- موانع سرمایه داری ایران در زیر.

رهبر فدایی، حمید اشرف نماد شجاعت، هوش، مبارزه است. برادرش دکتر احمد اشرف آثار علوم انسانی پدید آورد. تاثیر دانش احمد و شجاعت حمید در فرهنگ ایرانی باید بررسی شود. آرش، کاوه، مزدک، بابک، کوچک خان، تختی بخش مهم فرهنگ یعنی مبارزه، شجاعت، انصاف را تقویت می کنند. آثار علمی، تاریخی، هنری، ادبی مانند گلستان سعدی، غزل حافظ، رباعی خیام، مثنوی مولوی، افسانه نیما هم ارکان فرهنگ اند. تقاطع دانش و مبارزه شاهنامه فردوسی است که رزمندگان ایرانی را از عهد اساطیر تا هزاره اول با صفات عدالت طلبی، شجاعت، هوش زندهمان کند. این 2 نماد دانش و مبارزه برای جوانان الگوی پنداری و رفتاری پدید آورند.

احمد اشرف نوشت: در زمان قاجار شهرهای منفصل از هم 3 بخش داشتند: ۱-ارگ، ۲-مسجد جامع/ آدینه، ۳-بازارها. این بخش ها مقر علما ،عمال دیوانی ،تجار، کسبه، پیشه وران بودند. در هندسه شهر مسجد جامع با بازار و بناهای دولتی پیوند داشت. حومه شهر جالیزهای سبزی داشته؛ در شهر مساکن، حمام، کسبه مردم  بودند. او موانع تاریخی را 2نوع تجرید کرد : درونی- خصوصیات شیوه های تولید شهری، روستایی، ایلی؛ نظام سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ناشی از آنها. بیرونی- وضعیت نیمه استعماری، تحولات سیاسی و اقتصادی جامعه زیر سلطه ی خارجی .

 

تفاوت عمده قیاس تکوین سرمایه داری اروپا و خاور میانه در عامل خارجی استعمار و عامل داخلی عشایر ترک است. استعمار در آغاز سده 20 به نیروهای مذهبی و سکولار در مبارزه با حاکم مطلقه کمک کرد. پس از ج ج 2، تز کمربند سبز ایزونهاور و سپس برژینسکی-کارتر در مهار اردوگاه به گسترش بنیانگرایی نخست در عربستان، سپس انقلاب اسلامی ایران، سپس افغانستان، لبنان؛ قلع و قمع نیروهای سکولار راست و چپ انجامید.

 

البته عامل درونی عدم شکوفانی سرمایه داری، بیکاری جوانان، عقبماندگی فرهنگی- روبنای شریعت بر سرمایه داری گذاشته؛ مانند چین و کره شمالی با ادعای حزب کارگران. بنیانگرایی وهابی، شیعی شیوع یافت. آرمان ناسیونالیزم دکتر مصدق، ناصر، بن بلا، قذافی، صدام به شکوفانی اقتصادی نرسیده؛ جوانان بیکار به فقه اسلامی روی آوردند.

 

رودی ماتی دوره صفوی را بررسی کرده؛ نوشت: پرتغالی‌ها اولین کشور اروپایی بودند که نقش مهمی از نظر تجاری، نظامی و دیپلماتی در 1507 خلیج فارس ایفا کردند. اشرف موانع عدم رشد سرمایه دار در ایران را با تاکید بر پیوند روستا و شهر، استبداد آسیایی، عشایر ترک، حضور استعمار می شکافد.

 

تعاریف مقولات زیربنا، روبنای، سرمایه داری در شرایط خاص قرن 19 اروپا/ انگلستان را می توان از آثار مارکس و انگلس بیرون کشید. انطباق این مقولات بر ایران قرن 20 می تواند کمک به درک سیر تحول جامعه کند. در سده 21 کشورهای عضو سازمان ملل 196 بوده که هر کدام در مراحل گوناگون سرمایه داریند که اکثرا در مدار سرمایه مالی جهانی/ گلوبالیزم اند. ترکیب این 3 مقوله، میانبُری برای بررسی تحول یک جامعه شرقی است.

