جامعه دین زده چگونه است؟

عبارت از جامعه می باشد٬ که دیندار از دین٬ چون…

نوای خلقِ غمدیدهء بغلان!

امین الله مفکر امینی       2024-13-05 آسمـان گرفته سخت برما، زمیــــن از سوی…

تنهایی و غربت شناخت نامه ی تبعید

نویسنده: مهرالدین مشید روایت دیگری از تنهایی و غربت روایت تبعید یعنی…

دست یاری 

بر بلای سیل بغلان مبتلا است  ساکنان اش زین مصیبت در…

تجلیل از روزمادردرکشورشاهی هالند

بتاریخ 12می سالجاری درشهرارنهم کشورشاهی هالند محفل باشکوهی ازسوی شوراي…

بجنبید ایکه خود ها، حامییان حقوق بشرخوانید!

امین الله مفکر امینی       2014-13-05! ندانم چطور گویم ویا به تصویر کشمدردوناله…

اینجا بغلان است، آدمیت را سیل برده است!

سیامک بهاری “ما نه غذا داریم، نه آب آشامیدنی، نه سرپناه،…

خشم سیلاب

رسول پویان خانه و باغ و زمین و روستا ویران گشت خـشـم…

 قاضی ی شهر شرف

محمد عالم افتخار مال تاجـر غرق دریا گشـته بود تاجر آنجا محوِ…

خیزش های مردمی نشانه های شکست طلسم وحشت طالبانی

نویسنده: مهرالدین مشید تبعیض، حرمت شکنی و استبداد کار نامه ی…

مادر

ای مادر من فرخ و آباد بمانی پر خنده به لب…

چند شعر کوتاه از زانا کوردستانی

انتظارم، بوی سیگارهای زر گرفته... و روزهای تلخِ نیمه سوخته میان بغض خاموشت…

جنگ قدرت ها

رسول پویان جنگ قـدرت ها دل زخمین وخونین آورد جـای صلح و…

افراطیت پادزهر خیانت رهبران اسلام سیاسی و یا شکست مبارزات…

نویسنده: مهرالدین مشید علل و عوامل یا چگونگی و چیستی باز…

زبان آریایی یا آریویی چی شد؟

نوشته: دکتر حمیدالله مفید ——————————— زبان بازتاب خرد آدمی است و انسان…

تعامل 

نور محمد غفوری از چندی به اینطرف در مکالمات و نوشتار…

جمال غمبار

آقای "جمال غمبار"، (به کُردی: جەمال غەمبار) شاعر و نویسنده‌ی…

چین کاوشگری به نیمه تاریک ماه فرستاد

منبع تصویر، GETTY IMAGES ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۳ مه ۲۰۲۴ آژانس فضایی…

        تقدیم به ستره محکمه امارت اسلامی افغانستان

معروضه محمد عالم افتخار ولد محمد قاسم دارنده تذکره تابعیت 1401100148058   حضور…

حاکمیت طالبان؛ افزایش بحران و تکانه های بی ثباتی ملی…

نویسنده: مهرالدین مشید استبداد و تبعیض طالبان و به صدا درآمدن…

«
»

فلسفه شرق: ایران

دکتر بیژن باران

فلسفه شرق چین، هند، ایران، آشور-بابل را برگیرد. 2 جهانبینی ایده آلیسم ناشی از باورهای تخیلی و مادی متکی بر زیست واقعی مردم از هزاره 1 ق.م. کتابت یافتند. اولی در الهیات با مفروضات، احکام، آخرت در ادیان گوناگون تکرار شد. دومی آثاری در پیدایش جهان مادی، رابطه انسانها، جو کشاورزی پدید آمد. ادیان و شاهان آثار مادیگرا در سانسور، سوزاندن، کشتار مادیون نابود کردند. ولی تکه هایی در ردیه های الهیون بجا مانده اند. فلسفه کنونی 7 رشته دانش شناسی، اخلاق، منطق، متافیزیک، فلسفه سیاسی، کیهان شناسی، زیبا شناسی دارد. در 7 رشته فلسفه، باورهای نمونه وار ایرانی ردیف شوند. 

*

دانش شناسی هستن، شدن، وجود، واقعیت است که در رابطه ذهن- عین گنجانده شد. چیستی ذهن و عین؛ در باره شناخت و پیدایش دانش در فرد و جامعه است. فرد بالغ با حواس، حافظه، پردازش مغز دنیای بیرون یا ابژه را درونی یا سوژه کند. سپس در کنش اجتماعی این ابژه سوژه شده عیان شود.

دانش از فرهنگ 5 هزارساله ایران یعنی دین، هنر، زبان، آداب تدوین شود. نقش جبر، اختیار، ارزش، علم، ثروت، قدرت، سرشت، روح، جان، زیستبوم در دانش بررسی شود. دانش تجربی و عملی در آثار رازی، خیام، سعدی اوج گیرد. آنها دانش را نتیجه ادراک، منطق، آزمایش، شک، تکرار دانستند که برای پیش بینی رویدادها بکار رود. خیام بدرستی کیهان/ چرخ را بی خرد خواند:

نیکی و بدی که در نهاد بشر است./ شادی و غمی که در قضا و قدر است.

با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل./ چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است.

مدار دانش از عین به ذهن بخاطر توهمات، تخیلات، خرافات مختل شده؛ دانش کاذب در جامعه بیسواد تکثیر شود. سعدی تاثیر محیط بر فرد، ظاهر فریبنده، نوعدوستی، استیصال را بیان کرد: تو اول بگو با کیان زیستی/ من آنگه بگویم که تو کیستی. گٍلی خوش بوى، در حمام، روزى،/ رسيد، از دست محبوبى، به دستم. تن آدمی شریف است بجان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. بنی آدم اعضای یک گوهرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند. همو گفت: نبینی که چون گربه عاجز شود/ بر آرد به چنگال چشم پلنگ.

