فارسی یا دری ؟ چرا با لجاجت، دری ؟ چرا کج بحثی ؟
نویسنده : اسماعیل فروغی
این روزها ، فضای مجازی ما بازپرازبحث ها و کج بحثی ها درمورد زبان فارسی شده است . منشأ تمام بحث ها وکج بحثی ها بازهم همان رادیوی بی بی سی و برخی ازهموطنانیست که آگاهانه یا ناآگاهانه ، دری را زبانی جداگانه ازفارسی پنداشته ، می خواهند ، مردم ما را ازمیراث گرانبهای حوزه ی بزرگ تمدنی فارسی، محروم بگردانند.
جالب وتاسف باراینست که برخی دوستان وهموطنان عزیزما که هیچ تخصص و سررشته ی علمی- پژوهشی درمورد زبان ندارند ، بی توجه به نظریات دانشمندان و پژوهشگران زبان فارسی ، فقط ازروی عمد ، ازروی لجاجت و به پیروی ازبازی های سیاسی ، زبان فارسی را زبانی مربوط فارس وایران و دری را زبانی جداگانه و مختص افغانستان می پندارند . این گروهِ بی خبرازپژوهش های تخصصی ــ علمی، چنان روی این امرپافشاری دارند ، توگویی پاسداران اصلی زبان فارسی یا دری استند. واگربا ایشان مخالفت کنی، با کوبیدن صد مُهربرپیشانی ات ترا به بیگانه پرستی متهم می نمایند . اينان نه ازروی مهربانی ودلسوزی به زبان فارسی یا دری ؛ بلکه از روی لجبازی با دری دری گفتن می خواهند افغانستان را که قرن ها گهواره ی زبان فارسی بوده وبزرگترین شعرا واندیشمندان فارسی گوی را دردامان خود پرورده است ، ازارزش های بزرگ وتاریخی یک تمدن بزرگ جهانی جدا و بی بهره سازند .
اساساً زبان فارسی را مختص فارس یا ایران دانستن و دری و تاجیکی را زبانهای مختص افغانستان و تاجیکستان پنداشتن ، یک اشتباه محض وپنداشتی بسیارسیاسی است که قصداً توسط دولتهای وقت وبرخی حلقات معلوم الحال ، قبل ازهمه به غرض صدمه زدن به شکوه تاریخی زبان فارسی صورت گرفته است.
به باورمن هیچ نیازی به جداکردن زبان فارسی به سه نام ( فارسی، دری وتاجیکی ) نمی باشد. زبان ما ، زبان مولانا ی بلخی ، زبان حافظ شیرازی ،زبان میرزاعدالقادر بیدل دهلوی، زبان جامی هروی، زبان سنایی غزنوی و زبان لاهوتی و رودکی سمرقندی است. زبان ما زبان فارسی است.
همه می دانیم که :
ــ زبان فارسی ( با همین نام فارسی نه زیرنام دری ) بهترین و آسان ترین راه ورود به فرهنگ جهانی و میراث کهن بشری است .
ــ زبان فارسی ( نه زیرنام های دری یا تاجیکی ) زبان منطقه ، زبان دوم تمام جهان اسلام و اززمره ی ده مهمترین زبان های اثرگذارجهان است.
و بالاخره این را هم همه می دانیم که :
ــ فارسی ( فقط با نام فارسی نه زیرنام دری ویا تاجیکی) تنها زبان نی، بلکه یک تاریخ ، یک تمدن و یک فرهنگ کهن ، پرباروقابل حرمت برای تمام جهان بوده ، انکارازآن ، انکاراز روشنایی خورشیداست.
آنانی که سعی میکنند فارسی را به سه نام تقسیم کنند ، می خواهند این زبان باعظمت و پرقدرت را به حاشیه رانده ، به آن صدمه برسانند ومضمحل اش کنند . که این نه محتمل است و نه مقدور.
