سایۀ گلدا مایر بر سر اسرائیل
آیا تلآویو میتواند از سلاح هستهای علیه ایران استفاده کند؟
والری بورت (Valery BURT)
ا. م. شیری- کل جهان، بویژه خاورمیانه، تقاص دستافشانی و پایکوبی خود در «جشن» نابودی اتحاد جماهیر شوروی را پس میدهد.
هفتم اکتبر، یک سال از حملۀ شبهنظامیان حماس به مناطق جنوبی اسرائیل میگذرد که در شرایط عجیب و غریبی توسط نیروهای امنیتی این کشور «به هم خورد». از آن زمان، گردونۀ جنگ در خاورمیانه با سرعت قابل توجهی میچرخد. روزی نیست که از آنجا گزارشی از بمبگذاری، حملات موشکی، حملات تروریستی و تلفات زیاد منتشر نشود. مدتهاست که این منطقه دچار مشکل شده، اما امروزه به یک انبار عظیم مواد منفجره با فتیلۀ در حال سوختن میماند که در اثر یک حرکت نسنجیده، کل خاورمیانه را در میان شعلههای آتش گرفتار خواهد کرد.
به نظر میرسد اکنون هیچ نیروی واقعی وجود ندارد که بتواند جلوی حرکت به سوی فاجعه را بگیرد. سازمان ملل متحد خود را با صدور بیانیههای بلاغی و محکومیتهای کلامی اسرائیل که جنگ ویرانگرانه و بیرحمانه در نوار غزه و لبنان به راه انداخته است، محدود میکند. معلوم است که این بیانیهها چیزی بیش از باد هوا نیستند. مدتهاست که صدای این سازمان معتبر بینالمللی دیگر شنیده نمیشود؛ خودش به یک سازمان تشریفاتی تبدیل شده و نفوذ و اعتبارش هر چه کمتر و کمتر میشود.
تا چند دهه قبل، اتحاد جماهیر شوروی میتوانست تأثیر جدی بر اوضاع خاورمیانه داشته باشد. روسیه از چنین امکاناتی برخوردار نیست. از این رو، مسکو مجبور است خود را عمدتاً به درخواستها، تأکید میکنم – به درخواستهای نجیب و مودتآمیز محدود کند. متأسفانه، کسی به آنها توجه میکند: در دهههای آغازین قرن وحشتناک ٢١، سطح و تعداد جرایم و جنایات خشن احتمالاً از قرن گذشته پیشی گرفته است.
آمریکا که قبلاً قدرت مسلط در خاورمیانه بود، اساساً همینطور باقی مانده است ولی با قید و شرط. از تمام زمینهای خاورمیانه به آن شلیک میشود. و آنها برای وارد کردن ضربات دردناک به منافع آمریکا تلاش میکنند. این امر در مورد سازمانهای مختلف تندرو که در تلاش هستند به منافع آمریکا صدمه بزنند یا به طور جدی به حوزۀ نفوذ آن تجاوز کنند، صدق میکند.
به نظر میرسد که اسرائیل، متحد آمریکا، زنجیر پاره کرده است و حتی بدون اینکه به واشنگتن اطلاع دهد، به عملیات نظامی دست زده و در مواقع لازم دشمنان خود را از بین میبرد. تلآویو قطعاً میداند که آمریکا همیشه و در هر صورت به آن کمک خواهد کرد. زیرا، دولت یهود پایگاه قدیمی و قابل اعتماد آن در خاورمیانه است.
در ضمن، اگر احتمالاً جنگی بین اسرائیل و ایران روی دهد، قطعاً آمریکا دخالت خواهد کرد یا بهتر است بگوییم، به دخالت مجبور خواهد شد. به همین دلیل، تلآویو بسیار تهاجمی عمل میکند و قصد دارد به حملۀ موشکی اول اکتبر تهران به هر قیمتی، بویژه به آسیبپذیرترین اهداف، پاسخ شدید و مؤثر دهد.
از منظر لفاظی، ایران نیز طالب جنگ است و به اسرائیل، در صورت حملۀ هوایی، دربارۀ عواقب ناگوار آن دائماً هشدار میدهد. در واقع، تهران قدرت خود را نشان میدهد و به وضوح میگوید که هنوز برنامههای «غافلگیرانۀ» زیادی برای ضربه زدن به دشمن قسم خوردۀ خود دارد.
