آزمایشگاههای بیولوژیکی با کاربرد دوگانه در جمهوریهای شوروی سابق
آرینا تسوکانوا (ARINA TSUKANOVA)
ا. م. شیری
چه رمز و راز دیگری در تاریکی پنهان است؟
در مورد تأسیس آزمایشگاههای بیولوژیکی نظامی توسط وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا در جمهوریهای شوروی سابق، دو نظر متفاوت وجود دارد.
نظر نخست: پس از انحلال اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده اولاً، نگران شرایط نگهداری پاتوژنها بود و ثانیاً، احتمال حملۀ بیولوژیکی به آمریکا را منتفی نمیدانست. به همین دلیل، دهها و صدها میلیون دلار آمریکا در آزمایشگاههای بیولوژیکی در ارمنستان، آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، گرجستان، ازبکستان، مولداوی، اوکراین سرمایهگذاری میکند- آمریکاییها میگویند، گونههای خطرناک میکروارگانیسمها میتوانند به محیط زیست نشت کنند.
با این درک، اما توضیح نمیدهند که مثلاً ارمنستان یا ازبکستان چگونه میتوانند حملۀ بیولوژیکی به ایالات متحدۀ آمریکا سازمان دهند. و چرا بیشتر آزمایشگاهها در شهرهای بزرگ با تراکم جمعیت بالا یا نزدیک به آنها قرار دارند. پس، اگر خطر نشت عوامل بیماریزا وجود دارد، منطقیتر است، به منظور جلوگیری از احتمال اپیدمی، چنین تأسیساتی حداقل در یک منطقۀ بیابانی ساخته شود. علاوه بر این، دخالت پنتاگون در پروژه «کاهش تهدید»، این ظن قوی را تقویت میکند که فعالیتهای آزمایشگاههای مرجع، دارای کاربرد دوگانه است. نظر دوم چنین است: برنامههای بیولوژیکی آمریکا در قلمرو جمهوریهای پس از شوروی، یکی از راهها برای دور زدن کنوانسیون ١٩٧٢ دایر بر ممنوعیت توسعه، تولید و ذخیرهسازی سلاحهای باکتریولوژیکی (بیولوژیکی) و سمی و انهدام آنها است.
* * *
در ازبکستان، نخستین آزمایشگاه مرجع ملی در سال ٢٠٠٧ در تاشکند، در سال ٢٠١١، دو مورد دیگر- در اندیجان و فرغانه و در سال ٢٠١۶- در اورگنچ (آزمایشگاه تشخیصی منطقهای خوارزم) افتتاح شد. همۀ آنها با پول آژانس کاهش تهدیدات دفاعی- شعبۀ وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا ساخته شدند. شبکۀ آزمایشگاهها در ازبکستان بسیار گستردهتر است. شبکۀ آزمایشگاههای بیولوژیکی در استانهای بخارا و سرخاندریا، کاراکالپاکستان و سمرقند و تاشکند وجود دارد. با این حال، اطلاعات کمی در مورد آنها در دست است. فعالیتهای آنها طی سالها از عموم پنهان مانده است.
در ماه اوت ٢٠١١، یک بیماری ناشناخته به طور «ناگهانی» در منطقۀ تاشکند شیوع پیدا کرد که بلحاظ علامتی بسیار شبیه به وبا بود. اگرچه فقط در روز ٣١ اوت ٧٠ بیمار در بیمارستان شهر یانگؤل بستری شد، اما پزشکان در مورد این وضعیت اظهار نظر نکردند. «برخی از بیماران را در شرایط وخیم، در حالیکه به دلیل افت شدید فشار خون قادر به نفس کشیدن نبودند، به بیمارستان آوردند. پزشکان روی پلهها، در راهروها، نزدیک آمبولانسها با عجله به سمت آنها میدویدند، بلافاصله به آنها تنفس مصنوعی دادند. دهان خود را با روپوش پوشاندند و به آنها جان دمیدند». پزشکان به شرط ناشناس ماندن در این باره سخن گفتند. بدین سان، اطلاعات در مورد اپیدمی محلی تا حد امکان محدود ماند.
