شناخت روسیه از طالبان

با خانه نشینی و بیکاری که چشم و گوش با نشرات سمعی و بصری مصروف است از گفته ها و تحلیلها بی بهره نمانده حسب عادت از ابراز نظر پیرامون آنها خودداری نمیتوان کرد .
شناخت روسیه از طالبان هنگامه ای برای موافقین و مخالفین بار آورد، درین هنگامه جر و بحث ها سطح فهم سیاسی و حقوقی ، ماهیت جانب داری غرب و امر یکا و نا رسایی جبهات خیالی در برداشت از یک اکت سیاسی متکی بر منافع جانبین برملا گردید .
عده ای شناخت را به مشروعیت تعبیر کردند ، برخی آنرا قمار ماسکو گفته نتیجه آنرا باخت ماسکو تفسیرنمودند ، برخی در تشوشات گسترش شناخت از جانب متحدین روسیه گیر افتادند، عده ای آنرا تشدید رقابت شرق و غرب نامیدند و کسانی هم ساده لوحانه این شناخت را اشغال دوم روسیه تعبیر کردند .
شناخت یک حاکمیت توسط،کشور یا کشور ها قطعآ ارتباط به مشروعیت ،نامشروعیت یا مشروعیت دهی ندارد . مشروعیت رژیمها از تحقق موارد داخلی چون انتخابی بودن ، کسب رضایت مردم ، باور مردم به دوام حاکمیت ، قانونیت و خدمتگذاری به مردم بر می خیزد که امر داخلی است ولی شناخت دولت ارتباط،به منافع دولت شناسنده دارد .
بهانه های آمریکایی حقوق زنان ، حقوق بشر ، حق تحصیل و تعلیم دختران ، همه شمول سازی حاکمیت وغیره ابزار سیاسی است که علیه حاکمیتهای غیر تابع بکار گرفته میشود وگرنه دهها کشور ناقض همین معیار ها از بهترین دوستان آمریکا اند چون اسرائیل، عربستان سعودی و دیکتاتور های شرق میانه و برخی نقاط دیگر جهان .
قمار روسی و ناکامی آن ایجاد مشکلات امنیتی در آسیای میانه ، تشدید رقابتهای جهانی وغیره از جانب قدرت باختگان چندان مستدل نیست . روسها آنقدر خواهند دانست که دور نمای اتخاذ تصامیم شان چه به بار می آورد یا چه منافعی در قبال دارد ، این عقده مندان سیاست خودرا بی مورد به جای مراجع سیاست سازی روسیه قرار میدهند و تحلیل ذهنی شانرا بالاتر از آن مراجع جا میزنند.
آنچه در نظر برخی تحلیلگران واقعی تر میباشد دو اصل است ؛ یکی ناپایداری روسها در روابط و اظهار ر دوستی و دوم سوال تقسیم جهان میان قدرتهای بزرگ که مثال آنرا انصراف روسیه از سوریه و کناره گیری آمریکا از افغانستان میدانند.
در وضعیت ناتکمیل شکل کیری،سیاست شرق و غرب این تحلیل هم کمی دقت می طلبد زیرا چند معضله ؛ افغانستان ، ایران ، اوکراین و غزه هنوز پیچیده بوده موضعگیری ها خوب معین نشده است . چین ، روسیه و آمریکا در تقسیم ساحات نفوذ به کدام قاعده بازی هنوز ظاهرآ به تفاهم نرسیده اند تا تحلیل مشخص و متکی بر واقعیت ارائه گردد .
یک اصل دیکر که درین کارزار برجستگی داشت رسیدن به قدرت از راه جنگ بود .
خوب است به تاریخ بقدرت رسیدنها کمی مکث گردد ؛
احمد شاه ابدالی پس از مرگ نادر افشار در هند استقلال کشورش را اعلان کرد و با تدویر بک لویه جرگه در قندهار متشکل از نمایندگان اقوام و قبایل و روحانیون تاج سلطنت بر سر نهاد که میتوان آنرا قانون و برجا دانست . اساس سلطنت را بر بنیاد شریعت و پشتونولی قراردار تا باز ماندگانش نیز آنرا مرعی دارند ..تیمور شاه پسرش پس از قتل شهزاده سلیمان برادرش در جمعی از بزرگان اقوام و قبایل و روحانیون تاج پادشاهی بر سر نهاد و پس از فوت او شهزاده زمان نیز در بالاحصار کابل با همان عنعنه اعلان پادشاهی کرد و جامعه روحانیت وقت دستار بر سرش بست و دعا داد .
اما پس از او همه پادشاهان درانی چه پوپلزایی ها وچه محمد زایی ها تا زمان امیر حبیب الله خان تاج و تخت سلطنت را از راه جنگبا برادران، کاکاها و پسران کاکا بدست آورده اند . امیر حبیب الله جانشین پدر شد و امیر امان الله خان که عهده دار امور سلطنتی در کابل بود پس از مرگ پدر به پادشاهی رسید
اما حبیب الله کلکانی به اثر شورشگری ، جنگ و حمایت مراجع هند برتانوی بر تخت پادشاهی نشست ، محمد نادر هم تاج سلطنتی را به اثر جنگو شکست کلکانی بدست آورد، با قتل محمد نادر پسرش محمد ظاهر شام همان روز به اثر پیشنهاد یک عسکر گارد ، تایید کاکاهایش ، نواختن لوی سلامی به آمر نیک محمدخان گر دیزی قلعه بیگی ( قوماندان گارد شاهی ) و دعای خیر حضرت نور المشایخ مجددی با یک پروسیجر ساده به جانشین پدر توظیف گردید .داود خان و حزب دموکراتیک خلق افغانستان به اثر کودتا ها بقدرت رسیدند و بعدآ با تجاوز شوروی حاکمیت در افغانستان حفظ گردید ، مجاهدین با جنگ و طالبان در دور اول با جنک ضد مجاهدین به قدرت رسیدند .
حاکمیت بیست ساله تحت حمایت ناتو و آمریکا به اثر تجاوز امر یکا بر پا گردید و طالبان در دور دوم هم با شکست امر یکا و رژیم تحت حمایت از راه جنگ قدرت را بدست آوردند.
اینکه در برخی مقاطع لویه جرگه ها دایر شده ، قانون اساسی وجود داشته یا انتخابات صورت گرفته آن جریانات مربوط به ادامه کار به قدرت رسیدگان بوده است ، اما اینجا حرف روی شیوه رسیدن به قدرت است ( بین این دومغالطه نشود )که به جز جانشینی ها سائر پروسه ها ناشی از جنگ و لشکر کشی بیگانه ، کودتا وغیره بوده است چنین است روزگار رسیدن به قدرت در کشور افغانستان
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین وگهی زین به پشت