بلوچستان: ابزاری برای برهم زدن اقتصاد چین و پاکستان
نویسنده: پپه اسکوبارمترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : وبلاگ کرادلِه ــ The Cradle ــ ۵ ماه مه ۲۰۲۲ *
همانطور که انتظار میرفت، سازمان امنیتی ایالات متحده، سالها برای بهرهبرداری ابزاری از شورش در بلوچستان برنامهریزی کرده است تا ابتدا امکان خط لوله انرژی از گوادر به سین کیانگ و سپس کل پروژه گروه اقتصادی چین و پاکستان CPEC را «برهم بزند». مظنونین معمولی مانند بنیاد ملی دموکراسی ایالات متحده (NED) در بلوچستان حضوری جدی دارند. ویکی لیکس در سال ۲۰۱۵ حجم زیادی از این بازی را فاش کرده بود.
تنها یک ماه پس از برکناری نخستوزیر عمران خان، یک بمبگذاری انتحاری بلوچ که کارگران چینی را در کراچی هدف قرار داد، با حمایت ایالات متحده صورت گرفته است. پاکستان یکی از مراکز مهم کمربند و جاده (BRI) در پروژه گسترده اتصال اوراسیا ــ پکن است و بهنظر میرسد کریدور اقتصادی پاکستان ــ چین (CPEC) هدف نهایی این اختلال است.
بلوچستان تنها میتواند از سرمایهگذاری زیرساختهای چین در این استان بسیار فقیر پاکستان بهرهمند شود. اما افزایش حملات به کارگران چینی توسط جداییطلبان ستیزهجو نشان میدهد که ممکن است دست خارجی در کار باشد.
این داستان مختصر برای این است که ببینیم چگونه یک بمبگذاری انتحاری ممکن است پتانسیل واژگونی کل روند پیچیده و مداوم ادغام اوراسیا را داشته باشد.
اخیراً جنبش آزادیبخش بلوچستان (BLA)، تحت تأثیر داعش ویدئویی منتشر کرده است که در آن «مقامات و تأسیسات چینی» در استان پهناور پاکستان تهدید میشوند.
با این حال، آنچه در اواخر آوریل اتفاق افتاد، یک بمبگذاری انتحاری در خارج از مؤسسه کنفوسیوس دانشگاه کراچی ــ نه بلوچستان ــ و هدف قرار دادن معلمان چینی بود، نه «مقامات و تأسیسات».
عامل انتحاری زنی بهنام «شاری بلوچ» با نام مستعار «برمش» بود که جلیقه خود را درست زمانی که ون حامل کارکنان موسسه به ورودی نزدیک میشد، منفجر کرد. مسئولیت این حمله را تیپ مجید جنبش آزادیبخش بلوچ BLA بر عهده گرفت و تأکید کرد که این اولین بار است که از یک بمبگذار انتحاری زن استفاده میکنند.
شاری بلوچ یک معلم مدرسه با مدرک جانورشناسی بود که برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد ثبت نام کرد، با یک دندانپزشک و استاد دانشکده پزشکی مکران در زادگاهش تربت در جنوب بلوچستان ازدواج کرد. سه برادر او یکی پزشک است، دیگری معاون مدیر در یک پروژه با بودجه دولتی، و سومی یک کارمند دولت. بنابراین شاری بلوچ بهدور از آن بود که یک سلفی ــ جهادی تلقین شده آنلاین باشد.
وزارت امور خارجه پاکستان باید بر این نکته واضح تأکید میکرد: این یک «حمله مستقیم به دوستی پاکستان و چین و همکاری مستمر» بود که همیشه از سوی هر دو طرف بهعنوان «برادران آهنین» یاد میشود. پاکستان مرکز کاملاً کلیدی ابتکار کمربند و جاده چین (BRI) برای اتصال خشکی اوراسیا است.
این یک حمله تروریستی معمولی نبود. طنین آن بسیار زیاد است ــ نهتنها در یکی از استانهای پاکستان و جنوب آسیا در منطقه، بلکه برای کل اوراسیا. این میتواند منادی تلاطم جدی پیشِ رو باشد.
