دعوت صالح به آمریکا و” هفت خوان رستم “اختلاف های مخالفان طالبان
نویسنده : مهرالدین مشید
چرخش در سیاست آمریکا یا ابزاری برای به تمکین واداشتن طالبان
در هفته ی گذشته رسانه ها گزارش دادند که تیم برچت، عضو مجلس نمایندهگان ایالات متحده امریکا، از امرالله صالح، معاون پیشین ریاست جمهوری افغانستان، دعوت کرده است تا برای گفتوگو در مورد وضعیت این کشور به واشنگتن سفر کند. برجت با نشر پیامی نوشته که «امرالله صالح را برای دیدار و گفتوگو درباره آینده و مردم افغانستان به واشنگتن دعوت کردهام.» برجت طالبان را تهدیدی برای امریکا خوانده است. او چندی پیش گفته بود که واشنگتن کمکهای مالی به افغانستان زیر اداره طالبان را متوقف کند. تیم برچت یکی از اعضای کلیدی کمیته روابط خارجی مجلس نمایندهگان امریکا و حامی دونالد ترمپ، رییس جمهور منتخب این کشور، میباشد. مجلس نمایندهگان امریکا چندی پیش با تاکید به حمایت از روند ویانا با صدور قطعنامهای طالبان را یک سازمان «تروریستی» خواند. این قطعنامه از سوی تیم برچت پیشنهاد شده بود. امرالله صالح روز پنجشنبه گذشته با ابراز قدردانی از دعوت تیم برحت، گفت: «من ارزش زیادی برای تاکید شما بر اهمیت گفتوگو با مقاومت ضد طالبان و طیف سیاسی آن قایل هستم.» وی افزود که پس از مشورت با رهبران سیاسی درباره ی سفر به واشنگتن تصمیم خواهد گرفت تا روایت واحدی از افغانستان برای آمریکایی ها ارایه نماید.
دعوت صالح از سوی کشوری برای مردم افغانستان شگفت آور و پرسش برانگیز است که معاهده ی دوحه را بدون حضور حکومت و مردم افغانستان با طالبان امضا کرد و با رهایی بیش از پنج هزار تروریست از زندان های افغانستان امتیاز زیادی به طالبان داد. آمریکا با امضای این معاهده در واقع تیغ بر گلوی حکومت قانونی افغانستان نهاد و تپش حیات را از آن گرفت. به این هم بسنده نکرد و برای طالبان اجازه داد تا وارد کابل شده و در نتیجه ی غفلت و خیانت غنی و اطرافیانش و تبانی او با شبکه ی حقانی، قدرت را بدست بگیرند؛ نه تنها این بلکه هفته وار با ریختن میلیون ها دالر بصورت هفته وار در گلوی تروریسم به تقوت بنیاد های یک حکومت افراطی و زن ستیز و تروریست پرور پرداخته است. اکنون که بیش از سه سال از حکومت ستمگرانه ی طالبان بر مردم افغانستان سپری می شود و این دعوت پرسش های زیادی را برانگیخته است که آیا دعوت از صالح بیانگر یک چرخش در سیاست آمریکا با طالبان پسا بایدن است و یا تله ای برای به دام افگندن بیشتر طالبان. هرچند صالح از جهاتی دارای تخصص استخباراتی است
در این میان گزینش صالح از میان مخالفان طالبان و مورد خطاب قرار دادن او بحیث رئیس جمهور افغانستان جدا از اغراق سیاسی پرسش های دیگری اند که در افکار جمعی مردم افغانستان بازتاب یافته اند. شاید این پرسش مطرح شود که چگونه صالح بجای احمد مسعود برگزیده شد و آیا این دعوت معنای چراغ سرخ به احمد را ندارد؟ این به معنای آن است که شخص مورد اعتماد آمریکا صالح است. ترس آن می رود که این دعوت یک حرکت تاکتیکی و سیاسی باشد که از یک سو جبهه ی مقاومت را دچار انشعاب نماید و از سویی هم فشاری بر طالبان باشد تا به خواست های آمریکا تمکین نمایند. اینکه در میان چهره های درشت و مهره های سنگین مهره ی ضعیف برگزیده شده وترس آن می رود که با این دعوت در صف نخست قربانی قرار نگرفته باشد؛
اما در این میان یکی از دلایلی که سبب شده تا برگ برنده ی این دعوت به نام صالح ثبت شود، بدون تردید معاونیت او و اعلام پیشینه ی او پس از فرار غنی بحیث سرپرست ریاست جمهوری افغانستان است. هرچند صالح از جهاتی دارای تخصص استخباراتی است و پیشینه ی روابط با امریکایی ها را دارد. صالح پیش از آشنایی با گیری شرون عضو سی آی ای در پنجشیر بعد از شهادت احمد شاه مسعود تماس هایی با سیا داشت؛ اما این رابطه در زمانی بیشتر انکشاف یافت که رئیس امنیت شد. اینکه صالح چقدر توانایی و ظرفیت پیام رسانی از مردم افغانستان را در این سفر دارد. این بر می گردد به قوت پیام و روح روایت او که چقدر از جامعیت برخوردار خواهد بود. اما با تاسف که پیشینه ی صالح چندان امید بخش نبوده و برعکس کارکرد های او در گذشته و بویژه با غنی خیلی عوام فریبانه و احساساتی بود. او هر از گاهی توجيه کننده ی حرف های غنی بود و این بزرگ نمایی ها شخصیت او را صدمه زد. پس از فروپاشی هم کار های او چشمگیر نبوده و حال دیده شود که چه نقشی را بازی می کند.
