زرتشت فیلسوف
– دکتر بیژن باران
در ایران فلسفه در الهیات تنیده؛ نه در علم. فلسفه در شعر و عرفان تبین شد. نبود خط باعث شد فلسفه در رفتار، رسوم شفاهی، نقوش قالی، تزیین معماری تبلور یابد. باید با کاربرد نشانه شناسی از قالی و شعر و ارزیابی باستانشناسان به فلسفه ایران رسید. در تاریخ چند هزار ساله بشر فلسفه تکامل یافت. مکتب های متعدد اغلب بنام فردی آید. لذا مانند عرفان در قطب فردی ثبت شود. این در مقابل علم است که تجرید روندهای طبیعت و کاربرد مهندسی شان بدون پسوند نام دانشمند برای بشریت در تمام قاره ها مصداق دارد.
مکاتب فلسفی بقرار زیرند: ایده آلیسم افلاطون، تجربی مشاء ارسطو، عرفان نوافلاطونی ابن سینا، اشراق سهروردی، ذات گرای ثبات انواع در سفر پیدایش انجیل، شک گرای خیام، متافیزیک غزالی، ماده گرای مارکس، وجودگرای سارتر، اثبات گرای راسل، پدیده گرای هایدگر. فلسفه مترادف اندیشیدن، دانش، خرد، حکمت، افکار، استدلال، تئوری، رویا، برخورد فرد یا نهاد بنا به رفتار، باور، ایمان، ایده الوژی، اندیشه، نظرات، دکترین، ارزشها، اصول، دیدگاه، جهان بینی است.
فلسفه مجموعه روندهای کلامی پرسیدن شفاف، بحث مقولات مربوط، استدلال منطقی، ارایه سیستماتیک نتیجه است. زرتشت یک برنامه منسجم دارد که با همکاری دامداران و جنگجویان، تحت قدرت کاهن و شاه، طبق طرح تنظمی خدا عرضه شود. در این میان ارتباطی بین کردار انسان و حرکات کائنات، بین آسمان و زمین، بین زندگی انسانها و ستارگان، بین اعمال اجتماعی انسان و حرکات کواکب و سیارات ظاهر شود. دوشن گیمن، ص 37.
فلسفه در یونان نیمه هزاره 1 ق.م. با منطق و تجربه و در ایران از هزاره 2 ق.م تا اول میلادی با تشبیه و شعر بیان شد. فلسفه زرتشت با ارجاع به اوستا در 7 رشته دانش شناسی، اخلاق، منطق، متافیزیک، فلسفه سیاسی، کیهان شناسی، زیبا شناسی بررسی شوند. الهیات ایرانی انسان با آسمان/ روشنایی تلفیق شد. مهر/ خورشید، زرتشت نیک ابدی در اخلاق، مانی نور را در فلسفه آوردند. مانی نیای همدانی سده 3م زیست.
دانش شناسی. در باره پیدایش دانش در فرد و جامعه است. فرد بالغ با حواس، حافظه، پردازش مغز دنیای بیرون یا ابژه را درونی یا سوژه کند. سپس در کنش اجتماعی این ابژه سوژه شده را عیان کند. چیستی ذهن و عین در این رشته فلسفه است. ذهن نرم افزار و مغز سخت افزار در کله باشندگان از جمله انسان ند. علوم، ادبیات، هنرها، فنون – شکلهای گوناگون روال عین – ذهن – عین/ شعر اند. اطلاعات در روال عین بیرون با حسگرهای تن به مغز در ذهن، حافظه، کتب آرشیو شوند. شکل گیری، اکتساب، انتقال، رابطه دانش با واقعیت، باور، خطا، ایقان- برخی گزاره های مربوطه اند.
البته تعریف خرد 1000 سال پیش بدون تشریح شبکه ها، ساختار، کارکردهای مغز، کارکرد ثنوی روشن-خاموش یاخته عصب، آزمایشات روانشناسی ممکن نبود. ولی صفات خرد در شعر فردوسی ردیف شدند. زرتشت دانش را اکتسابی و خرد/ هوش را ذاتی انگاشت. دانش اطلاعات برای شناخت، فهم، آگاهی، توجیه، استدلال، انجام است. معمولا اکتسابی در مصرف اطلاعات، تجربه گری، اندیشیدن تخیلی و نقادانه است. علم دانش خاص یک حوزه است. نمونه: نجوم دانش ستارگان، اقتصاد دانش تولید و توزیع، زیست شناسی برای باشندگان. دانش 2 نوع است:
پیشینا “از قبل” دانش بدون داده های تجربی، از اصل اول استنتاج شود. اصل اول قضیه و مفروض ارسطو در یک گزاره است. نمونه: هر رویداد علتی دارد. نتایج مستقل از تجربه، در منطق، ریاضیات، متافیزیک آیند. یک تئوری با ریاضیات ثابت شود. در حالی که در شعر تخیلی یک نظر در بیت شعر آید؛ نه با استدلال، منطق، ریاضیات. رویدادهای فضازمان اساطیر تردید آمیز ند. زیرا این دانش نقلی بوده؛ در شعر، واقعیت عینی، توصیفی، تخیلی بدون تجربه مستقیم خواننده، شاعر یا دیگران است. گاهی خرد با دانش برابر است. دانش در حافظه است؛ خرد در چارهجویی یعنی تخیل و منطق مغز است.