او از جهل و شغب/ فتنه نالید: خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت… به در آی تا ببینی طیران آدمیت. بدی اعتقادات این است که در جهان متغیر یا ثابت بوده یا با اعتقادات دیگر جایگزین شود. تعلیمات دینی سامانه عاطفی لیمبیک را بر مرکز عقلانیت مسلط کند. ذهنیت دنیای بعد از مرگ پاداش را موکول به جهان بعدی کند. تخیلات، توهمات، خرافات ابزار عرفان مولوی ند که خمودگی و عقبماندگی جامعه را ببار آورند. بعلت ساختار مغزی سرشتی و اکتسابی، تعصب باورمند بیش از هر عاملی در دیدن و رسیدن به حقیقت او را ناتوان کند.

سرشت ارثی با دی ان ای  به نسل بعد انتقال یابد. فردوسی گفت: درختی که تلخ است وی را سرشت/ گَرَش برنشانی به باغِ بهشت./ ور از جویِ خُلدش به هنگامِ آب/ به بیخ انگبین ریزی و شهدِ ناب/ سرانجام گوهر به کار آورَد./ همان میوه ی.تلخ بار آورد. البته محیط هم بر فرد اثرگذار است. جبر یا طومار ارثی تاکید شد.

*

اخلاق صفات، قواعد شفاهی رایج، سامانه ارزشی، معیار، داوری کردار فرد در اجتماع است. در عصر مدرن اخلاق در قانون و حقوق بشر سازمان ملل گنجانده شد. اتیک اخلاق حرفه ای مدون، باجواز، و پیگرد قانون در تخلف آن است. در 12 دین مهر گرایی، زرتشت، زروان، بودایی، یهودی، مانی، مزدکی، ایلامی، مغان تا شیعه، تسنن، بهایی میتوان آموزه های اخلاقی را شاهد آورد. اصل کم آزاری در اخلاق ایرانی مهم است. 

کائوتسکی 1854-1938 در جزوه اتیک و درک ماتریالیسم تاریخی 3 پرسش طرح کرد: 1- آیا 2 مقوله اتیک/ موازین حرفه ای و مورال/ اخلاق کلی وجود دارند؟ 2- آیا این اخلاق و موازین تغییرناپذیر و جهانشمولند؛ هماره و همه جا مفهوم یکسان دارند؟ 3- آیا اخلاقی غیر از اخلاق مدرن بورژوایی می تواند باشد؟ باید افزود که اخلاق انسانی عناصر ورای طبقات حاکم دارد. عشق، ترحم، کمک به فرودستان، صداقت، امانت، صلح، نظامیگری، کرامت، دانایی، حقیقت جویی- برخی از عناصر اخلاق اند که در ایران از مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی تا شاملو، نیما، فروغ تبلیغ شده اند. 

نمونه های هزاره پیشین در اینترنت فراوانتر ند. شاعر گفت: اصل دین مغان کم آزاری است / جستی آزارم، این چه دینداری است؟ فردوسی هم مهر در جامعه را تبلیغ کرد: میازار موری که دانه کش است. اخلاق، چگونه زندگی کردن است. از حیله، خودشیفتگی، طمع پرهیز باید کرد. خیام رندی و سالوس را مقایسه کرد:

هر ناله که رندي به سحرگاه زند/ از طاعت زاهدان سالوس به است.

تاثیر بودا و کنفوسیوس در اخلاق ایرانی را می توان پی گرفت. کنفوسیوس ۵۵۱ – ۴۷۹ ق.م. اخلاق چین را بنا نهاد: سلسله مراتب اجتماعی مردم، مراقبت و کمک دولتمردان به زیردستان. او گفت: انسان 3 راه دارد. 1- از اندیشه گذرد. این والاترین راه است. 2-از تقلید گذرد. این آسانترین راه است. 3- از تجربه گذرد. این تلخ ترین راه است.

اخلاق منسیوس فطرت را منشأ جامع اخلاق خوانده؛ مفاهیم کنفوسیوس زیر را تکمیل کرد: لی/ چرخه اعتدال رفتار‌، یی/ پرهیزگاری و بایستگی، جن یا رن/ انسان دوستی، تائو/ طریقه یا جاده‌ به سوی هستی مشترک و تکامل نوع بشر، مینگ/ مشیت یا سرنوشت. او از ارتباطات 5 گانه نوشت: قاعدة طلایی کمال خود، رفاه دیگران‌، وظیفه شناسی، گذر از سود شخصی، اصلاح ناسزا‌ها. 

برای او 4 فضیلت تقوا، خرد، دانش، نیکخواهی مهم بودند. او در اخلاق فردی بر تزکیه نفس، شرم، عشق به انسان، خود انتقادی، پشتکار تاکید کرد. رابطه زن و شوهر آغاز تمامی‌ روابط انسانی است. برای اخلاق سیاسی حاکم در اداره کشور- حکمت، فلسفه، شایسته سالاری، تکریم مردم، دوری از استبداد را پسندد. اخلاق سیاسی منسیوس و فارابی بهم شباهت دارد.  https://jipt.sbu.ac.ir/article_103495.html 

در ایران ثنویت “یین و یانگ” با تضاد زرتشتی در چرخه شب و روز، نیک و بد، فصول سرد و گرم، ماه ناپیدا و قرص، مونث و مذکر آمیخت. در قالی ایرانی نماد 2ماهی شد. نگاره سگ در برخی حاشیه فرشهای همدان برای مادهای مهرگرا مقدس بود. در مهرابه های میترا سگ و کلاغ نماد پاسدار و پیامآور/ بشارت اند. واژه میترا در فرهنگ باستان و روم، مهر در فارسی معاصر بکار رفته؛ مترادفند. رک جلیلیان-احمدپناه، تأثیر باورهای دینی و اسطوره‌ای بر فرش‌های روستایی‌باف همدان، 1396. 

