دولت پدیده عقلی – تحلیل موردی حمله پاکستان در ولایت پکتیکا

دولت پدیده قوم و یا دینی مطلق نیست. و دین…

هر شکستی ما را شکست و هیچ شکستی شکست ما…

نویسنده: مهرالدین مشید با تاسف که تنها ما نسل شکست خورده…

نوروز نبودت

- بیژن باران چه کنم با این همه گل و…

عرفان در مغز

دکتر بیژن باران     لامارک 200 سال پیش گفت: به پذیرش…

نماد های تاریخی- ملی و نقش آن در حفظ هویت…

نور محمد غفوری اشیاء، تصاویر، نشان‌ها، مفاهیم، یا شخصیت‌هایی که نمایانگر…

در دنیای دیجیتالی امروز، انسان‌ها به مراتب آسیب پذیرتر شده…

دیوارها موش دارند و موش‌ها گوش! این مثل یا زبانزد عام…

خالق تروریستهای اسلامی؛ الله است یا امریکا؟

افشاگری جسورانه از ژرفای حقیقت سلیمان کبیر نوری بخش نخست  درین جا می…

چگونه این بار حقانی ها روی آنتن رسانه ها قرار…

نویسنده: مهرالدین مشید از یک خلیفه ی انتحاری تا "امید تغییر"…

شب یلدا 

شب یلدا شبی شور و سرور است  شب تجلیل از مدت…

سجده ی عشق!

امین الله مفکر امینی      2024-21-12! بیا کــــه دل ز تنهایــی به کفیدن…

فلسفه کانت؛ تئوری انقلاب فرانسه شد

Immanuel Kant (1724-1804) آرام بختیاری  نیاز انسان عقلگرا به فلسفه انتقادی. کانت (1804-1724.م)،…

حال: زمانست یا هستی؟

بیت: غم فردا، کز غصه دیروز ریزد به هجوم انرژی، کشف زمان…

درختی سرشار از روح حماسی  و جلوه های معبودایی

نویسنده: مهرالدین مشید تک "درخت توت" و دغدغه های شکوهمند خاطره…

کهن میلاد خورشید 

رسول پویان  شـب یلـدا بـه دور صندلی بـسـیار زیبا بود  نشـاط و…

مبانی میتودیک طرح و تدوین اساسنامهٔ سازمانهای مدنی

نور محمد غفوری شاید همه خوانندگان محترم روش تحریر و طُرق…

انحصار طلبی ملا هبت الله، کشته شدن حقانی و سرنوشت…

نویسنده: مهرالدین مشید ختلاف های درونی طالبان و کش و قوس…

ریحان می شود

قاضی پشتون باسل حرف  نیکو مرکسان را  قوت  جان میشود قوت جسم…

کهن جنگ تمدن 

رسول پویان  نفـس در سـینۀ فـردا گـره افتاده بازش کن  بـرای خــاطــر…

ترجمه‌ی شعرهایی از بانو روژ حلبچه‌ای

هر گاه که باران،  آسمان چشمانم را در بر می‌گیرد. آن، تکه…

سلام محمد

استاد "سلام محمد" (به کُردی: سەلام موحەمەد) شاعر کُرد، زاده‌ی…

«
»

افغانستان جولانگاه اشغالگران و جنگطلبان

(بخش هفتم)

بهرام رحمانی bahram.rehmani@gmail.com

سه پدیده کلان جهانی در افغانستان بازتولید میشود: مواد مخدر و تروریسم و فروش اسلحه.

به همین دلیل این کشور برای قدرتهای منطقهای و جهانی و گروههای تروریستی به ویژه اسلامی و همچنین باندهای بزرگ قاچاق موادر مخدر و اسلحه بسیار مهم است. آنها از بیثباتی افغانستان نهایت سود را میبرند.

بازی قدرتهای منطقهای و جهانی در افغانستان سبب شده تا این کشور صادرکننده دو پدیده مخرب جهانی یعنی تروریسم و مواد مخدر باشد. ناامنی در افغانستان همواره به مانند ویروسی به سایر مناطق جهان نیز سرایت کرده است. این کشور بحرانزده منشاء بحرانهای جهانی زیادی است. یک بخش از تروریستمی که در سوریه و عراق امروزی در جریان است میراث بحران افغانستان است.

