دروزی ها در سوریه په کسانی هستند و کجا زندگی می کنند؟

دروزی ها در واقع ریشه در انشعابی از مذهب اسماعیلیه (شیعیان شش امامی) در قرن پنجم هجری دارد. مذهب دروزی با تلفیقی از فلسفههای نوافلاطونی، عرفان اسلامی، و عناصر دیگر، هویتی متمایز از دیگر مذاهب اسلامی ایجاد کرده است.

دروزیها (به عربی: الدروز) گروه قومی-مذهبی منحصربهفردی هستند که عمدتا در مناطق کوهستانی خاورمیانه، بهویژه لبنان، سوریه، فلسطین اشغالی و اردن، ساکناند. این جامعه بسته که خود را «موحدون» یا یکتاپرستان مینامد، به دلیل باورهای مذهبی خاص، انسجام اجتماعی و نقش تاریخی و سیاسی برجستهاش در منطقه شامات شناخته میشود. این مقاله به بررسی تاریخچه، قومیت، محل زندگی، عقاید و باورها، موقعیت فعلی و جایگاه سیاسی دروزیها در منطقه میپردازد.
دروزیها عمدتا خود را از نظر قومی عرب میدانند و زبان عربی زبان اصلی و بخشی جداییناپذیر از هویت فرهنگی آنهاست. با این حال، هویت مذهبی آنها، که از اسماعیلیه سرچشمه گرفته، آنها را از دیگر جوامع عربی متمایز میکند. دروزیهای فلسطین اشغالی، براساس نظرسنجی مرکز پژوهشی پیو در سال ۲۰۱۷، هویت خود را در درجه اول به عنوان دروزی (از نظر دینی)، سپس عرب (از نظر فرهنگی و قومی) و درنهایت اسرائیلی (از نظر شهروندی) تعریف میکنند. اقلیتی کوچک از آنها خود را فلسطینی میدانند، که این موضوع آنها را از اکثریت دیگر شهروندان عرب اسرائیل متمایز میکند.
بنیانگذاری و باور
مذهب دروز شاخهای از اسماعیلیه است. این مذهب نخستین بار در سال ۴۰۸ قمری در قاهره و در مسجد ریدان پایهگذاری شد. با این حال، برخی آن را باوری مستقل میدانند.
بنیانگذار اصلی این مذهب یک ایرانی به نام حمزه ابن علی بن احمد زوزنی زادهٔ شرق ایران[۷۰] و معروف به «لباد» بود.
دروز ، با اینکه از دید دینی از مسلمانان اسماعیلی منشعب شدهاند، خود را مسلمان نمیدانند بلکه پیرو منطق و فلسفه معرفی میکنند.رهبران دینی دروز «عقال» و رهبر آنها «شیخ عقل» نامیده میشود، و منشأ علما و رهبران آنها افلاطون است
این مذهب به الوهیت (الحاکم بامرالله) و حتی برخی از خلفای سابق فاطمی مانند القائم باور داشته است. به تدریج، از سال ۴۳۵ قمری به بعد، جامعه دروز به یک جامعه بسته تبدیل شد، بهگونهای که نه پذیرای گروندگان جدید بود و نه اجازهٔ ارتداد و خروج از دین را به پیروان خود میداد. پیروان این مذهب، بیشتر در منطقه حاصیبا، حلب غربی، کوه هرمن، و کوه حوران در کشورهای سوریه و لبنان امروزی گسترش یافتند.
عقاید دروزی ترکیبی پیچیده از فلسفه نوافلاطونی، عرفان اسلامی، و عناصر ادیان دیگر است. روزیها به وحدت خدا اعتقاد دارند، اما باور به الوهیت الحاکم بامرالله (خلیفه فاطمی) یکی از تمایزات اصلی آنهاست. آنها معتقدند الحاکم تجلی نور الهی در قالب انسانی است، نه خدای متعال، و این مفهوم با ایده تجلی (ظهور الهی) مرتبط است که از تجسد متمایز است.