حافظ اخلاق ایرانی را در نکوهش مردم آزاری و “با دوستان مروت با دشمنان مدارا” داند که به مثل فارسی تبدیل شد، او نوشت: دلش به ناله میازار و ختم کن، حافظ / که رستگاری جاوید در کم آزاری است. حافظ هم مهر را در جامعه تبلیغ کرد: کیمیای سعادت رفیق بود، رفیق. همو نوشت: ده روز مهر گردون افسانه است و افسون/ نیکی به جای یاران فرصت شمار، یارا!

ای صاحب کرامت شکرانه ی سلامت / روزی تفقدی کن درویش بینوا را.

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا.

{ سعدی تاثیر محیط را بر فرد قبول داشت: به او گفتم، كه مشكى يا عبيرى،/ كه از بوى دﻻويز تو، مستم؟

بگفتا من گٍلی ناچيز بودم./ و ليكن، مدتى با گْل نشستم

كمال همنشين، در من، اثر كرد./ و گر نه، من همان خاكم كه هستم.

من از بینوایی نی‌ام روی زرد/ غم بینوایان رخم زرد کرد. 

خیام: با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل /چرخ از تو هزار بار بيچاره‌تر است.

عمرت تا کي به خودپرستي گذرد/ يا در پي نيستي و هستي گذرد.

کم کن طمع از جهان و میزي خرسند/ از نيک و بد زمانه بگسل پيوند.

گر يک نفست ز زندگاني گذرد/ مگذار که جز به شادماني گذرد.

}

سعدی پدر اخلاق ایرانی است که بر تجربه، انساندوستی، پراگماتیک/ عملی سوار است: دعوی مکن که برترم از دیگران به علم/ چون کبر کردی از همه دونان فروتری. او گفت: هر که حمال عيب خويشتن يد!/ طعنه بر عيب ديگران مزنيد. پروین اعتصامی نکوهش را از روی کلیله دمنه تصویری سرود: سیر یک روز طعنه زد به پیاز/ که تو مسکین چقدر بدبویی. 

سیف فرغانی صوفی، عارف، صاحب 11 هزار بیت شعر، در 30 سالگی با سعدی 588-671ش بوسیله بازرگانان در سفر، نامه نگاری کرد. او در قصیده “عوعوی سگان” در بیتی .سقوط جباران را در مهره های شطرنج نوید داد: ، پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست./ هم بر پیادگان شما نیز بگذرد. سعدی زاده و مرگ در شیراز، 30 سال در سفر بغداد، شام و فلسطین گذراند. اخلاق را با پند آمیخته؛ نوعدوستی او در همه اعصار صادق است. 

او افسوس گذشته را بد دانسته؛ علت و معلول را در پدیده ها دیده؛ چارهجویی را پیش از وقوع حادثه پند دهد. او زندگی خیامی شاد حظ حواس و لذت جسمانی را بطور موجز در نظر داشت: سیر بریان و جوز و ماهی و ماست / تخم مرغ و جماع و گرمابه.  جوز= گردو. او نوشت: به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز./ وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست. او تدبیر بقا در برابر خودکامگی را خاموشی خواند: نظر کردم به چشم رای و تدبیر./ ندیدم به ز خاموشی خصالی. نگویم لب ببند و دیده بر دوز./ ولیکن هر مقامی را مقالی. غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم./ تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی. سرایر= مکنونات. 

او شاید با تلویح تراژدی سهراب فردوسی نوشت: علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد./ دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست. 

مولانامهاجرت از وطن را عاطفی در نوای نی حزین کرد: بشنو از نی چون حکایت می کند/ از جداییها شکایت می کند. ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم. 

اخلاق با رفتار در تجارب بعدی و شخصیت رابطه داشته؛ می تواند ثابت نماند. شخصیت فرد در کودکی با 3 عامل ریخته شود: ژن/ ذات، پرورش اولیا، تعامل با همسنان و خواهر-برادر. ولتر از جامعه خشن به انتقاد گفت: خطرناک است درست بودن در اموری که رجال خطا کارند. این که فرد گذشته گرا یا آینده نگر است در فرهنگ اثر دارد. سعدی با قبول کارما/ مکافات عمل، ناقد قدرت است: چو بد کردی مباش ایمن ز آفات/ که واجب شد طبیعت را مکافات. در مداحی یا انتقاد گفت: ستایش سرایان نه یار تواند./ ملامت کنان دوستدار تواند. او نقد را برای اصلاحات واجب خواند: متکّلم را تا کسي عيب نگيرد،/ سخنش صلاح نپذيرد.

اتیک موازین اخلاقی حرفه ای در تنظیم خواستن و بایستن در جامعه است. نمونه:  موازین جالینوس برای پزشگان. چرا در ذهن فرد اصول منظمی برای تمیز خوب و بد وجود دارند؟ چرا انسان بسوی خوبی و حقیقت گرایش دارد؟ آیا اتیک و اخلاق ارثی اند؛ یا بخشی از اعتقادات آموخته از محیط فرد اند؟

عمادالدین باقی خبرنگار با طنز نوشت: ایران شاید تنها کشوری باشد که همه تلاش دارند برای پیشرفت نه به آینده بلکه به گذشته برسند! هگل گفت: ما از تاریخ آموزیم که ما از تاریخ نیآموزیم. برممر آمریکایی با تاکید بر اینترنت، تلفن همراه، الگوریتم هوش مصنوعی گفت: رفتار نتیجه طبیعت است یا تربیت؟ در سده 21: نتیجه طبیعت، پرورش و الگوریتم است. نظم دیجیتال باور، ‌خواسته، اندوخته را تعیین کند.  ایان برمر، ابرقدرت بعدی جهان آن چیزی نیست که شما فکر می‌کنید، فارین پالسی 2023.