عمل استیصال شاری بلوچ را ابتدا باید تجسم بیگانگی دیرینه و عمیق خلق بلوچ دانست که در طبقات متوسط تحصیلکرده، از وکلا و تاجر گرفته تا دانشجو احساس میشود و دائماً در روابط سرد و پیچیده با اسلامآباد نفوذ میکند. بخش مهمی از معما این است که ۲۶ آژانس اطلاعاتی پاکستان هرگز آن را ندیدند.
رهبران بلوچ فوراً به این نکته اشاره کردند که بهترین واکنش ممکن فراخوانی یک جرگه بزرگ ــ بر اساس الگوی جرگه شاهی که در زمان تقسیم شبه قاره انجام میشد ــ خواهد بود که همه بزرگان قبایل را برای رسیدگی به شدیدترین نارضایتیهای محلی متحد کند.
مظنونین معمولی را جمعآوری کنید
بلوچستان، از نظر ژئواستراتژیک، به اندازه مواد معدنی کمیاب خاکی ارزشمند است: یک بیابان عظیم در شرق ایران، جنوب افغانستان، و دارای سه بندر در دریای عرب، از جمله گوادر، عملاً در دهانه تنگه استراتژیک هرمز.
بلوچستان که نزدیک به ۴۸ درصد از مساحت پاکستان را شامل میشود، غنی از اورانیوم و مس، و بهطور بالقوه سرشار از نفت است، بیش از یک سوم گاز طبیعی پاکستان را تولید میکند و جمعیت کمی دارد. بلوچها اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند و پس از آن پشتونها قرار دارند. کویته، مرکز این استان بزرگ، سالها از سوی پنتاگون مرکز طالبان محسوب میشد.
گوادر، بندری که چین در ساحل جنوب غربی بلوچستان در دریای عرب ساخته است ــ مستقیماً روبهروی عمان ــ گره اصلی کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) است و بهعنوان حلقه اصلی در یک خط لوله بیپایان، اهمیتاش دوچندان میشود. خط لوله گاز ایران ــ پاکستان ــ هند (IPI) که قبلاً بهعنوان «خط لوله صلح» شناخته میشد، با برنامههایی برای عبور از بلوچستان ایران به پاکستان (هند هنوز تصمیم خود را نگرفته است) از زمان جرج دبلیو بوش مورد تکفیر مطلق واشنگتن بوده است.
گروه اقتصادی چین و پاکستان CPEC حتی در داخل پاکستان نیز منبع بیپایان بحث و جدل است. فراتر از تمام ارتباطات برنامهریزی شده بین گوادر و سین کیانگ تا سال ۲۰۳۰، بیشتر این کریدور اتصال بلندپروازانهای است با منابع انرژی، مناطق صنعتی و پروژههای جادهای و ریلی، که برای بهبود کلی زیرساختهای عقبافتاده در بخشهای مختلف کشور سر و کار دارد. چینیها سالها به طعنه گفتهاند که در واقع «تمام پاکستان یک راهرو است».
همانطور که انتظار میرفت، سازمان امنیتی ایالات متحده، سالها برای بهرهبرداری ابزاری از شورش در بلوچستان برنامهریزی کرده است تا ابتدا امکان خط لوله انرژی از گوادر به سین کیانگ و سپس کل پروژه گروه اقتصادی چین و پاکستان CPEC را «برهم بزند». مظنونین معمولی مانند بنیاد ملی دموکراسی ایالات متحده (NED) در بلوچستان حضوری جدی دارند. ویکی لیکس در سال ۲۰۱۵ حجم زیادی از این بازی را فاش کرده بود.
یک گزارش مؤسسه کارنگی اشاره میکند که «بسیاری از رهبران ملیگرای بلوچ اکنون از مناطق شهری کچ، پنجگور، و گوادر (و تا حدی کمتر از کویته، خوزدار، تربت، خاران، و لسبلا) آمدهاند. آنها بهخوبی به کراچی و شهرهای خلیج، جایی که هیچ ساختار قبیلهای وجود ندارد، متصلاند. در واقع، در حالی که خشونت در سراسر استان وجود دارد، بهنظر میرسد که شورش عمدتاً در این مناطق شهری متمرکز شده است.»