دروزیها به تناسخ ارواح(تقمّص) اعتقاد دارند و معتقدند تعداد ارواح ثابت است و پس از مرگ، روح به بدن دیگری منتقل میشود. این باور با ایده معاد اسلامی تفاوت دارد و به فلسفههای شرقی مانند بودیسم و هندوئیسم شباهت دارد. دروزیها همچنین به پنج اصل کیهانی (حدود) اعتقاد دارند که هر یک در شخصیتی تاریخی تجلی یافتهاند: عقل (حمزة بن علی)، نفس (اسماعیل بن محمد تمیمی)، کلمه، سابق، و تالی. این ساختار از نظام کلامی اسماعیلیه الهام گرفته شده است.
دروزیها معتقدند شریعتهای پیشین (از جمله شریعت اسلامی) نسخ شده و آنها به «باطن باطن» دین پایبندند. به جای احکام شرعی مانند نماز و روزه، هفت وظیفه اخلاقی (الشروط السبعة) را رعایت میکنند که شامل صداقت، کمک به همکیشان، دوری از شیطان، و تسلیم به اراده الهی است.
کتاب مقدس دروزیها، «رسائل الحکمة»، مجموعهای از ۱۱۱ رساله است که شامل تعالیم حمزة بن علی، محمد بن اسماعیل تمیمی، و دیگران است. این کتاب تنها در دسترس عقال (دانایان) است و برای جهال (نادانان) مخفی نگه داشته میشود.
محل زندگی دروزیها
دروزیها عمدتا در مناطق کوهستانی خاورمیانه ساکناند و پراکندگی جغرافیایی آنها به شرح زیر است:
دروزیها به دلیل جمعیت نسبتا کم و پراکندگی جغرافیایی، به عنوان اقلیتی مذهبی در کشورهای محل سکونت خود با چالشهایی مواجهاند. با این حال، انسجام اجتماعی و محافظهکاری آنها به حفظ هویت فرهنگی و دینیشان کمک کرده است.
لبنان: دروزیها در لبنان نقش سیاسی مهمی دارند و تحت رهبری خاندان جنبلاط، بهویژه ولید جنبلاط، رهبر حزب سوسیالیست ترقیخواه، در صحنه سیاسی فعالاند. آنها در مناطق کوهستانی مانند شوف و عالیه اکثریت دارند و در تحولات سیاسی لبنان، از جمله تعامل با گروههایی مانند حزبالله، نقش میانی ایفا میکنند.
سوریه: دروزیهای سوریه، بهویژه در استان السویداء، در جنگ داخلی اخیر تلاش کردهاند از درگیریهای اصلی دوری کنند. برخی از آنها با دولت بشار اسد همکاری داشتهاند، اما بسیاری ترجیح دادهاند بیطرف بمانند تا هویت و امنیت خود را حفظ کنند. سقوط رژیم اسد در سال ۲۰۲۵ موقعیت آنها را بهعنوان بازیگری حساس در منطقه تقویت کرده است. با این همه روی کار آمدن حکومت احمد الشرع که پیشینهای نزدیک به القاعده دارد، ترس از برقراری قوانین سختگیرانه سلفی در میان آنها را افزایش داد و همین موضوع سبب درگیریهای اخیر در سویدا شد.
اسرائیل: دروزیهای اسرائیل از سال ۱۹۴۸ در ارتش و سیاست مشارکت داشتهاند. خدمت سربازی برای مردان دروزی اجباری است، اگرچه در دهه ۱۹۵۰ مقاومتهایی علیه آن وجود داشت. در بلندیهای جولان، دروزیها به دلیل اشغال این منطقه توسط اسرائیل، وضعیت پیچیدهای دارند. بسیاری از آنها وفاداری به سوریه را حفظ کردهاند، اما برخی به دلیل شرایط سیاسی با اسرائیل همکاری میکنند.
اردن و دیاسپورا: جوامع کوچک دروزی در اردن و کشورهای غربی مانند ایالات متحده و کانادا به حفظ فرهنگ و هویت خود ادامه میدهند، اما نقش سیاسی کمتری دارند.
دروزیها به دلیل تقیه و محافظهکاری، اغلب با قدرتهای منطقهای همکاری میکنند تا بقای خود را تضمین کنند. این رویکرد در تعاملات آنها با گروههایی مانند حزبالله، دولت سوریه یا حتی اسرائیل دیده میشود.