در قصص ادیان به شخصیت های اسطوره ای برای دادن الگوی اخلاق فردی و اجتماعی اشاره شود. در کتب دینی عتیق افراد خوب و بد زیاد اند. شخصیت مسیح خصایل مهربانی فراوان دارد. ولی در کتاب و احادیث اسلام الگوهای اخلاقی خشن هولناک ند. این الگوهای دینی در فرایند 1400 سال منجر به تاثیر در اقتصاد و اجتماع کشور شدند. نقش مذهب در عقبماندگی جامعه را می توان در چند قیاس جغرافیایی دید. 

چرا قبرس شمالی مسلمان از قبرس جنوبی مسیحی عقب افتاده تر است- در اقتصاد و توریسم؟ چرا امارات ثروتمند از لوکزامبورگ ثروتمند در نبود دمکراسی چند حزبی عقب افتاده تر است؟ چرا بنگلادش از کره جنوبی اقتصاد فقیرتر دارد؟

در مورد رشد اجتماعی/ اقتصادی تابع دین، باید گفت: در کشورهای مسیحی کاتولیک ها از هر نظر عقب افتاده تر از پروتستان ها هستند که با اصلاحات در احکام مسیحیت مدرنترند. امریکای مرکزی کاتولیک را با پیشرفت امریکای شمالی پروتستان، جنوب و شرق اروپا را با شمال و غرب آن مقایسه شود. اگر کسی تا ۲۵ سالگی که قشر جلو پیشانی جایگاه استدلال و عقلانیت ش کامل شود اسمی از دین و خدا نشنود ممکن نیست باورمند شود. عده زیادی هم با این پیشرفت مغزی از دین خارج شوند. باورمندی نیاز به قوه استدلال ضعیف و‌ تلقین پذیری زیاد دارد. 

در خاور میانه یک دلیل عقبماندگی تکیه آگاه و‌ ناآگاه بر الله است که کارها را روبراه کند. اگر او نخواهد کوشش انسان بیهوده است. مسکینی خوب است: الفقر فخری. این حدیث گوید: فقر مایۀ حرکت سالک فی سبیل الله است. نقد عقل محض در حکم منطق و روش تفکر كانت ست. او ۶ جلد در حکمت عملی در باب اخلاق، حقوق با مبحث تکلیف انسان نسبت به خود، سیاست دین، مباحث فرهنگی نوشت.

باید امر نجسی- پاکی از اذهان ایرانی بویژه زنان زدوده شود. بجای آن ایده کاهش آلودگی باکتری و ویروس بیماریزا، امساک در مصرف آب شهر را تبلیغ کرد. اپیدمی وسواس نجسی باید درمان شود. سرانه آب مصرفی تهران 200 لیتر روزانه بیش از اروپا ست. چرا انسان بزرگواری نامسلمان نجس است؟ اما مسلمان جنایتکاری که حمام نرفته؛ اداب بهداشتی را هم رعایت نکرده، پاک است؟ چرا به محض فوت شخص نجس شود؟ چرا منی مرد نجس است؛ اما منی خروس در تخم مرغ پاک؟ Taghi Kimyai-Asadi 140623 فب

*

منطق اصول استدلال یک قضیه از معرف یا مفروض به حجت یا نتیجه است. ساده ترین نمونه منطق اثبات قضایای هندسی در دبیرستان است. با درستی در اندیشیدن، کاربرد روش، ارزیابی نتیجه محک زده شوند. درست یعنی نتیجه بر واقعیات و وقوعات ممکن و محتمل منطبق است. خرد یا منطق بر دانش محیطی ادراک، ترکیب داده در غشاء پیشانی، استقراء/ وایازش کل به جزء در مغز راست یا استنتاج جزء به کل در مغز چپ انسان استوار است. نمونه های کاربرد درست منطق: خیام، خوارزمی، رازی، نیما ارکانی، کامران وفا، مریم میرزاخانی. آینشتاین گفت: ریاضیات ناب بنحوی شعر ایده های منطقی است. 

هر انسانی با سلامت دماغی در زندگی خود منطق بکار برد.  فارابی منطق/میزان را در راس علوم جای داد؛ یعنی منطق مشمول بر تمام علوم است. درست اندیشیدن دو بخش است: درست تعریف کردن و درست استدلال کردن. مباحث درست تعریف کردن را معّرف و مسائل درست استدلال کردن را حجت می نامند. 

پس موضوع منطق معّرف و حجت است. به سخن دیگر، مسائل منطق یا درباره معّرف/ تعریف بحث کند، یا درباره حجت/ استدلال. اساسا، هنگامی که تعریف ها و استدلال ها در سیر تفکر انسان صحیح باشد، نتیجه که انسان در پایان گیرد، حتما درست خواهد بود. موضوع منطق، معلومات تصوری و تصدیقی است، از آن جنبه که فرد را به سوی مجهولات تصوری و تصدیقی راهنمایی و این مجهولات را برایش هویدا سازد؛ یعنی بازهم موضوع منطق عبارت از معّرف و حجت می شود. 

قواعد منطق در رایانه دیجیتال چند تا یند: و، یا، نه بین دو جمل اند. نمونه: سگ و گربه جانورند. خیام تن را ماده در فضازمان با منطق “و” بین 4 عنصر گرد، غبار، نسیم، دم بیان کرد:

با اهل خرد باش که اصل تن تو /گردي و نسيمی و غباري و دمی است.

