اردوغان، اسد و «جام زهر» در دستان پوتین
دیگر بر کسی پوشیده نیست که رئیس جمهوری روسیه تلاش میکند که همتای ترکیهای خود را به سرکشیدن «جام زهر عادیسازی روابط با دمشق» بکشاند.
دیگر بر کسی پوشیده نیست که رئیس جمهوری روسیه تلاش میکند که همتای ترکیهای خود را به سرکشیدن «جام زهر عادیسازی روابط با دمشق» بکشاند.
این البته چیز تازهای نیست، آنچه تازه است این است که اکنون برای انتقال به مرحله روابط مستقیم ترکیه و سوریه و کنار گذاشتن دیدارهای امنیتی در تهران یا مسکو شرایط از هر زمان دیگری مناسبتر است.
«ولادیمیر پوتین» در دیدار چند روز پیش خود با «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه، پیشنهاد کرد که به جای عملیات نظامی تازه و پرداخت هزینه سنگین در سوریه، چرا مستقیم وارد تعامل با بشار اسد نمیشود و نگرانیهای امنیتی خود درباره سوریه را با وی درمیان نمیگذارد؟
پیش از این دیدارهایی میان «علی مملوک»، مدیر دفتر امنیت ملی سوریه، و «هاکان فیدان»، رئیس سازمان امنیت ترکیه نیز انجام شده بود که آخرین مورد علنی آن در اوایل سال 2020 بود.
واقعیت آن است که به روز کردن توافقنامه آدانا و همکاری امنیتی آنکارا و دمشق علیه «حزب کارگران کردستان» و «یگانهای مدافع خلق» عادیسازی روابط سیاسی و گشودن کانالهای ارتباطی مستقیم را طلب میکند. راه حل پیشنهادی پوتین تماس مستقیم اردوغان با اسد است. تماسی که تهران نیز از آن استقبال میکند.
در این میان هر یک از این سه طرف از منظر خود به مسئله نگاه میکند و چنین ارتباطی برای هر طرف سودها و زیان هایی دارد.
پوتین این ارتباط را موجب تضعیف نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) که متحد امریکا و دیگر کشورهای غربی، یعنی کشورهایی که با روسیه در اوکراین میجنگند، میداند. توافق اردوغان و اسد، نقش روسیه در سوریه را نیز تحکیم میکند چون به اقدامات ترکیه در حمایت از مخالفان سوریه پایان میدهد و به حکومت سوریه مشروعیت میبخشد و پرونده بخش مهمی از تحولات یک دهه اخیر را میبندد. همچنین فرصت پیروزی «شریک خصمانه»اش یعنی اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری ترکیه را بیشتر میکند.
چنین «کادو»یی البته چندان برای بشار اسد در دمشق خوشایند نیست. او ترجیح میدهد که اردوغان در ترکیه رئیس جمهور نباشد. از سوی دیگر، برقراری روابط مستقیم با ترکیه که بخشهای قابل توجهی از خاک سوریه را در اشغال خود دارد (منطقه ای به وسعت دو برابر خاک لبنان) برای دولت سوریه در عرصه داخلی مسائلی ایجاد میکند. به خصوص که اردوغان و دولتش یکی از ارکان تبلیغات علیه اسد و حکومتش هستند.
ایران، سومین شریک در روند آستانه، هم در این میان محاسبات پیچیدهای دارد. تهران خواستار حمایت از بشار اسد و تضعیف متحدان امریکا و منتفی شدن اقدام نظامی ترکیه است. همچنین در برابر گروههای کرد، تهران و آنکارا و دمشق با یکدیگر متحد هستند و حتی سابقه همکاری نظامی علیه آنان را دارند. اما در این میان رقابت ایران با روسیه و ترکیه در سوریه را نیز نباید از نظر دور داشت.
از سوی دیگر، اردوغان است که میخواهد پرونده پناهجویان سوریهای را ببندد و تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری ضربهای سخت به کردها وارد کند. او با هماهنگی امنیتی و سیاسی با دمشق برای کنار گذاشتن کردها مشکلی ندارد، اما معکوس کردن مواضع تند و تیز علیه دمشق و توقف حمایت از مزدورانش در سوریه برایش کار چند آسانی نیست.
به احتمال قوی، پوتین رابطه اسد و اردوغان را وارد فاز تازهای خواهد کرد. فاز اول این روابط اندکی پس از اعتراضات در سوریه بود که آنان برای حل و فصل سیاسی بحران در سوریه دیدار کردند. فاز دوم خصومت شدید بود که با اظهارات اردوغان درباره ضرورت برکناری اسد آغاز شد. فاز سوم وقتی بود که اردوغان عملا برای تغییر حکومت در سوریه اقدام کرد و گروههای مسلحی را در سوریه سازماندهی کرد. فاز چهارم احتمالا تعامل سیاسی با اسد زیر سایه پوتین و پذیرش همکاری با بشار اسد به عنوان رئیس جمهوری سوریه است.
چنین سیاستی البته ممکن است غافلگیرکننده به نظر بیاید، اما نباید فراموش کرد که اردوغان سابقه چنین تغییر مواضعی را دارد و روابط دو کشور هم در دهههای گذشته افت و خیزهای شدیدی داشته است.
می دانیم که اردوغان از معدود رهبران سیاسی جهان بود که پس از انزوای نسبی بشار اسد در پی ترور رفیق الحریری، روابط خود را با وی حفظ کرد و حتی میان اسد و ایهود اولمرت، نخست وزیر وقت اسرائیل، وساطت کرد.
به نظر میآید که اظهارات علنی اردوغان درباره اینکه پوتین از وی خواست که با بشار اسد تماس بگیرد و بعد از آن اشاره مولود چاوش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه، به اینکه سال گذشته «دیداری گذری» با همتای سوریهای خود داشته همگی نشانههای اولیه و مقدماتی برای آمادگی اسد و اردوغان برای سرکشیدن جام زهر است.