در این میان آنچه مسلم است، اینکه متن دو صفحه ای که به صالح رسیده، به نحوی بیانگر جبران غفلت و شکست های آمریکا در افغانستان است. حال بر صالح است تا روایت افغانستان شمول فراتر از گروپ مقاومت در یک ساختار کلان به آمریکا ببرد که بتواند خواست های تمام مردم افغانستان و بویژه مخالفان او را بیشتر بازتاب بدهد. در این صورت با توجه به تحولات در کاخ سفید و حاکم شدن تیم طالب ستیز در آمریکا یک حرکت طالب زدایی بجای تعامل گرایی در سطح جهان آغاز شود. هرچند گفته هایی وجود دارد که برجت یک شخص مطرح است؛ اما کمتر توانایی سمت و سو دهی افکار عمومی مردم آمریکا و منابع قدرت در آمریکا را دارد. هرچه باشد، دعوت برجت از صالح را با توجه به اوضاع پرتنش در خاور میانه و اوکراین و شایعه های معامله روسیه و آمریکا در رابطه به اوکراین و سوریه، میتوان جبران شرمساری های آمریکا تلقی کرد. اینکه این سفر می تواند، دستاورد های کلان سال های تهاجم شوروی در افغانستان را داشته باشد. هنوز پیش از وقت است که روی آن تبصره شود. ریگن رئیس جمهور پیشین امریکا در ۱۶ جون ۱۹۸۶ رهبران جهادی را به امریکا خواست و این سفر دستاورد های زیادی برای مجاهدین داشت و عملیات سایکلون را وارد فصل جدید کرد و مجاهدین به سلاح ستنگر راکت زمین به هوا دست یافتند.
عملیات سایکلون نام رمز برنامه آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) برای تسلیح و تأمین مالی مجاهدین افغان در افغانستان از ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹، قبل و در حین مداخله نظامی اتحاد جماهیر شوروی در حمایت از دولت وابسته به شوروی بود. ام آی 6 نیز طی این مدت، با انجام اقدامات مخفیانهای به حمایت از مجاهدین میپرداخت. این برنامه بصورت عموم معطوف به حمایت از گروههای پیکارجوی اسلامی بود، از جمله گروههای دارای پیوندهای جهادی که مورد حمایت رژیم محمد ضیاءالحق در کشور همسایه یعنی پاکستان بودند و از سایر گروههای مقاومت افغان که چندان ایدئولوژیک نبودند پشتیبانی نمیکرد.
همچنان هاک براون ” سناتور آمریکایی در ۱۱ جون ۱۹۹۶ “برهان الدین ربانی” رئیس جمهوری افغانستان و برخی دیگر از شخصیت های این کشور از جمله “احمد شاه مسعود” فرمانده کل نیروهای نظامی افغانستان را به واشنگتن دعوت کرد.این سناتور آمریکایی همچنین از “ملا محمد عمر” رهبر طالبان و سایر رهبران جهادی به شمول “عبدالکریم خلیلی” رهبر یک جناح حزب وحدت اسلامی ،” صبغت الله مجددی” رهبر جبهه نجات ملی ، جنرال “عبدالرشید دوستم” رهبر جنبش ملی – اسلامی ، “پیر سید احمد گیلانی” رهبر حزب محاذ ملی ، مولوی “یونس خالص” رهبرحزب اسلامی ( شاخه خالص ) و برخی دیگر از رهبران احزاب جهادی نیز برای شرکت دراین نشست دعوت کرده بود . سید “سلیمان گیلانی” برادر زاده سید احمد گیلانی و برخی از رهبران و شخصیت های غیرحزبی و “محمد ظاهر شاه” پادشاه پیشین افغانستان نیز از جمله دعوت شدگان در این نشست بودند .
