به پیشواز اول می، روز جهانی همبسته‌گی کارگران

اعلامیه سازمان سوسیالیست‌های کارگری افغانستان اول ماه می، روز تجدید پیمان…

ناپاسخگویی به چالش های جهانی؛ نشانه های زوال تمدن غربی!؟

نویسنده: مهرالدین مشید بحران های جهانی پدیده ی تمدنی یانتیجه ی…

عشق و محبت

رسول پویان در دل اگـر عـشق و محبت باشد نجـوای دل آهـنـگ…

جهان در یک قدمی فاجعه و ناخویشتن داری رهبران سیاسی…

نویسنده: مهرالدین مشید افغانستان در حاشیه ی حوادث؛ اما در اصل…

چند شعر از کریم دافعی (ک.د.آزاد) 

[برای پدر خوبم کە دیگر نیست]  ترک این مهلكه با خون…

مکر دشمن

  نوشته نذیر ظفر با مکـــــر خصم ، یار ز پیشم…

نویسنده ی متعهد نمادی از شهریاری و شکوهی از اقتدار…

نویسنده: مهرالدین مشید تعهد در قلمرو  ادبیات و رسالت ملی و…

اهداف حزب!

امین الله مفکر امینی      2024-12-04! اهـــــدافِ حــزبم بـــودست صلح وصفا ی مــردم…

پسا ۷ و ۸ ثور٬ در غایت عمل وحدت دارند!

در نخست٬ دین ماتریالیستی یا اسلام سیاسی را٬ بدانیم٬ که…

نگرانی ملاهبت الله از به صدا درآمدن آجیر فروریزی کاخ…

نویسنده: مهرالدین مشید پیام امیر الغایبین و فرار او از مرگ؛…

مدارای خرد

رسول پویان عصا برجان انسان مار زهرآگین شده امروز کهن افسانۀ کین،…

افراطیت و تروریسم زنجیره ای از توطیه های بی پایان

نویسنده: مهرالدین مشید تهاجم شوروی به افغانستان و به صدا درآمدن…

عید غریبان

عید است رسم غصه ز دلها نچکاندیم درد و غم و…

محبت، شماره یکم، سال ۲۷م

شماره جدید محبت نشر شد. پیشکش تان باد!

روشنفکر از نظر رفقا و تعریف ما زحمتکشان سابق

Intellektualismus. آرام بختیاری روشنفکر،- یک روشنگر منتقد و عدالتخواه دمکرات مردمی آرامانگرا -…

پیام تبریکی  

بسم‌الله الرحمن الرحیم اجماع بزرگ ملی افغانستان به مناسبت حلول عید سعید…

عید خونین

رسول پویان جهان با نـقـشۀ اهـریمنی گـردیـده پـر دعوا چه داد و…

بازی های ژیوپولیتیکی یا دشنه های آخته بر گلوی مردم…

نویسنده: مهرالدین مشید بازی های سیاسی در جغرافیای افتاده زیر پاشنه…

ادریس علی

آقای "ادریس علی"، (به کُردی: ئیدریس عەلی) شاعر و نویسنده‌ی…

گزیده‌ای از مقالهٔ «هدف دوگانهٔ اکوسوسیالیسم دموکراتیک»

نویسنده: جیسون هی‎کل ــ با گذشت بیش از دو دهه از…

«
»