ازنظردانش زبان شناسی ، هیچ دلیل و دست آویزی وجود ندارد که فارسی ، دری و تاجیکی را سه زبان جداگانه با دستورزبان های مختلف ونظام واژگانی جدا ازهم نشان بدهد .
میخواهم طی این مقال ، فشرده ی نظریات چهارمتخصص زبان وادبیات را با شماعزیزان شریک بسازم که آثارگرانبهایی درزمینه های زبان ، شعروادبیات فارسی دارند. تا باشد که آفتاب حقیقت بیشتربدرخشد .
محترم حازم اسپندیارپژوهشگرنستوه زبان وادبیات درپایان یک مقاله ی تحقیقی طولانی وارزشمند شان درین زمینه می فرمایند :
« بروننام ، برای مردمان و زبانهای زیادی دردنیا بهکارمیرود و همزمان ، مردمان دروننامهای خودشان را نیزدارند. زبان پارسیباستان ازدورهی هخامنشیان درجغرافیای افغانستان کنونی رایج بوده است وبه نسبت نزدیکیای که با زبان باختری وسایرزبان های مروج دراین سرزمین داشته، برای مردم شهرهای مختلف افغانستان کنونی قابل فهم بوده است. فارسی میانه درغرب وجنوب غرب افغانستان کنونی ازقرن سوم میلادی ودرشمال این کشورازقرن ششم میلادی زبان رسمی نوشتاری وگفتاری بوده است و بلآخره درقرن هفتم وهشتم میلادی زبان محاورهی شهرهایی چون بلخ بوده است. زبان فارسیدری اشاره به زبانی دارد که در نتیجهی تعامل زبان فارسیمیانه با زبان پارتی، باختری، سغدی و خوارزمی بهوجود آمده است، اگرچه این زبان ادامهی زبان فارسی میانه و فارسی باستان است؛ اما اقتباسهای قابل ملاحظهای هم ازسایرزبانهای آریانایی دارد. واژهی «پارسی» بهعنوان زباننام «زبانپارسی» ازدورهی باستان بروننامی است که درون نام آن «آریایی/ایرانی/آریانایی» است. چنانکه گزارشهای ابنالمقفع، اصفهانی و مقدسی نشان داد اصطلاح «پارسی» درزباننام «پارسیدری» پیوند مستقیمی با ایالت پارس ندارد؛ بل به مفهوم بروننام «آریانایی» بهکاررفته است. بناءً زبان فارسیدری به معنای «زبان رسمی آریانایی» و یا «زبان رسمی آریاناییان» است، چه آنکه نقش این زبان درحفظ و انتقال میراث آریانایی ازدوران باستان به میانه وازمیانه به نو؛ بیبدیل و یکتا است. »
استاد لطیف ناظمی شاعر، نویسنده وپژوهشگرنامدارزبان فارسی درزمینه می نگارند :
« دری همان فارسی است وهرگززبان جداگانه یی نیست وکسانی که جزاین می اندیشند پیداست که اززبان فارسی دری و تباروتاریخ آن بی خبراند. این زبان پنج نام دارد : فارسی، پارسی، دری، فارسی دری، پارسی دری. این دگرسانی نامها به هیچ روی به معنای آن نیست که ما با پنج زبان جداگانه رویاروییم .
از دیدگاه زبان شناسی هیچ دست آویزی نداریم که پارسی و دری دوزبان مستقل باشند با دودستورزبان مختلف ودونظام واژگانی جدا ازهم …
یاد اوری این نکته بایسته است که در درازای یازده قرن گذشته کاربرد «دری » نزد نویسندگان، پژوهنده گان وتاریخ نگاران اندک دیده شده است و بیشترینه اصحاب اندیشه و قلم ازعبارت « پارسی » ، « فارسی » یا «فارسی دری» بهره گرفته اند .
اکنو ن این پرسش سربلند می کند که آیا فارسی رایج درایران ، تاجکستان و افغانستان، سه زبا ن جداگانه اند ؟ بی درنگ باید درپاسخ گفت : هرگز.