 

سرمایه داری/ کاپیتالیزم نظام اقتصادی-سیاسی است که تجارت و صنایع را مالکان خصوصی برای سود کنترل می کنند. 2نوع عمده خصوصی مانند آمریکا و دولتی مانند چین است. مناسبات عمده تولید رابطه بین صاحبان ابزار تولید/ سرمایه داران و استثمار کارگران/ پرولتاریا است؛ تاریخ تضاد طبقات بوده؛ از همکنشی شیوه تولید و مناسبات تولید پدید می آید. اکنون گلوبالیزم رشد خدمات را سریعتر می کند.

 

مارکس و انگلس در برخی آثار شیوه تولید آسیایی را در خودکفایی روستا، بهره مالکانه، استبداد شرقی آوردند: “شرایط اقلیمی، وضع زمین، فضای عظیم، بیابانی که از صحرای آفریقا از طریق عربستان، ایران، هندوستان، تاتارستان، تا ارتفاعات فلات آسیا بوده؛ سامانه آبیاری مصنوعی را با آبرو، قنات، کاریز- پایه زراعت شرقی کرد. ضرورت بدیهی استفاده صرفه جویانه از آب… در شرق ناگزیر مداخله قدرت متمرکز دولت را طلبید. منشأ آن وظیفه اقتصادی به ویژه سازمان دادن امور عمومی که دولت‌های آسیایی مجبور بودند اجراء کنند، از همین جاست.” انگلس دولت را «سلطنت منتظم ایرانی ساسانیان» ‌نامید. پس در ایران بجای شکل یونانی- رومی بردگی، فرانسوی- آلمانی فئودالیزم، انگلیسی- هلندی سرمایه داری، باید شکل ویژه تولید را یافت که در سده 20 با درآمد نفت ویژگی دیگری یافت. http://vista.ir/article/233617  ایران و شیوه تولید آسیایی.

 

کاپیتال بمعنای نوین یعنی مقوله عمده در نظام سرمایه داری در 1611 در انگلستان بکار رفته؛ مارکس در کتاب خود بهمین نام آنرا تشریح کرد. او در کاپيتال، ج3، فصل ۲۳ نوشت: سرمايه داری را نه جمع ساده سرمايه خصوصی بلکه بازتاب کل سرمايه اجتماعی باید خواند. در نتيجه تکامل نهايی توليد سرمايه داری يک مرحله انتقالی لازم به سوی بازتوليد سرمايه اموال توليد کنندگان است، اما نه به مثابه اموال خصوصی توليدکنندگان منفرد، بلکه به مثابه اموال توليد کنندگان مشترک. بررسی بخشی از نظريات در مورد امپرياليسم، محمد سوداگر. http://www.kargaran-iran.com/Maqale/2009/10/post_1351.html

 

او در این کتاب ترکيب اجزای سرمايه، کار، محصول، صاحبکار، ارزش اضافی، ثروت، حرکت هزینه دار سرمايه بسوی امنیت و سود واشکافی می شوند. صدور سرمايه از کشوری به کشور ديگر در همين راستا است. در یک کشور افزایش با سرمايه نرخ سود را کاهش می دهد. چرخه تقاضا- مصرف بحران ادواری پدید می آورد. این بحران ساختاری در نظام سرمايه داری بوده؛ در نتيجه سود را کاهش می يابد. در گلوبالیزم، امنیت سرمایه بر سود الویت داشته؛ سرمایه گذاری در خود غرب، با بسط سیاحت و خدمات انجام شده؛ لذا موج مهاجرت از کشورهای عقبمانده به غرب تشدید شده است.

 

صدور سرمايه به کشور های ديگر در کوتاه مدت بدیلی برای نجات سرمايه داری از بحرانهای ادواری و ساختاری کارساز است. نیز با پیدایش فن آوری، کاربرد آن در مدیریت و اقتصاد، جوامع سرمایه داری به عمر خود و گسترش سرمایه داری در جهان با تعامل بین خود می افزایند. با جهانی شدن سرمايه و اشباع بازار بين المللی اين بدیل در جهان سوم شغل آفرینی کرده؛ بازار را گسترش می دهد. لذا کشورهای پیرامونی مانند کوبا، ایران، افغانستان اشتیاق به سرمایه گذاری خارجی دارند.

 

در 25 سال گذشته رشد چین و هند 1 میلیارد انسان در جهان را از فقر مزمن نجات داد؛ تاجاییکه سازمان ملل تعهد کرد تا 2030 فقر مزمن را محو کند. جهان اول جی7 و جی 20 یعنی آمریکا و اتحادیه اروپا حدود 30، جهان دوم 10 کشور بریکس، جهان سوم هم بقیه 150 کشور دیگرند.

 

مارکس نتیجه گرفت: شیوه های تولید در قاره های غیر اروپایی شکل راکد به خود گرفته؛ توسعه بیشتر را مسدود کردند. یکی از نتایج پیش از قرن 17، وجود شیوه تولید آسیایی با عدم تغییر در زندگی آبریژنهای استرالیا، سرخپوستان آمریکا، نواحی آسیایی بود. در این قاره ها ورود عامل خارجی استعمار در قرن 17، جامعه را از دوره قبیلگی، بدون گذار از برده داری و فئودالی، به سرمایه داری جهاند. ضعف سرمایه داری در آنها رکود را شکسته؛ توسعه گسسته جهشی پدید آورد.

 

ولی ناکارایی اقتصادی، عقب ماندگی اجتماعی، عدم انباشت سرمایه، ضعف سرمایه نهی در تولید- فقر، بیکاری، مریضی را گسترده کردند. قیامهای مهم به ضد استعمار بقرار زیرند: استقلال آمریکا 1776، کشورهای آمریکای لاتین در قرن 19، استرالیا و کانادا کمی بعد، هند 1948، مستعمرات قرن 20 در آفریقا.

در سومین پیش نویس نامه 1881خود به ورا زاسولیچ در باره هند، او نوشت: سرکوب مالکیت مشاع بر زمین، چیزی بغیر از یک اقدام خرابکارانه انگلیسی نیست که جمعیت بومی را نه به جلو بلکه به عقب می راند. این را در انقلاب سفید بهمن 41 می توان دید که کشاورزی ارباب رعیتی داغان شد. مراتع مشاع، چراگاههای ایلیاتی، زمینهای دیم- تبدیل به مزرعه سرمایه داری شدند. تولید گندم فرو کاهید؛ واردات غله از آمریکا افزایش یافت. نتیجه آن در انقلاب بهمن 57 رجعت حاکمیت به عهد جنبش تنباکو شد.

 

او در این نامه ادامه داد: انگلیسی ها اجاره سالانه از هندی ها گرفتند. این اجاره افزون بود بر: درآمد راه آهن غیرقابل استفاده برای هندوها، مزایا برای نظامیان و کارمندان غیر نظامی، مخارج جنگ افغانستان و دیگر جنگ ها. این اجاره یکطرفه و کاملاً متمایز از آنچه می باشد که سالانه در داخل هند انگلستان بخود اختصاص می دهند. ارزش کالاهایی که هندی ها بلاعوض و سالانه به انگلستان می فرستادند؛ بالغ بر کل درآمد 60 میلیون کارگر کشاورزی و صنعتی هند می شود! این یک روند خونخوار کینه توزانه است! سالهای قحطی یکی بعد از دیگری و در ابعادی تاکنون بیسابقه در اروپا، تکرار می شوند!  http://kanoonevokala.persianblog.ir/page/11

 

او و انگلس استعمار را مرحله ضروری از تاريخ دانسته؛ عليرغم محکوم کردن، آن را ضرورت جبری در گذر جوامع از مراحل پيشا سرمايه داری خواندند. در روزنامه نيويورک ديلی تريبون، مارکس نوشت: من با کسانی که به عصر طلايی هندوستان معتقد بودند همنظر نيستم. اما نمی توان شک کرد که صدماتی را که انگليسيها به هندوستان زدند؛ خیلی از آنچه تاکنون هندوستان دیده متفاوت باشد. اين تجاوزکاران انگليسی بودند که دوکهای دستی و چرخهای ريسندگی هندی را داغان کردند؛ ماشين آلات پيشرفته را جايگزين آن کردند. کتاب سوداگر.

 

او ادامه داد: اين حقيقت دارد که محرک انگلستان در ايجاد انقلاب اجتماعی در هند شوم ترين منافع را تشکيل می داد. در اجرای آن سفيهانه کوشید، اما مسئله اين نيست، مسئله اين است که آيا بشريت می تواند سرنوشت خود را بدون انقلاب بنيادی در وضع اجتماعی آسيا به سرانجام برساند؟ جنايت انگلستان هرچه باشد؛ به مثابه ابزار ناآگاه تاريخ، انقلاب را در هند به جلو برد. همانجا. این پیشگویی در چین 1948، ویتنام، هند، اندونزی، الجزیره بوقوع پیوست.