اما این سفر انجام نشد و سناتور ” هانک براون ” رییس کمیته فرعی روابط خارجی مجلس سنای آمریکا در آگست ۱۹۹۶ در کابل با ” برهان الدین ربانی ” رییس جمهوری ، ” احمد شاه مسعود ” و برخی دیگر از مقام های دولت افغانستان دیدار و گفت و گو کرد.
آمریکا در آن زمان تلاش کرد تا نقش فعال تری در صحنه افغانستان بر عهده گیرد.
هنوز پیش از وقت است که در مورد پس زمینه های سفر صالح به آمریکا خوش بین و یا بدبین بود. صالح در حالی به آمریکا دعوت شده که ترامپ در حال رفتن به کاخ سفید است و تیم او برخلاف تیم بایدن مخالف طالبان و مخالف کمک های میلیون ها دالری آمریکا به این گروه است. در همین حال ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی خود از کنترول دوباره ی میدان هوایی بگرام و برگشت به افغانستان سخن می گفت و رئیس جدید اف بی آی نیز گفته به افغانستان بر میگردیم. ناموجه نیست، اگر گفته شود، فضای جدید سیاسی در آمریکا به سود سفر صالح است. صالح از اول مخالف مذاکرات دوحه بود، با پاکستان هرگز کنار نمی آيد و از سویی هم شامل حلقه ای نیست که در داخل در تبانی با شبکه های استخباراتی پاکستان و جهان در توطیه ی شهادت احمدشاه مسعود دست داشت؛ اما او تا کنون در رابطه با فرار خود و فرار غنی چیزی نگفته و از رابطه ی خود با غنی هم حرفی نگفته است؛ اما او پس از فرار عنی از نخستین کسانی از مقام های ارشد دولتی است که در جبهه ی مخالف نظامی طالبان قرار دارد.
صالح در زمان معاونیت خود در گفت و گویی با طلوع گفت: محاسبه ی من این است که طالب تغییر نکرده و تروریست است و از حمایت پاکستان برخوردار است.
من برای بدترین حالت برنامه ریزی می کنم. بدترین حالت یعنی فروپاشی به میان آید، سرمایه های از افغانستان فرار کند و قیمت خانه های وزیر اکبر خان مانند سال های ۱۹۹۸ به ۱۵ هزار و ۲۰ هزار دالر برسد. مردم بخاطر ریش شلاق بخورد، کثرت گرایی از بین برود، افغانستان از نقشه ی سیاسی جامعه جهانی خذف و به یک نقطه ی سیاه بیاید و یک جنگ داخلی به راه افتد.
چنین شرایطی اکنون در افغانستان بوجود آمده است و دیده شود که چقدر فضای سیاسی جدید صالح را کمک میکند تا او تیر را به به هدف بزند.
در همین حال باور هایی وجود دارد که آمریکا دیگر برای براندازی افغانستان برنامه ندارد و برعکس در صدد حاکمیت طالبان است. این در حالی است که رهبران جهادی فساد کردند و فرار از قانون و عدالت را قانونمند ساختند. از سویی هم کرزی و شماری نزدیکان سلام هم تباران اش برنامه برای پیوستن با طالبان دارند. در حالیکه یگانه راه رو در رو در رو ایستاد شدن و مبارزه کردن با طالبان است؛ اما با تاسف که اختلاف میان گروه های قومی و سياسی افغانستان به اوج خود رسیده و مقاومت هم طی چهار سال نتوانسته کوچک ترین جغرافیا را بدست آورد. پس مخالفان در موقعیتی نیستند که امریکا از آنان حمایت کند. بنابراین این گمانه زنی ها تقویت می یابند که دعوت از صالح شامل سیاست های چانه و فشار با طالبان است تا این گروه به خواست آمریکا طور شاید و باید تمکین نماید. این به معنای سرکشی طالبان در برابر امریکا نیست؛ بلکه بر مصداق این سخن، هرکه پول داد، فرمان میدهد، طالبان فرمانبردار آمریکا است.