شیوع تروریسم اخوانالمسلمینی به صورت گسترده بعد از مرگ بنلادن صورت گرفت. از شاخ آفریقا تا قلب خاورمیانه و کشورهای دیگر این پدیده رشد کرده است. بدون شک نمیتوان نقش بحران افغانستان و القاعده و طالبان را در جهانی شدن پدیده تروریسم نادیده گرفت. موارد مخدر نیز در این میان یکی دیگر از صادرات افغانستان است. در مناطقی از افغانستان که به لحاظ ژئوپلیتیکی تنش وجود دارد به ویژه نواحی که از شرایط مساعد آب و هوایی برای کشاورزی برخوردارند، کشت خشخاش برای تولید و مصرف این مواد امری متداول است. نود درصد مواد مخدر جهان هماکنون در افغانستان تولید میشود. این میزان دو برابر بیشتر از تولید مواد مخدر جهان در ده سال گذشته است که به عقیده کارشناسان در حال فزونی است. درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر بسیار هنگفت است و بعد از تجارت اسلحه دومین فعالیت پر سود جهان تلقی میشود. حاصل از مواد مخدر مشابه درآمد حاصل از صنعت اتومبیلسازی یا داروسازی یا صنعت بانکداری است. نبود یک ساختار اقتصادی صحیح و امنیت کشاورزان افغان را به کشت مواد مخدر واداشته است. ارزش جهانی این صنعت «غیرقانونی» در سال ۲۰۱۲ به ۷۰ میلیارد دلار در سطح جهانی برآورد شد. تنها ۲/۵ میلیارد از کل این درآمد به کشاورزان افغان میرسد و مابقی به باندهای قاچاق مواد مخدر در سطح جهانی به ویژه باندهای نزدیک به حاکمیتها و شرکتها.

در آمد مواد مخدر ۳۵ درصد از تولید ناخالص داخلی افغانستان را شامل میشود. به همین دلیل مواد مخدر یکی از مشکلات مهم جامعه افغانستان محسوب میشود. تشدید ناامنی در این کشور قطعا به تشدید تولید و صادرات مواد مخدر در افغانستان میانجامد.

نکته قابل توجه آن است که با ورود آمریکا و نیروهای ناتو به افغانستان، این کشور اولین صادرکننده مواد مخدر در جهان شد. منابع زیادی مطرح میکنند که سازمان سیا در قاچاق مواد مخدر در افغانستان مشارکت دارد و تحقیقات نشان میدهد که این سازمان سالانه چیزی در حدود ۵۰ میلیارد دلار از قاچاق مواد مخدر سود میبرد. همه این موارد نشاندهنده آن است که حضور قدرتهای منطقهای و جهانی در این کشور موجب شده تا این کشور به طور مداوم بیثباتی و بحران امنیت را تجربه کند. افغانستان از این لحاظ تجربیاتی که تروریستها در افغانستان به دست آورند در کشورهای دیگر در حال اجرا شدن است و از این بابت باید به نقش کلیدی این کشور بحران زده در معادلات جهانی توجه ویژهای کرد.

افغانستان از لحاظ موقعیت استراتیژیکی از گذشتههای دور برای مردم این کشور و هم برای قدرتهای جهانی دارای استراتیژی مهم و مرکز کشمکشها، جنگها و تقابل قدرتهای نظامی منطقه و جهان بوده است که به خصوص در دو قرن اخیر شتاب بیشتری بخود گرفته است. حملات استعماری انگلیس در سال ۱۸۳۷ و پس از آن مداخلات همسایهگان بر پیکر جغرافیایی این سرزمین تاثیرات بزرگی وارد کرده و قربانیان بیشماری از مردم رنجدیده افغان گرفته است.

