به پیشواز اول می، روز جهانی همبسته‌گی کارگران

اعلامیه سازمان سوسیالیست‌های کارگری افغانستان اول ماه می، روز تجدید پیمان…

ناپاسخگویی به چالش های جهانی؛ نشانه های زوال تمدن غربی!؟

نویسنده: مهرالدین مشید بحران های جهانی پدیده ی تمدنی یانتیجه ی…

عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

«
»

اصلاحات و توهمات

– دکتر بیژن باران

چرا اصلاحات در غرب به انباشت سرمایه رسد؛ در کشورهای در حال رشد پس از چندی، جناح استبداد سرکوب کند؟ تغییر با انقلاب و اصلاحات آید؛ ولی اولی باید در چند دهه با اصلاحات پیش رود. تکامل اجتماعی 2 الگوی اصلاحات با ثبات سیاسی انتخابی تدریجی مانند انگلیس، آمریکا، کانادا و انقلابات خونین مانند فرانسه دارد. سیر انقلاب و اصلاحات از سده 19 کمون پاریس، انترناسیونال 1، 2، 3، پیروزی جنگ رهاییبخش ویتنام، فروپاشی اردوگاه، چین با اقتصاد مخلوط تا سده 21 دیده شود. 

توهم/ دیلوسیون فردی در امور شخصی و سیاسی در امور اجتماعی مضر است. واقعیات پس از خسارت، هر دو را تصحیح کنند. در رهبری توهم خسارت نجومی به کشور زده؛ عقبماندگی از رقبا را پدید آرد. مقایسه توهم سوسیالیسم رهبری شوروی با آمریکا، توهم راه سوم تیتو در یوگسلاوی با اروپای غربی. توهم در رهبری دائم و نبود رسانه های منقد خسارت انباشت شود. این مقایسه عقبماندگی اقتصادی ناشی از توهم رهبری دائم را نشان دهد. 

جنبش دانشجویی 68 غرب سرنگونی سرمایه داری غرب را شعار داد. ولی حکومت هایشان عوض نشده؛ بلکه نئولیبرالیسم راست نتیجه شد. چرا؟ در کنار لیبرالسم و سوسیال دمکراسی غربی، 2 مدل اقتصاد شکوفان هم در نیم قرن گذشته دیده شوند: اقتدارگرای فردی چون کشورهای خلیج فارس و سنگاپور، حزبی چون ویتنام و چین. 

نه فقط ملل در راه سوسیالیسم با عدم اصلاحات به سرمایه داری سقوط کرده؛ بلکه کشور آرژانیتن توسعه یافته 40 سال پیش به کشور در حال توسعه سقوط کند. برای سادگی بحث، جی دی پی صرف مد نظر است. ایران و ونزوئلا در افت اقتصادی در مقایسه با کشورهای حوزه خلیج فارس و شیلی هم باید ذکر شوند. رشد اقتصادی بهبود معیشت زحمتکشان را در بر دارد.

انقلاب قبضه قدرت سیاسی ناگهانی بقهر چون فرانسه، روسیه، چین است. در اصلاحات مجلس وکلا، مشورت در رسانه ها، تکثر آراء، لایحه کابینه در تصویب به قانون فعال اند. تغییرات 3 قوه بنا به مطالبات جامعه به روز شوند. در سده 20 غرب با اصلاحات انباشت نجومی سرمایه کرد. اصلاحات قوانین مادی را با واقعیات تدریجی در جامعه آورد. با رای اعتماد به حکومت تصحیح گردد. نرخ رشد جامعه کند و تند را آمار و ارقام روشن کند.

فقر مانع پیشرفت انسان و کودک یعنی نسل کنونی و بعدی ست.  در هند، بنگلادش، مصر فقر مزمن بیداد کند. این نمونه ها پیچیدگی اقتصاد، سیاست، سرمایه جهانی را نشان دهند. تعلیق اصلاحات خروشچف منجر به فروپاشی شوروی و تجزیه خونین یوگسلاوی به 7 جمهوری، برخی عضو اتحادیه اروپا یند، شد.. چین با اصلاحات اقتصاد مخلوط خصوصی، خارجی، دولتی به شکوفانی اقتصاد، فقرزدایی از 700 میلیون نفر، رتبه دوم تولید جهان رسید. 

جنبش چریکی آمریکا لاتین در برزیل، از ماریگلا نویسنده «راهنمای چریک شهری» مقتول 1969 به رهبر سندیکای کارگری و پرزیدنت لولا در سده 21 گذار کرد. چه گوارا در مبارزه چریکی از روستا در بولیوی شهید شد؛ در سده 21 مورالس از حزب “حرکت به سوسیالیسم” پرزیدنت شد؛ تولید گاز را ملی کرد. ونزوئلا با انقلاب بولیواری حزب «جنبش جمهوری پنجم» و تحریم آمریکا، چند میلیون پناهجو به کلمبیا و اقتصاد فلج دارد. لذا دولتی کردن گاز و نفت ونزوئلا، گاز بولیوی، نفت سوریه فقر ببار آوردند. در حالیکه خصوصی و مختلط با خارجی بودن آن در عربستان و کویت جی دی پی را چند برابر کرد. 

