تحریک کالینینگراد؛ نامزدی عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا؛ دروغهای ناتو
نویسنده: تحریریه سایت «بنیاد فرهنگ استراتژیک»مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : بنیاد فرهنگ استراتژیک، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۲ *
واقعاً تکاندهنده است که محور ناتو ــ اتحادیه اروپا، هفتهبههفته بهسمت جنگی علنی علیه روسیه پیش میرود. این سناریو که قبلاً یک جنگ نیابتی بود، مدتی است که به یک جنگ مستقیم تبدیل شده است.
محاصره کالینینگراد، بهمثابه یک تحریک عمدی، یک حمله مستقیم به خاک فدراسیون روسیه است.
ماه پشت ابر نماند و حقیقت ماجرا بالاخره آشکار گردید. ارتباط و درک سیاستهای جنگافروزانه حاکمان آشوبآفرین غرب توسط عموم مردم.
روایت تبلیغاتی غرب در مورد درگیری در اوکراین با مشکل بزرگی روبرو گردیده است. ماهها دروغگویی دولتها و رسانههای خبری وظیفهشناس آنها، با درنظر گرفتن پیشرفتهای قابل توجه روسیه در حفاظت از جمعیت روسیزبان کریمه و دونباس (منطقه سابق شرق اوکراین) و خنثی نمودن نیروی نظامی تحت کنترل رژیم کیف و حمایت تمام عیار ناتو، در حال فروپاشی است.
بهیاد بیاورید که چگونه تنها چند هفته پیش، مداخله نظامی روسیه در اوکراین که در ۲۴ فوریه آغاز گردید، در رسانههای غربی بهمثابه یک «اشتباه استراتژیک» مورد سرزنش قرار گرفت. رهبران غربی به شکلی بچهگانه و بدون توجه به مخاطرات، در پیشبینی شکست نظامی مسکو ذوقزده بودند. پس از چهار ماه درگیری، نهتنها نیروهای روسیه جبهههای اوکراینی مورد حمایت ناتو را درهم میشکنند، بلکه عواقب گستردهتر با تأثیرات اقتصادی ویرانگر این درگیری، که در صورت تعامل دیپلماتیک غرب با روسیه برای حل نگرانیهای امنیتی طولانیمدت آن، اجتنابپذیر میبود، گریبانگیر همه جهان گردیده است. محور ناتو به سرکردگی ایالات متحده و اتحادیه اروپا با اتخاذ سیاستهای ویرانگر در حال حفر، اگر نگوییم گور خود، چاهی عمیق و خطرناک برای خود است.
برای انحراف از فاجعه منتج از تحریکات ناتو، ائتلاف نظامی به رهبری ایالات متحده بدون هیچگونه ملاحظهای، با محاصره قلمرو کالینینگراد متعلق به فدراسیون روسیه، به تحریک روسیه روی آورده است. این قلمرو فدراسیون روسیه بهصورت ساندویچ بین کشورهای عضو ناتو: لهستان و سه کشور بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی قرار گرفته است. این هفته لیتوانی اقدام به مسدود کردن حملونقل ریلی و جادهای به کالینینگراد کرد. واضح است که این کشور بالتیک سرخود عمل نمیکند. این کشور سیاستی را اجرا میکند که توسط رهبری ناتو و اتحادیه اروپا مقرر گشته است. «جوزپ بورل»، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا این بهانه بیمعنی و مضحک را مطرح کرد که لیتوانی صرفاً تحریمها را علیه کالاهای روسیه اعمال میکند. او این واقعیت آشکار را رد کرد که این اقدام اعمال یک محاصره اقتصادی خصمانه در قلمرو مستقل روسیه و دخالت در امور داخلی آن است. در عینحال بهطرز شگفتآوری، «بورل»، بیشرمانه و گستاخانه روسیه را به محاصره بنادر اوکراین متهم کرد.