پر واضح است که قدرتهای بزرگ سلطهجو و متجاوز اهداف بزرگ اقتصادی و سیاسی و نظامی خود را با بازیهای بزرگ انحصاری با راهنداختن جنگ داخلی، نفوذ دادن عناصر وابسته به خود را در درون کشورها و سازمانهای سیاسی و دولتها، ایجاد دولتهای فرمایشی تحت کنترل خود، بعضا با برگزاری انتخابات قلابی و تبلیغات دموکراسی و همکاریهای بشردوستانه، تمام قدرت سیاسی کشور مورد نظر را وابسته به خود ساخته و سرنوشت مردم و کنترل منابع و ثروتهای زیر زمینی کشورها را به دست میگیرند. برای نمونه مثالهای زیادی در جهان وجود دارد: حملات برکشورهای کوچک آمریکای

لاتین، کشورهای آفریقای مرکزی و جنوبی، شمال آفریقا، شرق میانه و جنوب شرق آسیا و اشغال نظامی افغانستان، عراق، لیبی و همچنین جنگ داخلی سوریه و یمن و…

در افغانستان فعالیتهای اقتصادی خارجی از جمله غربیها، به عناوین مختلف از جمله تحت نام پروژههای «عامالمنفعه» و همکاریهای اقتصادی از دهه سیام قرن حاضر شدت گرفته است. از جمله دهها پروژه در ولایت هلمند بنا شده است. هلمند از نگاه استراتژیک منطقه است که در جنوب کشور قرار داشته و همراه با ولایت قندهار با پاکستان هم مرز است. در چنین روندی ایجاد پروژههای آمریکایی بیشتر از نیم قرن قبل در این ولایت نشاندهنده موقعیت مهم این منطقه است.

اما ایالات دیگر افغانستان با کوههای سر به قلک کشیده بلند و قبایلنشین در عرصههای اقتصادی و فرهنگی رشد چندانی نداشته و عمدتا با اقتصاد و فرهنگ سنتی قبیله اداره میشوند. همچنین کشاورزی و دامپروری مهمترین شغل ساکنین این مرزوبوم محسوب میشود. به همین دلایل بیشتر جوانان به مدارس دینی و مراکز مذهبی پاکستان فرستاده میشود و به زودی به نیروهای اسلامی مختلف مسلح تبدیل میگردند.

اکنون طالبان به مرزهای رسیده است. چین نیز این مرز را مرز نظامی اعلام کرده است. این منطقه بخشی از استان بدخشان افغانستان است که سنگهای معدنی آن که گفته میشود «اورانیوم» را هم در دل خود دارند، ثروتی خفته در دل کوههاست.

افغانهای این مناطق با دیدن واحدهای تفنگ؛ مسلسل و نارنجکانداز در دست طالبان متوحش از خانههای خود به سمت تاجیکستان گریختهاند.

گذرگاه صعبالعبور «واخجیر» در ارتفاع ۴ هزار و ۹۲۳ کیلومتری کوه هندوکش و دالان واخان در همین منطقه قرار دارند. در آنسوی این مرز ۹۵ کیلومتری استان«سین کیانگ» چین قرار دارد.

همزمان با پیشروی گروه طالبان در افغانستان و اوجگیری درگیرهای نظامی این گروه در خاک افغانستان، روابط طالبان و جمهوری اسلامی ایران که گذشتهای پرحادثه و پرفراز و نشیب با گروه طالبان داشتند، به مسئله روز تبدیل شده است.

برخی نهاد و مقامات حضور و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان را به عنوان یک «واقعیت» مطرح کرده و تاکید میکنند باید این حضور این گروه را بعنوان یک «واقعیت» پذیرفت و از مذاکرات طالبان در ایران حمایت کرد.

اما برخی تحلیلگران قدرت گرفتن و پیشروی طالبان در افغانستان را خطری نگران کننده برای ایران ارزیابی میکنند.

پس از سقوط چندین ولسوالی (شهرستان) در ولایت غزنی، اکنون جنگ در حومههای شهر غزنی که در فاصله کمتر از ۱۵۰ کیلومتری کابل موقعیت دارد رسیده است. منابع محلی میگویند چندین حوزه امنیتی شهر غزنی نیز تاکنون به دست طالبان سقوط کرده است.

نصیر احمد فقیری، رییس شورای ولایتی غزنی میگوید: پس از سقوط پیاپی ولسوالیها به دست طالبان، اینک دامنه جنگ به مرکز شهر غزنی رسیده که این درگیریها در برخی نقاط شهر، بسیار شدید است.

به گفته رییس شورای ولایتی غزنی، حوزههای پنجم، ششم و بخشهای حوزه اول پلیس به دست طالبان سقوط کرده و اینک خط نخست نبرد تا دو کیلومتری ساختمان ولایت غزنی عقب کشیده شده است:

فقیری هشدار میدهد که اگر توجه جدی به وضعیت کنونی نشود، ممکن است فاجعهای انسانی در ولایت غزنی به وجود آید…

در همین حال، برخی از منابع محلی و نیز حکومتی میگویند که نیروهای امنیتی از مناطقی چون حوزه سوم و اول پلیس به بخشهای دیگر نقل مکان کردهاند.