آرژانتین کشوری توسعه یافته بود. در 40 سال گذشته امور مالی ش بهم خورده؛ به وضع در حال توسعه سقوط کرد. دیکتاتوری عوام پسند پرون نهادهای مدنی و حزبی را اخته کرد. در 46 دولت تنها 2 تا تا آخر دوره حکومت کردند. شکست در جزایر فوکلند آن را در جهان ایزوله کرد. بحران 2001، رکود اقتصاد 2014 نتیجه 10 ساله خصوصی سازی، بیکاری – منجر به انتخاب 2023 پرزیدنت غیرسیاسی شبیه ترامپ شد. رجعت اقتصادی آرژانتین مانند رجعت انقلابی ایران منجر به اقتصاد داغان شد. ولی مانند تجزیه شوروی و یوگسلاوی شاید گامی بجلو باشد.

خاویر میلی پوپولیست آرژانتین با 57% آرا پرزیدنت شد. او راست افراطی از حزب “آزادی پیشرو” رقیب خود، وزیر اقتصاد از حزب چپگرای “اتحاد برای وطن” را شکست داد. می‌خواهد دلار آمریکا را پول رایج، بانک مرکزی، برخی وزارتخانه‌ها را منحل کند. آزاد کردن مالکیت اسلحه، لغو حق سقط جنین، کاهش گسترده خدمات اجتماعی نیز در دستور کار ش اند. این کشور تورم 140% داشته؛ توسعه یافته بود. اکنون با افت اقتصاد به لیست کشورهای در حال پیشرفت سقوط کرد. 

حدود ۴۰ درصد از مردم در کشوری که زمانی ثروتمند بود، زیر خط فقر زندگی کنند. آرژانتین از یک دستگاه دولتی متورم، بهره‌وری پایین صنعتی، یک اقتصاد سایه رنج برد که دولت را از درآمد مالیاتی زیادی محروم کند. پزو، پول ملی این کشور ارزش خود را در برابر دلار آمریکا به شدت از دست داده و می‌دهد. کوه بدهی دائما در حال افزایش است. ترامپ به این راستگرای بدون پیشینه سیاسی تبریک گفت. دویچوله 201123

اکنون ملل آمریکای جنوبی با رشد سرمایه داری، اقتصاد را سر و سامان دهند. البته با فروپاشی شوروی، آمریکا در سازمان ملل بهانه ضد شوروی را از دست داد. بنا بر دکترین مونرو 1823 در مخالفت با استعمار اروپا در آمریکای لاتین در امور آنها مداخله کرد.

اصلاحات باید در خدمت نیازهای جامعه باشد نه از بیرون دیکته شده باشد. قانون اساسی آمریکا 1787 با حاکمیت مردان سفید پوست مالک با مقبولیت برده داری در 1776 بود. ظرف 248 سال بعد با مبارزات خیابانی مردم حق رای زنان، حقوق مدنی برای همه، جهش فنآوری بدست آورد. این قانون سکولار 11 سال پس از بیانیه استقلال از استعمار انگلیس، از دمکراسی بین زبدگان مذکر سفید متمول آغاز شد. اکنون آزادی ادیان، سیاهان، زنان، مهاجران، دگرباشان را در بر گیرد. 

دولت ادواری مدل حکومتی مردم مدرن در انباشت سرمایه و عدالت اجتماعی است. به روز کردن قانون بنا به تغییرات جامعه و جهان، در قانون اساسی گنجد. اصلاحات چرخه حیات دارد: جنبش مدنی، متمّمات مقننه، اجرایی؛ رقابت با جهان، بسط تجارت. وضع قوانین جدید. یکی از علل پیشرفت آمریکا 248 سال اصلاحات است. آمریکا بخاطر انباشت دانش، امنیت داخلی، سامانه پیشرفته قانون حق تالیف، تجارت کشور واحد به 50 ایالت بدون مناقشه، با آزادی مذهب/ باور، تعداد اختراع از اروپا بیشتر دارد.