در سال ٢٠١٢، یک بیماری جدید در ازبکستان شایع شد که بلافاصله جان بیش از ده نفر را گرفت. همان وقت، گلناره کریماوا، دختر بزرگ رئیس جمهور سابق ازبکستان، مقامات پزشکی را به دلیل عدم اقدام مورد سرزنش قرار داد و گفت: «آنها عملاً علل مرگ افراد از یک ویروس ناشناخته را بررسی نکردند».
در بهار سال ٢٠١٧، اپیدمی آبله مرغان (به ازبکی- سو چیچگی) در تاشکند شایع شد. با این حال، در بیمارستانها، پزشکان تشخیص متفاوت، مانند «حساسیت پوستی» اعلام کردند تا گسترش بیماری را که هم کودکان و هم بزرگسالان را تحت تاثیر قرار میدهد، پنهان کنند.
آمار قابل اعتمادی در مورد بیماریهای عفونی در ازبکستان وجود ندارد. روی کاغذ، شیوع بیماریهای خطرناک با ماهیت ناشناخته را به «موارد جداگانه» تقلیل دادند. و این، در شرایط تمرکز مداوم آژانس «کاهش خطرات بیولوژیکی»، حداقل عجیب به نظر میرسد.
* * *
در سپتامبر ٢٠٠۵، روزنامۀ شیکاگو تریبون مقالهای با عنوان «ایالات متحده میکروارگانیسمهای بیماریزا را از جمهوری شوروی سابق تحویل میگیرد»، منتشر کرد. این روزنامۀ آمریکایی نوشت: «بیش از ۶٠ گونه باکتری خطرناک و کشنده، میراث برنامۀ عظیم سلاحهای بیولوژیکی اتحاد جماهیر شوروی سابق، از آذربایجان به ایالات متحده منتقل شده است… این یکی از گامهای مبارزه مشترک دو کشور علیه خطر تروریسم بیولوژیکی بود. نمونههایی از باکتریها، از جمله، گونههایی که باعث ابتلا به طاعون و سیاهزخم میشوند، با یک هواپیمای نظامی از باکو به ایالات متحده منتقل شدند».
همچین روشن است که سایر جمهوریهای سابق اتحاد جماهیر شوروی، به ویژه، اوکراین و گرجستان به اقدامات مشابهی دست زدند.
* * *
وزارت دفاع ایالات متحده «شبکههای بیولوژیکی» خود را در تمام جمهوریهای شوروی سابق (نه تنها در اوکراین یا آذربایجان)، با طرح یکسان راهاندازی کرده است: تأسیسات میدانی برای پایش بیولوژیکی نیز در حال راهاندازی هستند. و همۀ اینها در هالهای از رمز و راز باقی میمانند. به عنوان مثال، در اوکراین که پر از آزمایشگاههای بیولوژیکی نظامی است و از شیوع جدیترین بیماریها در انسان و حیوانات جان سالم به در برده، یافتن تحقیقات در مورد تهدیدات بیولوژیکی در مطبوعات غیرممکن است (تنها رسوایی ساخت یک آزمایشگاه بیولوژیکی در نزدیکی خارکوف، در مرفا، پس از آن که اعتراضات ساکنان آغاز شد، در رسانههای جمعی بازتاب یافت؛ الباقی، همه در هالهای از ابهام قرار دارد، اگرچه طاعون آفریقایی بطور مرتب جمعیت خوکها را از بین میبرد، آنفولانزای پرندگان صادرات مرغ را به صفر رسانده و جان و سلامت شهروندان اوکراینی دائماً توسط ویروسهای شناخته و «ناشناخته» از بین میرود و همۀ اینها در حالی رخ میدهد که آزمایشگاههای بیولوژیکی و مؤسسات میدانی ایالات متحده (آخری بر پایۀ تخریب مرکز بهداشتی- اپیدمیولوژی) در این جمهوری فعالیت میکنند که ظاهراً برای «کاهش تهدیدات بیولوژیکی» طراحی شدهاند!
البته، تصور اینکه آزمایشگاههایی با هدف ایجاد سلاحهای بیولوژیکی میتوانند در کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی نیز وجود داشته باشند، دشوار است. با این حال، ایالات متحده در این مورد سختگیری نمیکند. برای تولید ویروسها و باکتریهای با خواص لازم در جای دیگر، بررسی تأثیر عوامل بیماریزا بر ژنهای بنیادی در مرحلهای کافی است. مسئلۀ اصلی، داشتن اطلاعاتِ لازم است.