از مجموع خاک ولایت غزنی، تاکنون مرکز غزنی و ولسوالیهای مالستان، ناور و جاغوری به دست طالبان سقوط نکرده است. هرچند جنگجویان طالبان به بخشهایی از ولسوالی مالستان که عمدتا یک منطقه هزارهنشین است نیز حمله کردهاند و مقامهای محلی این ولسوالی، هشدار از سقوط این ولسوالی را دادهاند.

دفتر ولسوال مالستان، روز دوشنبه ۲۱ تیر-۱۲ ژوئیه از مقاومت دستخالی نیروهای امنیتی در برابر طالبان سخن گفته و از نرسیدن کمک از سوی حکومت مرکزی، انتقاد کرده است.

هرچند تاکنون طالبان موفق به گرفتن جاغوری و مالستان نشدهاند و در تلاشهایی که داشتهاند، تلفاتی نیز متحمل شدهاند، اما دفتر ولسوال مالستان میگوید اگر کمک فوری نرسد، فاجعه خطرناکی رخ خواهد داد.

در کنار این، مقامهای محلی میگویند که برای سرکوب و عقبراندن طالبان، برنامه وجود دارد و وعده میدهند که به زودی، همه چیز به سود نیروهای امنیتی افغانستان، تغییر خواهد کرد.

ولایت غزنی در جنوب شرق افغانستان، یکی از ولایتهای ناامن افغانستان است که گروه طالبان، پیش از این نیز در بخشهایی از آن حضور و فعالیت داشت. در هفتههای پسین، طالبان همزمان با پیشروی در بخشهای دیگر افغانستان، در غزنی نیز

موفق شدند تا اداره بیشتر ولسوالیهای آن را به دست گیرند و این ولایت را تا مرز سقوط، پیش ببرند. هرچند حکومت اطمینان میدهد که سقوط غزنی، خیال باطل است و اجازه چنین کاری به طالبان داده نخواهد شد.

«گروه بینالمللی بحران» که یک سازمان غیردولتی مستقر در بروکسل است، افغانستان را در جایگاه نخست فهرست ۱۰ کشوری که دارای ناپایدارترین وضعیت امنیتی هستند، قرار داده است. رابرت مالی، رییس پیشین گروه بینالمللی بحران در مورد ناپایداری وضعیت امنیتی افغانستان گفته است «اتفاقات زیادی ممکن است در این کشور» در سال ۲۰۲۱ رخ دهد.

چندین نهاد بینالمللی غیردولتی، خطرات تشدید تنش و جنگ در سراسر جهان را مورد ارزیابی قرار میدهند. این نهادها هر سال فهرستی از کشورهایی که از نظر امنیتی در وضعیت ناپایداری قرار دارند را منتشر میکنند. در این میان، گروه بینالمللی بحران که تنشهای ژئوپلیتیک در جهان را مورد ارزیابی قرار میدهد، افغانستان را در جایگاه نخست فهرست کشورهای که دارای ناپایدارترین وضعیت امنیتی هستند، قرار داده است.

تازهترین گزارش این سازمان که در ماه مارس سال جاری (۲۰۲۱) منتشر شد، پس از افغانستان، وضعیت امنیتی اتیوپی و منطقه ساحل را نیز نگران کننده توصیف میکند.

کارشناسان گروه بینالمللی بحران مینویسند پس از توافق صلح آمریکا با طالبان در فوریه سال ۲۰۲۰، این گروه متعهد شد از فعالیتهای تروریستی دیگر گروهها، علیه منافع آمریکا و همپیمانان این کشور جلوگیری کند. همچنین شورشیان طالبان پذیرفتند که خشونتهای خود علیه نیروهای خارجی و غیرنظامیان در افغانستان را کاهش دهند. آمریکا نیز با امضای توافقنامه دوحه به نوبه خود پذیرفت که سربازان آمریکایی را از افغانستان خارج کند.