مسکو اخطار نموده که اگر محاصره قلمروش برداشته نشود، این امر بهعنوان تجاوز تلقی خواهد شد که به آن پاسخ خواهد داد. بهعبارت دیگر، محور ناتو ــ اتحادیه اروپا تصمیم گرفتهاند تا بیجهت (بدون توجیه) تنشها با روسیه را تا حدی تشدید کنند که به جنگ منتهی شود، امری که این محاصره به حتم به آن منتج خواهد شد.
این حرکت جنونآمیز قدرتهای غربی نمیتواند چیزی جز تاکتیکهای انحرافی از روی استیصال برای منحرف کردن اذهان از شکست دروغهای تبلیغاتی آنها در مورد اوکراین باشد. قدرتهای غربی بهجای اعتراف (حتی بهطور ضمنی) که سیاستهایش باعث ایجاد آشفتگی عظیم در اروپا و درواقع در کل جهان شده است، با افزایش تدریجی هرچه بیشتر تنشها با روسیه، در حال حفرچالهای عمیقتر است.
این سیاست همچنین حرکت حیرتانگیز این هفته شورای اروپا را در نامزد نمودن رسمی اوکراین برای پیوستن به بلوک ۲۷ عضویِ اتحادیه اروپا توضیح میدهد. البته در عمل، ممکن است چندین دهه طول بکشد تا اوکراین به عضویت اتحادیه اروپا درآید. ترکیه ۲۲ سال است که بدون موفقیت ورود به اتحادیه اروپا، در همین وضعیت بوده است. صربستان و سایر کشورهای بالکان ۱۰ سال است که در موقعیت نامزدی رسمی پیوستن به باشگاه اتحادیه اروپا هنوز انتظار میکشند. بنابراین، این هیاهوی رهبری اتحادیه اروپا در نامزد نمودن اوکراین برای عضویت در اتحادیه اروپا عمدتاً یک توپ توخالی بیش نیست. تمام اعلامیههای «همبستگی» با اوکراین، سخنان پُرطمطراق توخالی بروکسل است.
تعجبآور نیست که سایر کشورهای نامزدی عضویت در این اتحادیه از آنچه که آنرا بهدرستی سیاست فرصتطلبانه اتحایه اروپا ارزیابی میکنند خشمگین شدهاند. رژیم کیف در حالیکه فعالیت احزاب مخالف را، و زبان و ادبیات و موسیقی روسی را ممنوع و غیرقانونی اعلام میکند، بهعنوان کشوری «با ارزشهای اروپایی» مورد ستایش قرار میگیرد. اتحادیه اروپا، با نامزد نمودن چنین کشوری (اوکراین) برای عضویت، درواقع خود را با تناقضهای عدم پایبندی به اصول دمکراتیکاش به صلابه کشیده است.
اما در کوتاهمدت، بهنحوی بیهوده، کاری است که بازهم جهت انحراف افکار عمومی از شرمساری عمومی اتحادیه اروپا و ناتو در نظارت بر یک شکست کامل در اوکراین طراحی گردیده است.
اما هدف بیثمر کوتاهمدت این کار، بار دیگر، منحرف نمودن افکار عمومی است از شرمساری اروپا و پیمان ناتو که بر این شکست مفتحضانه (اوکراین) نظارت و کنترل داشتهاند. میلیاردها دلار و یورو از جیب شهروندان اروپایی و آمریکایی، برای تقویت رژیم نازی، کلاهبرداری شده است که از نظر نظامی هیچ دستاوردی جز طولانی کردن جنگ در اوکراین و تشدید خطر رویارویی همهجانبه با روسیه نداشته است. جنگی که به احتمال زیاد منجر به یک فاجعه هستهای برای سیاره زمین میشود.