پسینا “از بعد” یعنی آزمون یا سند تجربی آید. از استقراء، حقیقت از آزمایش، داده های تجربی آید. در این دانش مشاهدات غیر مستقیم، مستدل، تکرار پذیر اند. زرتشت دانش پسینا را در توصیف طبیعت، شخصیتها، رویدادهای تخیلی بکار برد.
تحلیل خلاصه رویداد است که می تواند متکی بر واقعیات یا داده های واقعی برای پیش بینی باشد یا بر الگوی ذهنی/ ایده الوژیک با داده های دستچین و حفظ منافع نطام برای تاثیر، نتیجه گیری، ترویج باشد. در طول تاریخ مقولات جهان بینی، شناخت، ذهن، عین، زبان – فلاسفه را به کنکاشهای ژرف کشاندند. زرتشت عین/جسم و روح/ جان را آفریده دانسته؛ مرگ پایان جسم بوده؛ ولی روح در رستاخیز باز آید. این تجرید است که تعداد، زمان، مکان در آن نیست. روند حیات را همه باشندگان زمین طی کنند: میآیند، میمانند، میروند – همین.
با این گزاره بندگان وامدار خدا شده که با عبادت اقساط آن را پرداخته؛ در معاد، ترازنامه اعمال آنها به جهان ثنوی دوزخ و بهشت انجامد. برای زرتشت خرد، دانش، جان تجلی سخن خدا بنا بر انجیل مسیحیان روح القدس اند. بنا به تورات یهودیان سخن/ لغوس آغاز جهان بود. برای او دانش مجموعه تخیلی اساطیر پیشینا و دانش پسینا از تجربه شخصی بود.
اخلاق صفات، کودهای شفاهی رایج؛ سامانه ارزشی، معیار، داوری کردار فرد در اجتماع است. آیا اخلاق فردی، اجتماعی، صنفی – آلیاژ سرشت/ ژن شخصیت و مواد آموختنی از محیط در جمع انسانی، طبقه، خانواده، دین، مدرسه است؟ صفات/ کودهای رایج؛ سامانه ارزشی، معیار، داوری کردار فرد در جامعه در باور به سرنوشت از پیش تعیین شده بود. در فارسی اخلاق مترادف آداب، رسوم، خلق، خو، سلوک/ سازش، سلیقه است؛ به سست عملی و قوی اعتقادی تقسیم شود. کود دستور یا قاعده کوتاه مانند “کردار نیک” است.
خشایار هخامنشی سده 5 ق.م. فرمان به حک این سطور به زبانهای پارسی، ایلامی، بابلی در کتیبه دریاچه وان ترکیه به خط میخی داد: اهورامزدا که بزرگترین خدایان است، که این زمین را آفرید و آن آسمان را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید. ثنویت آسایش و رنج زرتشت و مانی را رازی 100 سال پیش از خیام در هیجانات زیباشناسی پروراند. سپس خیام آن را این جهانی کرده؛ خوشباشی بمعنای شادی فرد و نیکنامی در جمع را تجویز کرد: “دوزخ شرری ز رنج بیهوده ی ماست.” اهریمنان، شما و تمام کسانی که شما را فراوان ستایش کنند همگی زاده پندار زشت و خودپرستی خویش ند. یسنا 13.12 ترجمه پورداود. پیرو دروغ ید؛ پندار، گفتار، کردار نیک ندارید. یسنا 5.3.32. همانجا.