کشور های منطقه بویژه روسیه و چین در رابطه به کمک های آمریکا به طالبان نگران اند و این نگرانی ها سبب شده تا هر از گاهی مسکو با آنکه روابط گرم با طالبان را دارد؛ شاهد نشست های مخالفان طالبان نیز باشد. چنانکه قرار است تا چند روز آینده مخالفان طالبان به مسکو از سوی یک حزب سیاسی روسیه که دومین حزب در سطح روسیه بوده، دعوت شوند. این حزب از حمایت پوتین برخوردار است. این بیانگر نگرانی های روسیه در مورد گروه های تروریستی در مرز های کشور های آسیای میانه است که شمار آنان با انتقال روزافزون این گروه ها از جنوب به شمال افغانستان، هر روز بیشتر می شود. نشست مسکو که قرار است، به اشتراک بیشتر از ۳۸ نفر از مخالفان طالبان برگزار شود. شامل تلاش های روسیه برای ترغیب طالبان برای تشکیل حکومت همه قبول و فراگیر است. به همین گونه نشست های دوحه و ویانا که هر از گاهی به هدف ایجاد اتحاد میان همه نیرو ها و «ترسیم یک نقشه راه برای آینده ی افغانستان برگزار می شوند یا اینکه چندی پیش نشستی در تهران زیر نام ” جریان شناسی مقاومت ” از سوی «بنیاد شهید مسعود» در هماهنگی با انجمن مطالعات صلح ایران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تهران برگزار گردید که در آن نماینده گانی از کشور های ایران، ترکیه، پاکستان و روسیه اشتراک داشتند. در این همایش مهمانان از کشورهای هندوستان، ترکیه، پاکستان، تاجیکستان، افغانستان و ایران به دو صورت مجازی و حضوری اشتراک داشتند. مهمانان نیز به دو زبان انگلیسی و فارسی سخن میگفتند. از افغانستان نمایندهگان پارلمان پیشین، عالمان دینی، سیاستمداران، رهبران احزاب سیاسی، فعالان مدنی، استادان و دانشجویان دانشگاهها حضور یافته بودند.
برگزاری این نشست هم مانند نشست های مسکو است که کشور های دخیل در موضوع افغانستان نمی خواهند همه تخم ها را در سبد طالبان بگذارند. این نشست ها در ضمن اینکه نشان دادن چراغ سبز به مخالفان طالبان است و در ضمن از میزان حمایت های کشور های منطقه از طالبان هم چیزی کم نمی کند. از سویی هم صالح در حالی به آمریکا دعوت شده که در عین آنکه اختلاف میان مخالفان طالبان و حل آن دشوارتر از عبور کردن از ” هفت خوان رستم” شده است؛ اما تلاش هایی وجود دارد که امید بخش به نظر می رسند. چنانکه در هفته ی گذشته رهبران برجسته مخالف طالبان ائتلاف سیاسی را زیر عنوان «مجمع ملی برای نجات افغانستان» تشکیل و در نخستین اقدام خواهان قطع روابط سازمان ملل با طالبان شد. هرچند نهاد های رسانه ای و مدنی و شخصیت های مستقل و شناخته شده در این ائتلاف حضور ندارند؛ اما بازهم طیف بزرگی از گروههای سیاسی را در خود دارد. امید است که این مجمع با یک فراخوان بزرگ تمامی گروه ها و نهاد ها را در محور خود بسیج نماید. هر چند اعضای این مجمع از بدنام ترین و منفور ترین چهره ها اند و به اندازه ی کافی در حق مردم افغانستان جفا و خیانت کرده اند. این رهبران بودند که افغانستان را قربانی خودخواهی ها و فرصت کشی های زیادی کرده اند؛ اما حالا که کارد ستم طالبان از استخوان های مردم افغانستان عبور کرده است، ناگزیر از هر حرکت ضد طالبانی استقبال می نمایند.