ازپالیسی چند بعدی تا اوج بحرانات نهفته وفروپاشی پاکستان

{قسمت-5}

از انجائیکه بحرانات افغانستان ازابعاد گستردۀ بحرانات  وسیع منطقه وجهان که مرکز اساسی وبحران محور ی وتعین کنندۀ ان طی نیم سدۀ گذشته ؛پاکستان ارزیابی میگردد وبا هم ارتباط زنجیری دارد که نباید از ان  اغماض گردد-به این مفهوم که پالیسی دوگانۀ شیطانی وچند بعدی مقامات پاکستانی -نظامیان سفاک جهنمی ان ؛ همان طوریکه صلح وثبات راتا الحال برهم زده امده اند؛ وبویژه که در دهه های اخیر بجای  صلح وثبات وامنیت  دامنۀ تیروریسم وبنیاد گرائی افراطی را در بستر مساعد هر جامعۀ که میسر بوده منجمله افغانستان  بیشتر از هرزمان دیگرگسترده تررشد وتوسعه داده ودر برابر اهداف مبارزه با تیروریسم از هر نوعی که بوده  قرار گرفته وتلاشهای زیادی برای  شکست وبد نامی ان نموده وبا اتخاذ مشی نوسانی سیاسی  در یک نقش کاذب ودروغین !؟ مستقیم یا غیر مستقیم خود؛ پاکستان  در دفاع ودر خدمت تیروریسم قرار گرفته است .اما با چشمان بی بصیرت ونا بینای خود غافل از انکه  این اسپ شارلتانی وشیطانی انگریزی او روزی از پای میماند و آتشی را که می افروزد روزی دامنگیر خودش نیز میگردد ؛ اکنون لبۀ تیززبانۀ این اتش افروخته شدۀ (تحمیلی !!!) ان بالای افغانستان در ملک خودش چنان بیباک وسرکش زبانه کشیده است که  دارد امروز دامن خود پاکستانیهای ماجراجو وناعاقبت اندیش را به چنگ اورده است  وبه وضاحت میبینیم که در این اتش میسوزند ودر این آتش مثل افغانستان دارند دست وپامیزنند  والآ ن مردم ما میگویند” چاه کن زیر چاه است..!”مثلی است که باید در اینجا صدق بکند-البته قربانیها را باز هم مردمان بی دفاع ومظلوم وبیگناه ومسلمان  پاکستان مانند مردم مظلوم مسلمان  افغانستان  باید است  متحمل گردند وبدوش بکشند که توسط زمامداران سفاک پاکستانی انرا تحمیل مینمایند !-   وبه سخن دیگر- یک : _  قدرت اتمی پاکستان دارد اهسته اهسته و آرام با قدرت توفنده ولایزال توده های ملیونی وبجان رسیدۀ پاکستان مواجه و رو در رو گردد..-  دو : _  رژیم پوشالی جنایتکار فاسد -فاشیست پاکستانی وارگانهای امنیتی ونظامی خونخوار ان  اکنون نمیتوانند مانند سابق با (دنده چوبکهای بانکسی!؟) خود خشم انقلابی توده های بپا خاستۀ ملیونی پاکستان را فرو نشانند وبه زور برچه ونیزۀ استعماری واستبدادی صدای رسای ازادیخواهانۀ انها را در گلون های شان خفه بسازند و با زور گوئیها خاموش کنند –   سه : _  همانطوریکه به دستور باداران انگریزی خود اسلام افراطی وبنیادگرائی خرافی- سنتی-سلفی -تیروریستی را از طریق ملا ها ومولویهای دیوبندی دست پروردۀ انگریزی در بستر این جامعه نهادینه وعمیق و گسترده ساختند؛ ناگزیر گردیده اند که بخاطر بقاء وادامۀ استبداد سنتی خود با تیروریسم وتیروریستها وبا جنایات وفجایع وفساد کنار بیایند وهیچ راه گریزدیگری در فرایند سیاسی نیز نخواهندداشت!؟– چهار : _     زیرا دوران یکه تازیها وکودتا بازیها ونظامیگریها ودکتا توریها وسیاستهای توتالیتاریستی فاسد-فاشیستی -نظامیگری وتوطئه گر  درپاکستان برای سر کوب خلق به زنجیر کشیدۀ ان نیز دیگر کم رنگ گردیده ودر برابر امواج نوین وتوفندۀ خشم انقلابی توده های ازادیخواه در پاکستان نسبت به هر زمان دیگر ضعیف ونا توان گردیده است-  پنج : _   و حتا خلق بپا خاسته وبجان رسید وبویژه نسل نوین وپیشتاز جامعه وجونان نورس وبیباک وبیدار این سرزمین نا آرام تآریخی  دیگر با روشهای توتا لیتاریستی -خشن عقبگرایانه ومحافظه کارانه دکتاتوری که مستقیمأ در خدمت ارتجاع سیاه به دفاع از تاریکیها وتاریک اندیشیها وبر ضد تغییر وتکامل ودموکراسی وآزادی خواهی ها وخواسته های ملی و دموکراتیک  مردم قرار دارند ؛ ذاتأ وطبیعتأ مطابق به قانونمندیهای عینی تکامل اجتماعی غیر قابل مهاروخارج از کنترول وبه گونۀ سازش ناپذیر وخصمانۀ انتا گونیستیک ان رشد میناید – شش : _  ودولت پوشالی توتالیتاریستی دست پروردۀ انگریزی دیگر از هر لحاظ اعتبار-عزت-حرمت واعتمادسیاسی-اجتماعی و مردمی خود را نتنها در نزد مردم خود ومردم مصیبت دیده وبه خون نشستۀ افغانستان بلکه در نزد مردمان منطقه و سراسر جهان نیز باخته واز دست داده است ومنحیث یک کشور ماجرا جو وجنگ افروز ومتجاوز ومداخله گرشارلتان وبدنام معروف  و بیش از پیش تجرید ومنزوی شده است وبا این روشها وشگردهای خود دارد جامعۀ پاکستان را نیز به بحرانات لجام گسیختۀ غیر قابل مهار وکنترول دچار نموده وسر انجام زمینه های فروپاشی وتجزیۀ انرا فراهم نماید-که دارد به آینده های نه چندان دور عمق وپهنای اوج این بحرانات در همه عرصه ها وابعاد ونهاد های سیاسی-اجتماعی-نظامی-اقتصادی با اوج جنایات-فجایع -فساد-تیرور وتیروریسم-تبعض ونسلکشیها ؛ شاید تحولات وتغیرات ودگرگونیهای غیر قابل پیشبینی که منجر به پاشانی وپایان عمر ننگین (66 سالۀ) مداخله گرانه -منافقانه ومغرضانۀ ان دراین منطقه خواهد گردید که به چشم سر انر خواهیم دید. واین عوامل وده ها فکتورهای عمده واساسی دیگری نیز موجود اند که یکجا با جنبشها ی جدائی طلبانه وآزادیخواهانۀ بلوچها وپشتونها -شیعه ها-هزاره ها وازبیکها وسائیر جنبشهای نهفتۀ توده ای و  مردمان تحت استبداد وستم نظامیان سفاک وحاکم  وحکومت جبارو راست گرای عقبگرد؛ دست بدست هم داده در تعین سر نوشت مردم در بند وزنجنیر کشیدۀ پاکستان نقش عمده-تعین کنند وسازنده کسب مینماید – که از فلسفه  ونصایح  آموزنده وسازندۀ میزا عبدالقادر(بیدل)بزرگ (تورک برلاس) باید پند بگیردکه گفته بود: ا

مکن گردن فرازی تا نسازد دهر پامالت

که نی آخر به جرم سرکشیها بوریا گردد

هفت : _  درپاکستان جنگ ونبرد وتضادهای عمیق انتگونیستیک اجتماعی در سطح  ان  همچون بحر آرام ولی در عمق نهایت ناقرار ونا آرام دیده میشود که این نبرد بی امان بین( روشنائیها وتاریکیها-بین ظلم واستبداد وعدالت خواهیها ودموکراسی- آزادی ورهائی کامل از بند وقید هرنوع غلامی وبردگیها  -ستم واستثمار وبهره کشی انسان توسط انسان-تبعض ونسلکشیها و…) با عمق وپهنای وسیع وگستردۀ  ان با خشم ونفرت  بی پایان بگونۀ انقلابی ان در جریان است که از عمق به سطح جامعه خود را ظاهر نموده است.  هشت : _  پاکستان بدون کمکهای سر شار غربی در همه عرصه ها وابعاد ان به زندگی ننگین وطفیلی خود   ادامه داده نمیتواند وزود ازهم میپاشد وبه مجرد قطع این کمکها که با هزاران نیرنگ واغوا انرا بدست می اورد؛ شیرازۀ زندگی ان از هم متلاشی ورژیم پوشالی طرازاسلامی افراطی-محافظه کار عقبگرای – جنایت پیشه مدافع تیروریسم ومغرض ومحیل شیطانی ان ازهم متلاشی  وواژگون میگردد- از انرو باید تحت عنوان مهاجر-جهاد اسلامی وحمایت از اسلام !؟- طالب- القاعده  وتیروریست وتیروریسم دست پروردۀ خود وغیره.. که در افغانستان وفرا مرزهای ان وسائیر کشورهای غنی وپر منفعت اسلامی وغیر اسلامی  از راه اسلام فروشی وتجارت دین وگسترش اسلام وهابی؛  منحیث ژاندارم منطقه ازاعراب وهابی وغربی باید باجگیری نماید- وبا هرنوع صلح ومصالحه باید کنار نیاید وسازش نکند وهر انکه بنام صلح سر بالا کند گردن زند وجنگهای  گونا گون را  که هم اکنون با شعلور نگهداشتن تنشهای قومی-نژادی-وزبانی مذبوهانه  در بین جامعۀ خود تلاش مینماید وبا گسترده سازی مداخلات؛ تحمیل ونهادینه سازی منازعات ملی-قومی ونژادی وتیروریسم وناآرام سازی در داخل افغانستان که از نیم سده به اینسو از طریق مزدوران واجیران زرخرید وفروخته شدۀ خود براه انداخته است که بااین تلاشها میخواهد بحرانات مضمحل کننده وسقوط نظام ارتجاعی شرارت پیشۀ عقبگرای اسلامی افراطی  وفروپاشی جغرافیائی سیاسی خود را پاکستان از انظار عامه وجهانیان بپوشاند که جلوگیری از این بن بست وبحرانات  دارد که دیگر به ناممکنات مبدل گردیده است- یک مثال برجسته میزنیم که بمثابۀ مشت نمونۀ خروارکه همسوئی مستقیم با همچو توطئه ها ومنافقتها  ومداخلات پاکستان و -ای-اس-ای- در کشور ما افغانستان  دارد که از بدو پیدائیش خود تا کنون ادامه داده امده است  وتکانۀ شدیدی است نتنها به ملیتهای باهم برادردر این کشور بلکه همه مردم جهان ومنطقه را این حملۀ فاشیستی خونباربر ضد ملیتهای تحت استبداد به لرزه در آورد که حتا هتلر وموسیلینی وسائیر فاشیستان ورهبران انها نیز چنین یک جنایت را با نفرت غیر انسانی وغیر اخلاقی ودور از هرنوع فرهنگ و آداب معاشرت  لومپن مآبانه  انجام نداده بودند که رسمأ از طریق رسانه های صورتی وصوتی از سوی شخصی بنام جنرال  “عبدالواحد طاقت” بی  فرهنگ  وخرد باخته از طریق تلویزیون “ژوندون” اعلان گردید که گفته میشودکه این  میدیا ونهاد نشراتی توسط یک جاسوسی  بنام اسماعیل یون با تشدید نفاق ملی به نفع پاکستان  درداخل افغانستان  نشرات مینماید؛  اعلام گردیده است که همگان شاهد ان هستند که بعد ها با پشیمانیها  وندامتها ومعذرت خواهیها خواست تا حساسیت های بر انگیخته شدۀ توده ها ی توهین شده  را به این ترتیب  فروکش نماید (!!!)- زیرا فاشستان وبر ترجویان نژادی وزبانی نخست آگاهانه تلاش مینمایند به شکلی از اشکال وبه نحوی از انحا علیه غیر همتبار وهمنژاد وهمزبان خود حملۀ فاشیستی حساسیت بر انگیز نموده وقتا که دیدند موضوع جدی تر گردیده وروبه وخامت میگرا ید بعدأ برای  فروکش سازی ان  نام این حملۀ خود را  بنام( مذاق- وخنده وویا تحت نام اشتباه وندانیم کاریها وبا معذرت خواهیها وغیره )  میخواهند جبران نمایند که  همچو حملات چندین بار بالای خلق  شریف وبا حرمت تورک افغانستانی صورت گرفته است  منباب مثال؛ سال گذشته نیز طی یک قطعه شعری از نام یک شاعر تاجیک تباربا استفاده از کلمات وواژه های رکیک ودودشنامهای کوچه ای ولومپن مآ بانۀ فاقد فرهنگ وخرد واخلاق  از عمق نیات شوم و فاسد خود  خصومت ودشمنی خود را با خلق تورک ابراز نموده  از طریق سایت آریائی به نشر سپرده شد وبعد از یک سال شنیدن دو ودشنامهای مشابه  وعکس العملهای شدید از طریق رسانه ها و غیره که باید بمجرد نشر ان رد میگردید واز خود دفاع به عمل می اورد ویا معذرت خواهی میشد اما  قرار گفتار خودش ان شعر یا دشنان نامه را گویا او ننوشته بوده کدام شخص دیگری از نام او همچو یک شعر توهین آمیز را عنوانی خلق با شرف وباعزت وباغیرت تورک نوشته تحت نام او به نشر سپرده است ؛ از ان معذرت خواسته  وبه این ترتیب خواست  این حملۀ دور از فرهنگ وادب را جبران نماید  وتا کنون شاعر ان دشنام نامه هم معلوم نشد که خود را معرفی میکرد وبه پاس این خدمت خود به -ای-اس-ای وجیره حلالی خود ؛  پاداشهای از مردم ما نیز میگرفت   !؟- لازم است تا  در اینجا بالای حملات وحرفهای جنرال طاقت نیز یک مکث اجمالی صورت گیرد.ا

 چشمی که ندارد نظری حلقۀ دامیست

هر لب که سخن سنج نباشد لب بامیست” …ا

خلق باغیرت وبا ناموس ما فقر وغربت   زنجیر وزندان واعدام و توپ وراکت وبم وهر نوع قربانی را قبول دارند  اما نه دو ودشنام وحقارت وتوهین وبی ناموسی  را(!!!) : _  توهین وحقارت-بی حرمتی ونفرت- کینه وبغض- تهدید وتوبیخ-خود برتر بینی -عظمت طلبی-خشونت وشئونیسم که  بطور عمده  از جمله پدیده های شوم (جنایت افرین) وعناصر متشکلۀ  فاشیسم سنتی-قبیلوی را تشکیل میدهد؛ بمثابۀ یگانه رفتار وروشهای سنجیده شدۀ زمامداران قبایلی در افغانستان امروزی در دوصد سال اخیر را به اثبات میرساند که به شهادت تواریخ بویژه تأریخ(مرحوم غلام محمد غبار(  افغانستان در مسیر تأریخ )-مرحوم فیض محمد کاتب  هزاره (سراج التواریخ)- واقای دای فولادی (افغانستان: قلمرو استبداد وغیر…) ؛آ ثار ومقالات  گرانبهای علمی وتحقیقی معتبر که بیشمارهم هستند  وبا الخصوص کتاب (تاج التواریخ )که به قلم واعترافات وفرمائیش شخص امیر عبدالرحمان جبار که به قصاب انسان و نهضتها وجنبشهای ازادیخواهانۀ ضد استعماری وملی معروف است ؛  تألیف وبه چاپ رسیده است  ؛  بوضاحت  به نمائیش میگذارد-که بعد از تشکیل افغانستان  وبویژه به تعقیب یک قوم سازی جامعۀ خراسان قدیم برخلاف روشها وسیاستهای عاری از تبعیض  امپراتوری تیموریان وبابریان واحفاد ان  ؛پایه های اساسی ان بر منای سیطره جوئیهای قومی-قبیلوی-نژادی وزبانی ومذهبی وسمتی وقبیله سالاری بگونۀ میراثی ان به شرح ذیل استقرار وادامه داده شده امده است که  برخی نکات عمده را در اینجا بر میشماریم: و                                                       

 یک:   این سیطره جوئیهای فاشیستی که از دوران حاکمیت تباری احمد خان ابدالی درانی ملتانی هند برتانوی که با جد دست پروردۀ انگریزی او که با کله منار سازیها -قتل وغارتها-با کوچهای اجباری وتصفیه های قومی آغاذ گردید وسر انجام  حتا استقرارحکومت مرکزی یک قومی خودرا نیز به قیمت این جنایات وفجائی وقربانیها ی بیشمار مردم مظلوم وتحت استبداد حفظ کرده نتوانست وسقوط داده شد؛ گرفته تا –   دو : _امیر عبدالرحمن جلاد وجبار تاریخ این سیاسیت را با شعار:”هرکس از افغانستان است افغانست-افغان یا افاغنه=به پشتون- وافغانستان جای افغان ها “پشتون” ها ست  و…” وهمچنان تأکید کرد که: ” ..قندهار خانوادۀ سلطنتی افغانستان میباشد  و..”  ومقتدر ترین قصاب انسان وجنایتکار وجلاد ان که “دوست محمد خان ایشک اقاسی ” نام داشت وبه اختیار وصلاحیتهای بی حساب وبه امر خود هر نوع جنایت را بخصوص در حق مردم هزاره  وتورک وتاجیک انجام میداد که با قصاوت وحشیانه وبا خشنترین ، ظالمانه ترین وبا بیرحما نه ترین  شکل قتل وغارت وکشتار واعدام وزنجیر وزندان وشکنجه های غیر انسانی وبا کوچهای اجباری-تصفیه های قومی وبا تجاوزات گوناگون جنسی وبا کنیزگیری وبرده داری وبا غصب زمینها وجایداد های ملیتهای تحت استبداد بویژه  علیه خلقهای محنتکش تورک( هزاره-اوزبیک-تورکمن-ایماق-تاتار- قزاق- قرلق-قرغز- قلپاق- ایغور-قزلباش- شیعۀ تورک- چاوشی -یفتل وکوشانهای تورک -خلج یا غلجائی تورک  وغیره…)تاجیک -نورستانی- بلوچ-پشه ای- هندی-سکه- براهوی- پامیری- عرب- شنواری-  -صاپی-وغیره  را که حدود (30سی) قوم وتبار مختلف را این سرزمین در آغوش گرم خود برادر وار جای داده است با خشونت قبیلوی وبا نهایت بیرحمی چون قصاب انسان دنبال نمود-  سه : _ وبه تعقیب ان عین سیاست جنو ساید فاشیستی با استفادۀ ابزاری ازدین ومذهب به طراز فاشیسم سنتی-قبیلوی توسط  محمدنادر مشهور به ” مستبد وغدار”  و”ال یحیا – طائیفۀ سلطنتی ” دریدونی از هند برتانوی انگریزی که به جیرۀ انگریز بزرگ وپرورش یافته از سوی انگلیسها  بعدأ به افغانستان اعزام گردید؛ با قتل وکشتارها واعدامها وبه توپ ودار بستنها با زنجیر وزندان وکنده وقین وفانه -چانواری ومثله سازی وزولانه وبا غصب جایداد ها وسرزمینهای حاصل خیز   وبا کوچهای اجباری وبا طرح پروژۀ وسیع ناقل سازی اهالی جنوبی وماوراء دیورند تحت استعمار انگریزبیشتر در صفحات مرکزی وشمال کشور وبا حشر ولشکر کشی های قومی برای نسلکشی وایجاد نفاق ودشمنی وتشدید خصومتهای قومی -نژادی-زبانی -مذهبی وسمتی به شکل خائینانۀ ان علیه وحدت ویکپارچگی ملی با دامن زدن به تفتین وتفرقه ونزاع ملی بر مبنای فلسفۀ فاشیسم -سنتی-قبیلوی ان با جابجا سازی  فامیلهای خود در کابینه وتقسیم تمامی ارگانهای دولتی واشغال ان به این مهاجمین ومنسوبین ومتعلقین واقارب وخویشاوندان خود که از سرزمین استعماری انگریزی با خود آورده بود؛ چنان جنایات  وفجایع بی سابقه را در تأریخ زمامداریهای خائینانه ووطن فروشانۀ خود دنبال نمود که به  قول مرحوم ” غبار”  در (صص 29 و61 کتاب خود بنام افغانستان در مسیر تاریخ) اورده است که: ” در سراسر افغانستان …در برابر همه مرتکب اعمالی شدند  که هیتلری ها در مقابل یهودیها نکرده بودند   … . ”  که نمادی از سیطره جوئیهای فاشیستی -قبیلوی برای یک قوم سازی افغانستان ونابودی سائیر اقوام غیر پشتون شمرده میشود (!!!)- چهار : – که در این دوره از جنایات در تأریخ وحشت ودهشت وبر بریت طراز فاشیستی قبیلوی-سنتی که پایه اساسی سیاست سلطنت خونتا ی استبداد نادری را تشکیل میداد؛  یکی از خونخوار ترین فاشیست مشهور قبیله سالارومقتدر ترین جنایت کار ان  دوره که هم وزیر وهم رئیس تنظمیۀ صفحات شما ل(تورکستان) زمین  بود ” وزیر محمد گل مهمند” نام داشت  که استبداد فاشیسم قبیلوی با نام نامی او گره خورده وهمه با اواشنائی کامل دارند که با ادامۀ همان روشها ورفتار های جنایتکارانۀ  سلفی خود آ گاهانه وپلان شده تا فرهنگ -زبان ومدنیت وحتا نابودی کامل فیزیکی ملیتهای تحت استبداد وبویژه تورک تباران را با صلاحیتهای عام وتام خود  از طریق اعدامها وزنجیر وزندانها -کنده وقین وفانه وتیلداغ کردن ها و مثله وبا شکنجه های غیر انسانی  وبا تصفیه های قومی وکوچهای اجباری وناقل سازی اهالی سمت جنوبی وماوراء دیورند استعماری انگلیسی در صفحات شمال ومرکزکشور وبدیژه علیه مرد هزاره  وبا غصب بهترین سرزمینهای حاصل خیززیردهنه های آبی نهرها -دریا ها وکاریزها وچشمه سار ها توأم با برپا سازی جشنواره های کتاب سوزی ومنحط اعلام نمودن زبان ازبیکی بطور رسمی حضور نمایندگان مردم  افغانستان در زمان وی و با نابودی اثار هنری وفرهنگ ومدنیت انها برای نا بودی هوئیت ملی  اقوام تحت ستم واستبداد وبا توپ پراندن بهترین شخصیتهای سیاسی-اجتماعی ومبارزین راه ازادی ومشروطیت دورۀ امانی – وتار و مار  سازی گروه ها وسازمانهای ملی وازادی خواه وتحولطلب  وجنبشهای روشنفکری وترقی پسند ملی  ونیرو های ضد استبداد واستعمار واستثمار واستکبار ونابودی انها ؛ فاشیسم قبیلوی را به درجات عالی  هیتلری ان رشد وانکشاف داده ارتقأ بخشید. حتا بد تر از “هیتلر وموسیلین” رهبران فاشیسم (آلمانی وایطالوی)  بسا جنایات وفجایع را در جامعۀ تحمیل وتعمیل نموده اند که قلم از بیان ان عاجز است(!!!)