اروپای فاقد رهبران کاریزماتیک

نوشته ی : اسماعیل فروغی
پس از آنکه دونالد ترامپ برسرمناقشه ی اوکراین ، حتا نزدیک ترین متحد استراتژیک اش اروپا را به دوئل فراخوانده و با دور زدن اروپاییان باب مذاکره را با روسیه بازنمود ، رهبران اروپا به چنان سراسیمه گی و دستپاچه گی گرفتار شده اند که حتا نمی دانند در برابراظهارات و کنش های اعصاب خورد کن دونالد ترامپ چه پاسخی ارائه کنند . تا هنوز نه دربرابربالا بردن تعرفه های گمرکی براموال اروپاییان ، نه درمقابل قرارداد جبری موادمعدنی اوکراین ونه درمواردی دیگرچون تصرف گرینلند ، تصرف کانال پانامه و کانادا را پنجاه و یکمین ایالت امریکا پنداشتن ، درموردهیچیک ازین اظهارات وکنش های رییس جمهورامریکا ، اروپاییان موضع روشن ، قاطع وهم سانی نداشته اند .
درست در پی گفتگوی تلفنی صلحجویانه ی ترامپ با پوتین و برخورد قاطع ترامپ درمورد حل مناقشه ی اوکراین است که رهبران اروپا ، ابتدا درلندن و پس از آن درشهر بروکسل ، دورهم جمع می شوند تا راهی برای مقابله با امریکا و روسیه یافته و اوکراین را ازسقوط کامل نجات بدهند . رهبران کشورهای آلمان ، فرانسه ، اسپانیا ، بریتانیا ، پولند ، هالند ، ایتالیا و بسیاری دیگر، هیچکدام تاکنون پاسخ روشن وقاطعی دربرابر اینهمه اقدامات واظهارات تکاندهنده و زورگویانه ی دونالد ترامپ نداشته اند . مثل این که همه به سرگیجه دچارشده باشند ، همه ازخود می پرسند که آیا ایالات متحده ی امریکا دوست است یا دشمن ؟ آنان تاکنون فقط توانسته اند به این نتیجه برسند که 800 میلیارد یورو قرض تازه برای تقویت قدرت نظامی ناتودست و پا کنند و درنتیجه ملتهای خود را با دشواری های بیشتراقتصادی و معیشتی مواجه سازند .
اروپای امروزکه ازدو دهه به اینسو خالی ازرهبران کاریزماتیکِ و با اندیشه شده است ، نه تنها دربرابرزورگویی ها و قلدربازی های امریکا موضع قاطعانه اتخاذ نمی تواند ؛ بلکه در برابرچالش های گونه گون داخلی خود ازجمله چالش هلاکتبار تقویت روزافزون احزاب و گروههای راست افراطی درکل اروپا هم پاسخ روشنی ندارد. مردم عوام اروپا حالا نگران این اند که مبادا درنبود رهبران خردمندی چون هیلموت شمیت ، ژاک شیراک ، هیلموت کول ، گرهارد شرودر وغیره ؛ دوباره هیتلرها و موسیلینی های دیگری دراروپا قد راست نمایند و سومین فاجعه ی جنگ جهانی را باز دراروپا، همین اروپاییان رقم بزنند .
خالی شدن اروپا ازرهبران کاریزماتیک ، سبب شده است تا اروپاییان ازدرک این که امریکا رقیب بزرگ اروپاست نه رفیق آنان ، عاجز شوند و ندانند که امریکا هیچ دوست و متحد دایمی درجهان نداشته است . این تهی شدن از رهبران کاریزماتیک سبب شده است تا اروپاییان بدون سنجش وتعقل ، با روسیه که بزرگترین و قدیمی ترین کشوراروپاست ، گلاویز شده و ازچین فاصله بگیرند .
بسیار مضحک است ، امریکایی که جنگ را در اوکراین آتش زده است ، می خواهد به جنگ خاتمه دهد ؛ اما رهبران عاقبت نیندیش اروپا آرزو دارند تا مرگ آخرین جوان اوکراینی ، جنگ را ادامه دهند و مردم خود را محتاج ترسازند .
پرسش اینست که آیا اروپاییان توان ادامه ی این جنگ ویرانگر را بدون حمایت امریکا دارند ؟ آیا آنان به این استقلال رأی رسیده اند که بدون زور و زر امریکا سازمان امنیتی ناتو را روی پا نگه بدارند ؟ به باورمن اروپا هرگزوهیچگاه توان جنگیدن دوامدار دربرابرماشین جنگیِ جنگ دیده ی روسیه را نداشته ، هم ازنظرصنایع و ذخایر جنگی وهم ازنظرتعداد نفرات و پرسنل میدان دیده ، هرگز نمی توانند با روسیه ی فدراتیف در یک ترازو قرار بگیرند . اروپایی که ازهشتاد سال به اینسو با جنگ های مستقیم سر وکاری نداشته ، هرگز نمی تواند بدون امریکا ، جنگی را برنده شود – آنهم جنگی با روسیه ی میدان دیده را که حمایت بزرگترین اقتصاد جهان چون جمهوری خلق چین و پشتیبانی رزمی بزرگترین قدرتهای رزمی آسیایی چون کوریای شمالی و ایران را نیز با خود دارد . من فکر می کنم اروپاییان خود این را بخوبی می دانند ؛ اما تا هنوزاین را نمی دانند که چگونه خود را ازین مخمصه ی حمایت ازجنگ اوکراین بیرون بیاورند . برآنان ضروراست تا از مخمصه و منجلاب بیرون شدن راهم ازاستاد شان امریکا بیاموزند .
بهرحال ، آرزو می بریم آن روز بزودی فرا برسد که اروپا بازتوسط رهبران خردمند و کاریزماتیک رهبری و مدیریت شود . و امیدواریم آن روزهم دورنباشد که جنگ ویرانگراوکراین به یاری وموافقت تمام طرف های درگیر پایان یافته وبه تاریخ بپیوندد .
فروغی ( مارچ 2025 )