نهادهای سیاسی ایالات متحده و اروپا هرگونه اعتبار و صلاحیت اخلاقی خود را برای حکومت کردن از دست دادهاند. در زمان فروپاشی تاریخی اقتصاد در جوامع سرمایهداری غربی، آنها مصمماند تا با ایجاد بحرانهای انرژی و تورم جهانی، سختی و بدبختی را برای جوامع خود هرچه بیشتر تشدید کنند. بیمسئولیتی جنونآمیز آنها ناشی از منافع ایدئولوژیک غربی است تا در برابر برگزیدگان سیاسی طبقه حاکمه فراآتلانتیک و مجتمعهای صنعتی ــ نظامی کُرنش کنند و نیز ناشی از ذهنیت دیرینه روسهراسی آنها میباشد. «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه، این هفته خاطرنشان نمود که جَوّ، روابط و مناسبات سیاسی فعال کنونی اتحادیه اروپا و ناتو نشان از تشکیل یک بلوک جنگی علیه روسیه دارد، بلوکی که یادآور شرمآوری است از نحوه مسلح شدن آلمان نازی و فاشیستهای اروپایی علیه اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۳۰.
طبقه حاکم غربی از نظر اخلاقی ورشکسته ، همیشه از جنگ بهمثابه راهی استصوابی (مصلحتطلبانه) برای فرار از فلاکت داخلی استفاده کرده است. دروغها و سوء اداره حکومتهایشان را با خون میلیونها نفر پوشانده، که نوعی حسابگری عمدی مذموم است. آنها همین کار را در جنگ جهانی اول و دوم انجام دادند. آنها حاضرند دوباره این کار را با جنگ جهانی سوم انجام دهند.
واقعاً تکاندهنده است که محور ناتو ــ اتحادیه اروپا، هفتهبههفته بهسمت جنگی علنی علیه روسیه پیش میرود. این سناریو که قبلاً یک جنگ نیابتی بود، مدتی است که به یک جنگ مستقیم تبدیل شده است.
محاصره کالینینگراد، بهمثابه یک تحریک عمدی، یک حمله مستقیم به خاک فدراسیون روسیه است.
بههمین ترتیب، روابط جنجالی رسواکننده با اوکراین بر سر عضویت در اتحادیه اروپا و همچنین تحویل سیستمهای موشکی به رژیم کیف توسط ایالات متحده، آلمان، بریتانیا و دیگران، همگی مانورهایی مخاطرهآمیزی است برای فرار از پاسخگویی و محکومیت شکست سیاستهای داخلی خودشان است.
بسیار قابل توجه است که این هفته نظارهگر تظاهرات گستردهای در خیابانهای بروکسل بودیم که در آن خشم عمومی صراحتاً به وخامت اوضاع اقتصادی شهروندان در هماهنگی با محکوم کردن جنگ افروزی ناتو در اوکراین علیه روسیه معطوف بود.
ماه پشت ابر نمیماند و حقیقت ماجرا بالاخره افشاء میشود. ارتباط سیاستهای جنگافروزانه حاکمین آشوبآفرین غرب توسط عموم مردم درک میشود. نخبگان طبقه حاکمه ناکارآمد میدانند که بالاخره در معرض افشاء قرار گرفتهاند. دستهایشان دیگر روشده! و افکار عمومی غرب، با اعتصاب میلیونها کارگر و مطالبه حقوق خود از نهادهای بیرحم، هرچه بیشتر خشمگین میشود.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه هفته گذشته در یک سخنرانی وسیع و همهجانبه در مجمع بینالمللی اقتصادی سن پترزبورگ گفت که حاکمان آشوبآفرین غرب با طغیان هرچه فزایندهتر مردمشان و در نهایت سقوط از بیکفایتی و سوءمدیریت فاحش خود مواجه هستند.
به وقوع چنین خیزشهای دموکراتیک در غرب زمانش خیلی وقته که رسیده، زیرا خطر مهلک این است که نخبگان طبقات حاکم فاسد، بهسرعت جهت منحرف کردن آن دوباره به جنگ متشبث شوند.