می پذیریم که تفاوت هایی درفارسی این سه کشور دیده می شود ؛ اما هرگز نمودار زبانهای جداگانه نیستند. میا ن فارسی ایران و افغانستان بیشتردرزبان گفتاری تفاوت های آوایی و واژگانی را گواهیم و این تفاوتها ،گویشی اند نه زبانی.
آن چه می توان در فرجام به گونه ی فشرده بیان کرد چنین است :
ـ فارسی، پارسی، دری ، فارسی دری و پارسی دری، یک معنی را افاده می کنند.
ـ دری ، زبان جداگانه یی نیست وگاهی بجای فارسی به کار می رفته است.
ـ زبان ما فارسی یا پارسی است و با فارس ویا پارس پیوندی ندارد…. »
محمدکاظم کاظمی ـ شاعر، نویسنده وادبیات شناس نامدار ما می نویسند :
« یکی ازکارهایی که فارسیستیزان کشورما کردند و تا حدودی هم درانزوای این زبان مؤثربود ، جدا ساختن فارسی زبانان افغانستان ازپیکره ی کلی زبان فارسی وحتی جداساختن آنها درداخل کشورازهمدیگربود. آنها دردهه چهل شمسی، نام «فارسی» را از رسمیات افغانستان حذف کردند وکلمهی «دری» را که نام دیگراین زبان است و البته اصالت کهن هم دارد، جایگزین آن ساختند. این درحالی بود که همه مردم افغانستان این زبان را فارسی مینامیدند ؛ اهل شعروادب ما کلمهی «فارسی» را به کارمیبردند و حتی نویسندگانی پشتون تبارهمچون خوشحال خان ختک ، رحمان بابا ، محمود طرزی وعبدالله افغانی نویس هم این زبان را «فارسی» نامیده بودند .
« دری» نامیده شدن زبان به تنهایی مشکلی نداشت ، مشکل ازآنجا بروز کرد که «فارسی» و «دری» دو زبان مستقل با ریشههایی متفاوت وانمود شد. چیزی که از اساس غلط و بی پایه است. حاصل کاراین شد که فارسیزبانان افغانستان که بخشی ازجمعیت
یکصد میلیونی فارسیزبان دنیا استند، به یک اقلیت چند میلیونی درداخل کشوربه عنوان «دریزبان» بدل شدند. مسلماً وقتی ما «دریزبان» باشیم و «فارسیزبان» نباشیم ، همه مفاخروپشتوانه های ادبی زبان «فارسی» ازدسترس ما خارج میشود وبه فارسی زبانان خارج ازافغانستان تعلق مییابد. ما دیگر نمیتوانیم خود را ازنظرزبانی وارث فردوسی و سعدی وحافظ بدانیم ولاجرم بخشی ازتاریخ ومتون ادب فارسی ازدست ماخارج خواهد شد.
زیان بعدی این قضیه درسطح دنیاست. درهمه جهان، این زبان «فارسی» دانسته میشود و زبانی به نام «دری» رسمیت چندان ندارد. پس ما ازهمه امتیازهایی که نام «فارسی» درسطح دنیا دارد هم بیبهره میشویم . دیگر نمیتوانیم بگوییم آن مولانایی که چهارصد هزارنسخه ازدیوان او درامریکا به فروش رفته است ، ازآن ماست ؛ چون مولانا اکنون در سطح جهان شاعری «فارسیزبان» دانسته میشود ….»
عزیزآریانفرنویسنده و پژوهشگر توانای ما به این باوراست که :
« سه پارچه کردن زبان پارسی یک پروژه ی سیاسی و توطئه ی بسیار بزرگ و پیچیده است.همه زبانشناسان بزرگ جهان ، افغانستان و ایران برآن اند که زبان پارسی سه دوره را پشت سر گذاشته است :
1 ــ پارسی کهن هخامنشی که پرورشگاه آن پارس است و زادگاه آن بامیان وبلخ .