با توجه به دشواری شناسایی منبع آلودگی بیولوژیکی، همیشه میتوان اپیدمی را به پرندگان مهاجر، حیوانات وحشی، حشرات یا آب کثیف نسبت داد. و با روی کار آمدن دولتهای دیگر، هدف دوگانه شبکههای زیستشناسی از قبل ایجاد شده ممکن است مفید واقع شود (بعنوان مثال، کودتای ٢٠١۴ در اوکراین و تلاشهای مکرر برای بر هم زدن وضعیت ارمنستان و قزاقستان).
آمریکاییها حدود ١٣٠ میلیون دلار به پروژۀ آزمایشگاه مرجع مرکزی (CRL) آلماتا در قزاقستان اختصاص دادند. همانطور که مدیر سابق مرکز علمی قرنطینه و عفونتهای مشترک بین انسان و دام قزاقستان تصریح میکند، آزمایشگاه مرجع مرکزی بر اساس همان مرکز ظاهراً با یک هدف نجیب- بمنظور «هشدار [تهدیدهای بیولوژیکی] به آمریکای دور ساخته شد».
آزمایشگاه بیولوژیکی در آلماتا یک «منبع اطلاعاتی و تحلیلی» راهبردی، «یک پایگاه تحقیقاتی بزرگ» نامیده میشود. این ساختمان ۴ طبقۀ مقاوم در برابر زلزله به امنیت چند سطحی مجهز است. این نوع آزمایشگاه ناظر بر «کاهش تهدیدات بیولوژیکی» نه تنها در قزاقستان، بلکه در «کل منطقه» متمرکز است. در ویدئویی که به راهاندازی آن اختصاص یافته، وظیفۀ آزمایشگاه مرجع مرکزی آلماتا اینگونه تعریف میشود. پنج آزمایشگاه بیولوژیکی دیگر توسط ایالات متحده آمریکا در قزاقستان وابسته به مراکز علمی این جمهوری ایجاد شده است.
مأموریت صلحآمیز آزمایشگاههای مرجع مدتهاست که در سطح رسمی در ارمنستان مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا، در سالهای ٢٠١۶-٢٠١٧، یک شبکۀ بیولوژیکی نظامی با مراکزیت ایروان، گیومری، ایجوان و سه منطقه – لوری، گغارکونیک و سیونیک راهاندازی شد.
در سال ٢٠٠٢، گرجستان یک توافقنامۀ خاص با وزارت دفاع ایالات متحده با یک عنوان مبهم: «در بارۀ همکاری در حوزۀ فنآوریها و عوامل بیماریزای مرتبط با توسعۀ سلاح هایبیولوژیکی و عدم اشاعه اطلاعات در این زمینه» امضا کرد. در سال ٢٠٠٣ پارلمان گرجستان آن را تصویب کرد. در سپتامبر ٢٠٠۴، سناتور آمریکایی ریچارد لوگار به تفلیس آمد. نتیجۀ این بازدید توافقی بود برای ایجاد یک مرکز بهداشت عمومی (آزمایشگاه بیولوژیکی) در نزدیکی تفلیس در روستای آلکسیوکا، در نزدیکی فرودگاه بینالمللی. انتخاب محل برای ساخت تأسیسات مخاطرآمیز بیولوژیکی عجیب بود! در سال ٢٠٠۶، زمانی که آزمایشگاه بیولوژیکی، طبق اطلاعات رسمی، هنوز در مرحلۀ ساخت بود، تحقیقاتی در آنجا انجام شد و در بازدید بعدی سناتور، که برنامۀ «کاهش خطرات بیولوژیکی» به نام او نامگذاری شد، پارلمان گرجستان فعالیتهای مرکز لوگر را طبقهبندی کرد.