 

سرمایه داری برخی دول غربی با کشف 2قاره جدید به مرحله استعمار با انباشت سرمایه انبوه رسید که ناشی از مراودات دریایی تجاری آنها با 4قاره دیگر بود. برای استعمار مانند یک انحصار قوی بدیل ساخت و پاخت با دولتمردان بومی، منفعت بیشتری برای تجارت داشت تا از طریق رقابت بین دول استعماری. برای دولتمردان بومی هم این رابطه نافع بود؛ زیرا مقام، منزلت، گاهی درصد واسطه گی برای آنها جذاب بودند. لذا تا ج ج 2 و تشکیل سازمان ملل سیاست بسیاری کشورهای پیرامونی تابع مطامع استعمار بود.

 

تا نهادهای مدنی در جامعه نباشند؛ قدرت سیاسی ابزار استقرار استبداد است- استبدادی بعد از استبداد دیگر. لذا پس از 100 سال از انقلاب مشروطه، در ایران دمکراسی هنوز محقق نشده. ضعف دمکراسی در خاور میانه- بجز ترکیه و اسراییل- قابل غور است. فوکو نوشت: ماهیت سیال و موضعی قدرت- همه جا حاضر بودن قدرت از آن رو نیست که قدرت این امتیاز را دارد که همه چیز را زیر یک پارچگی تزلزل ناپذیرش گرد آورد، بلکه از آنرو است که قدرت در هر لحظه و هر نقطه، یا به عبارت بهتر در رابطه ای میان نقطه ای با نقطه دیگر تولید می شود.

 

قدرت همه جا هست، نه به این معنا که درست همه چیز را در بر می گیرد، بلکه به این معنا که قدرت از همه جا می آید. قدرت با دائمی، مکرر، ساکن و خود بازتولیدگر بودنش، فقط اثری کلی است که از همه این تحرک ها ناشی می شود، زنجیره ای که بر هر یک از این تحرک ها اتکا کرده؛ به نوبه خود در پی آن است که آن ها را از تحرک باز دارد. قدرت نهاد، ساختار ، نوعی قدرت مندی نبوده که برخی افراد خاص از آن برخوردار باشند. قدرت نامی است که به یک موقعیت استراتژیک پیچیده در جامعه ای معین اطلاق می شود. میشل فوکو، اراده به دانستن، ترجمه نیکو سرخوش، ا. جهاندیده. نشر نی، چاپ 7، 1391ص 108

 

خشونت خونین یعنی قتل، شکنجه، قطع عضو در تاریخ رو به کاهش است. استون پینکر در بحث خود می گوید: نوع بشر در 1میلیون سال گذشته خونریزتر بوده تا در قرن 21. در سده 20 حدود 100 میلیون انسان نابود شدند. در حالیکه بنا به مدل قتل انسانهای اولیه 2 میلیارد کشته می شد. او با آمار و منطق ثابت کرد: انسان در طول تاریخ مسالمت آمیزتر شده؛ حتی به جانوران هم مهربانتر شده. https://www.ted.com/talks/steven_pinker_on_the_myth_of_violence?language=en

*

پیوست زیر با ویراست رئوس برجسته کتاب احمد اشرف- موانع رشد سرمایه داری صنعتی در ایران آمده. او موانع را به داخلی و خارجی تقسیم کرد. الف- داخلی با حاکم بودن شرایط دوگانه زیر اند: http://sepehrdidar.persianblog.ir/post/48

1-خصوصیات نظام سیاسی و اقتصادی در جامعه ی شهری و روابط خاص آن با جامعه ی روستایی با سابقه ی طولانی.

2-تداخل و مزاحمت شیوه ی تولید عشایری با شیوه های دیگر تولید و سلطه ی عشایر بر مناطق شهری و روستایی.

 

شیوه ی تولید شهری – روستایی بگونه ای بود که سبب عدم توسعه شهرها-  یعنی تقسیم کار اجتماعی میان کشاورزی، بازرگانی، صنعت رخ نداد. در نتیجه جامعه را از جدا کردن تولید شهری و روستایی باز داشت. از دید سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی پیوند مناطق شهری و روستایی مانع تمایز و رویارویی ایندو با هم نشد. برخلاف اروپا که این تمایز به طغیان بورژوازی شهری انجامید. این عدم تمایز اهمیت شهر را در نظام اجتماعی افزایش داد که مانع خودفرمانی اجتماعات شهری شد. در نتیجه از استقلال بازاریان و مشارکت آنان در حکومت شهر جلوگیری کرد.