*

متافیزیک، مابعد الطبیعه مجموعه حدسیات، احکام ذهنی، موارد استقرایی، تقلید از قصص همسایگان در باره جهان عینی و موهوم است. بررسی چیزهایی ست که با شناخت عینی واقعیت مادی ممکن نباشد. مانند اصل اول، روش شناسی، هستی، تغییر، تقدیر، فضا، زمان، علیت، لازم، محتمل، آگاهی، وجدان است. 

این دانش کلامی نه تجربی جهان است؛ در فلسفه و الهیات تدریس شود. در آن شناخت، وجود/ هستی، ماهیت اشیاء، جهان جسم، پیدایش، آغاز، مسیر، پایان کیهان ربطی به واقعیت و آزمایشات ندارند. با تخیل، مکاشفه، تقلید از هیرارشی قدرت شاه قلمروی با عواطف، ترس، وعده ساخته شده اند. در آن منطق یعنی قواعد درست اندیشیدن با مغالطه بکار رود. ادیان خاورمیانه برای رستگاری، بهشت با لذتهای جنسی، غذایی، بیکاری ابدی را به مومنان مرد وعده دادند. 

احکام برای حکمرانی دین بر جامعه بطور شفاهی به 124000 پیامبر در فلسطین و خاورمیانه داده شدند- از روی منشور حمورآبی بابل و افسانه های آشور. در 6 هزار سال تاریخ یهودیت تا ظهور عیسی 2000 سال پیش 124 هزار پیامبر آمده؛ 124/ 4=31 پیامبر سالانه که بیمزه است. در سال برای فلسطی در گذر از سبزی و آب شرق به خاورمیانه کویر خشگ، خدا از مهربانی و اغماض کاسته؛ به خشونت و جباریت افزاید. می توان مفروضات، احکام، آخرت در چین، هند، ایران راخلاصه کرده؛ با ادیان ابراهیمی فلسطین قیاس کرد.

برخی ادیان با خدایشان در 3000 سال گذشته مردند؛ تنها یک دوجین بجا مانده و پیرو دارند. این ادیان به مذاهب منشعب شده؛ جنگهای فراوان راه انداخته؛ کشتار فرقه ها و پیروان ادیان دیگر را وظیفه شرعی قلمداد کردند. در مسیحیت به 2500 فرقه در زمان حال رسد. در بحث با خداباوران نخست بدون دلیل ادعا دارند خدا نامرئی، حی، حاضر، نامحسوس است. اما اعضای انسانی به او داده، تا برای بیان فکرشان بکار برند.

با رشد جامعه از دامداری به کشاورزی، دین زرتشت باور‌های آریایی را به روز کرد. در اوستا برخی مقولات معکوش شدند. آسور/ اهورا، دیو خوب بد شد. تغییر ناچیز شرایط عینی چون خشگسالی، فقر، استبداد، جبر در 5 هزار سال گذشته منجر به پایداری الهیات شد؛ نه تقلید و تکرار باورهای گذشتگان زروانی، مهری، ایلامی، مغان.

در شرق در آغاز سده های اولیه میلادی، آموزه های بودایی به فرهنگ خراسان و سیستان افزوده شدند. 2 تندیس بودای ایستاده بامیان سده 6م اشاعه بودیسم را بیانگر بودند. این آمیزه ای از ریاضت، جوکی بودن، چشم پوشی از لذات و مال دنیا دراویدین های هندی بود. در غرب فلات، اعتقادات مسیحی ارمنی، آشوری، کلدانی، یهودی با سنتهای محلی آمیخته؛ مانویت، هرمتیسم، مانداییان؛ سپس یزدانیان، صابیین، قرمطیان پدید آمدند. هرمتیسم عقایدی از متون عرفانی در قرون ۲ و ۳م

در عهد باستان هم برخی عالمان یونانی با سفر به مصر، ایران، ترکیه نظرات علمی، فلسفی، دینی آنها را آموخته؛ در کتب خود باز تولید کردند. یا کتب آنها را در یونان خوانده اند. عالمان اسلامی نظرات در فیزیک ارشمیدس، جدول ضرب و عرفان فیثاغورث، هندسه اقلیدس، نجوم بطلمیوس، پزشکی جالینوس را دقیقتر نوشتند. بطلمیوس در المجسط بمعنی ترکیب از تاثیر صور فلکی بر زندگی انسان گفت. طنز: گویا در آسمان با تشعشعات مضر به حیات فرشته ایست که اسم ایل و تبار فرد را بخظ عبری در لباس فضایی نویسد- نام او اسما عیل است. 

*

فلسفه سیاسی اینها را در بر گیرد: هویت ملی، بومی، تباری، گذشته، حال، آینده جامعه، زبان، تاریخ، اساطیر، آرمانها، باورها، سیاست، حکومت، قوانین، آزادی، عدالت، حق، اقتدار، دولت، دولتمداری، جنگ، اخلاق حرفه ای/ اتیک. اعتدال گرا، خردگرا، صلحجو را در بستر تاریخی، آرمانی، استبداد مطلقه، تهاجم خارجی بررسی کند. تضاد آشتی پذیر با اصلاحات و آشتی ناپذیر با جنگ در تاریخ دیده شوند. در اواخر ساسانیان ادیان، جنبشها، حملات رومیان وضع سیاسی ایران ملتهب کردند. مزدک این برنامه را برای جامعه داشت: اشتراکی بودن اموال و زن، کاهش تضاد بد- خوب، ساده زیستن. 