اخلاق اصول اکتسابی از فرهنگ رایج برای تشخیص رفتار نیک و بد از اهورا و اهریمن بود. شعار پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک ذهن و حرکت انسان در جامعه را دربرگیرد. زرتشت در گاتاها، سروده 30، بند 2-3 گفت: سخنها را بشنوید. با اندیشه روشن در آنها بنگرید. راهی را که باید در پیش گیرید برای خود برگزینید. در آغاز آفرینش دو مینوی همزادی در اندیشه و انگار پدیدار شدند، یکی نیکی را مایاند و دیگری بدی را. میان این دو، دانا راستی را برگزیند و نادان دروغ را. این ثنویت امر اختیار و اجبار را نیز نشان دهد. انسان در زندگی مختار است؛ نه تابع جبر ستارگان یا شیطان. اخلاق فردی خدمت به راستی و مبارزه علیه بدی است. تولید مثل، دامداری، کشاورزی تبلیغ شوند.
منطق اصول استدلال یک قضیه از معرف یا مفروض به حجت یا نتیجه 3 درست بودن اندیشیدن، کاربرد روش، ارزیابی نتیجه است. درست یعنی نتیجه بر واقعیات و وقوعات ممکن و محتمل منطبق است. خرد یا منطق مغز چپ بر دانش محیطی ادراک انسان استوار است. هر انسانی با سلامت دماغی در زندگی خود منطق بکار برد. فارابی منطق/ میزان را در راس علوم جای داد؛ یعنی منطق مشمول بر تمام علوم است. منطق مترادف استدلال، برهان، دلیل هم بکار رود. منطق 4 نوع استنتاج، استقراء، گمانه/ برداشت استعاری،نتیجه سنجشی دارد. اصول منطق بقرار زیرند: اگر.. پس، و، یا، نه، فقط و فقط. نمونه: اگر آ < ب، ب< ث؛ پس آ < ث است.
در سده 21 منطق 4 نوع سنتی با چند قاعده، دوگرا/ باینری در کامپیوتر، ابری محتمل/ فازی، کوانتوم چند وضعی با کیوبیت از برهم نهی 1و 0 است. ساده ترین نمونه منطق استدلال اثبات قضایای هندسی با صغرا-کبرا یا پیش فرضها، اثبات، نتیجه گیری در دبیرستان است. درست اندیشیدن دو بخش است: درست تعریف کردن یا معرف و درست استدلال کردن یا حجت.
متافیزیک، مابعد الطبیعه مجموعه حدسیات، احکام ذهنی، موارد استقرایی در باره جهان عینی است. متافیزیک در فلسفه و الهیات تدریس شود. در آن شناخت واقعیت، وجود/ هستی، ماهیت اشیاء، جهان جسم، پیدایش، آغاز، مسیر، پایان کیهان ربطی به واقعیت و آزمایشات ندارد. منطق در آن بکار رود. حرکت صفت ماده در جهان است. دوشن گیمن، ص 53. زرتشت مبداء زمان، نظم دنیا امری گذرا ندانسته؛ نظم جهان را برنامه ریزی شده؛ شرح دهد. الهیات مسیحیت از تلفیق اشراق افلاطون و آگوستین قدیس و معرفت تجربی ارسطو با توماس آگوتیاس ادامه یافت.
زرتشت دوگرایی، تضاد، زمان، روند را در فلسفه آورد. او اختیار، فرمانروایان قلدر، عدالت، کنجکاوی، پرسش، عین و ذهن را هم در تمدن گنجاند. فرهنگ انسانگرا، ادامه دهندۀ آرمان عدالت ست. او باورهای متافیزیک ستارگان و خورشید اثرگذار بر انسان را هم داشت. شبیه آنها در غرب و شرق در عصر کشاورزی و سلطه روحانیون وجود داشتند. خدای زرتشت عادل است اختیار به انسان داد. بر عکس عیسی گناه و عذاب را به انسان نسبت دهد که باید بخشیده شود.
از چین آثار کتبی بر ورقه های الیافدار نی بمبو- خوراک خرس پندا- بجا ماندند. متافیزیک با اندیشه تجربه گرا و طبیعت نگر چین، زو یوان ۳۰۵ -۲۴۰ ق.م. مکتب ثنویت یین و یانگ، لائو تسه سده ۶ ق.م. بانی تائویسم در هونان جنوب چین، با مکتب مراقبه ذن در تمرکز ذهن و تنفس، کارمای پاداش بودا در هند و چین قرابت دارند. در چین ۲ مفهوم تیان/ سپهر با صفات انسانی و مینگ/ فرمان در متافیزیک اند که سرنوشت انسان را به آسمان گره زنند.
آیا متافیزیک از چین و رفتار درویشی و قلندری مرتاضان هندی به افغانستان و ایران آمد؟ یا منشاء آریایی دو فصل زمستان و تابستان، خیر و شر، نور و تاریکی دارد؟ ثنویت راستی/ دروغ، خرد/ جهل، نیکی/ بدی در اشعار زرتشت ابعاد کیهانی و در فردوسی ابعاد اساطیری دارد.