توماس پین، انقلابی آمریکایی، تغییرات از نسلی به نسل دیگر را در قانون نو، با مذمت آن، نوشت: آن‌هایی که این دنیا را ترک گفته‌اند، یا کسانی که هنوز پا به این دنیا نگذاشته‌ اند، تا آن جا که در تخیل ما آدم‌های فانی می ‌گنجد، از هم فاصله دارند. پس چه تعهد و قیدی بین دو فاصله بی ‌نهایت می ‌تواند وجود داشته باشد. چه قانون یا اصلی از این دو ناموجود استخراج شدنی است؟ یکی که دیگر وجود ندارد. آن دیگری که هنوز نیامده است. پس این دو هرگز در واقعیت با یکدیگر ملاقات نکنند. پس چرا یکی باید آن دیگری را به قید خود درآورد؟ 

اصلاحات موفق دیگر انگلیس است. بریتانیای کبیر از انگلستان، اسکاتلند، ایرلند، ولز در جنگ داخلی 1642-1649 پدید آمد. اختلاف آنها در نقش دین، قدرت مطلقه شاه، مشی اقتصادی شاه بود. انگلستان با پیروزی بر آنها دولت مشترک المنافع را اعلان کرد. کرامول با شکست سلطنت طلبان شاه چارلز 1 را در 1649 اعدام کرد. با اعلان جمهوری 1649 تا 1660، مجلس در وستمینستر تشکیل شد. مهاجرت استعمار انگلیسیها به آمریکا، کانادا، استرالیا، نیوزیلند، هند، آفریقای جنوبی، زیمبابوئه/ رودیزیا روی داده؛ در گسترش سرمایه داری در جهان مهم بود. 

استعمار جنبه مثبت در جهت پویش تاریخ دارد. مارکس در جایی در مورد هند این حرف را زد. استعمار در نفت آبادان هم نقش مثبت داشت؛ زندگی مدرن مانند مسکن، مدرسه، بهداشت را در بخشی از آبادان آورد. در هند و پاکستان دادگستری مستقل از 2 قوه مجریه و مقننه را پایه گذاشت. البته با درآمد نفت، امارات، عمان، قطر مدرنیزاسیون کامل را وارد کردند. 

اصلاحات، آگاهانه، با مشورت احزاب است. سرعت آن متناظر با تغییرات است. تبدیل به قانون شده؛ تخطی از آن جرم است. اصلاحات در مجلس با مشورت وکلا چرخه حیات از لایحه به قانون و اجرای آن را دارد. در کشورهای پیشرفته تداوم دارد. نمونه: آمریکا، انگلیس، کشورهای اسکاندیناوی. 

اصلاحات یا کند و دیر مجلس، یا همزمان با خواست جامعه است. اصلاحات در کشورهای عقبمانده با جی دی پی سرانه پایین، را جناح ارتجاعی از حاکمیت بیرون کند. نمونه مصلحین سرکوب شده: عباس میرزا 44 سالگی از بیماری مرد. امیرکبیر، فراهانی، باب بقتل رسیدند. دکتر مصدق 1329-1332با کودتا، محاکمه و حبس خانگی شد. دکتر امینی سفیر ایران عهد کندی، عضو جبهه ملی، مجبور به استعفاء در 1342، مقیم پاریس شد. خاتمی 1993-2001، خانه نشین شد. ولی حکام سرکوبگر اصلاحات، خود با کودتا، انقلاب، فروپاشی براندازی شوند. نمونه: عراق، اردوگاه، یوگسلاوی، ایران. 

توهم/ دیلوژن، وهم/ ایلوژن، فرادید/ ویژن در مغز با فرایند سوژه/ ذهنی کردن عین/ ابژه روی دهد. توهم در ذهن ادراک یا تفسیر ادراک غلط از عین است. نمونه: دگر هراسی، خودشیفتگی. ادراک نیروهای محیط مانند نور، دما، صدا، بو- گاهی اشتباه دریافت شود. 4بعد فضازمان با حواس به مغز ترابری شوند. تفسیر، فرآیند شناخت مغزی است. نمونه: کسی را جای کسی گرفتن. وهم، خبط بصری و رویت نادرست است. نمونه: گردش خورشید بدور زمین، سراب در کویر، بزرگنمایی بخاطر نزدیکی ماه نسبت به مشتری. توهم فردی در زندگی فردی زیان رساند. در قمار یا مشروب خوری به فرد ضرر زند.

فرادید تخیل آینده ممکن است. نمونه: فقرزدایی، رسیدن به ماه، توسعه صنعت ملی. در آرمانگرایی وهم، توهم، فرادید بهم آمیزند. در روانشناسی باور ثابت به چیزی ناواقعی- اختلال ذهنی است که ارثی، در اثر استرس، مخدر، برخی داروها بروز کند. ادراک و تفسیر مخدوش از چیزی است. نمونه: دشمن در حزب  در استالین، داشتن شیوه تولید خطا در جامعه در تیتو و برژنف. 

تیتو پارتیزان ضد فاشیسم، فعال حزبی و اداری در برپایی یوگسلاوی بود. او  جهان سوم غیرمتعهد به 2 جهان غرب و اردوگاه را با نهرو از هند، ناصر از مصر، بن بلا از الجزایر ایجاد کرد. او یوگسلاوی را مستقل از شوروی گرداند. به جنبش های رهایی بخش در 3 قاره آمریکا، آسیا، آفریقا کمک کرد. با صادرات خودروی یوگو به آمریکا، در اعتلای کشورش کوشید. 