زرتشت روی شاه و نظامیان تکیه داشت: جنگجویان کی پیام را در خواهید یافت؟ کی در هم خواهی کوبید غش را از این زلال که قربانی کند. فرمان روایان بدسگال و خبیث کشور با میل و رغبت جگرگوشگان خود را در آن بکشند. آه ای حکیم ایمان و عدالت کی خواهند آمد؟ یسنا 12:3:38 دوشن گیمن، ص 55.  

جنگ برای حل تضاد آشتی ناپذیر در فلسفه سیاسی گنجاید. آیا حاکمیت ایران باستان هنر جنگ را خواندند؟ در هنر جنگ سون تزو 551-496 ق.م. 10 درس زیر آمدند: 1-دشمن و خود را بشناس. این مهمترین درس است. اگر نشناسی در 100 ها نبرد گیر خواهی کرد. 2-ضعیف بنما وقتی قوی هستی، قوی بنما وقتی ضعیف هستی. به دشمن کلک بزن تا ترا ناچیز انگارد. تزویر و ظاهر فریبی مهم اند. 3-حمله کن وقتی دشمن ناآماده است. حمله ناگهانی برایت مزیت دارد.

4-خبرچین ها را بکار بر. آنها اطلاعات ارزنده در باره منطقه برای برتری تو دارند. 5-شناخت منطقه را بکار بر. این ابزار قوی در نبرد برای برتری تو است. 6-انعطاف بدار. وضع در صحنه نبرد دایما تغییر کند. نیاز به انعطاف برای کاربرد تغییرات بنفع خود است. 7-روی نیروهایت تمرکز کن. آن را نازک و پراکنده نکن. بر یک نقطه حمله متمرکز کن. 8-حمله به قلب دشمن کن. قلب او اراده به جنگ را دارد. اگر اراده دشمن را تسخیر کنی، نبرد را می بری. 9-فریب بکار بر. فریب ابزار قدرتمند در جنگ است. با فریب مزیت بیابی. 10-بدان کی عقب نشینی کنی. گاهی بهترین کار پس کشیدن نیرو ست؛ تا نیروی خود را برای نبرد آتی ذخیره کنی. 

انقلابی آمریکایی، توماس پین گفت: بپرهیز از مردی که یک کتاب دارد. جوانان ادامه رویای پیران اند. ناصر خسرو در نکوهش اربابِ قدرت در سرکوب، کشتار، خشونت مردم نوشت: 

چون تیغ به‌دست آری مردم نتوان کشت/ نزدیک خداوند بدی نیست فرا مشت

این تیغ نه از بهر ستم‌کاران کردند/ انگور نه از بهر نبید است به چرخشت/ چرخ آب انگور

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده/ حیران شد و بگرفت به‌دندان سرِ انگشت

گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟/ تا باز که او را بکشد آن‌که تو را کشت؟”

*

کیهان شناسی بررسی جهان نامریی ماده و انرژی تاریک، سیاه چاله؛ اجرام سماوی، فضا، زمان، گسترش، پیدایش، کهکشانها، سیارات، مانگ/ قمرها، شهابها، پرتوها است. ماده یا هستی/ وجود، فضا-زمان، رویداد/ واقعیت بررسی شوند. کیهان شناسی ادیان ابراهیمی از روی نظرات بطلمیوس است که به حقیقت کیهان پویا با اجرام سماوی در زایش و زوال نمی خورد. همان شنیده ها هم مملو از فهم مغلوط نظرات بطلمیوس اند. 

پیدایش جهان را از زودیاک ایلام، زرتشت، مانی، رازی، خیام، فردوسی، حافظ می توان بیرون کشید. حافظ: حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر/ حکایتی است که از روزگار هجران کرد. آخرت را خیام و حافظ با نقل قول، گفت،گویند تصویر کنند. این شیوه نقل قول آنها را از متحجرین خلاص کند. در رصدخانه اصفهان، خیام با دیگران تقویم جلالی را براساس سال خورشیدی با 12 ماه تهیه کرد. محاسبه ی سال با 365.24219858156 روز بسیار به طول سال امروزی نزدیک است- با دانستن طول سال متغییر. 

صور فلکی دیگر مانند گاو، سگ بزرگ، تک شاخ، دوپیکر و خرگوش. صورت فلکی اورایون/ شکارچی گروه‌ ستاره‌ای در آسمان و شمایلی آشنا برای انسان در بازه ۳۰ هزار سال است. کمر بند شکارچی 3 ستاره با فاصله و درخشش مساوی دارد. آنها را 3 شاه، مَج، مغ، مجوس، فرزانه  نامند. برای 3ایرانی که به احترام زاد روز عیسی با زر، مرّ و کندر ارمغان بدیدارش رفتند.

آثار خیام بزبان عربی رایج در خاور میانه همعصرش نوشته شدند. اکنون بدرد فارسی/دری زبانان نخورند. ترجمه های نیمه نصفه کاره به السنه غربی مورد استفاده دوستداران قرار گیرند. از خیام 4 کتاب در ریاضیات، یکی در جبر، یکی در هندسه، 3 تا در فیزیک، 2 تا در متافیزیک، رساله ای هم در فلسفه، و نورزنامه درباره رسوم، اعیاد، تاریخ و آداب ایرانیان بجا مانده اند. رساله های در/ فی 1ـ البراهین علی مسایل الجبر و المقابله- در باره معادلات درجه3م. 2ـ شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس- در باره خطوط موازی باهتمام دکتر تقی ارانی 1282-1318. 3ـ زیج ملک‌شاهی/ جلالی. 4ـ ‌طبیعیات. 5ـ ‌الوجود. 6ـ ‌الجواب و عن ثلاث المسائل. 7ـ ‌الکون و التکلیف. 8ـ ‌الوازم الاکمنه.

