باز چه بازی ای در راه است ؟
نوشته ی : اسماعیل فروغی
چند روزیست اینجا و آنجا بازهم درباب امکان مذاکرات صلح رو در رو با طالبان و امکان بوجود آمدن تغیرات مثبت درسیاست دولت پاکستان میشنویم و میخوانیم . هرچند دشواراست به دولتمردان پاکستان وعمال بنیادگرای شان که همواره خواهان بد امنی وتشنج درکشورماهستند ، به آسانی باور نمود ؛ اما امیدواریم که اینبار طالبان برسرمیزمذاکره حاضرشده و پاکستان ازخرابکاری ومداخلات مستقیم در امورداخلی کشورما دست بردارد . با آنکه تاهنوزروشن نیست که آیا این خوشبینی ها و کوششها پایان خوشآیند کاربرای ما خواهد بود یا آغاز یک توطیه ی گسترده وخبیثانه ی دیگر درافغانستان و منطقه ی ما ؟ با وجود آن ما برای پایان جنگ و خونریزی بیصبرانه درانتظار و امیدواریم . برخی ازتحلیلگران سیاسی به این باوراند که : باساس سناریوی از قبل تهیه شده ، آرام آرام روی سکه در افغانستان و منطقه تبدیل خواهد شد وهمانگونه که زمانی تنظیمهای جهادی جایشان را به طالبان خالی کردند ، اکنون نیز زمان آن فرا رسیده است تا طالبان هم جایشان را به نیروی افراطی تردیگری خالی نمایند . زیرا زمان استفاده ی ابزاری ازطالبان وحتا القاعده به آن شمایل وشکل قدیمی ، درافغانستان و منطقه به سررسیده است و بخاطرایجاد نقاط داغتر و نوتر درمنطقه ، به نیروهای افراطی تر و تندروتر ضرورت است . تحلیلگران پیشبینی مینمایند که قرار برآن است تا در پرتو قراردادهای امنیتی و استراتژیک ، نقش نو تری به افغانستان سپرده شده ، برای صدور خشونت و ناامنی درمنطقه ، اینباراز افغانستان بحیث تخته ی خیزاستفاده بعمل آید . ( چه بازی هولناک وچه نقش خطیری برای ما درین بازی بزرگ ….؟ ) بیاد میآوریم سالهای هفتاد و هشتاد میلادی را که کارگردانان این بازی بزرگ (ایالات متحده ی امریکا و شرکا ) ، بمنظور زمین زدن و لنگ خاک کردن حریف سرخ شان با چه ولع و شوق ، گروههای تندرو و کندرو ( میانه رو ) اسلامی را در افغانستان و پاکستان ایجاد ، تجهیز و مسلح کردند . مدارس دینی و آموزشگاههای نظامی درهردوسوی مرز ایجاد نموده و سیل سلاحهای مرگبار را بقصد کشتار و ویرانی ، راهی کشورما نمودند.
بازهم بخاطرمیآوریم سالهای نود میلادی را که با چه نیرنگی همان بازیگر بزرگ ، بیاری سازمان امنیتی پاکستان ( آی اس آی ) ، بخاطر دست یافتن به اهداف توسعه طلبانه و سودجویانه ی شان ، گروه تندروترطالبان را بمیدان آوردند ــ گروهی را که زیر نام دین مقدس اسلام ، اسباب بدنامی و تعجیزآنرا فراهم آورند . ( اظهارات انتقاد آمیز خانم هلیری کلینتون سابق وزیر خارجه ی امریکا درباره ی نقش مستقیم آنکشور در ایجاد گروههای تندرو و کندرو اسلامی تازه ترین شاهد این ادعاست . ) و اکنون نیز ، هرگاه ما ازخواب غفلت بیدار نشویم ، گروه تندروتری بر ما حواله خواهد شد ـ گروهی که درنتیجه ی اقدامات تند روانه ی آنان ، اسلام مقدس ما بدنام ترشده ؛ امنیت وصلح وحتا تمامیت ارضی کشورما بیشتر به خطر خواهد افتاد . آنچه مرا بیشترمتعجب کرده است ، همزمان بودن چرخش ظاهری در سیاست پاکستان نسبت به صلح با طالبان و پخش آوازه ها یا اخبار موثق هجوم و گسترش داعش در نقاط مختلف افغانستان است . پرسش اینست که هرگاه هدف اصلی و صادقانه این تلاشها ، خاتمه بخشیدن به جنگ سی و چندساله درافغانستان باشد ، چه ضرورت است تا راه برای جابجایی داعش در افغانستان باز گذاشته شود ؟ چرا ؟ بدون شک چرا های زیادی ذهن هرکدام ما را بخود مشغول داشته است : چرا بازهم کشور ما را میدان تاخت وتاز این بازی بزرگ انتخاب نموده اند ؟ چرا اتحاد نظامی ناتو طی سیزده سال با تمام توانایی هایشان نتوانستند و یا نخواستند در افغانستان به صلح دست بیابند ؟ چرا امریکاییها و یاران شان تا هنوزکشورهای حامی داعش راحتا نام نبرده اند ؟ و چرا های دیگر …. اگرشماهموطنان عزیزچراهای دیگر ویا پاسخ برخی چراها را باخود دارید ، لطفاً برای بیداری بیشرمردم و گسترش دامنه ی روشنگری ، آنرا با هموطنان شریک نمایید . یاهو