پس از 1991 با جنگ داخلی خونین به 7 جمهوری شبه- دیکتاتوری تجزیه شد. برخی عضو اتحادیه اروپا شدند. خود یوگسلاوی با سرمایه داری دولتی بنام صربستان ماند. البته پارتیزانها با رهبری تیتو به پیروزی رسیدند. لذا پیروزی تیتو با تجزیه خونین 40 سال بعد و عاقبت سرمایه داری، شبیه تجزیه اردوگاه برد. قیام ایمره ناگی رییس وزرای مجارستان 1956 و دوبچک عضو کمیته مرکزی چکسلواکی 1967 خواستار رفرم بودند. در حالیکه توهمات انورخوجه آلبانی و چائوشسکو رومانی با شعارهای موهوم اقتصاد و معیشت 2 کشور را ضایع کردند. 

توهم اجتماعی در سیاست و حکومت در جامعه خسارات نجومی زند. نمونه: سوسیالیسم ملی هیتلر منجر به مرگ خود و 57 میلیون انسان در ج ج 2 شد. لذا انتخابات ادواری از خسارت توهم اجتماعی دولتمرد جلوگیری کند. توهم اجتماعی در رهبر مبتلا، در دوره طولانی با براندازی، شکست، فرار، جنگ رفع شود. او در قدرت هر انتقادی را سرکوب کرده؛ خود را تافته جدا بافته، در سایه خدا، مصون از هر خطا داند. او با دگرهراسی، توطئه، فحاشی از واقعیت، تعامل، تفاهم طفره رود. چون طبیعت و جامعه قوانین طبیعی، اقتصادی خود را دارند؛ چنین فردی با کودتا براندازی شود. نمونه: لویی 16 در انقلاب کبیر، چارلز 1 در جمهوری کرامول 1642، تزار نیکلای، شاه، قذافی، صدام. 

در سطح فردی با دارو یا روان درمانی کاهش و بیخطر شود. اگر فردی دوستی به بیمار نکته گویی و انتقاد کرده؛ پند دهد. او حالت دفاعی-تهاجمی گرفته؛ خودش را فریب داده؛ آن را کتمان، تکذیب کرده؛ توهم را به دوستش نسبت داده؛ زیرش می زند. او از این شاخه به آن شاخه پریده؛ ایز گم کرده/ دایورژن، یک ایراد نامربوط به بحث، به دوست گیرد. نمونه: 20 هزار دروغ/ توهم ترامپ. اصولا در سطح فردی، توهم با عواطف و شخصیت فرد گره خورده؛ بحث در رد نظرش را توهین و تخطئه شخصیت پندارد.  

در بحث از مسیر منطقی و آماری خارج شده؛ با تنش عاطفی به داد زدن، دعوا، دست به یقه شدن، فحاشی، برچسب زنی انجامد. گاهی در بحث، او مدل ایده آل ذهنی در تقابل با یک کشور خاص دارد. در بحث طرف بدون فاکت، آمار، تشابه با نقل قول از مشاهیر، کتاب، زمان، مکان گذشته یک میل سیاسی را با احساسات عرضه کند. در حالیکه ساده تر مقایسه نتایج اقتصادی 2 کشور است. با ابراز نظر در باره هر رویداد اجتماعی ملی یا جهانی، ذکاوت نظر دهنده، شناخت روشنفکر حراف، توهمات یک مخفیکار آشکار شوند. در ابراز نظر او نقاب از چهره انداخته؛ حسادت، سیاه بازیش هویدا شوند. 

با ابراز نظر عادت، کوتاه بینی، اختلال شخصیت، فکر، ذهن، امیال مالیخولیایی بدون نقاب و ژست مبارزه با فحاشی هویدا شوند. نمونه: جایزه صلح نوبل به 2 زن ایرانی مبارز حقوق بشر داده شد. ارزیابی، شناخت، داوری سیاسیون، اپوزیسیون، دولت مردان در نظراتشان آشکار شوند. قلیلی از 2 زن باینده حقوق بشر یکی در خارج، دیگری در زندان با 2قلو، بدگویی کنند. واکنش مردم تابع % جمعیت، منحنی لاله/ زنگوله ای با 2 اقلیت حاشیه غلوگو و لیچارگو و اکثریت میانی مشوق دارد. 

