تلهی «شرِ کوچکتر»؛ چرا نباید بد را در برابر بدتر انتخاب کرد؟
هانا آرنت، فیلسوفی که عمر خود را صرف مطالعه ریشههای استبداد کرد، هشدار تکاندهندهای به جوامع میدهد: «استدلالِ شرِ کوچکتر، یکی از پیچیدهترین سازوکارهای ماشینِ دیکتاتوری است.» بسیاری تصور میکنند با انتخاب گزینهی «بد» برای فرار از «بدتر»، هوشمندی سیاسی به خرج دادهاند. اما آرنت معتقد است این انتخاب، آغاز یک سقوط اخلاقی و سیاسی است. چرا؟
۱. عادیسازی جنایت
وقتی جامعهای آگاهانه «بد» را میپذیرد، به سرعت ماهیتِ زشت آن را فراموش میکند. با این انتخاب، «بد» به استانداردی جدید و امری «طبیعی» تبدیل میشود. آرنت معتقد است این فرآیند، ذهن مردم را برای پذیرش فجایع بزرگتر در آینده آماده میکند.
۲. ابزاری در دست قدرت
دیکتاتوریها همواره با ایجاد ترس از یک «فاجعه بزرگتر»، مردم را وادار به پذیرش وضع موجود میکنند. در واقع، سیستمهای تمامتخواه از گزینهی «بدتر» به عنوان مترسکی استفاده میکنند تا مردم با رضایتِ خود، به «بد» تن دهند و عملاً به همدستان نظام تبدیل شوند.
۳. مرگِ مسئولیت فردی
منطقِ «انتخاب بین بد و بدتر»، فرد را از مسئولیت اخلاقی تهی میکند. فرد با این توجیه که «انتخاب دیگری نداشتم»، وجدان خود را خاموش میکند. اما از نظر آرنت، کسی که بد را انتخاب میکند، همچنان مسئولِ تمام عواقب آن «بد» است و نمیتواند پشت کلمهی «اجبار» پنهان شود.
۴. فرجامِ معامله با شر
تاریخ نشان داده است جوامعی که به بهانه مصلحت یا ترس، به شرِ کوچکتر باج دادهاند، در نهایت هم آن «بد» را تجربه کردهاند و هم با همان «بدتر» مواجه شدهاند.
در نتیجه:
از نظر هانا آرنت، راه مقابله با دیکتاتوری، نه انتخاب میان گزینههای فاسد، بلکه «امتناع از مشارکت» است. قدرتِ واقعی در دست کسانی است که از بازی در زمینِ «بد در برابر بدتر» خودداری میکنند و حاضر نمیشوند به پیچومُهرهای در ماشینِ ظلم تبدیل شوند.
حـــبـیـب الله( فــــتـاح )