متافیزیک چینی، هندی، یونانی، سامی با الهیات ایرانی باید قیاس شود. رابطه تمدن موهنجو دارو، جیرفت، عیلام، بابل، آشور باید بررسی شود. زرتشت جهان را آفریده از غیب، ستایش خدا را واجب بر مومن “جوینده راه” دانست: راستی تویی داور کردارهای جهان. یسنا 31:7-8. دوشن گیمن، ص 51 به عدل تو ایمان دارم. یسنا 23:7. همانجا.
الهیات زرتشت بر بنیان اوستا در 5 فصل ساده تر از مندرجات کتب زرتشتی بجامانده از ساسانی، هندی، دین کنونی آن اند. پیروان باورها و اعمال را در هر دین پذیرند. باورهای زرتشت: اهورامزدا/ سرور دانا خدای یکتا، خالق جهان، رهنمای حقیقت به زرتشت نبی است. آتش مقدس است؛ این نماد طلوع خورشید باید مانا باشد. مومن روزانه 5 بار نماز خواند. مرگ کار اهریمن است. به کدام زمین روی آورم؟ باید کجا روم؟ یسنا 1:24 از آزادگان و پیشوایان دورم بدار. نه برزگران مرا خشنود کنند؛ نه آن فرمانفرمایان دروغپرست کشور. دوشن گیمن، ص 36-37. زرتشت مانند کنفسیوس از دیاری به دیاری برای ارشاد رفت.
از دین زرتشت رستاخیز/ روز قیامت، آخر زمان، پل چنواط/ سراط، فرشتگان، بهشت، دوزخ، مزد اعمال- در ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت، اسلام نشت کردند. انسان روح / فروهر دارد. پس از مرگ، روح روز جزا پاسخ دهد. جنازه مانند ادیان ابراهیمی دفن نشده، مانند هندوان سوزانده نشده؛ بلکه در دشت گذاشته تا کرکس، لاشخوار، کلاغ بخورند. هیچ خوراک و نوشیدنی چون شراب و آبجو حرام نیستند. باورمندان منشاء جان را ایده ماوراء دانسته؛ برای مومنان آخرت و معاد “دو سرا” بقول فردوسی جان و خرد با همند. البته همه این باورها بیرون از فضازمان کجا-کی ند. خرد مومن با الگوی اعتقادات، دگمها، اصول، مناسک دینی خوانایی دارد.
فلسفه سیاسی اینها را در بر گیرد: هویت ملی، بومی، تباری، گذشته، حال، آینده جامعه، زبان، تاریخ، اساطیر، آرمانها، باورها. سیاست، حکومت، قوانین، آزادی، عدالت، حق، اقتدار، دولت، دولتمداری، اخلاق حرفه ای/ اتیک. اعتدال گرا، خردگرا، صلحجو را در بستر تاریخی، آرمانی، استبداد مطلقه، تهاجمات خارجی باید بررسی کرد. جنگجویان کی پیام را در خواهید یافت؟ کی در هم خواهی کوبید غش را از این زلال که قربانی کند. فرمان روایان بدسگال و خبیث کشور با میل و رغبت جگرگوشگان خود را در آن بکشد. آه ای حکیم ایمان و عدالت کی خواهد آمد؟ یسنا 12:3:38 دوشن گیمن، ص 55.
رَشن یشت در ۳۸ بند به ایزد عدالت پردازد. زرتشت تکامل مادی جهان و پیدایش جامعه را با مطالعه، غور، مشاهده بدرستی دریافت. مخلوط روش طبیعی و تخیل او، به او توان پیش بینی در چرخه ی هزاره داد. ولی وجدان و تخیل او منابع سنتی را با تعقل و انسان-محوری تکامل داد.
کیهان شناسی بررسی اجرام سماوی، فضا، گیتی با کهکشانها و ثوابت است. شامانها چون ابزاری جز چشم و حافظه قوی نداشتند؛ نقشه سپهر را با تخیلات آمیختند. زمان را منشاء ماده، فضا، داور نیک و بد فرد انگاشتند. کارآیی زروانیسم آوردن زمان در پیدایش، تکامل، فرجام کیهان با الگوی چرخه عمر فرد در تولد تا عجل محتوم بود. زرتشت دانش نجوم زمانش را بکار برد. جهان قدیم بوده؛ مستقل از شعور انسان است.