در پلمیک، نقل قول در زمان – مکان خاص یعنی سده 19 اروپا از حافظه مخدوش برای وضع فعلی بکار برد که به پیشبرد بحث کمک نکند. کارل پوپر گفت: هدف بحث نباید پیروزی باشد؛ بلکه باید پیشرفت باشد. در این بحثها توهم در تقابل واقعیت قرار گیرد. حکومت ایده آل با نقل قولهای متون گذشته، آمال مورد نظر، عواطف سر هم شوند. در بحث شیوه تولید در شوروی- چگونه سوسیالیسمِ برگشت پذیر به قبل است؛ یا به سرمایه داری دولتی- مافیایی گذار کند؟ بیعملی را با عدم عضویت در حزب محل اقامت، نرفتن به احزاب کردستان، سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه نباید جدی گرفت. 

آیا تمدن ایران را مثلا حمله اعراب بادیه نشین و مغولان کوچی، بعقب برد؟ این پرسش معنی تاریخی نداشته؛ چون تمدن اشکانی از ساسانی خلقی/ افقی تر بود. دوم اینکه 200 سال بعد از 2 حمله روشنفکران فراوانی در ایران پیدا شدند: خیام، فردوسی، رازی؛ سعدی، حافظ، نظام الملک، نصیر طوسی. 

در بحثهای سیاسی فرد اطلاعات را از 4 نوع حافظه در مغز به زبان آورد: دراز مدت طول عمر با کمی دخل و تصرف، کوتاه مدت چند دقیقه، کاری، لیمبیک. حافظه نه در یک یاخته عصب مغز بلکه در سیناپس بین 2 عصب در ترشح هورمونهای ناقل/ نورو ترنسمیتر اند. حافظه لیمبیک محتوا با عاطفه و غیرت همراه است. 

حافظه میانی بین مشعر و حافظه دراز مدت از طریق مدارهای عصب ربط است.  این مدارها از کورتکس به بخش حافظه بصورت رشته یا ستون باهم به مغز میانی و مرکزی بطور شعاعی وصلند. از اینرو گاهی با هم اتصال کرده؛ ایجاد تداعی، اشتباه، خطا، بلوکه شدن، فراموشی لحظه ای، ترکیب هجایی/ مقوله ای می کنند. 

گاهی فرد نام چهره را فراموش می کند یا عوضی بازآوری می کند؛ اگرچه چهره فرد را می شناسد. حافظه سامانه سلسله مراتبی/ هیرارشیک دارد. نام یک فرد با داده های جنبی از نوع محل آشنایی، شغل، اقامت، ملیت/ قومیت، شهر، صورت فرد، لحن صدا، قد، وزن مشخصات چهره، نسبت فرد با برخی اطلاعات دیگر همراه است. وقتی اسم خاصی بیاد نمی آید؛ آدم با داده های جنبی اسم فرد را بخاطر می آورد.

دانش ها، سنجشها، تجربیات تمامی عمر در اندازه گیری ماده اند. دلایل علیه ماوراء طبیعه، امور غیر عقلانی، قصص اسطوره ای زیاد اند. یکی پابرجا ماندن ترس از خدایان انتقام جو، بهشت، جهنم در حافظه است: در تربیت کودکی، آموزش نوجوانی، مشاهده پیران، منفعلانه در مغز شکل گیرد؛ این حافظه به ویژه سامانه لیمبیک عمدتا طرف راست، بستگی دارد.

در آن احساسات خام بدور از منطق باعث ایجاد خاطرات و حافظه هائی شوند که بسیار پابرجا بوده؛ مشکل می توان از اصول دین رهائی یافت. این سامانه مرکز جای گیری شرطی شدن اجرائی ادیان برای اطاعت کورکورانه از اصول دین است. حافظه های آمیگدال ساختار اساسی سامانه لیمبیک است. از سایر خاطرات که در قشر مغز و هیپوکمپ بایگانی شوند پابرجاتر بوده؛ مشکل تعدیل شوند. علت این امر وظیفه ی بسیار قوی باقی مانده ی فرگشتی آمیگدال در فرایند کردن احساسات است که همیشه بیش از حد منطقی لازم برای واکنش به محرک بوده؛ عامل اضطرابات بسیاری در انسانها ست. 

در باره ادیان به زندگی ناممکن پس از مرگ هم کشیده شود. همراهی خاطرات آمیگدال با احساسات خام و قوی وجودی و شکل گرفتن این خاطرات هنگامی که مغز جوان بوده؛ سیناپس های آمیگدال آن ثابت اند. حافظه قشر مغز و هیپوکمپ، برای ایجاد خاطرات پایدار آزاد تر هستند، تکرار شبانه روزی باورها به خدایان انتقام جو چنان اثر عمیقی بر ساختار مغز گذارد که در جامعه بسته، ناممکن است. مشکل بتوان این ساختار را بازسازی و از این خاطرات اضطراب آور آزاد کرد. 