اما رهبری جمهوری اسلامی میداند که اگر پدافند هوایی کشور در اثر حملات فلج شود، تأسیسات هستهای آسیب ببیند و پایانههای نفتی آتش بگیرد، ممکن است نتواند مقاومت کند. آن وقت ایران قدرت و توانایی کافی برای وارد آوردن ضربۀ جدی به دولت یهود را نخواهد داشت.
ضمناً، همانطور که نیویورک تایمز مینویسد، ساکنان این کشور در شبکههای اجتماعی و بحثهای مختلف از یک «جنگ غیرقابل پیشبینی» ابراز نگرانی میکنند. ایرانیها معتقدند که همینطوری هم کل زندگیشان را «مبارزه با اقتصاد وحشتناک، تحریمهای آمریکا، ظلم و فساد» تشکیل میدهد. درگیری نظامی میتواند وضعیت را تشدید کند و «کشور را در هرج و مرج بزرگتر فرو ببرد».
و در مجموع، کسی نیست که به ایران کمک کند. فقط میتوان از حمایت احتمالی مسکو صحبت کرد. اما، پس از اظهارات غیرمنتظرۀ اخیر مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران علیه روسیه، این امر به سختی امکانپذیر است. کرملین در مورد آنچه گفته شد، اظهار نظر نکرد و حتی شریک خود را محکوم نکرد. اما، واضح بود که تأثیر ناخوشایندی از سخنان گفته شده باقی مانده است.
با این حال، حتی پیش از این، در زمان ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی، سلف پزشکیان، سخنانی مبنی بر این از تهران شنیده شد که ایران علیرغم همکاری نزدیک با روسیه، استقلال آبخازیا و اوستیای جنوبی و همچنین، الحاق کریمه، دونباس و مناطق جدید به فدراسیون روسیه را به رسمیت نمیشناسد.
رئیس جمهور ایران در ماه اکتبر برای شرکت در مجمع بریکس به کازان سفر خواهد کرد. سپس قرار است وی توافقنامۀ همکاری راهبردی بین دو کشور را در مسکو امضا کند. ملاقات او با ولادیمیر پوتین برنامهریزی شده و شاید دو رهبر برخی موضوعات بحث برانگیز در روابط روسیه و ایران را مورد بحث و گفتگو قرار دهند.
با بازگشت به خاورمیانه «سوزان»، متوجه میشویم که اسرائیل برای پاسخ دادن به ایران عجله ندارد. زیرا، نه تنها به این دلیل که برای «اقدام تلافیجویانه» آماده میشود، بلکه به این دلایل که شانس موفقیت خود را به دقت میسنجید و با آمریکا و دیگر شرکای غربی خود مشورت میکند. مطمئناً نخست وزیر اسرائیل ابتدا میخواهد با در هم شکستن حزبالله مورد حمایت تهران، «کار» لبنان را یکسره بکند و همزمان با نیروهای طرفدار ایران در سوریه، جایی که «پاکسازی» از قبل آغاز شده، حساب خود را پاک کند.
با این حال، آیا اسرائیل موفق خواهد شد، یک سؤال بزرگ است. بله، ارتش اسرائیل ضربۀ سختی به حزبالله لبنان وارد نموده و بسیاری از رهبران آن را از ترور کرده است، اما از پیروزی نهایی هنوز دور است. تندروهای شیعه سخت میجنگند و به اسرائیلیهایی که به سرزمین سروها حمله کردهاند، آسیب میرسانند. هنوز قضاوت در مورد جدی بودن آسیبها دشوار است. زیرا، تلآویو اطلاعات مربوط به خسارات و تلفات خود را کاملاً مخفی نگه میدارد.
اما شاید اسرائیل منتظر پاسخ نماند. زیرا، تأخیر به معنای واقعی کلمه میتواند مهلک باشد. واقعیت این است که اکنون در این بارۀ که ایران دیگر به سلاح هستهای دست یافته، صحبت میشود.
اگر قبلاً در بارۀ نزدیکی جمهوری اسلامی به بمب اتمی شایعاتی پخش میشد، اکنون میتواند به یک واقعیت تبدیل شود.