با وجود این توافقنامه و ادامه مذاکرات صلح میان حکومت افغانستان و طالبان، همچنان طالبان حملات خود را افزایش داده و جنگ و خونریزی نیز همچنان در این کشور ادامه دارد.

رابرت مالی، رییس پیشین گروه بینالمللی بحران با اشاره به این وضعیت میگوید که خروج شتابزده نیروهای خارجی، به ویژه نظامیان آمریکایی از افغانستان، خطر بروز جنگ داخلی در این کشور را افزایش میدهد. وی همچنین تاکید میکند که ادامه حضور این نظامیان در افغانستان نیز موجب افزایش حملههای تروریستی در این کشور میشود. بنابر اظهارات رابرت مالی، با وجود رفتار محتاطانه مقامات واشنگتن در افغانستان، آمریکا در میدان نبرد در این کشور ناموفق خواهد ماند.

کارشناسان گروه بینالمللی بحران مینویسند که آنچه را که واشنگتن پس از دو دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان باید درک کند این است که راه حل سریع برای پایان جنگ در این کشور وجود ندارد. آمریکا پس از توافق صلح با طالبان تلاش میکند که از طریق نشستهای صلح به منازعه افغانستان هرچه زودتر پایان دهد اما تجربه نشان میدهد که چنین چیزی ممکن نیست.

طبق گزارش گروه بینالمللی بحران، با وجود ادامه مذاکرات صلح دولت افغانستان با شورشیان طالبان، بعید بهنظر میرسد که گفتوگوهای جاری به خواسته مطلوب آمریکا منتهی شود. این در حالیست که این گروه در گزارش پیشین خود نوشته بود که وضعیت افغانستان در سیاست خارجی جو بایدن، رییس جمهوری امریکا، اولویتی ندارد.

(بخش هشتم)

پاکستان که یکی از طرفهای بازی بزرگ در افغانستان محسوب میشود اهدافش نشان میدهد که در پی بهرهگیری از منافع سرشار اقتصادی افغانستان است. به همین سبب است که جنگ با افغانستان که آغازگر آن پاکستانیها با حمایت آمریکا و دیگر قدرتهای غربی بودهاند، افزایش جنگهای «نیابتی» را گروههای مسلح و تربیت شده در خاک پاکستان هم چون گروههای مذهبی طالبان، القاعده، داعش، مجاهدین و غیره سپردهاند و باعث تباهی افغانستان شدهاند.

به همین دلایل از نظر تحلیلگران سیاسی مبارزه با تروریسم و مواد مخدر در افغانستان و ناامن کردن منطقه بستگی به بازیهای بزرگ است که حضور قدرتهای خارجی را تا مدت زمان زیادی در افغانستان توجیه میکند.

جنگ داخلی که به ظهور پدیده فاجعهبار تروریست و طالبان در این کشور انجامید. همین موضوع سبب شد تا کمکم پای آمریکا به افغانستان باز شود. جنگ ۲۰۰۱ افغانستان توسط نیروهای آمریکا با نام رسمی عملیات بلندمدت آزادی در پی حمله القاعده به رهبری اسامه بنلادن به نیویورک و واشنگتن در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و هشدار جورج دبلیو بوش رییسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا به گروه طالبان مبنی بر اخراج گروه تروریستی القاعده از افغانستان و رد این درخواست از سوی طالبان؛ آغاز شد. در پی خودداری طالبان از پذیرش خواست آمریکا فرمان حمله به افغانستان در روز ۷ اکتبر سال ۲۰۰۱ صادر شد.

انگستان از سال ۲۰۰۲، فعالیتهای نظامی مستقل خود را در افغانستان آغاز کرد. هدف اصلی این جنگ، ظاهرا مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود. تقریبا یک ماه بعد طالبان در اطراف افغانستان پراکنده شد و با برگزاری کنفرانس بن، حامد کرزی به قدرت رسید و رییسجمهوری افغانستان شد.

آمریکا بعد از بیست سال سرمایهگذاری در افغانستان و عدم رسیدن به تفاهم با طالبان در دوره ترامپ که همه معادلات گذشته را به هم زد و رسما با این گروه به مذاکره نشست، اکنون وضعیت به جایی رسیده که آمریکا میبیند نمیتواند بیش از این در افغانستان بماند. برای همین قصد دارد افغانستان را با معضلات حل نشدهاش رها کند و نیروها و امکانات خود را از آنجا خارج کند. سیاست جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا در حال حاضر حضور فیزیکی و نظامی حداقلی در سراسر کشورهای جهان با هدف تمرکز بر قدرت گرفتن چین و روسیه است.