کیهان از کجا آمده؛ به کجا می رود؟ تناسخ یکی از اصول فیزیک کلاسیک یعنی تغییر شکل/ بقای ماده است. کیهان شناسی زروانی بر ۵ اصل استوار بود: زروان خالق ماده، انسانوارگی اجرام سماوی، دخالت آنها در امور پیروان، استحاله حکم کلامی به رفتار، پیدایش فضا، زمان و ماده. در این سامانه «خالق» منبع مادی/ دهری بوده؛ از «هیچ چیز» نیآمده؛ بلکه او در آغاز یک پیش ماده/ انرژی بود. باخشکسالی، رود دجله در پاییز 2022 فرو کشید. بقایای یک محوطه با دیورا سفالی، الواح میخی، ساختمان انبار چند طبقه از شهر 3400 سال پیش پیدا شد. این الواح بزودی خوانده شوند. 3
جبر قهری در حکومت استبدادی آشور را ایلام با فتح آن در خود ادغام کرد. نظرات تقدیری زروانی و بروج فلکی حاکم بر بشر، تحکیم شدند. تقدیر گرایی با وضع بد زیستبوم پیوند دارد. به غیر تقدیر هیچ چیـز رخ ندهد. در دانشگاه کارولینای شمالی پژوهش گران نتیجه گرفتند: میزان سختگیر بودن مذاهب و خدایان شان ربط وثیق با شرایط زیستمحیطی باورمندان شان دارد. هر چه محیط زیست خیستر و حاصلخیزتر، خدا، ایزدان، مذهب آن منطقه هم رحیمتر و آسانگیرتر است.
پیوند شرایط زندگی مردم، زمینه اجتماعی، بستر فرهنگی، نوع مذهب رایج در ۵۳۸ جامعه بررسی شدند. نتیجه ۴ فاکتور زیستبوم زیر مهم اند: میزان وفور نعمت، کمیابی منابع طبیعی، پیش بینی ناپذیری تحولات جوی، میزان بارش. کیست آن دو نیروی کشنده را به بادها و ابرها بسته است؟ کیست که به خورشید و ستارگان گردش داد؟ در اوستا آمد: کیست ماه می افزاید و دگر باره می کاهد ای مزدا.. ای اهورا. زمین در زیر و آسمان در بالا که نمی افتند؟ کی آب و گیاهها را آفرید؟ به باد و ابر ها تندی پیوندد. دوشن گیمن.
در میانرودان و تمدن سومر گذار از اختیار به اجبار متناظر با گذار از دولت شهرهای آزاد هزاره 3ق.م به دولت متمرکز، خشن، مهاجم آشور در هزاره 1ق.م مشهود است. نیز افسانه های سومری در باره طوفان نوح، سفر گیلگمش، سرودهای نینورتا به تورات از آسیای صغیر/ ترکیه، کرت، اوگاریت/ بندر لاذقیه هزاره 6ق.م. به فرهنگ یونانی پیشا همر راه یافتند. اور به معنی شهر یکی از دولتشهرهای آزاد سومر بود. این واژه در اورومیه = شهر آب، اوروشلیم= شهر صلح، اورومات= شهر شهرها بجا ماند. رک آدمیت، ص 41. یشتهای خورشید/ مهر، ماه، ستاره تیشتر/ تیر، مربوط به ایزد باران یا شعرای یمانی اند
زیبا شناسی بررسی ارزشهای حسی، محرکه ها/ هیجانات، داوریها، سلایق هنری را شامل شود. اصول 12 گانه زیر را دارد: سلسله مراتب، تمرکز، تباین/ تقابل، تنش/ چیرگی، توازن/ تناسب، ریتم/ تقارن، عمق، جریان، مقیاس، حرکت/ توسعه، وحدت، همآهنگی. زیبایی با حواس 5 گانه پوستی، بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و هیجانات 6گانه شادی، شگفتی، کنجکاوی، غم، نفرت، ترس درونی و ارزشگذاری شود. در یسنا آمد: کدام هنروری روشنی و تاریکی را آفرید؟ کدام هنرمند خواب و بیداری؟ صبح و ظهر و شام را؟ زیبایی در 5 فصل اوستا، به ویژه گاثاها- بخشی از یسنا آمد. زیبا در زبان پهلوی کلمه اروس، در فارسی عروس است؛ به معنای سفید، زیبا، درخشان.
تاثیر زرتشت بر مانی، فردوسی، خیام، اخوان ثالث بررسی شود. در سده ۳ میلادی مانی ثنویت نیک و بد را به تورفان، میان ایغورها، در غرب چین برد. او بر نور و خیر و شر مانویت، ازل و ابد زمان زروانیت، خورشید و پیمان تکامل مهرگرایی از تمدن جیرفت 3 هزار سال ق.م. به غرب ایران، ترکیه، تمدن روم قبل از مسیح اثر گذاشت.