-  پنج : _ واما با این همه جنایات وفجایع وقصاوت کاریها ی ظالمانه وبیرحمانه وقرابانیهای بیشمار وبی حساب  باز هم نتوانستند به اهداف فاشیستی خودبرسند  یعنی نابودی کامل ملیتهای تحت استبداد را با هوئیت ملی-فرهنگی وزبانی ونژادی انها بکلی نیست ونابود بسازند ؛ جز ایجاد خصومت ودشمنی وتشدید نفاق وشقاق وخدمت به اجنبیها وبیگانه ودشمنان سوگند خوردۀ خلق مظلوم ودلیر افغانستان که امروز توسط جنرال طاقت نا عابت اندیشانه وغیر عملی  باز هم تکرارأ شعار داده میشود ومیخواهد ان بربریتهای دفن شده در تأریخ را دوباره زنده نماید وبا اسماعیل یون میخواهد یکجا دست بدست هم داده این ملیتهای غیور وشرافتمند را ازاین ملک ابائی واجدادی هزاران هزار سال سابقۀ فرهنگی ومدنت ان بیرون برانند که اسلاف انها با  این همه قصاوت وجنایات نتوانستند (!؟)-که سر انجام از شدت ظلم واستبداد وحشیانه وبربر منشانۀ که کارد ان به استخوان مردم دردرسیده ورنجدیده ما رسیده بود؛ اسباب اوج جنبشهای ازادیخواهانۀ ملی گردیده وخشم انقلابی توده ها -شورشها وقیاماهای طوفانزای توده ای را در سراسر کشورعلیه این جانیان وگماشته گان انگریزی بر انگیخت که همۀ انها با خونین ترین وفجیعانه ترین وبیرحمانه ترین شکل ان  ظالمانه سرکوب خونین وتار ومار گردیدند  واین در حالی بود که در این شرائیط تیره و تار وخونین وخفقان اور استبدادی ، ابر مرد بزرگ تأریخ غازی عبدالخالق هزاره وشهید قهرمان چنان بیباکانه وسلحشورانه  از لای این ستمها واستبداد قرون وسطائی ظهور نمود واز عمق درد ورنج وظلم وستم  بیکران خلقهای ستمدیدۀ افغانستان سر کشید که  از قول مرحوم غباردر(ص 157 کتاب خود؛ افغانستان در مسیر تأریخ) که  :  در روز توزیع انعام برای طلبه   های  مکتب  در  (8/نومبر/1938م.)در همان صحن چمن قصر دلکشا جای که مبارز شهید غلام نبی خان چرخی زیر قنداق ومیلۀ تفنگ جلادان نادربه قتل رسیده وجام شهادت نوشیده بود؛  در انجا عبدالخالق قهرمان وغازی دلیرانه تفنگچۀ خود را کشیده  بر سر شانۀ رفیق همسنگر خود نهاده سینۀ نادر سفاک  جنایت پیشه وخون آشام تاریخ را مردانه هدف گرفته ودر سه فیر مرمی اورا از پای در اوردو به زمین انداخت واورا مردار ساخته به جهنم فرستاد ؛ که خلاصه این نوع سیطره جوئیها وبرتر جوئیهایی نژادی-زبانی-مذهبی قومی وقبیلوی همه وهمه تلاشی برای حفظ وبقای قدرت یک قومی طراز فاشیسم قبیلوی بوده که نسل بالنسل بین زمامداران حاکم قبایلی دست بدست گردیده است-  شش : _   که این روند الا دورۀ فسق وفجور وعیاشی وراکد  محمد ظاهر شاه ومحمد داودشاه و تا حفیظالله امین و الا تیم بر تجوی وتما میت خواه شهید داکتر نجیبالله تا حاکمیت خونتای جهادی -طالبی-حکمتیاری- سیافی- خالصی  وبویژه تا آخرین مودل  فاشیسم -قبیلوی-سنتی مذهبی -لبرال آقای کرزی وتیم تمامیت خواه دولت فاسد-فاشیستی حاکم ان به حمایت مستقیم اجنبیها تا کنون  با خونریزیها ادامه داده شده است  اما نتوانستند ملیتهای تحت استبداد ومسلمان را نیست ونابود بسازند.!؟  هفت : _  که از حملات روستا تره کی بالای هوئیت ملیتهای تحت استبداد با دامن زدن به افغان وافغانیت ویک قوم سازی جامعه  با روش برتر جویانه وفاشیستی سلفی عبدالرحمن خانی ان  هشت : _  تا نشر کتاب ” دوهمه سقاوی” که در تحلیلهای خود دران کوچهای اجباری پاکسازی وتصفیه های قومی نفرت وعدم تحمل ملیتهای تحت استبداد را به صراحت دستور داده است ؛به قدرت رسیدن وتقسیم قدرت سیاسی را به اقلیتها غیر عادلانه تحلیل نموده وانحصار قدرت سیاسی را میراث قوم پشتون واین سر زمین را سرزمین پشتونها بطور حساسیت بر انگیز ان در این مقطع حساس تأریخ  اعلام نموده است.   