احتمالا اتحادیه اروپا دنبال روی سیاست آمریکا در افغانستان خواهد بود. اروپا نمیخواهد به تنهایی در افغانستان هزینه کند. طی نیم قرن گذشته به جرات میتوان گفت به غیر از آفریقا، در دیگر قارههای جهان از سیاست موثر و مستقل اروپا در معضلات مختلف نمیبینیم. افغانستان هم از جمله آنهاست. برای همین به محض این که جو بایدن اعلام کرد که نیروهای خود را از افغانستان خارج خواهد کرد، اروپا نیز اعلام کرد نیروهای خود را از افغانستان خارج خواهد کرد.

کاهش نقش نظامی آمریکا در افغانستان و تشدید فعالیتهای طالبان نیز باعث شده که کشورهای منطقه به این نتیجه برسند که آینده افغانستان در ابهام است و آنها میتوانند در آینده این کشور نفع بیشتری داشته باشند. جدال درونی در حکومت مرکزی افغانستان تحت تاثیر این وضعیت است.

بدین ترتیب بیست سال پس از اشغال افغانستان توسط ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا، باز هم رقابت بر سر نفوذ در این کشور شدت یافته و این تغییر وضعیت امنیتی لرزان افغانستان را پیچیدهتر می کند. شرایطی که یادآور رقابت امپراطوریهای بریتانیا و روسیه در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و رقابتهای دوران جنگ سرد در سالهای دهه هشتاد میلادی است.

افغانستان، کشوری که موقعیت استراتژیک ویژهای دارد و بالقوه میتواند تمام منطقه را دچار بیثباتی کند. از سوی دیگر پاکستان، که حامی اصلی گروه طالبان است، متهم شده که یک بازی دوگانه را پیش میبرد.

ناتو هم اعلام کرده است به دنبال خروج نیروهای آمریکایی نیروهای خود را از افغانستان خارج میکند. مقامات ناتو و آمریکایی تلویحا گفتهاند که احتمالا در صورت رفتنشان از افغانستان این کشور دوباره به دوران جنگ داخلی بازمیگردد.

این همه در حالی است که بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در حال برنامهریزی در افغانستان برای فردای خروج نیروهای خارجی از این کشور هستند.

ایران، ترکیه، روسیه، پاکستان، چین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اروپا و آمریکا همه در حال برنامهریزی برای نفوذ در افغانستان هستند.

پکن در شرق کشور درگیر پرونده ایغورهاست از این رو نگران است که تشدید ناآرامیها در افغانستان بر امنیت آن تاثیر مستقیم بگذارد. و به همین دلیل حتی نسبت به سیاستهای آمریکا و اروپا به دیده تردید مینگرد. برای همین چین تلاش دارد سیاست خود را با روسیه هماهنگ کند و با ترکیه در ارتباط دائم باشد و در عین حال دخالت مستقیم در افغانستان نداشته باشد. آنها فعلا نظارهگر تحولات افغانستان هستند و به دنبال کنترل شرایط با کمترین هزینه ممکن هستند.

به نظر میرسد ترکیه و روسیه و آمریکا به توافقی با یکدیگر بر سر افغانستان رسیدهاند و جمهوری اسلامی ایران را دور زدهاند. در بحبوحه مذاکرات طالبان با آمریکا در قطر که فعلا تعلیق شده است، ایران و روسیه مذاکراتی انجام دادهاند تا در صورت توافق آمریکا با طالبان از قافله عقب نمانند. ایران طرحی را ارائه داده بود که اول از همه این طرح را با روسها در میان گذاشت، اما ظاهرا روسها این طرح را گرفتهاند اما به سراغ آمریکاییها ترکها رفتهاند بدون این که مقامات جمهوری اسلامی ایران را در جریان این گفتوگوها قرار دهند.

شواهد نشان میدهند که ترکیه با روسیه و آمریکا به توافق رسیدهاند تا بعد از خروج نیروهای خارجیها از افغانستان، آنها نیروهایشان را به این کشور گسیل بفرستند. طرحی که گفته میشود از حمایت ناتو نیز برخوردار است و حتی ترکیه را به انجام این کار ترغیب میکنند.