خیام حرکت سیارات را در مدارات بیضوی، شهابها را در پرتابی شلجمی، ستارگان را ثابت، زمین زیرپایش را در حرکت توصیف  کرد. برای او مدار اجرام آسماني مانند ستارگان دنباله دار لزوما بيضوي نيست بلكه مي تواند هذلولي يا شلجمي نيز باشد. مخروطات صرفا ترسیمات و تقاطع سطوح شلجمي يا سهمي نبوده بلکه الگوی ترسیمی اجرام سماوی باشد. در رصد سیارات، مدار گريزی را از مركزيتي در حركت غير دايروي دیده؛ سرعت نايكنواخت ان اجرام را با قوانين حركت پرتابي مخالف دانسته؛ با فلسفه مدرسي مخالفت کرده؛ پی بوجود مفهوم شاعرانه گرانش عمومي برد.  

گویا در حضور غزالی، خیام نشان داد که افلاک universe بدور زمین نمی چرخند- برخلاف نظرات رایج آن عصر. خیام با یک پایه گردان و نقشه ستارگان که با نور شمعهای روشن در دیوار اتاقی مدور قرار داشتند، نشان داد که زمین بدور محورش در یک شبانه روز گردد. در نتیجه کواکب و کهکشانهای گوناگون شب و روز روی زمین دیده شوند. نیز گفت ستارگان در فضا ثابتند؛ اگر بگردند بخاطر جحم عظیمشان سوزند. 

اين چرخ فلک که ما در او حيرانيم/ فانوس خيال از او مثالي دانيم.

خورشيد چراغداران و عالم فانوس/ ما چون صوريم کاندر او حيرانيم.

اين کهنه رباط را که عالم نام است/ و آرامگه ابلق صبح و شام است.

پيش از من و تو ليل و نهاري بوده است/ گردنده فلک نيز به کاري بوده است.

آنانکه محيط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند.

ره زين شب تاريک نبردند برون /گفتند فسانه‌اي و در خواب شدند.

اجرام که ساکنان اين ايوانند/ اسباب تردد خردمندانند.

کیهان شناسی، جهان از کحا آمده و به کجا میرود؟ عمر کیهان 13.8 بیلیون سال، زمین و آغاز حیات تک یاخته ای 4 بیلیون سال؛ چند یاخته ای 1 بیلیون سال، جانواران ساده 600 میلیون سال، ماهیان/ گیاهان خاکی/ حشرات 500 میلیون سال، ذوحیاتین/ خزندگان/ دانه ها 300 میلیون سال، پستانداران 200 میلیون سال، پرندگان/ گلها 150 میلیون سال باشد. انقراض داینوسورها 65 میلیون پیش و پیدایش انسان از 200 هزار سال پیش باشد. 

پس از جهان مادی، زمین خاکی، جانوران، نباتات متقدم /قدیم بوده؛ شعور انسان بر زمین پیدا شد. تبیین علمی جهان مادی را انسان در روال 2-3 هزار ساله انجام داد.  نخست از اجسام مادی و فرمولهای قاطعانه آغاز شد؛ تا در قرن 20م به امواج مادی در احتمالات موقعیت فضایی انرژی رسید. قانون بقای ماده در نظام بسته را نخست نصیر توسی، 1201-1274م، اینگونه تبیین کرد: ماده قادر به تناسخ است، ولی ناپدید نمی شود. فردوسی گردش گردون/ بقای ماده را اینگونه بیان کرد: نه گشت زمانه بفرسایدش (چرخ گردون)/ نه این رنج و تیمار بگزایدش./ نه از گردش آرام گیرد همی./ نه چون ما تباهی پذیرد همی.

لامانوسف و لاوازیه در سده 18م قانون بقای ماده در نظام بسته را در آزمایشات شیمی ثابت کردند. سپس در سده 19م ژول، سعدی کارنو فرانسوی، هولتزمان، با اثبات بقای انرژی و مومنتوم یعنی حاصل جرم و سرعت؛ قانون اول ترمودینامیک/ رابطه حرارت، کار، انرژی در یک سیستم را تبیین کرد. در سده 20م اینشتاین با نسبیت خاص یعنی رابطه جرم/ ماده، سرعت و انرژی را کشف کرد. در مکانیک کوانتوم، شرویدینگر و هایزنبرگ انرژی را متناسب با مشتق زمانی امواج مادی کشف کردند. منجر به ورود احتمالات، عدم ایقان، رابطه امواج الکترو مغناطیس با انرژی، نبود علیت جبری در فیزیک شدند. شرودینگر با دیراک جایزه نوبل فیزیک 1933 را گرفتند. 

هاوکینگ در کتاب 2018 خود 10 پرسش بزرگ را پاسخ دهد. آیا خدائی وجود دارد؟ همه چیز چگونه آغاز شد؟ آیا حیات هوشمند دیگري در کیهان/ یونیورس وجود دارد؟ آیا می توانیم آینده را پیش بینی کنیم؟ درون سیاهچاله چیست؟ آیا سفر در زمان امکان پذیر است؟ آیا ما روي زمین زنده خواهیم ماند؟ آیا باید فضا را به مستعمره خود تبدیل کنیم؟ آیا هوش مصنوعی از ما پیشی خواهد گرفت؟ چگونه آینده را شکل دهیم؟

ما از کجا آمده ایم؟ جھان چگونه آغاز شد؟ معنی و طراحی پشت این ھمه چیست؟ آیا کسی وجود دارد؟  ما در جھانی زندگی می کنیم که قوانین عقلانی بر آن حاکم است. از طریق علم می توانیم آن ھا را کشف و درک کنیم. ما انسانھا که خود مجموعه ای از ذرات بنیادی. طبیعت ھستیم، توانسته ایم به درک قوانین حاکم بر ما و جھانمان برسیم، یک پیروزی بزرگ است. علم مداوما به سؤالاتی پاسخ دھد کهً قبلا در قلمرو مذھب بود. مذھب تلاش اولیه ای برای پاسخ به سؤالاتی بود که ھمه ما می پرسیم: چرا اینجا ھستیم، از کجاً آمده ایم؟ تا مدت ھای مدید، پاسخ تقریبا ھمیشه یکسان بود: خدایان ھمه چیز را ساخته اند. مهبانگ انرژی و ماده و فضا را ساخت.