بمبگذار انتحاری شاری بلوچ، از تربت، دومین شهر بزرگ استان، جایی که جنبش آزادیبخش بلوچستان BLA بسیار فعال است، آمده است. از نظر مظنونین همیشگی، اینها سرمایههای انتخابی هستند، بهویژه پس از مرگ رهبران قبیلهای مهم همچون اکبر بوگتی. در این گزارش بهدرستی اشاره شده است که چگونه «جوانان بلوچ تحصیل کرده و طبقه متوسط در خط مقدم» شورش قرار دارند.
با استفاده ابزاری از سازمان آزادیبخش بلوچِ ضدِ چین، همچنین با عملیات پارلمانی تغییر رژیم در اسلامآباد، اخیراً عمران خان نخستوزیر سابق که همیشه یک دشمن سرسخت «جنگ ابدی» آمریکایی در افغانستان بود، سرنگون شد. خان قاطعانه با استفاده از پاکستان در عملیاتهای نظامی ایالات متحده مخالف بود: این یکی از دلایل اصلی برای برکناری او بود.
اکنون، با وجود یک رژیم جدید سازگار در مرکز که مورد تأیید واشنگتن نیز میباشد، بهتازگی معجزهای روی داده است: پنتاگون در آستانه دستیابی به توافقی رسمی با اسلامآباد برای استفاده از حریم هوایی پاکستان برای مداخله در افغانستان است.
پکن و همچنین سایر اعضای سازمان همکاری شانگهای (SCO) گمراه نخواهند شد. تنها چند هفته قبل از کودتای سفید، خان با رئیسجمهور چین شی جین پینگ ملاقات کرده بود و بار دیگر تأکید کرد که پاکستان و چین «برادران آهنین» هستند.
عمران خان یک خار جدی در چشم غرب بود، زیرا او مدام به پاکستانیها تأکید میکرد که جنگ در افغانستان از نظر نظامی غیرقابل پیروزی است. او میدانست که چگونه تمام نیروهای نیابتی ــ از جمله سازمان آزادیبخش بلوچ که افغانستان و پاکستان را برای چندین دهه بیثبات کردهاند، بخشی از عملیات مخفی ایالات متحده بوده و هستند.
توطئه ایران و هند نیست
بلوچستان به اندازه مناطق قبایلی پشتون عمیقاً قبیلهای است. رؤسای قبایل محلی میتوانند به همان اندازه محافظهکار باشند که اسلامآباد مسامحهکار (و نه دقیقاً به فکر حقوق بشر). با این حال، اکثر قبایل به اقتدار اسلامآباد سر تعظیم فرود میآورند ــ بهجز، قبل از هر چیز، بوگتیها Bugti.
و سپس ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) است که هم واشنگتن و هم لندن از آن بهعنوان یک گروه تروریستی یاد میکردند که بعدها آن را به فراموشی سپردند. سازمان آزادیبخش بلوچستان سالها در خارج از قندهار در افغانستان (فقط با دو ساعت فاصله با کویته) فعالیت میکرد و در دهه گذشته ــ همزمان با اعلام جاده ابریشم جدید و گروه اقتصادی چین و پاکستان CPEC تأکید کرد که آماده حمله به غیربلوچها است (کُد برای دولت اسلامآباد و همچنین خارجیهای چینی).
بلوچها به سازمان آزادیبخش بلوچستان به چشم یک گروه مقاومت نگاه میکنند. اما اسلامآباد همیشه آن را رد کرده و گفته است که آنها فقط حمایت حدود ۱۰ درصد از جمعیت استان را دارند.
سالهاست که در پاکستان بحث و جدل فراوان در مورد اینکه آیا سازمان آزادیبخش بلوچ بهطور کامل توسط سیا، MI۶ و موساد ربوده شده است یا خیر، در جریان است. در سفری که در سال ۲۰۰۶ به ایران داشتم، از رفتن من به استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران ممانعت بهعمل آمد، زیرا طبق نسخه تهران، سیا که از بلوچستان پاکستان نفوذ کرده بود، در حملات مخفیانه برون مرزی شرکت داشت. بر هیچکس در منطقه پوشیده نبود که از ۱۱ سپتامبر، آمریکا عملاً پایگاههای هوایی بلوچها در دالبندین و پنجگور را تحت کنترل داشت.