ترکیه این روزها در تدارک کنفرانس استانبول برای افغانستان است که ظاهرا قرار نیست جمهوری اسلامی ایران در آن، حضور داشته باشد.

ترکیه تلاش کرده است هم با طالبان ارتباط بگیرد و هم با حمایت غرب با دولت کابل در تماس نزدیک باشد. آنچه مدنظر ترکیه است، گنجاندن جریانهای اسلامی نزدیک به خود به ویژه اخوانالمسلمین در هسته اصلی قدرت در افغانستان است. بهترین حالت برای ترکیه قبضه قدرت توسط اخوانالمسلمین است. هزینهای که در یک دهه اخیر دولت ترکیه برای اخوانالمسلمین کرده، این کشور را به نیروی مسلط بر این جریان تبدیل کرده است. رسیدن به این هدف برای ترکیه در افغانستان عالیترین هدف است. ویژگیهای ترکیه سبب شده است تا غرب و روسیه به این نتیجه برسند که دولت ترکیه میتواند بازیگری کنترلکننده در افغانستان باشد و به واسطه ارتباطات نزدیکش با گروههای اسلامی، میدان دار عرصه سیاسی افغانستان باشد و نگذارد امور از کنترل خارج شود.

به نظر میرسد قطر هم سیاست خود را با سیاستهای اخوانی دولت ترکیه تنظیم کرده است و تقریبا سیاستی مشابه سیاست ترکیه را پیش میبرد. قطر با طالبان ارتباط بسیار نزدیک دارد و آن را قدرتی نزدیک به ایدئولوژی اخوانالمسلمین میبیند که میتواند روی آن به عنوان بازیگری موثر حساب کند. برای همین آینده افغانستان را با قدرتگیری طالبان در این کشور می بیند.

روشن است که روسها بیش از هر چیز برای اعمال نفوذ در افغانستان صرفا به دنبال منافع خود هستند و قبل از هر چیز امنیت مرزی های شمالی این کشور را مد نظر دارند.

اما در عین حال روسها همچنان خاطرات اشغال ناکام افغانستان را هم از خاطر نبردهاند. برای همین گمان نمیرود حضور نظامی جدی در افغانستان داشته باشند. به ویژه این که روسیه در حال حاضر در اوکراین و سوریه درگیر است و حضور مستقیم دارد. روسیه با معضل قرهباغ نیز دست به گریبان است و احتمالا برای این منطقه برنامهها و سناریوهایی را طراحی کرده است. بنابراین دخالت در امور افغانستان، بیشتر جنبه سیاسی دارد. امنیت مرزهای شمالی این کشور و جمهوریهایی که از شوروی سابق جدا شدهاند اما همچنان حیات خلوتی برای روسیه محسوب میشوند هم مهم است.

طی سالهای گذشته، کشیده شدن عرصه نبرد و فعالیت گروههای مخالف حکومت افغانستان به ولایات شمالی این کشور در مرزهای مشترک با کشورهای آسیای میانه و استان سین کیانگ چین، دولت روسیه و جمهوریهای سابق اتحاد شوروی را نگران کرده است.

نرمش روسیه در قبال گروه طالبان یک تغییر مهم محسوب میشود. دولت روسیه سالها با طالبان مخالفت کرده، آن را یک گروه تروریستی مینامید و در جنگهای داخلی افغانستان در دهه نود میلادی از «ائتلاف شمال» در برابر طالبان حمایت میکرد.

اما در دسامبر ۲۰۱۵ یک دیپلمات ارشد روسیه گفت در مبارزه با گروه موسوم به دولت اسلامی «اهداف طالبان با اهداف ما همسویی دارد» و روسیه و گروه طالبان «کانالهایی برای تبادل اطلاعات دارند.»

منابع طالبان نیز تایید کردند که نمایندگان این گروه طی دو سال گذشته چندین بار با مقامات روسیه و «کشورهای دیگر» در روسیه ملاقات کردهاند.

روابط جمهوری اسلامی ایران و طالبان نیز به همین منوال بود. جمهوری اسلامی طالبان را گروه تروریستی مینامید. با این وجود تماسهای طالبان با روسیه و ایران به پاکستان کمک کرد که از فشارهای بینالمللی به خاطر حمایت از طالبان کاسته شود.