نه : _  وبه همین سلسله توزیع شناسنامۀ”الکترونیکی” –  ده : _ ونشر وپخش؛   دائرت المعارف”و اتنیستی”  که همه  وهمه با صد دریغ که انهم از طریق اکادمی علوم افغانستان این یگانه مرکز تحقیق وریسرچ ومطالعات علمی که به یک مدیای فاشیستی مبدل گردیده بود-  یازده _ و دادن شعار”افغان=به پشتون  و”افغانیت” وتحمیل پشتون سازی سائیر اقوام با صرف نظر نمودن از هوئیت اصیل ملی “تاجیک-  هزاره -اوزبیک وبلوچ وغیره به “پشتون” که در هیچ نقطۀ دنیا سراغ نمیگردد  دوازده : _ ارائۀ ارقام خیالی بدون سرشماری نفوس کشوردر مورد فیصدی  “ترکیب ملیتها در نفوس” کشور وارائۀ ارقام غیر واقعی بدون نفوس شماری ونشاندادن (67 درصد پشتون ) وغیره-  سیزده : _  “حفظ  استعمال اصطلاحات” جنجال بر انگیزبه زبان پشتو- چهاده : _  وتغییر عمدی “نامها وآثار تأریخی” ولوحه ها  بنام یک قوم وتبار و پانزده : _  و سرانجام “انحصار قدرت سیاسی” در همه سطوح  نظامی وملکی مرکزی وولایتی در همه ابعاد وعرصه ها ونهاد های سیاسی-اجتماعی-اقتصادی ونظامی وفرهنگی در جهت تحقق اهداف افغان نازی”افغان ملت” و “یک قومسازی افغانستان” و به همین منوال ادامۀ تلاشهای سیطره جوئیهای قومی-نژادی که بلا توقف رد پای یک دیگررا با چهره بدلی ها تعقیب نموده امده اندکه ؛ شانزده : _  حتا (علم گل کوچی) صحراگرد بیابانی نمایندۀ کوچیها که رسمأ از طریق پارالمان که ممثل ارادۀ  مردم در قانون اساسی کشور تعریف گردیده است با نهایت بی حیائی وبا خشونت وحشیانه و دور از فرهنگ ومدنیت  وخلاف همه اصول وموازین اخلاقی-قانونی- ومیثاقهای پذیرفته شدۀ بین المللی ” جنایات-جنوساید ونسلکشی !؟”را چنین اعلام رسمی نموده وشعاردادکه: ” افغانستان جای وخانۀ کوچیها وپشتونهاست …تاجیکها به تاجیکیستان-اوزبیکها به اوزبیکیستان وهزاره ها در هرجائیکه میروند گم شوند بروند  و..”- هفده : _   و شما بوضاحت ملاحظه نمودید که در همین سال جاری 2013م. در روز سعید وضحا گلبدالدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی معروف به مزدور ووفادار به -ای-اس-ای- خونخوار پاکستان در پیام خود رسمأ قتل وکشتار ووتصفیۀ قومی وکوچهای اجباری ملیتهای تحت استبداد استبداد منجمله خلق شریف هزاره وشیعه را بدون انکه جرئت نماید ومشخص سازد بطور عام “فتوای!؟” داد که چنان جنایاتی را براه خواهد انداخت که نه در داخل ونه در خارج از کشور جای پناه وفرار داشته باشند که صدها وهزارها آفرین بر حوصلۀ این ملیتها ی مظلوم ومسلمان !؟    هژده : _  حتا قدرت سیاسی را در یک ولایت از جمله (34) ولایت کشور در هزاره جات به هزاره وشیعه غیر عادلانه وغیر مستحق و انرا نیز مانند سائیر ولایات حق پشتونها وهمتباران خود به متعصبترین شکل فاشیستی ان در این فتوای خود حکمتیار اعلام نمود و انرا تحمل نکرده با خشونت اعلام مینماید که ” ….چرا در هزاره جات  تمام ار گانها بدست هزاره هاست وغیر از هزاره وشیعه در این مقامات کسی دیگری به چشم نمیخورد… ؟”  واما این سوال رایکبار هم  ازخود نکرد که در این 33 ولایات دیگر چرا در سراسر کشور قدرت سیاسی وزمام اقتدار بدست یک قوم وتبار خودت”پشتون” متمرکزومنحصر گردیده است واورا از لحاظ اسلامی حق بجانب وعادلانه صرف به تبار خود  میخوانی ومیدانی!؟ واین در حالیست که در هزاره جات که اکثریت اهالی ان هزاره وشیعه است وهم به اساس رای عمومی مردم به قدرت رسیده صلح وامنیت وارامی را نیز ببار آورده وخدمات لازم نیز انجام داده اند وهرگاه هرکسی که  نا شائیست ونا اهل وخائین باشد ودر حق مردم ومیهن خود خیانت کند باز هم همان مردم هستند که اورا به زودی از قدرت می اندازند وانتخابات نیز برای همین منظور است و این ارادۀ مردماست بتو و وبه هیچ یکه تاز وبرتر جوی وانحصار گر قدرت دیگر هیچ ارتباطی هم  ندارد؛ بفر ما این دعوای را با مردم در میان بگذار در بین مردم وبه مردم مراجعه نما  و هرگاه مردم ترا بپذیرند وپیوندهای مردمی پیدا کر دید  در ان صورت افراد مربوط خودرا به شکل دموکراتیک ومسالمت امیز بدون خشونت برادرواروبه آرای مردم  به قدرت برسان ، دست ترا کی گرفته است  نه از  راه جنایات ؟؟؟؟؟!- و اما یک هزاره یا تاجیک ویا اوزبیک وغیره هرگز این ادعا را در طول تأریخ نداشته ونکرده است که چرا در قند هار-پکتیا- خوست وپکتیکا وننگرهار   وغیر مناطق جنوبی پشتون نشین باید حتمأ در مقامات کلیدی ویا مسئول رهبری وانحصار قدرت در ان  ولایت بوده باشد ودعوای قدرت نموده باشد  وهمیشه خرد گرایانه ومدنی برخورد نموده است – این مربوط به مردم است کدام شخص دارای چه شائیستگی واهلیت ولیاقت وکاردانی وخرد ودانش و فضیلت ومدبر ومجرب وپاک وصادق ومستحق ومربوط به هر نسل ونسبی یا گروهی وسازمانی هم که  باشد از جانب مردم  انتخاب میشود، نه بر اساس قومی ونژادی وزبانی ومذهبی  وقبیله سالاری که شما مانند اسلاف خود شیفته ودلباختۀ ان هستید وبر اساس ان نظام اسلامی-شریعتی-امارتی- قبیلوی  طراز فاسد-فاشیستی فرمائیشی خود را با براه اندازی جنایات  مستقر مینمائید وانرا یگانه  راه حل معضلات افغانستان ورسیدن به صلح وثبات وامنیت  و ملت سازی و وحدت ملی وایجاد جامعۀ عادلانه میدانید وبه این ترتیب به چشم مردم بااین نوع منافقتها وشیطنتها وخدمت به بیگانه ها ودستوری  خاک  میزنید (!) که این روشهاو شگردهای شما دیگر چه ارمغانی به مردم  در پی خواهد داشت!؟ که سراسر ؛ این  همه تلاشها ی مذبوهانه ای که  براه انداخته شده است ؛ همه نفاق افگنانه دستوری وشیطانی از جانب پاکستان و-شبکۀ شیطنی -ای-اس-ای-است که بشکل ماجرا جویانه بخاطر تحریک اقوام وملیتها برضد یکدیگر وتشدید نفاق ملی وشعلور سازی جنگها که مستقیمأ در جهت تحقق اهداف   شوم وشیطانی استراتژیک پاکستان  ووهابیسم عربی ودشمنان مردم افغانستان است؛  که راه اندازی شده است ومیشود که عمدتأ  از جملۀ دست اوردهای  دورۀ حاکمیت فاسد-فاشیستی اقای کرزی محسوب میشود که خود محصول انست …(!!!)-  نزدهم : _  هدف از تذکر کلیۀ این فاکتها-فگرها وحقایق تگذیب ناپذیر مهم عمدۀ تأریخی  بمثابۀ عناصر وپدیده های  متشکلۀ جز لایتجزای عینی شوئونیسم وفاشیسم طرازما فیائی قبیلوی  و عملأموجود در تأریخ زمامداریهای  این جامعۀ سنتی-قبیلوی در این بحث وارتباط دادن  انها در پیوند باهم ودر کنار هم مطالعه -تحلیل وتشخیص عینی وبرداشتهای علمی از ان را که بمثابۀ عاملهای عینی ارام ارام واهسته اهسته وبه تدریج قطره قطره گه پنهان وگاه اشکار گه به زور وگه به رضا  تعمیل تحمیل ونهادینه و تبلورور گردیده و ادامه داده شده است؛ در انست که    آیدیو لوگهای فاشیسم قبیلوی امروز درک نموده اند که به این شیوۀ کهن اسلافی توأم با نیرنگها وجعل ودروغ وکذب وریا وبه اغوا نمی شود حاکمیت تک قومی وانحصار قدرت مرکزیرا دیگر موئفقانه ادامه داد . از انرو آخرین تلاش انها توسل اشکارا به زور واشکار سازی خصومتها ودشمنیهای دیرینۀ متراکم ساخته شده وتحمیلی خود را  میخواهند از راه های اعمال  تحریکاتی وماجراجوئیها  جنگ وخونریزی -پاکسازی وکوچهای اجباری وتصفیه های قومی تا نابودی کامل فزیکی تمامی این ملیتها ویا برون رانی انها از سرزمین ابائی وپدری هزاران هزار سال قبل شان که این برتر جویان با ان تأریخها هر گز اشنائی ندارند زیرا که  تأریخ دوصد سال اخیر یا به قول یک موی سفید نا آگاه از تأریخ مربوط به مردم شریف وردک که ازطریق تلویزیون اقای شفیع عیار همه را دروغ  اعلان نموده وشجرۀ وهوئیت ملی و واژه افغان را از800(سال) قبل دانست  که این نیز کاملأ دروغ است که شاید تحت تأثیر تبلیغات -ای-اس-ای- قرار گرفته باشد  که حتا این واژه  از قرن ششم به اینسودر تواریخها تذکر رفته است غیر آگاهانه وجاهلانه و خلاف همه حقایق؛ معیار اساسی شناخت هوئیتها وصاحب ومالک این سرزمینها  قرار میدهند؛ و در سر می پرورانند!؟  که مصداق کامل ودال برحملات خائینانه وخشونت آمیز وخونبار جنرال(عبدالواحد طاقت )و شریک جرمش (اسماعیل یون) گردانندۀ   (تلویزیون ژوندون) ارتباط میگیرد که بطورعلمی- وعین وعملی بروی حقایق اشاره شدۀ انکار ناپزیر فوق بوضاحت به اثبات میرساند که کلیه ای این تلاشها-باورها- عقاید -رفتار ها وکردارها وروشها ی زمامداران قبایلی در جهت حفظ (سیطره جوئیهای قدرت سیاسی-تک قومی وانحصار قدرت مرکزی وبه حاشیه راندن ونابود سازی هوئیت ملی دیگران وعدم تحمل وحتا نابودی فزیکی انها) در همین دوصد سال اخیر بوده است که  جز ناکامی ورسوائی ومحکومیت خود این زمامداران وهواخوهان ان گردیده دیگر هیچ ار مغانی در این تاریخ نداشته اند (!!!)-  بیستم : _  که امروز نتائیج این همه تلاشهای بر ترجویانه وسیطره طلبانه را در حملۀ دور از اخلاق وآداب وفرهنگ ودور از “افغانیت وپشتون والی”  خود که یگانه ادعای  نمادی از” افغانیت یا پشتونیت واسلامیت وانسانیت !؟” جنرال طاقت ا ست که با نهایت بی طاقتی وبی حوصلگی وبا خشونت وحشیانه وکاملأ جاهلانه وجنون آمیزدور از خرد وفرهنگ  که حتا ژورنالیست سوال کننده تلویزیون ژوندون را نیز هیچ موقع سوال نمیداد بالای ملیتهای تحت استبداد با دو دشنام وناسزا گوئیهای کاملأ منافقانه وعقده کشایانه ی کوچه ای ولمپن صفتانۀ تحریک امیز وبا ماجرا جوئیها بگونۀ حساسیت بر انگیز با استفاده از واژهگان زشت وناپسند “ناخلف-حرامی و حتا دشنام وناسزا به ناموس (!!!) وغیره” بخاطر شعلور سازی جنگ وفجایع وجنایات وافزون سازی جنایات برسر جنایات بخاطر تأمین منافع پاکستان وبیگانگان بطور کاملأ عمدی واشکار واگاهانه رسمأ اعلام  وانعکاس نمود که نهایت تکان دهنده وغیر قابل عفو وبخشش پنداشته شده است ! اما از قول  آقای شفیع عیار شاید او ذریعۀ اسماعیل یون گردانندۀ تلویزیون “ژوندون” ؛ شکار -ای-اس-ای شده باشد که ازطریق سایت اریانا در (9/دسمبر/13)ودر تلویزیون اقای”  شفیع عیار”  در کلیپهای  (  133؛و 136و  بویژه در کلیپ140)  ان ودر “یو تیوب” نیز وسیعأ به نشر سپرده شده است که فشردۀ اظهارات جنرال طاقت  وبعدأ ندامتهای او از این کردار نا مطلوب و معذرت خواهی های او را در ذیل شرح  داده وبالای ان لزومأ نیزمکث کوتاهی خواهیم داشت .ا

سخن سنجیده گو تا دوست را دشمن نگردانی

زحرف بی تأمل آشنا بیگانه میگردد”  …ا

ادامه دارد………و

حسن پیمان

جنوری/اول/2014م