واقعیت این است که در برخی از کشورهای همسایۀ ایران زمینلرزههای مشابه زلزله ثبت شده است. و از آنجایی که آنها آنی بودند، کارشناسان را بر آن داشت تا به آزمایش هستهای زیرزمینی ایران، احتمالاً در بیابان استان سمنان، فکر کنند. باید فهمید که موساد از این واقعیت آگاه است و ممکن است حتی از جزئیات دیگری اطلاع داشته باشد.
بیهوده نیست که مدام صحبت از این میشود که ارتش اسرائیل در صورت حمله، قطعاً تأسیسات هستهای ایران را هدف قرار خواهد داد. اما… چند ماه پیش، نیویورک تایمز نوشت که تهران در تأسیسات مخفی در اعماق زمین که عملا حتی در برابر بمبهای قدرتمند نیز آسیبناپذیرند، سوخت هستهای تولید میکند. اما شاید ارتش اسرائیل در زرادخانۀ خود یک «تکذیبیه» برای رد این مدعیات داشته باشد.
تصور اینکه اگر اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کند و ایران با ضربهای مشابه به سرزمین نسبتاً متراکم کشور یهود مملو از تأسیسات مختلف تولیدی- صنعتی پاسخ دهد، چه اتفاقی خواهد افتاد. ممکن است چنین تحولی در تصور نگنجد، اما کاملا واقعی باشد.
… سالها زیادی پیش، خاورمیانه میتوانست به معنای واقعی کلمه منفجر شود. در ۶ اکتبر ١٩٧٣ ارتش مصر و سوریه با هدف گرفتن انتقام شکست جنگ ١٩۶٧، به اسرائیل حمله کردند و جنگ یوم کیپور آغاز شد. ارتش اسرائیل به وضعیت بحرانی دچار شد و تحت فشار دشمن مجبور به عقب نشینی شد، تجهیزات نظامی خود را از دست داد و متحمل خسارات سنگین گردید. تلآویو را وحشت فراگرفت و صحبت از تسلیم به میان آمد.
با این حال، گلدا مایر، نخست وزیر اسرائیل، که بهعنوان شخصیت آهنین شهرت داشت، احساسات شکستطلبانه را کنار زد و حکم خود را اعلام نمود: «ما از سلاح هستهای استفاده خواهیم کرد»! دولت یهود در آن زمان در حدود ٢٠ بمب اتمی در اختیار داشت و میتوانست قاهره و دمشق را هدف قرار دهد.
اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی از تصمیم مایر مطلع شد و با صراحت به اسرائیلیها هشدار داد که اگر تصمیم به اجرای طرح خود بگیرند، چه اتفاقی میافتد. پس از آن، در آسمان تلآویو هواپیمایی ظاهر شد که نه موشکهای زمین به هوا و نه جنگندههای مافوق صوت امکان دسترسی به آن را نداشتند. اسرائیل «موضوع» را فهمید و فکر حملۀ هستهای را از سر بیرون کرد. اگرچه اسرائیل در نهایت در جنگ یوم کیپور پیروز شد، اما این هشدار به یک جراحت عمیق ملی تبدیل گردید. تلفات ارتش اسرائیل بین ٣ تا ٨ هزار نفر کشته، از ٧ تا ١٢ هزار نفر زخمی و چند صد نفر دیگر اسیر تخمین زده میشد. تاکنون در اسرائیل همچنان به تأمل در این موضوع ادامه میدهند و وقایع نیم قرن پیش را به امروز پیوند میدهند و رؤیای «پیروزی» در جنگ را در سر میپرورانند.
آیا این بار اسرائیل میتواند ایران را با سلاح هستهای هدف قرار دهد؟ اگر اوضاعش هر چه بدتر و بدتر شود، چنین دورنمای وحشتناکی ممکن است به واقعیت به پیوندد. «بیبی خشمگین» به خطر کردن عادت دارد و در صورت گرفتار شدن در بنبست، از دست زدن به هیچ کاری خودداری نمیکند.
منتشره در: بنیاد فرهنگ راهبردی
١٨ مهر-میزان ١۴٠٣