چگونه برای مثال یک دانشمند، گاهی خداباور ماند؟ ممانعت از شکل گیری این ترس ها بویژه در کشور بسته با باورهای دینی حاکمان، هر نوع آزاداندیشی را سرکوب کنند. وظیفه ی خانواده است که در گام‌اول خودشان را از این ترس ها برهانند؛ با علم، منطق، استدلال با این امور برخورد کنند. aghi Kimyai-Asadi 061123 فب

تابو/ محرمات یا باورهای اسلامی تلفات زن و بچه را زیاد کرد. برخی مردان طالبان در زلزله 2023 هرات از دست زدن به زنان زخمی یا مرده خودداری کردند. شاید دستکش لیتکس باید بکار برند. برخی پیران قوم که سگ را نجس انگارند؛ از تماس پوشاک خود با سگ منزجر شوند. یوتوپیا، آرمانشهر، مدینه فاضله، جامعه کمال ایده آل است. انقلاب با وعده آرمانشهر همیشه به دیستوپیا، ناکجاآباد، ویرانشهر، اقتدارگرایی پسا انقلاب، رسد. انقلاب توهمات جهشی از صفر به بینهایت را وعده دهد. در انقلاب پارانویا/ دگرهراسی بزودی مسلط شود. مظنونین وحشیانه نابود و شکنجه شوند. نمونه: استالین، پال پات. آنها سوسیالیسم را در اذهان جهانی بدنام کرده؛ نماد قساوت بهیمی همتراز هیتلر و موسولینی شدند.

انقلاب مانند سفر یکطرفه انعطاف ناپذیر، بدون تغییر مسیر، نسبت به اهداف آغازین منجر به سرکوب، استبداد، فساد، نظارت سختگیرانه شود. پسا انقلاب اقتدارگرایی، توزیع عادلانه فقر، زیر نظر خبرچینان، ریاضت کوپنی را رایج کند. نمونه: اریتره در دهه 1970 مبارزه مسلحانه برای عدالت را دنبال کرد؛ در سده 21 خشنترین سرکوب و فقر را دارد. حبشه وعده های عدالت انقلابی به خودکامگی و پناهندیگی شهروندان عاصی به خارج منجر شد. شعار بنا بر واقعیت جامعه بضد خود در مسیر تاریخ با متغیرهای جدید تبدیل شود. در المان شرقی پس از تخریب دیوار برلین 1991 و آزادی، راست افراطی نونازی فعال شد. 

آموزش برادری مسیح 1500 سال بعد به تفتیش عقاید/ اینکوزیسیون اسپانیا و واتیکان، سوزاندن جئوردانو، تهدید گالیله رسید. دون کیشوت سروانتس در 1505 نشر شد. این کتاب نمونه تناقض توهمات و واقعیات است. نتیجه توهم داوری کار فردی نه ابعاد اجتماعی، فلسفی، علمی است. توهمات در تقابل واقعیات به شبکه عصب غشاء مغزی حاوی شخصیت، باور، هیجان وصل اند. حمله به توهمات بمعنی توهین ناموسی، هتاکی، نفرین زمینه برای دعوا را مساعد کند. 

این خشونت در سطح فردی، سازمانی در نهاد دولتی به زندان، شکنجه، ترور تبدیل شود. توهم فردی با ایمان یا باور ثابت گروهی فرق دارد. نیچه  نوشت: ایمان بعنی اینکه، نخواهی بدانی حقیقت چیست. داروین نوشت: والدین و جامعه دروغ های بی‌ پایه و خرافاتی قدیمی‌ را از دوران کودکی تا بلوغ در تار و پود ذهن‌ آدمی‌ تزریق کنند. همیشه برای انسان ها پذیرفتن آنها آسان تر از تامل کردن بر حقایق و یا نظریات جدید است. 

عقاید ثابت در حافظه فرد با احساسات لیمبیک آغشته شوند. مخالف “من” نجس و تعامل ناپذیر است. باور دارد که با دولت چون کفار باید جنگید؛ نه مذاکره. در فرهنگ شیعی نجسی امور سیاسی وارد شده؛ بین من و آنها فاصله نجومی اندازد. دولت یک هیولای تجریدی است نه در واقع ارتش، آموزگاران، پرستاران، کارکنهای شهرداری، کارمندان 15 وزاتخانه. در ایران کلانترین شاغل دولت است؛ نه نهادهای انتفاعی و خیریه. 

دگمها جای باورها در حافظه لیمبیک را گیرند. لذا در بحث منطق، آمار، فاکتها بکار نروند. این دگمها با تخیل، 2 شرط اگر، پس اگر بکار روند. رد این دگمها بخاطر پیوند لیمبیک/ عاطفی با شخصیت توهین تلقی شود. توهم شفاهی در بحثهای محفلی، کتبی در کتب تخیلی، تحلیلی با رویکرد توطئه گری نه علت- معلول است. بیان ساختار جملات و فصاحت 3 نوع است. در نجوای درونی بی صدا، درهم، برهم، بدون رعایت دستور زبان است. در گفتگو برای فهم طرف، دستور زبان، تکیه ها، مکث‌ها، هیجانات، ربط منطقی فکرها بر جملات سوار شوند. 