دیاسپورا: دروزیها در کشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا، استرالیا و برزیل نیز جوامع کوچکی دارند.
دروزی ها چقدر جمعیت دارند؟
آمار دقیقی از جمعیت دروزیها در دست نیست، اما تخمینها نشاندهنده جمعیتی بین ۱ تا ۲.۵ میلیون نفر است. توزیع جغرافیایی آنها به شرح زیر است:
لبنان: حدود ۳۵۰,۰۰۰ تا ۴۰۰,۰۰۰ نفر، عمدتاً در مناطق شوف، عالیه، و حاصبیا.
سوریه: حدود ۷۰۰,۰۰۰ نفر، بهویژه در استان السویداء (جبل الدروز).
فلسطین اشغالی: حدود ۱۵۰,۰۰۰ نفر، عمدتاً در جولان و الجلیل.
اردن و دیگر کشورها: تعداد کمتری در اردن، و جوامع کوچکی در آمریکا، کانادا، استرالیا، و برزیل.
مسیحا و شکری فومشی (۱۴۰۲) در مقالهای با عنوان «طبقات دینی دروزیان، نمودی از طبقات دوگانه مانوی» در مجله پژوهشهای ادیانی، شباهتهای ساختاری بین طبقات جهال و عقال دروزیها و نیوشایان و برگزیدگان مانوی بررسی شده است. این پژوهش با روش تاریخی-تطبیقی نشان میدهد که نظام طبقاتی دروزیها احتمالاً از مانویت تأثیر پذیرفته است.
دروزیها نمونهای از یک جامعه بسته و منسجم هستند که توانستهاند هویت دینی و قومی خود را در برابر فشارهای تاریخی و سیاسی حفظ کنند. عقاید آنها، که ترکیبی از اسماعیلیه، فلسفه نوافلاطونی، و عناصر شرقی است، آنها را از جریان اصلی اسلام متمایز کرده و به حاشیه رانده است.
پژوهشهای اخیر در دانشگاه آمریکایی بیروت به نقش دروزیها در سیاست معاصر لبنان و تعامل آنها با گروههای دیگر مانند حزبالله پرداخته و نشان داده که دروزیها به دلیل محافظهکاری سیاسی، اغلب با قدرتهای منطقهای همکاری میکنند.
در مجموع می توان گفت دروزیها نمونهای از یک جامعه بسته و منسجم هستند که توانستهاند هویت دینی و قومی خود را در برابر فشارهای تاریخی و سیاسی حفظ کنند. عقاید آنها، که ترکیبی از اسماعیلیه، فلسفه نوافلاطونی، و عناصر شرقی است، آنها را از جریان اصلی اسلام متمایز کرده و به حاشیه رانده است.
جنبلاط ها، سیاستمداران دروزی
خاندان جنبلاط یکی از برجستهترین خاندانهای دروزی لبنان است که در قرن بیستم نقش کلیدی در سیاست این کشور ایفا کرد. این خاندان، بهویژه از طریق کمال جنبلاط و پسرش ولید جنبلاط، با تأسیس حزب سوسیالیست ترقیخواه و اتخاذ مواضع ملیگرایانه و پانعربی، تأثیر عمیقی بر صحنه سیاسی لبنان گذاشت.
در عین حال، برخی دروزیها، بهویژه در مناطق تحت اشغال اسرائیل مانند جولان، روابطی با اسرائیل برقرار کردهاند که دلایل آن به عوامل سیاسی، اجتماعی و تاریخی بازمیگردد.
سیاستهای خاندان جنبلاط در لبنان در قرن بیستم
خاندان جنبلاط، که تبار خود را به کردهای ایوبی حلب میرساند، از قرن هفدهم میلادی در منطقه شوف لبنان مستقر شد. این خاندان در قرن نوزدهم با سیاستهای ملیگرایانه و حمایت از حقوق دروزیها و فلسطینیها به شهرت رسید. در قرن بیستم، بشیر جنبلاط و سپس کمال جنبلاط بهعنوان رهبران سیاسی و اجتماعی دروزیها مطرح شدند.