هرچند با توجه به ایتلاف ها و اتحاد های شکننده، نمی توان به ائتلاف های جدید امیدوار بود؛ اما بازهم مردم افغانستان آرزومند اند که گروه های سیاسی افغانستان از گذشته های بد خود درس های خوب گرفته و برای تشکیل یک ائتلاف همه شمول که نماینده از گروه های سیاسی، شخصیت های پاک، نهاد های مدنی و رسانه ای نماید، بصورت جدی تلاش نمایند. در این صورت است که صالح به نماینده گی از چنین ساختار با اعتبار ملی میتواند هم مورد اعتماد بیشتر قرار بگیرد و هم روایت افغانستان شمول را به مقام های امریکایی تحویل بدهد؛ اما واقعیت این است که این نشست ها تا زمانی بی نتیجه است که همه گروه ها و شخصیت ها و نهاد های گوناگون در کنار هم جمع نشوند و روی حل موضوع افغانستان به اجماع سیاسی نرسند تا بحیث یک طرف قدرتمند و بدیل طالبان، برای جهانیان قابل مطرح باشد و طالبان را وادار به تمکین کردن به خواست مردم افغانستان کند. در این صورت حتا زمینه برای تشکیل حکومت در تبعید نیز فراهم خواهد شد که از روایت های مشخص چون، زیر ساخت های منسجم، تدارکات یا لوژستیک معین و سازمان درونی، البته با حمایت از سوی یک دولت قدرتمند از حمایت دولت های غربی نیز برخوردار باشد. نه تنها هنوز این مؤلفه ها هنوز جان نگرفته؛ بلکه دو طرف از حکومت روایت دینی دارند.
این در حالی است که روایت دینی حکومت بدیل های امارت طالبان و خلافت داعش را دارد. این به معنای آن است که مخالفان طالبان حتا روی روایت حکومت به اجماع نرسیده اند و به هیچ نوع حکومت لیبرال اشاره ی مشخص نکرده اند. شاید دلیلش این باشد که در بیست سال گذشته لیبرال های از غرب آمده کمتر از رهبران و سیاستگران جهادی جنایت و خیانت نکردند و فرار غنی آخرین سیاه رویی این لیبرال ها بود. هرچه باشد، حالا پیش از تشکیل دولت در تبعید بجا خواهد بود که طالبان یک گام پیش بگذارند و با پذیرفتن واقعیت های افغانستان و اجتناب از اشتباهات گذشته، با تشکیل حکومت گذار برای تصویب قانون اساسی و نوع حکومت بن بست کنونی را بشکنند. به همین گونه مخالفان طالبان هم با نفی طالبان و دست کم گرفتن طالبان بحیث یک واقعیت نمی توانند، طور شاید و باید بن بست کنونی در افغانستان را بشکند.
بعید به نظر می رسد که اوضاع افغانستان با توجه به تمامیت خواهی طالبان و اوضاع پرتنش کنونی در جهان به زودی تغییر کند؛ مگر اینکه قدرت های جهان روی حل مسایل جهانی به یک اجماع سیاسی برسند. در این صورت موضوع حل عادلانه ی افغانستان نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت. با تاسف که هنوز نشانه های این رویکرد وجود ندارد و برعکس اوضاع در شرق میانه پس از پیشروی تحریر شام در سوریه بیانگر تکرار سناریوی افغانستان بوده و به سود طالبان و تقویت آنان است. از سویی هم روسیه و چین به شمول ایران در صدد تقویت طالبان و سرمایه گذاری در افغانستان اند.
با وجود این همه دشواری مردم افغانستان امیدوار اند که دعوت آمریکا از صالح به واشنگتن برای بحث روی موضوع افغانستان نقطه ی عطفی در روابط آمریکا با مردم افغانستان و ذوب شدن یخ های رابطه میان طالبان و آمریکا باشد. ممکن از این دعوت انتظاری را نمی توان متصور بود که پس از سفر رهبران جهادی به دعوت ریگان در دهه ی هشتاد به واشنگتن، به مثابه نقطه ی عطف، تحول بزرگی در مبارزات مردم افغانستان برضد شوروی بوجود آورد؛ اما هرچه باشد این دعوت می تواند، نقطه ی چرخشی در روابط آمریکا با گروه های مخالف طالبان و مردم افغانستان و تحت فشار قرار دادن طالبان باشد. این دعوت در هر حالی می تواند به معنای گشوده شدن دریچه های امید به مردم افغانستان و زوال زود هنگام طالبان باشد. این دعوت مخالفان طالبان را برای جمع شدن به دور یک محور بیشتر ترغیب می کند. این روند پس از آن شتاب خواهد یافت که امریکا و متحدانش مانند دهه ی هشتاد حاضر به کمک به مخالفان طالبان شوند و یا طالبان را وادار به سازش با مردم افغانستان و تشکیل حکومت گذار برای رسیدن به حکومت قانونی و مشروع نمایند. در این میان گزینه ی اخیر یگانه راه برای پایان یافتن جنگ های بی پایان و رنج های بی پایان مردم افغانستان است. در این ميان چقدر می توان به جناح های میانه رو طالبان چشم دوخت تا برای شکستن بن بست خوش بین بود. یاهو