در نوشتار چون‌ هیجانات انتقال پذیر نیستند؛ نوشته باید رسمی، مشروح، منطقی، با هجا و املای صحیح باشد که سوء تفاهم نشود. هیجان در لحن، دستور، واژه، نامربوطی چند فکر اثر گذارد. نمونه: تئوری توطئه و نسبت صفات قبیح به رقیبان در نظرات ترامپ. واژه پرتغالی “ساوداده” بمعنای آرزوی با احساس و مالیخولیای چیزی غایب را داشتن است. الهیون قدرتمند عارفان را بداشتن سلوک ساوداده تکفیر کنند.

آگاهی در عصب مغز باید با شجاعت و انگیزه به تغییر عضلانی تبدیل شود. پلمیکهای بی پایان عصبی اند تا مبارزه با دولت. ولی تنها آگاهی است که برای بهبود راهکاری جامعه مفید است. شجاعت یک تکفیری، داعشی، تروریست به بهبود اقتصاد نیانجامد. فیسبوک راهکاری برای شفافیت است. برخی از خود با شناسه/ عکس واقعی نویسند. برخی با شناسه مستعار به این و آن نفرین کنند. آگاهی و تغییر با نفرین عاطفی و عبادی بدست نیآید. برخی دولتها شبکه های مجازی را کنترل کنند. فیلتر کردن “تلگرام” کودک، جوان، میان سال، پیر را از ارتباط گیری محروم کند. فیلتر شکن نرم افزار عبور از کنترل باشد.

توهم و واقعیت 3 سطح مبارزه دارد: 1- فردی با مطالعه، تبلیغ، شرکت در تظاهرات، توهم مبارزه با رژیم در فکر، بحث احساسی، فحاشی به دیگران؛ 2-محفل گروهی با آرمان، شجاعت، جان بر کف با ایده الوژی تغییر جامعه در مصاف با دولت. رک به مجید نفیسی، تنش درون پیکار. 3- حزب/ سازمان با ایده الوژی و برنامه در رابطه ارگانیک با طبقات و اتحادیه ها برای قبضه قدرت: غیرنظامی با اصلاحات و نظامی با انقلاب. نتیجه پژوهشها 2023 آمریکا نشان داد: بیش از ۹۰ % مردم توانایی، ذکاوت، اخلاق خود را از میانگین مردم بالاتر پندارند، ولی در منحنی آماری نیمی از مردم، بالاتر از میانگین اند. یعنی $0% توهم خودبزرگ بینی دارند. در توان خود جوانان واقعبین اند. 

می توان تعمیم داد: در حزب و دولت هم یا با توهم یا تبلیغ، بزرگنمایی شده؛ نتایج فلاکت بار آورد. توهم یا خوشخیالی برژنف کشور را در کمای اقتصادی برد؛ ولی تبلیع شد: شوروی از سوسیالیسم به کمونیسم رود. واقعیت: از سرمایه داری دولتی به مافیایی رفت. ایران، امام در پاریس 1979 گفت: برق و آب مجانی شود؛ در 1401 خرید آب مشکل شهرها شد؛ در بیآبی مزمن فقر 40% جمعیت را گرفت. او گفت به صدام سیلی خواهد زد؛ در حالیکه تهران زیر موشک باران عراق بود. 

خودکامه توهم پیدا کند. هیتلر در توهم، آوریل 1945 در مغاک پیشوا به بورمن منشی فرمان به ژنرال شتاینر اس اس در حمله به مرکز استالینگراد داد. در واقع همزمان، ارتش سرخ پرچم ش را بر دروازه براندنبورگ حومه برلین بر افراشت. در ایران دیوانسالاری جبن و چاپلوسی را رایج کرد. بیعملی روشنفکران راست مانند شفا و شایگان در مقابل بنیان گرایان شیعی و نظرات چپ هم دیده شود.

 نتیجه توهم کار اجتماعی در گروه در پایان فعالیت داوری شود. توهم در تنهایی به غلو فردی انجامد، در قدرت ابعاد فاجعه نجومی اند. شکستهای خونین حزب توده ایران، پرچم و خلق افغانستان، یمن دمکراتیک تا جنبشهای چریکی به رهبری ماریگلا در برزیل، توپاماروس اوراگوئه، آرژانتین پسا پرون نمونه اند. لایه های خرده بورژوازی برای یوتوپیا، شجاعانه جانفشانی کردند. ولی عامل عینی بحرکت در نیآمد. در دهه 1350 گفته شد: با راه افتادن پیشتازان، حزب تشکیل شده؛ توده هم شورش کند.

آرنولد زویکی، زبان‌شناس استنفورد «توهم تکرار» را در ۲۰۰۵ ابداع کرد، از یک سو در مغز روند توجه گزینشی به کار ‌افتد که باعث شود در هر لحظه روی چیزی مهم برایش تمرکز کند. بقیه چیزها را از ذهن خارج کند. این تمرکز در آموزش مهم و کارآمد است. از سوی دیگر روند سوگیری تاییدی هم در مغز فعال شده؛ باعث ‌شود فرد دنبال چیزهایی باشدکه آنچه را در آن لحظه به آن فکر کند، تایید کند. با دیدن تعداد بیشتر خودروهای آبی متقاعد شود که این رنگ خودرو مد شده؛ این باور را تایید کند که تعداد ماشین‌های آبی بیشتر اند. بی بی سی- اسدی کیمیایی نوامبر 2023

سوگیری‌ شناختی میان بر ذهنی تفکر و ادراک است که بر تصمیمات فرد تأثیر گذارد. با تفسیر سوگیرانه اطلاعات موجود فرد به شیوه‌ای تحریف شده فکر کند. مغز گنجایش معین برای شناخت و درک مسائل دارد. یعنی به همه محرک‌ها واکنش یکسان نشان ندهد. چون او تنها روی تعداد محدودی از عوامل توان تمرکز دارد.

اگر غیر از این بود نمی‌شد خود را با محیط سازگار کند. «توهم تکرار بین بخش‌های مختلف مغز ارتباط برقرار کند. مثلا روند شناخت به فضایی مربوط ‌شود که در «لوب آهیانه» جای داشته؛ اما در عین حال تمام عوامل مرتبط با «دستگاه کناره‌ای» مغز هم می‌توانند در این روند نقش داشته باشند. ساختار هیپوکامپ به حافظه مربوط ‌شده؛ یا مثلا بادام‌واره‌ها که با حس ترس ارتباط دارند.» این پدیده، هم به جنبه‌های احساسی مربوط ‌شود و هم شناختی.  

گاهی شبکه های همگرایشی حافظه که از اتصالات جانبی بازگشتی کار کنند به حالت قفل شده در آیند؛ ناقل عصبی گابا بازدارنده قادر نیست چنین قفل شدنی را از بین ببرد. در نتیجه محتوای این شبکه در حافظه ی کار یا عطف به آینده باقی مانده؛ سیستم توجهی را به موضوع مورد نظر تقویت کند. ماشین آبی رنگ مثال است. توجه به رنگ آبی باعث‌ شود شخص فکر کند این رنگ خودرو شایع تر است. سیستم منظومه اجزای همکار برای یک هدف است. بی بی سی.

قدرت در جامعه، بوِیژه در استبداد شرقی تقدیرگرا، دیوانسالاری چاپلوسانه، خرافات توهمی ایران بر فکر و عمل افراد اثر گذارد. میشل فوکو نوشت: قدرت تنها چیز منفی، خشن، سرکوبگر نیست؛ می تواند نیروی ضروری، مولد، مثبت در جامه باشد. نمونه 4 کشور زیر قدرت مطلقه: خشونت دولت در کره شمالی، اریتره؛ اقتصاد شکوفان در سنگاپور، امارات. او نوشت: قدرت 3 نوع است: فرمانروا، تادیب/ عقوبت کننده، دهنده حیات. 

اولی در حکومت تبلور یافته؛ دومی در دین وعده اخروی داده یا در نظام زندانها بزهکار مکافات شود. دهنده حیات در شکل سیاسی جمعیت در تولید مثل و  اجرای کار بیند. ادامه داد: قدرت شکل ستم و سلطه نامری است. قدرت نهاد، ساختار، توان خاص نیست؛ یک وضع راهبردی در یک جامعه خاص است. در هر جامعه گروه کوچک نخبه قدرت دارند که تصمیمات و قواعد را بسازند. قدرت مقاومت سازد. قدرت و مکافات لازم و ملزوم اند.

از پایان سده 18 مکانیسم قدرت بر تولید مثل، کنترل زندگی مانند دستمزد، کنترل تن مانند حق سقط جنین است. اقتدار از مناسبات ویژه قدرت و سلطه مشتق شود. دانش قدرت سلطه دارد. قدرت 4 تئوری دارد: بنا بر طبقه، نخبگان، جمعی، جنسی. برای مارکس قدرت در مناسبات تولید است. برای فوکو قدرت در همه مناسبات از جمله آموزشی، زندان، جنسی است. او ذات قدرت در جامعه را تحلیل و شجره آن را جستجو کرد. وبر نوشت: قدرت فرد یا گروه گرفتن آنچه می خواهد؛ حتی با زور است. 

منابع. ‏2023‏/11‏/24 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آمدند.

https://www.bbc.com/persian/world-features-67027990

 مجید نفیسی، تنش درون پیکار http://avaetabid.com/?p=3421