در اكتبر ۲۰۰۱، در حالی كه در انتظار ورود از كويته به قندهار بودم، مدتی را با تعدادی از همكاران و هواداران سازمان آزادیبخش بلوچستان گذراندم. آنها خود را «ترقیخواه، ملیگرا، ضدِ امپریالیست» توصیف میکردند (و این امر همدستی ایالات متحده را برای آنها دشوار میسازد). آنها بهشدت از «شوونیسم پنجابی» انتقاد میکردند و همیشه اصرار داشتند که منابع منطقه ابتدا به بلوچها تعلق دارد. این دلیل آنها برای حمله به خطوط لوله گاز بود.
آنها بر نسبت بیرحمانه بیسوادی تأکید میکردند که در سطح استان فقط ۱۶ در صد با سواد وجود دارد («سیاست دولت عقب نگهداشتن بلوچستان است»)، از این واقعیت سخن میگفتند که اکثر مردم هنوز آب آشامیدنی ندارند، و از این قبیل مسایل بسیار ناراحت بودند. آنها مدعی حمایت حداقل ۷۰ درصد از جمعیت بلوچ بودند. آنها همچنین ادعای اتحاد و هماهنگی با بلوچهای ایرانی را داشتند. و اصرار داشتند که «پاکستان بلوچستان را به کانتون ایالات متحده تبدیل کرده است که بر روابط بین مردم افغانستان و بلوچ تأثیر زیادی گذاشته است.»
دو دهه بعد، و پس از کل حماسه داعش در سوریه و عراق، داستان کاملاً متفاوت است. هواداران سازمان آزادیبخش بلوچستان ممکن است هنوز هم آماده باشند تا در یک کنفدراسیون پاکستان باقی بمانند، هرچند با خودمختاری بسیار بیشتر. اما اکنون بهنظر میرسد که آمادهاند برای ضربه زدن، نهتنها علیه دولت مرکزی اسلامآباد، بلکه علیه سودجویان خارجی «خارج نزدیک» (چین) از کمک امپراتوری غرب استفاده کنند.
پس از بمبگذاری انتحاری کراچی، روایتی در برخی محافل پاکستانی مطرح شد مبنی بر اینکه ایران و هند برای بیثبات کردن بلوچستان با هم همدست شدهاند.
چنین روایتی کاملاً بیمعنی است. هردو، هم تهران و هم اسلامآباد از طریق چندین گره از جاده ابریشم جدید به پکن متصلاند. ایران از تبانی با هند برای بیثبات کردن منطقهای که با افغانستان هممرز است، سودی کمتر از صفر خواهد داشت، بهویژه زمانی که سازمان همکاری شانگهای بهطور کامل درگیر الحاق کابل در روند ادغام اوراسیا میباشد. علاوه بر این، خطوط لوله گاز IPI بهترین شانس را دارد تا در آینده نزدیک به ثمر بنشیند و بند ناف را از جنوب غرب آسیا به جنوب آسیا تثبیت کند.
در سالهای پایانی دولت باراک اوباما، سازمان آزادیبخش بلوچستان، اگرچه هنوز یک گروه حاشیهای با یک شاخه سیاسی و یک شاخه نظامی بود، اما در حال تجدید قوا و تسلیح بود، و این در حالی بود که گفته میشد نواب رئیسانی، نخستوزیر بلوچستان، مظنون به همکاری با سیا میباشد. (دلیل قطعی وجود نداشت).
حتی در آن زمان، در اسلامآباد این نگرانی وجود داشت که دولت توجهی به بلوچستان ندارد ــ و اینکه سازمان آزادیبخش بلوچستان بهطور مؤثر توسط ایالات متحده برای اهداف بالکانیزاسیون مورد استفاده قرار میگیرد. این طور بهنظر میرسد که این تصویر کنونی است. با این حال، قلب موضوع ــ که با بمبگذاری انتحاری کراچی بهوضوح مشخص شد ــ این است که اسلامآباد همچنان در برابر نارضایتیهای کلیدی بلوچها ناشنواست: ما میخواهیم از ثروت طبیعی خود سود ببریم، و ما خواهان خودمختاری هستیم.
* https://thecradle.co/Article/columns/۹۹۸۰