 

زیرا شهر پایگاه قدرت سیاسی، روحانی، زیر نظر حکومت مرکزی بود که فرصت مناسبی برای رشد و توسعه ی انجمنهای مستقل صنفی قوی فراهم نیاورد. از طرفی انجمنهای صنفی ضعیف وسیله ی مناسبی نبودند تا دولت یا سازمان گردآوری مالیات و دفاع بتواند با پیشه وران شهری به طور گروهی روبه رو شود. شهر روستا را با این شیوه به طور دسته جمعی استثمار کرده؛ مازاد تولیدشان را گرد آورده؛ در موارد لزوم بیگاری مانند مرمت راه و آبرو  هم به آنها داد.

 

با هجوم و استقرار تورانیان از سده 5 جمعیت قبایل و عشایر تورانی مانند قشقایی و ایرانی جمعا یک چهارم جمعیت کشور شد. تفوق نظامی عشایر، سلطه ی سیاسی- نظامی بر جامعه، پیوند شهر و روستا باعث شدند عشایر در قدرت سیاسی محور باشند. این ادغام عشایر در نظام سیاسی منجر به توازن میان نهادهای قدرت مرکزی و نیروهای عشایری شد؛ مانع مضاعف راه رشد سیاسی سرمایه داری ملی در شهرها شد. حتی با سلطه و اقتدار حکومت مرکزی باز هم اثر منفی کمی داشت. این باعث ناامنی های بازاریان شد. زیرا هم زیر بار ناامنی ناشی از فشار عمال دیوانی و مافیای لاتها بر کسبه شهرها و هم ناامنی های ناشی از سلطه ی عشایر بر راههای تجاری بود.

 

مزاحمت شیوه تولید عشایری به دو صورت بود: 1-فعالیت کشاورزی را محدود کرده؛ کندی جریان آن را به مناطق شهری کشاند. 2- رشد و توسعه ی درون زای سرمایه داری از بطن بازارها را دشوار ساخت. از طرفی تجار با موانع زیر روبرو بودند: عدم پیدایش طبقه ی مقتدر-که فرمانروای بازار داخلی، بازار پولی کشور، کارگزار صنایع جدید باشد.

 

ب- خارجی: عوامل خارجی رشد سرمایه داری را می توان به 3 دسته تقسیم کرد: 1- پیدایش و استقرار وضعیت نیمه استعماری. 2- وابستگی اقتصاد کشور به بازارهای جهانی. 3- خصوصیات اقتصادی تجار ایرانی. وضعیت نیمه استعماری و وابستگی اقتصاد سنتی جامعه ی ایرانی به بازار نوپای جهانی در سده 13باعث سلطه ی اقتصادی همسایگان شمالی و جنوبی در راستای اهداف سیاسی شان بود. علایق قدرتهای استعماری ابتدا متوجه منافع صرفا سیاسی بود. سپس با پیدایش و گسترش بازار جهانی در اواخر سده ی 13 هم منافع اقتصادی در کنار منافع سیاسی مورد توجه خاص بود. نیز گسترش فعالیت اقتصادی وسیله ای برای تحکیم و تثبیت موقعیت سیاسی شد.

 

در شرایط نیمه استعماری ایران آن زمان، نهاد حکومتی برای اداره ی امور داخلی خوب و مناسب بود. دو نیروی متخاصم استعماری مستقیما اداره ی امور کشور را بدست نگرفته؛ ولی آن را همچون حایلی در کشاکش خود داشته؛ برای تثبیت نفوذ خویش در ایران به رقابت پرداختند. این وضعیت از نظر ماهیت و تحولات اجتماعی در کشور نیمه مستعمره آثار و نتایجی را در پی داشت: حمایت از نهادهای کهن حکومتی و حفظ وضع موجود سیاسی؛ پاشیدگی بازارهای کوچک و انعطاف ناپذیر محلی؛ رشد تجارت خارجی؛ تخصص در تولید و صدور مواد خام؛ رکود صنایع دستی؛ اعتیاد به مصرف مصنوعات غربی؛ برهم خوردن توازن پرداختها؛ افزایش قرضه های خارجی.