او بر فلسفه و تفکر غربی از افلاطون، ارسطو اثر گذاشت. نیچه در «چنین گفت زرتشت» به ابرمن، مرگ خدا، اراده به قدرت، تکرار ابدی اشاره کند. این کتاب را ریشارد اشتراوس در اورتور اپوس 30 در 1896 به موسیقی درآورد. ارسطو گفت: زن نميتواند روح داشته باشد. زرتشت زن و مرد را برابر خواند. دوگانگی/ ثنویت بهشت و جهنم زرتشت: کسی که موجب خوشبختی و شادی فرد دگر شود، برای خود آسایش و آرامش درون ساخته است، پس در آن لحظه در بهشت زندگی کند. اصول دین مانی «دوگانگی نور و تاریکی» و وجود «سه زمان» در بازه هزاره ای بودند.
زروانیسم شناخت یا پیدایش دانش در ذهن با ادراک عین بیرون از مغز است که شامانها و نقالهای دورهگرد با تجربیات و تخیلات در کوه و ده بهم بافتند. این شناخت با برخی نظرات همسایگان مهرگرایی تمدن جیرفت، آذربانی مادهای آذربایجان، زرتشتی ری، زودیاک ایلامی و بابلی در افواه آمیخته شد. منطق و باورهای زروانی در هزاره 1م در پلمیک نخبگان ارمنی، ایرانی، عرب، آثار هنری، قالی، شعر تبلور یافتند. مردم در باورهای خود تابع نظرات زروانی ناتوانی خود بودند.
با اینکه در حمله، نابودی معابد خود را دیده؛ ولی باز با عادت به باور گذشته آن را ادامه دادند. شک زروانی در خوب و بد کمک به بهبود معیشت مردم نکرد. زیرا تقدیر اجازه تلاش فرد را نداد. روش جستار گزینش نظرات درست گذشته در راستای علوم است؛ نه تاریخنگاری نظرات نادرست، نقل قول از مشاهیر. باورهای زروانی 3 محور زمان آغازگر هستی، شک آغاز کیهان، تقدیر کنترل گر انسان دارند. این باورها در آثار مفرغی، سنگی، طرح قالی عتیق، ادبی ایجابی فردوسی و سلبی خیام، رسوم کنونی قضا- قدری تبلور یافتند.
در طبیعت جبر طومار ارثی و اختیار محیط اکتسابی فرد اند. در ژنیتک تا 20% ذات بشر در دی ان ای ارثی از بیلیون سال تکامل حیات ثابت است. ولی محیط تا %80 شامل خانواده، تغذیه، جامعه راه فرد را تعیین کند. در جامعه مدرن، دولت محیط یعنی آموزش، بهداشت، تغذیه، مسکن را برای شکوفانی استعداد فرد با اراده، سلامتی، هدف، امکانات مساعد کند.
*
در ایران همیشه یک دین رسمی دربار بوده؛ ادیان فراوان چون زبانها و لهجه ها هم نیمه مخفی بودند. در عهد هخامنشیان دین مزدایی نه زرتشتی را در کتیبه ها نام بردند. زروانی لرستان و مهرگرایی تمدن جیرفت در هزاره 2 ق.م. همزمان با مجمع ایزدان ایلام در خوزستان فعال بودند که در اقلام هنری و قالی تصویر شدند.
الگو و سنت زندگی در شکل افسانه های حماسی، از اجداد آمده، اسطوره سازی شوند. کوچکی فرد در مقابل نیروهای کلان طبیعت نیز بصورت فرد در برابر خدای قادر و آسمانی دارنده خورشید، ماه، ابر، باد قلمداد شود. اندیشمندان در مشاهده جهان کنجکاو و سنجشگر ند. خرد و آزمایش تنها راه دریافت واقعیات اند. آمدن و رفتن بشر هم مانند مگسی در این جهان است. جهان بدایت و نهایت ندارد.
در گذشته فلسفه مترادف حکمت، خرد، عقل، شعور، فهم، بصیرت، تجربه، ادراک، سخن/ لغت، تدبیر، فراست، دانایی، هوش، زیرکی، حِلم، ناطقه، معقول، منطقی، فکری، گویا، عقلانی، عقلایی، عقلی، بخردانه، مصلحت، معرفت است. بنا به لغتنامه دهخدا. 3 واژه انگلیسی برای عارف، حکیم، عاقل با خرد قرابت دارند.
