آیامقام رییس جمهورافغانستان برابربه لوی درستیزِپاکستان است ؟
نوشته ی : فروغی
درحالیکه محمد اشرف غنی رییس جمهورافغانستان درنشست قلب آسیا کمک پنجصد میلیون دالری پاکستان را رد کرده ، کنایه آمیزبه پاکستان مشوره داد تا آن پول کمکی را برای مبارزه دربرابر تروریزم مصرف کنند ؛ با تقررلوی درستیزجدید پاکستان ( جنرال قمرجاوید باجوه ) ، هم خودشان وهم رییس اجراییه دولت افغانستان ، بسرعت دست به تلفن برده ، یکی پشت دیگر با وی گفتگوی تلفنی انجام داده ، هردو برای ملاقات حضوری بکابل دعوتش نمودند .
نمیدانم رییس جمهور و نخست وزیرکدام کشوربرای مقرری لوی درستیزجدیدِ کشوری دیگر، تلفنی مبارکباد گفته برایش اولین کارتهای دعوت را میفرستند ؟
آیا این عرف دیپلوماسی را چگونه میتوان توجیه و تفسیر نمود ؟
عجله وعلاقمندی دومقام ارشد دولت افغانستان برای گفتگوی تلفنی و حضوری با لوی درستیز پاکستان که ادامه ی گقتگوهای غیرمتعارف ، نابرابر و تملق آمیز مقامات افغانی با مأموران ارشد کشورهای خارجی چون امریکا ، انگلستان ، برخی کشورهای اروپایی و پاکستان میباشد ؛ برای ما بیگانه نیست . هم رییس جمهورکرزی وهم رییس جمهورغنی باربارحتا دردفاترکار روسای قبلی ستاد ارتش پاکستان حضور بهم رسانده گفتگوهای خصوصی ناسودمند انجام داده اند ــ گفتگوهاییکه هیچکدام پیام صلح باخود نداشته ، فقط سبب گسترده گی تنش و ناامنی درافغانستان شده ، تبارگرایی ، تروریزم و حوادث انتحاری راهم در بدنه ی حکومت و هم دربین اجتماع ما وسعت و ژرفای بیشتر بخشیده است .
اساساً این چگونه دیپلوماسی ایست که رییس جمهور یک کشورمستقل ! با رییس ستاد ارتش یک کشور بیگانه ، نه یکبار بلکه چندین بارگفتگوی تلفنی یا حضوریِ خصوصی ( آنهم نه درحضور رییس جمهور بلکه در دفترکار لوی درستیزکشوربیگانه ) انجام میدهد ؟ هرگاه رییس جمهوریک کشور، مقام پایینترازخود را به حضور پذیرفته با او ملاقات و گفتگو انجام میدهد ، امریست متعارف و قابل قبول ؛ اما اینکه رییس جمهورمنتخب کشوری باربار به دفترکار مقام پایانتراز رییس جمهور حضور بهم رسانده تقاضای ملاقات و گفتگو مینماید ، نه معمول ومتعارف است و نه قابل قبول .
بهرحال ، هدف من بررسی انتقادی ملاقاتهای غیر متعارف رهبران افغانستان با مقامات پاکستانی و غربی نیست . من میخواهم به بی برنامه گی و نبود سیاست خارجی مشخص ومدون دولت افغانستان دربرابر پاکستان متجاوز تذکراتی داشته باشم . در مورد اینکه مقامات دولتی ما یکروز با تملق تمام خود را به پاکستان نزدیک نموده ، هندوستان قدرتمند را از خود دورمیسازند ( به سیاست پاکستان گرایانه ی اوایل حکومت وحدت ملی توجه شود که اسباب نگرانی دولت هندوستان را فراهم نموده بود ) و روز دیگر بخاطر کسب رضایت هندوستان ، کشاندن پرونده ی شکایت از دخالتهای بیشرمانه ی پاکستان را به شورای امنیت ملل متحد قصد نموده ، کمک پنجصد میلیون دالری اش را رد مینمایند .
به باورمن ، اینگونه برخورد مقطعی دربرابرپاکستان ، نشاندهنده ی وابسته گی و بی برنامه گی سیاست خارجی ما و نبود خرد و اراده ی لازم در برابر سیاستهای تجاوزکارانه ی پاکستان میباشد . از برکت همین بی برنامه گیست که هم کمک بلاعوض پنجصد میلیون دالری را از دست داده ایم و هم تملق و وابسته گی ما به پاکستان دوچندان شده است .
شواهد نشان میدهد که از اثر نفوذ بیش ازحد عمال و جواسیس پاکستان دربدنه ی حکومت ، ما تا هنوز دارای سیاست مدون و برنامه ریزی شده ای در برابر پاکستان نشده ایم تا هرحرکت دولت آنکشور را مطابق معیارهای حقوق بین الدول بررسی نموده ، دربرابر آن اقدام نماییم .
پرواضح است ، تا ما دورازنفوذِ عمال پاکستان ، اراده ی محکم و برنامه ی مدون و مستقلِ سیاست خارجی در برابر پاکستان نداشته باشیم ، با برخوردهای مقطعی واحساساتی در برابرپاکستان وملاقاتهای نابرابر و غیرمتعارف میان رهبران ما و روسای ستاد ارتش آنکشور؛ هیچ مشکلی حل نشده ، کشوربی ثبات وآسیب پذیرما بی ثبات تر و ناامن تر خواهد شد .