2 ــ پارسی میانه ی ساسانی که زادگاه و پرورشگاه آن پارس است .
3 ــ پارسی نو یا پارسی دری که ادامه ی زبان پارسی میانه ی ساسانی است و ازیک نظرزادگاه وپرورشگاه آن شرق ایران بوده است …
دراین که زبان ما پارسی است و مردم کشورما و منطقه آنرا فارسی می گویند و درجهان به همین نام شناخته شده ، درتاریخ وادبیات پربارما به همین نام یاد شده ، یک روند طبیعی بوده است ؛ که درآن نه اجباروتحمیلی درکاربوده و نه جعل وتحریفی جا داشته است … نام تاریخی ، جهانی و عامیانه ی این زبان پارسی یا فارسی است . تنها دری خواندن آن ، هم به لحاظ علمی و تاریخی نادرست است وهم محدودکردن یک زبان چند کانونی به یک کانون درست نیست …. »
متکی به اینهمه نظریات علمی ــ تخصصی ، حالابه این باورمی رسیم که هیچ نیازی به جداکردن و تغیرنام رسمی و بین المللی زبان فارسی به دری ( حتا به فارسی دری که شاید شایسته ترین باشد ) دیده نمیشود .
همانگونه که دانشمندان و متخصصان زبان گفته اند ، دری همان فارسی است و هرگز زبان جداگانه یی نیست و ازنظردانش زبان شناسی ، هیچ دلیل و دست آویزی وجود ندارد که فارسی و دری را دوزبان جداگانه با دستور زبان های مختلف ودو نظام واژگانی جدا ازهم
نشان بدهد . لهذا کسانی که به این تلاش خرابکارانه دست می زنند تا فارسی و دری را دوزبان جداگانه معرفی نمایند ، مسلماً دشمنان عظمت و شکوه جهانی زبان فارسی استند ؛ و بی تردید آنان نه ازروی دلسوزی؛بلکه ازروی حسادت کور،به این بحث هادامن می زنند.
علاوتاً باید دقت نماییم که تمام زبان شناسان جهان ، « پارسی یا فارسی » را با تاریخی سه هزارساله ، درزمره ی چهارزبان کلاسیک جهان (سانسکریت ، یونانی ، لاتین و فارسی ) وجزوهفت زبان برترجهان به رسمیت شناخته اند. آیا با دری دری گفتن ، ما این توانایی را داریم تا به جهانیان ، زبان شناسان و دانش پژوهان جهان بقبولانیم که « فارسی » نه ، « دری »جزوچهارزبان کلاسیک درجهان و از زمره ی هفت زبان برترجهان است ؟ به هیچصورت این توان را نداریم .
فشرده اینکه ، نه جهان به تغیراندیشه نیازدارد و نه ما توان ثبوت علمی آن را داریم تا به همه بقبولانیم که « فارسی » نه ، « دری » با تاریخ سه هزارساله جزو چهارزبان کلاسیک جهان وجزء هفت زبان برترجهان است .
و درپایان ، برای مدیران رسانه های گروهی اروپایی ــ امریکایی که برنامه های فارسی پخش نموده ، عامدانه زبان برنامه ها برای افغانستان را زبان دری معرفی می کنند و برای آنانی که همصدا با رادیوهای بیگانه ، با دری دری گفتن ، نیت کوچکترکردن و مضمحل نمودن زبان فارسی را دارند ، باید بگوییم که به این مأمول هرگزدست نمی یابند ــ همانگونه که اعراب دست نیافتند وهمانگونه که مغولان وانگریزیان دست نیافتند ؛ چون فارسی پویاست ، فارسی تاریخ است ، فارسی یک تمدن ویک فرهنگ کهن است و فارسی زبان دوست داشتنی تمام ملت افغانستان است .
فروغی ( ماه نوامبر سال 2025 )
فروغی ( ماه نوامبرسال 2025 )