زرتشت نخستین فیلسوف بوده؛ بر تضاد جهانی/ مادی ضد مینوی/ روحانی، نور و تاریکی یونانی و بر الهیات ادیان ابراهیمی با اهورا مزدا/ پروردگار خرد اثر گذاشت. مزدیسنا به معنای «خرد پرستی» با واژه یونانی فلسفه یا «خرد دوستی» شباهت لغوی دارد. مزدیسنا در غرب فلات و در عهد هخامنشی رایج بود. كتیبه هایشان اهورا مزدا، میترا و آناهیتا را نام برده اند.
ریگودای پنجاب هند-پاکستان از 1500 ق.م. با اوستا زبان و باورهای همگن دارد. نزدیکی زبان این 2 کتاب ریگودا در پنجاب نزدیک لاهور پاکستان و اوستا با مکان نامعلوم نشان دهد: زرتشت در غرب پنجاب یعنی سرزمین سکاها آسیای میانه، خراسان بزرگ شامل کشمیر، تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، ترکمنستان فعال بوده که اهالی زبان اوستا را می فهمیدند. زبان سکاها از 1700 ق.م. با مادها در هزاره 1 ق.م. نزدیک بود. پس اشتراکات زبان خاوری، آذربایجان و ری را از لیست خواستگاه اوستا حذف کنند. در سده 20 هم لهجه خاوری فارسی در هرات و مشهد با باختری فلات ایران در تهران، اصفهان، شیراز قابل توجه است.
ریگودا به زبان سانسکریت ۱۰۱۷ قطعه شعر، ۱۰۵۰۰ بیت نیایش، سرود، تمثیل جامعه است. تمثیل جامعه به تن انسان در 4 وارنا/ کاست یا طبقه برهمن در سر، فرمانروا و ارتشی در بازو، بازرگان در کمر، کارگر در پا است. یک باور هندی دیگر این است: تن انسان به 7 چاکرا یا مرکز فرمان از سر تا میانه تنه و پا تجزیه شود. مقایسه ریگودا و اوستا شباهتهای زبانی، اساطیری، جهانبینی دارد. جدولی با 9 ایزد مشترک در باورهای هند و ایرانی آمد: 2 وایو/ باد و هوا، وارونا/ سرور متعالی، میترا / انسان متعالی، ایندریا/ خشترا یا فرمان، 2 ناسانیا/ برای راستی و دروغ، رودها، آگنی/ آذر. دوشن گیمن، ص41.
دو جزء زرت و اشترا زرد و شتر معنی دهند. پس زرتشت دارنده شتر زرد مناطق کم آب بوده؛ به خاور ایران اشاره کند. در باختر آذربایجان اسب رایج بود. زرتشت در حاشیه دریای آرال و رشته کوههای پامیر در ازبکستان، بخش کوچکی ار خراسان بزرگ، زیست. نیز قرابت اوستا در شرق خراسان بزرگ با ریگودا در پنجاب فهم پذیر شود. نوآوری زرتشت در حذف، جانشینی، تمرکز بر دوگرایی، رابطه شخصی فرد با خدا، جامعه، دولت، آخرت دیده شد. برخی از بیتهای آن امروزه نیز در نیایش مناسک دینی هندو خوانده شوند.
زرتشت در فرازهای کتابش تمهای زیر را پروراند: راز آفرینش، زندگی اجتماعی، پرسشهای فردی، گردش دوران، ذرات گردنده/ تناسخ، نیکوکاری، خرد. برخی واژه های دلخواهش اینهایند: راستی، دانانی، پاکی، نام نیک، خرد. نوشتن گاتها تقویمی نبوده؛ بلکه در محور زمان سرودنها غیرخطی انجام شدند. از زندگی و کتاب اوستا بر آید: او فردی سالم در تن و روان، خانواده دوست، حساس به بیعدالتی جامعه، کنجکاو، آینده نگر، بدون اعتیاد به مشروب، زن، قمار بود. آرمان او بی آزاری، عدالت خواهی، ستم ستیزی، آزادگی، نیکوکاری، نوعدوستی بود.
در عهد بلاش اول اشکانی، یا در آغاز ساسانی کوشش شد که اوستا را به خطی از نوع خطوط مشتق از آرامی متداول در ایران، مانند خط پهلوی بنویسند. بیش از 100 نسخه اوستا در ایران از ۲۰۱۱ کشف شده است. اولین ترجمه و نسخه خطی موزه از وندیداد اوستا در 1647 در یزد پیدا شد که محل نگهداریش کتابخانه بریتانیا ست. متون دینی و اوستا به خط اوستایی یا دین دبیره، نوشته شدند. اوستا حروف آهنگین داشته؛ هنگام بلندخوانی آهنگین است.