 

سلطه ی قدرتهای استعماری بر موسسات اقتصادی مانند بانکها، گمرکات، بازارهای محلی، بازرگانان، اصناف زیاد بود. در کل وابستگی اقتصادی به قدرتهای دوگانه استعماری در وضعیت نیمه استعماری، علی رغم مساعد نبودن شرایط داخلی به خاطر انگیزه های خارجی، بازرگانی بین المللی رشدی شتابان یافت. در نتیجه در همسازی با آن، دگرگونی در تولید کشاورزی، تولید صنعتی، مبادلات تجاری بدست آمد. کشاورزان دستمایه ی اقتصاد سنتی برای ایجاد قدرت لازم برای واردات مصنوعات غربی بودند. از طرفی بازارها و صنایع غربی به مواد خام تولید بخش کشاورزی نیاز داشتند. باید تولید مواد خام تخصصی می شد تا روابط استعماری توسعه یابد.

  

در زمینه ی صنایع دستی، صنایع نساجی در رقابت با نساجی منچستر افول کردند. ولی در قالیبافی، به همت تجار ایرانی و فرنگی، صادراتش به دو علت زیر توسعه یافت: 1- تقاضای فراوان برای آن در بازارهای مغرب زمین. 2- ناتوانی صنایع جدید غربی در تولید قالی و ناتوانی رقابت با تولیدکننده ایرانی؛ لیکن در قالیبافی امکان رشد سرمایه داری صنعتی نبود. بعدها رنگهای گیاهی و معدنی با صنعتی تکمیل شدند.

 

تجار ایرانی مستقل یا نماینده ی تجار و شرکتهای خارجی به وارد کردن مصنوعات غربی و صادر کردن مواد خام کشور به بازار جهانی پرداختند. سیاست نامناسب گمرکی کمک به زوال صنایع سنتی کرد. وضعیت نیمه استعماری هم کمک کرد تا صنایع جدید توسعه نیابند. تاسیس و گسترش بانک شاهنشاهی ایران، بانک استقراضی ایران که با تسلط بر بازار پول کشور همراه بود باعث تثبیت نفوذ استعماری همسایگان شمالی و جنوبی در کشور شد. مانع اساسی در راه توسعه ی درون زای بانکداری نوین از بطن بانکداری سنتی ایجاد شد.

 

عوامل خارجی 3گانه فوق یعنی نیمه استعماری، وابستگی اقتصادی، خصوصیات تجار به همراه افزایش رشد بازرگانی خارجی در پایان سده ی 13و آغاز سده ی 14، تجار خارجی را به گسترش بازار داخلی، بکر، توسعه پذیر تحریض کرد. تجار ایرانی که در گذشته در بازارهای محدود شهری فعالیت داشتند؛ به حرکت درآمده؛ به گسترش فعالیت در سطح کشور پرداختند. عامل خارجی سوم  خصوصیات اقتصادی تجار ایرانی بود که در 7 بخش آمده اند: 1-گردآوری و صدور مواد خام مورد نیاز بازار خارجی مثل: تریاک، پنبه، ابریشم، خشکبار، مواد غذایی؛ وارد کردن کالای صنعتی مثل قماش منچستر، قند، شکر، چای.

 

2-عدم تخصص در رشته ی خاص تجارت، صادرات، واردات کالا، صرافی. تجار در صورت لزوم به تجارت و مبادله ی کالاهای گوناگون نیز پرداختند. 3-تجار ایرانی  در صنایع و  تجارت به سرمایه گزاری پرداختند؛ در زمینه ی تجارت با تجار غربی که در ایران فعال بودند پهلو زدند. ولی در سرمایه گزاری صنعتی در برابر آنان نقش ناچیزی داشتند. کارخانه در این دوران تاسیس شد. تنها کارخانه هایی موفق بودند که به آماده سازی محصولات کشاورزی پرداختند؛ مانند کارخانه های پنبه پاک کنی و دخانیات. حال آنکه کارخانه هایی که با مصنوعات خارجی رقابت داشتند مانندکارخانه ی ریسندگی، بافندگی، قند با شکست روبرو شدند.

 

4-تجار بزرگ و حتی متوسط آن زمان گرایش شدیدی به سرمایه گزاری در املاک مزروعی/ خرید دهات داشتند. آنان سرمایه و نیروی خود را در خرید دهات گذاشته؛ از ایجاد کارخانه طفره رفتند. 5-گروهی از آنان نماینده ی تجاری شرکتهای خارجی، گروهی نیز تحت الحمایه، حتی تبعه ی همسایگان شمالی و جنوبی بودند. 6- برتری تجار بر عمال دیوانی از نظر مالی و گردآوری ثروت زیاد برای خود.