دولت قطر بهعنوان مهمترین حامی سیاسی گروه افراطگرای طالبان گامهایی در جهت بهبود روابط دفتر سیاسی طالبان و جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۷ برداشت. در آغاز مذاکراتی مخفی بین برخی مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی صورت گرفت و سرانجام در دی ماه سال ۱۳۹۷، یک هیات رسمی از طالبان به تهران سفر کرد و با برخی مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی مذاکره کردند.

در سال ۱۳۹۹، روابط دفتر سیاسی طالبان و وزارت خارجه جمهوری اسلامی به بالاترین سطح خود رسید. این بار ملا عبدالغنی برادر، یکی از بنیانگذاران طالبان در بهمن ماه سال گذشته به دعوت وزارت خارجه جمهوری اسلامی به تهران سفر کرد و با محمدجواد ظریف و نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در امور افغانستان دیدار و مذاکره کردند. دیداری که موجب انتقاد دولت افغانستان از جمهوری اسلامی شد. خبر این مذاکرات را سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در تاریخ ۷ بهمن ۱۳۹۹ رسانهای کرد.

علاوه بر ایران، روز پنجشنبه ۸ ژوئیه ۲۰۲۱، یک هیات طالبان برای گفتوگو به مسکو رفت. سفر نمایندگان این جنبش به پایتخت روسیه دو روز به طول خواهد انجامید. هدایت این هیات را یکی از رهبران دفتر سیاسی جنبش در قطر، به نام «شهابالدین دلاور»، رییس دپارتمان روابط با شهروندان افغانستان بر عهده داشت. طالبان با ضمیر کابلوف، فرستاده ویژه رییس جمهور در افغانستان و رییس بخش دوم آسیا در وزارت امور خارجه روسیه دیدار کردند.

کابلوف در این دیدار از بیثباتی اوضاع در شمال افغانستان ابراز نگرانی کرده و از طالبان خواست تا از سرایت درگیریها به خارج از افغانستان جلوگیری کنند. در پاسخ طالبان گفتند که آنها قصد ندارند از خاک این کشور برای حمله به سایر کشورها از جمله روسیه استفاده کنند. اعضای هیات طالبان امنیت مرزهای کشورهای آسیای میانه و سفارتخانههای خارجی در خاک این کشور را تضمین کردند.

در این نشست، هیئت طالبان موضع خود را مبنی بر استفاده نکردن از خاک افغانستان علیه کشورهای دیگر را تکرار کرد.

نمایندگان طالبان، همچنین اطمینان دادند که آنها به دستیابی به صلح پایدار در افغانستان علاقهمند هستند. آنها همچنین قول دادند عملکرد گذرگاههای مرزی با کشورهای همسایه را بهطور معمول تامین خواهند کرد.

نمایندگان طالبان پس از مذاکرات در مسکو برنامههای خود را برای افغانستان و سایر کشورها اعلام کردند. به گزارش خبرگزاری رسمی روسیه اسپوتنیک، این طرحها در بیانیه دفتر سیاسی جنبش طالبان مطرح شده است.

از جمله نمایندگان طالبان اطمینان دادند که نیروهای آن قصد نقض یکپارچگی کشورهای آسیای میانه را ندارند.

چهارشنبه ۷ ژوئیه ۲۰۲۱، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه گفته بود كه اوضاع در افغانستان به سرعت رو به وخامت میرود. وزیر خارجه روسیه این موضوع را به خروج نیروهای آمریکایی از این کشور پیوند داد.

لاوروف گفت: ما از نزدیک آنچه در افغانستان اتفاق میافتد را دنبال میکنیم که اوضاع در آنجا از جمله در رابطه با خروج عجولانه نیروهای آمریکایی و سایر نیروهای ناتو به سرعت رو به وخامت میرود.

وزیر امور خارجه روسیه تاکید کرد: به هر ترتیب، مسکو به تعهدات خود در چارچوب سازمان پیمان امنیت جمعی ادامه خواهد داد و همه کارها را برای سرکوب تجاوز انجام خواهد داد. او خاطرنشان کرد: نمایندگان دبیرخانه این سازمان برای ارزیابی وضعیت موجود از منطقه مرزی بازدید کردند..