اوستا نخستین کتاب دینی سرود مانند جهان است. ریشه آن «ابستاگ» در پارسی میانه و «آپستاواکا» /ستایش خدا در پارسی باستان است. در گاتاها مزدا به معنی دانایی و اهورا به معنی آفرینشiند. پس مزدا اهورا “دانش در افرینش” و اهورا مزدا “آفریدگار دانایی” معنی دهند. ۲ پارهٔ واژه اهورا مزدا در هات ۲۸ دوازده بار 1 بار مزدا اهورا نوشته شد. اولین دستنویس اوستا از ۱۳۲۵ م، در دانشگاه کپنهاک است.
واژهٔ اَوِستا در خود کتاب نیامده؛ به معنی دانش و شناخت است. اوستا یا ستوتی /ستایش با ودا همریشه است. پس اوستا معنی آگاهینامه، دانشنامه، مرجع نامه دهد. کتاب اوستا سده ها سینه به سینه حفظ شد. اوستا 21 نسک /فصل داشته؛ ولی 5 بخش بجا ماند. محتوای آن بقرار زیر است: یَسنا سخنان زرتشت، با نام گاهان، یشتها سرودهای نیایشی، وندیداد، ویسپرد، خردهاوستا. خاقانی شاعر آذربایجان 900 سال پیش اوستا را خوانده؛ ولی عربی ندانست: چو اینجا معنی قرآن ندانم./ روم آنجا که آبستا بخوانم. گاهان جمع گاه در اوستا گاثا به معنی سرود، قدیمیترین بخش آن و کهنترین اثر ادبی ایرانی است. سراینده این سرودهها خود زرتشت است. چنانکه در 6 تا از گاهان سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد کند.
مهر یشت دارای ۳۵ کرده و ۱۴۶ بند، پس از فروردین یشت، مفصلترین یشت است. این یشت در توصیف مهر یا ایزد پیمان است افزون بر آن وظیفه حفظ تمامیت سرزمینهای ایرانی را بر عهده دارد. سروَر جنگجوها است. بند ۱ در توصیف مهر و در ذم پیمان شکنها است. مهر در مجازات پیمانشکنها سخت گیر است. در بخشهایی از این یشت خصوصیت جنگ آوری او در مبارزه با پیمان شکنها و دشمنهایش توصیف شدهاست. در این یشت مهر با صفات دارای گردونهای باشکوه با ابزار جنگی، چراگاههای فراخ، هزار گوش، ده هزار چشم توصیف شد. کسی که هرگز خواب به چشمش نمیآید. این ایزد ارتباط نزدیکی با خورشید دارد. بدین گونه که پیش از برآمدن آفتاب، سر برآورد، بند ۱۳. رابطه مهریشت با مهرگرایی جیرفت بررسی شود.
بهرام، ایزد پیروزی، همچون گرازی تیزدندان، در پیش او در حرکت کند، بند ۷۰ – ۷۲. مهر جنگجویی است که گرز، نیزه، سپر، تازیانه دارد. یشت با ستایش مهر پایان گیرد، بند ۱۳۶ -140. یلدا طولانیترین شب زمستان زادروز مهر است. این یشت، همچون یشتهای دیگر، تلفیق ماهرانه مهرگرایی پیش از زرتشت و عقاید او است. مانند بندهای ۲ – ۱۳۹. مهر یشت از زمره یشتهای کهن و شاید قدیمیترین آنها باشد.
در ادبیات پهلوی و فارسی مهر به معنی خورشید به کار رود. با آن در همه جا در حرکت است، بند ۶۷ – ۶۸. حتی پس از فرورفتن خورشید نیز به زمین آید. از یک کرانه آن به کرانه دیگر، برای نظارت بر پیمانها حرکت کند، بند ۹۵. سراسر این یشت بر وفاداری بر عهد و پیمان، اعم از پیمان میان دو کشور، میان زن و شوهر یا میان دو شریک و انباز، تأکید کند.
منابع. 2022/11/19 https://fa.wikipedia.org
روح ایران: مقالات هنری کربن، رنه گروسه، لویی ماسینیون اصالت زرتشت دوشن گیمن 1388 ترجمه محمود بهفروزی تهران.
جستاری در فلسفه زرتشتی- مجموعه مقالات، ترجمه زارع, منتظری, نواب، چاپ 2، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، تهران.
آدمیت 1374 تاریخ فکر.
3. Scientific American, October 2022, p 22.
دانش شناسی/ شناخت epistemology ، اخلاق morality ، منطق logic ، متافیزیک metaphisics ، فلسفه سیاسی political philosophy ، کیهان شناسی cosmology ، زیبا شناسی esthetics ، پسینا A Posteriori، پیشینا A priori ، عارف Sage ، عاقل Rational ، حکیم Wise ، برهم نهی superposition