برای ساختن کیهان فقط به 3 چیز نیاز است: ماده، انرژی، فضا. آینشتاین E = mc2 .پس ماده هم انرژی است.

فردوسی سیارات و ستارگان را آفریده خدا، حاکم بر سرنوشت انسان دانست. در بیت آخر، “شب بی مهتاب” و ظلمات، ساعتی بوده که بهرام/ مریخ، کیوان/ زحل، تیر/ عطارد در دیدگاه توس ناپیدا بودند. ‌شاید بتوان تاریخ این بیت را با تقویم ناپیدایی 3 سیاره یافت. او از منابع نقلی جملات صحیح دستوری بدون آزمایش، سازنده سیارات در چند میلیارد سال پیش را “آفریننده پیل و مور” در چند 100 میلیون سال پیش خواند. 

خداوند کیوان و بهرام و هور/ که هست آفرینندهٔ پیل و مور.

خداوند بهرام و کیوان و ماه/ خداوند نیک و بد و فر و جاه.

خداوند خورشید و کیوان و ماه/ کزویست پیروزی و دستگاه.

خداوند بهرام و کیوان و شید/ از و یم نوید و بدویم امید.

شبی چون شبه روی شسته به قیر/ نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر.

کیوان دور/ بیرونی ترین سیاره رصد پذیر است. در ادبیات فارسی کیوان/ زحل استعاره ابعاد نجومی و ناپیدایی است:

به کیوان رسیدم ز خاک نژند/ از آن نیکدل نامدار ارجمند.

که ایوانش برتر ز کیوان نمود/ که گفتی ستاره بخواهد بسود..

تهی دید از آزادگان جشنگاه/ به کیوان برآورده گرد سیاه.

*

زیبا شناسی ارزشهای حسی، محرکه ها/ هیجانات، داوریها، سلایق هنری را بررسی کند. در تاویل 7 هنر نقاشی، نمایش، موسیقی، شعر، رقص، عکس/ معماری، سینما/ پویانمایی بکار رود. اصول 12 گانه زیر را دارد: سلسله مراتب، تمرکز، تباین/ تقابل، تنش/ چیرگی، توازن/ تناسب، ریتم/ تقارن، عمق، جریان، مقیاس، حرکت/ توسعه، وحدت، همآهنگی/ هارمونی، نیز احساس/عاطفه، تخیل، خلاقیت؛ نوآوری، رنگآمیزی/ ترکیب هر اثر هنری بررسی شود. هنر بیان فرد است علم بیان مفهوم. کروچه، استاتیک

فرهنگ عمل جمعی مانند بهداشت، رانندگی، ورزش؛ اندیشه تاریخی و برنامه؛ احساس میهنی و خانواده است. در فرهنگ ایرانی شعر، موسیقی، نقاشی، نثر، مجسمه، معماری، نمایش، رقص، سینما، قالی، مینیاتور بررسی شوند. باورها، تاریخچه، اثر بر شعر، هنر، قالی، نمادها تلخیص شوند. شاعران بزرگ چند رشته از فلسفه را در آثارشان پروراندند. نظرات زیباشناسی آنها از ابیات شان حفاری شوند. قواعد شعر عروضی در 1200 سال تقریر شده اند. اخوان “بدعت ها و بدایع نیما یوشیج” را کتاب کرد. 

اصول زبباشناسی کدامند؟ در داوری کارهای هنری دلایلی ارایه شوند. این دلایل کلی بوده؛ پس نقد آن به اصولی بستگی دارند. اثر هنری تعریف شود. ارزش ذاتی هنری چیست؟ حظ هنری، عناصر تحلیل و تجربه هنری کدامند؟ ساختار تجربه/ حظ هنری چیست؟ نقش تراژدی، تاثر، کمدی در هنر چیست؟ معیار سلیقه هنری چیست؟ آیا کارکرد هنر اخلاقی است؟ نقش دین، دولت، قیمت در هنر چیست؟ برای خیام رنگ، رایحه، صدای دلنشین، زیبایی طبیعت، آسودگی خیال و تن همه مطبوع ند. او زیبایی را در گذاران توصیف کند:

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده/ بلبل ز جمال گل طربناک شده.

در سايه گل نشين که بسيار اين گل/ در خاک فرو ريزد و با خاک شده.

منابع. ‏2023‏/07‏/17 http://www.ijem.org.ir/
صالح محمد خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، 1378 کابل https://persianpdf.com/book 

ژاک دوشن‌گیمن- واکنش غرب در برابر زردشت، مترجم: تیمور قادری، مهتاب 1387

ایرج اسکندری 1363 در تاریکی هزاره ها: روند فروپاشی جامعه بدوی و تشکیل نخستین دولت در سرزمین ایران.

علی آقاجانی، اخلاق سیاسی: از دیدگاه منسیوس و فارابی، چاپ 1، انتشارات ادیان، 1397.

هاوکینگ 2022 پاسخهای کوتاه به پرسشهای بزرگ، ترجمه: ایرج فرزاد. https://www.iraj-farzad.com/book/big-questions-farsi.pdf