 

از سویی بازار تجارت در آن دوره رونق یافت. از سوی دیگر با از هم پاشیدگی امور مالی حکومت و فقرخزانه ی دولت همراه بود. گذشته از عوامل سیاسی و اقتصادی ناشی از عوامل مالی، مسایل ثانوی دیگر هم بودند: کاهش ارزش نقره، کسری موازنه ی پرداختها، نظام نادرست وصول مالیاتها، ناهنجاری عوارض گمرکی، عدم وصول مالیات بر درآمد از تجار.

 

7-به خاطر وابستگی اقتصادی کشور به بازار جهانی، تجار بزرگ به بازرگانان خارجی وابستگی پیدا کردند. چون تخصص در تولید صنعتی، واردات، صادرات کالا، بانکداری، ملکداری نداشتند؛ فرق بین سرمایه داری وابسته و ملی دشوار شد. با اینکه به غرب وابسته بودند؛ آنها جنبش اجتماعی سیاسی برای ترجیح امتعه ی وطنی، تاسیس بانک ملی، کوتاه کردن دست خارجیها از اقتصاد کشور را پدید آوردند. تجار ایرانی آشنا با فرهنگ غربی، فکر آزادی، برقراری حکومت مشروطه، مردمسالاری/ دموکراسی بورژوایی را پذیرا شدند.

 

خصوصیات تجار بزرگ از نظر سیاسی: 1- به خاطر افزایش قدرت مالی، نظارت بر امور کسبه، شبکه های گردآوری، توزیع کالاها- قدرت سیاسی آنان در بازار فزونی گرفت. 2- بیش از گذشته از استبداد، بی قانونی و دلبخواهی بودن اداره ی امور، نیز ناامنی ناشی از نظام حکومتی رنج می بردند؛ با آن خصومت کردند. 3- با همه ی وابستگی به سرمایه داری غربی بسیاری از آنان گرایشهای وطن پرستانه ای داشتند. با استعمار غرب که مانع رشد سرمایه داری صنعتی، استقلال، قدرت اقتصادی کشور می شد، خصومت ورزیدند.

 

تجار به خاطر داشتن این خصوصیات همراه با روحانیت پیشرو و روشنفکران شهری، رهبری جنبشهای بزرگ سیاسی ضداستعمار و ضداستبداد را عهده دار شدند. این مبارزات دسته جمعی تجار در کوشش متشکل آنان برای ایجاد مجلس وکلای تجار در تهران و شهرهای بزرگ آغاز، در جنبش تحریم تنباکو، نهضت مشروطیت متبلور شد.

 

در مجلس اول نمایندگان بازاریان، مجتهدان، گروه میانه رو مشروطه خواه- 20نفر ترقی خواه و تندرو بودند. آنها طرحهای زیر را آوردند: تاسیس بانک ملی و قرضه ی خارجی؛ حفظ تمامیت ارضی کشور، حمایت از سرمایه، مالکیت خصوصی، کسب و کار مردم در برابر تجاوزات عمال دیوانی؛ تحدید استبداد داخلی؛ نافرمانی از تجاوزات اقتصادی و سیاسی استعمار خارجی. این طرحها با استقبال بازاریان و سایر طبقات اجتماعی روبرو شدند. تجار در دو زمینه بنیانی زیر موفقیت نداشتند: 1- توسعه ی صنعتی کشور؛ 2- استقرار مردمسالاری یا دمکراسی بورژوایی.

 

ناکامی جماعت تجار به خاطر نیروهای متعارض و پیکارجو یعنی استبداد داخلی و استعمار خارجی بود. پس جنبش سیاسی بازار در اواخر قاجار به کمال نرسید. تحولات حاصله در نظام طبقاتی و گسترش دوگانگی فرهنگی میان طبقات متجدد و متقدم پدید آمد که در جنبش ملی کردن صنعت نفت 29-32، جنبش آغاز دهه ی 40، انقلاب بهمن 57 دو باره سر بر آوردند.  

 

منابع. ‏16‏/02‏/28

Rudi Matthee, Iran & Beyond: Essays in Middle Eastern History in Honor of Nikki R. Keddie, Mazda Publishers, 2000.

احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران: دوره قاجاریه، ت‍ه‍ران‌: زمینه‏‫، 1۳۵۹‬‬‬‬‬ http://sepehrdidar.persianblog.ir/post/48