و به این نحو میتوان طرح کامل عملیات پنتاگون برای بافتن زنجیرۀ اشیاء بیولوژیکی در جمهوریهای شوروی سابق را ذره ذره بازیابی کرد: ابتدا، در دهۀ ٩٠، موافقتنامههای خلع سلاح عمومی، در سالهای ٢٠٠٠، موافقتنامههای خاص «همکاری» امضا شد، و به دنبال آن، وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا ساخت و مدرنسازی آزمایشگاهها و مراکز بیولوژیکی را به عهده گرفت (و هر جا که دولت طرفدار آمریکا به قدرت رسید، تحقیقات و نظارت همزمان با ایجاد یک شبکۀ بیولوژیکی آغاز شد). در بارۀ خطرات آزمایشگاههای بیولوژیکی فقط در چند سال اخیر صحبت میشود.
جالب است که آزمایشگاه بیولوژیکی آلکسیوکا در گرجستان که در سال ٢٠١١ به بهرهبرداری رسید، تا سال ٢٠١٣ به هیچوجه تحت نظارت دولت گرجستان نبود و برای مؤسسۀ والتر رید ارتش آمریکا کار میکرد. در ادبیات نظامی، آن را باید به عنوان «واحد تحقیقاتی فعال در خارج از کشور» تعریف کرد. در مورد هدف دوگانۀ این آزمایشگاه بیولوژیکی کوچکترین تردیدی وجود ندارد. در مورد هزینۀ تأسیسات، مقامات گرجستان ابتدا ١۵ میلیون دلار ذکر کردند. اما بعد از چندی، به ٩۵ میلیون دلار افزایش دادند و بعداً اطلاعاتی در رسانهها جمعی منتشر شد که در حدود ٢۵٠ تا ٣٠٠ میلیون دلار توسط پنتاگون برای مرکز لوگار هزینه شده است. در کل پروژۀ «کاهش خطرات بیولوژیکی» گرجستان، شامل تأسیسات واقع در تفلیس، کوتایسی، کوبولتی و شبکهای از ایستگاه های بیولوژیکی مرتبط میباشد.
با توجه به محرمانه بودن مؤسسۀ آلکسیوکا و عدم کنترل مناسب دولتی، تعیین هزینۀ واقعی آن و ماهیت تحقیقات انجام شده در آزمایشگاه بیولوژیکی غیرممکن است.
نخستین کسی که اطلاعاتی در مورد خطرات پروژۀ لوگار در گرجستان منتشر کرد، جفری سیلورمن، روزنامهنگار آمریکایی مشاور رئیس جمهور سابق گرجستان میخائیل ساکاشویلی بود. این روزنامهنگار آمریکایی گفت: «در آزمایشگاه لوگار، واقع در مجاورت تفلیس، مواد مضر برای سلامتی، تولید و بر روی جمعیت محلی آزمایش میشود».
در روسیه، شبکه آزمایشگاههای بیولوژیکی گرجستان را به انتقال بیماری تب خوکی آفریقایی به خاک روسیه متهم کردند. و در آبخازیا «ناگهان» پشههای کشنده پیدا کردند. میکروبشناس، ایگور نیکولین می گوید: «اخیراً در آبخازیا مواردی از وجود پشههای ناقل ویروس زیکا ثبت شده است. آنها هرگز در نیمکره شمالی ظاهر نشدهاند. این پشهها، خاص آمریکای جنوبی هستند. اما به هر حال، پیدایش آنها تصادفی نیست. این، یک ویروس آزمایشگاهی است و حتی میتوان گفت در کدام آزمایشگاه تولید شده. در آزمایشگاه آمریکایی».
شواهد دیگری مبنی بر استفادۀ دوگانه از آزمایشگاههای بیولوژیکی ایالات متحده وجود دارد. به عنوان مثال، در قزاقستان، در چارچوب پروژۀ کز-٢٩ در سال ٢٠١٣، تب هموراژیکی کریمه کنگو مورد مطالعه قرار گرفت. و تقریباً یک سال بعد، شیوع این عفونت که ناقل آن کنه بود، جنوب این جمهوری را فراگرفت. عجب تصادفی! این کنهها بودند که توسط «محققان» در آزمایشگاههای بیولوژیکی مورد مطالعه قرار گرفتند! و در چارچوب پروژۀ دیگر، پنتاگون شیوع ویروس کرونای خفاش، جهشها و خطرات آن برای انسان را در تعدادی از جمهوریهای پساشوروی مورد مطالعه قرار داد.
٢٩ اسفند- حوت ١۴٠٠
منابع: