۱۱ سپتمبر نوین
عبدالصمد ازهر ۱۶ / ۶ / ۱۴۰۰
از چند روز پیش از وقوع حادثه فاجعه بار ۲۶ اگست در میدان هوایی کابل، جو بایذن مرتب از مبرم بودن حمله تروریستی داعش بر میدان هوایی هوشدار داده می رفت، تا آنکه انفجار مهیبی که از سوی امریکا کار داعش معرفی شد جان نزدیک به دو صد تن را گرفت و صدها تن را زخمی و معیوب گردانید. آقای بایدن با ژست نهایت برافروخته داعش را تهدید به انتقام جویی سخت کرد و همان طوری که پیشگویی کرده بودیم با اکت مار زخمی این انتقام را در ننگرهار و کابل از مردم بیگناه ملکی گرفت و در آینده ها نیز این گونه عملیات را ادامه خواهد داد.
امنیت میدان هوایی، به شمول ساحه یی که دران انفجار به وقوع پیوست، در دست نیروی پنج هزار نفری امریکا مستقر در میدان مذکور بود و طالبان تامین امنیت ساحه بیرون را به دوش داشتند. این سوال از همان لحظات اول پدید آمد که با وجود هوشدار بسیار جدی، داعش چگونه توانسته از منطقه مسوولیت طالبان عبور کند و چطور توانسته در منطقه به شدت محافظت شده نیروهای امریکایی دست به جنایتِ به این مقیاس بزند؟؟
طالبان از ابتدا احتمال حضور داعش را رد کردند و به صورت غیر مستقیم مسوولیت انفجار را به دوش امریکایی ها انداختند.
خبر تخریب و انفجار وسایط، وسایل و سیستم های تخنیکی حیاتی میدان هوایی توسط نیروهای امریکایی در همان روز ۲۶ اگست و در جریان همان انفجارها و سردرگمی ها؛ و همچنان اظهارات جنرال مکنزی قوماندان قوماندانی مرکزی یا سنتکوم امریکا در آن زمینه، در اول سپتمبر منتشر شد که در صفحه فیسبوک بنده نیز انعکاس یافته مورد ارزیابی ابتدایی واقع گردید. در قسمتی از این اعتراف گفته شده که:
«صدای انفجارهایی که بعد از انفجار انتحاری داعش (!) در میدان هوایی شنیده شد، برخاسته از همین تخریب ها بود که نظامیان آن را انجام دادند. برای آن که طالبان نتوانند از این تخنیک های پیشرفته کار گیرند، راه دیگر جز انفجار دادن تجهیزات نظامی به ارزش ملیارها دالر وجود نداشت.»
در پایان این خبر یادداشتی گذاشته بودم به این مضمون:
«این انفجارها، همزمان با انفجار منسوب به داعش، حقیقت راه یافتن افراد انتحاری داعش به ساحه زیر کنترول نظامیان امریکا را سوال برانگیز می گرداند.»
حال اگر حقیقت دل آزار شلیک های متوالی بعد از انفجار را از سوی نیروهای امریکایی و جان باختن حدود یک صد و هفتاد تن [ از سرجمع دو صد قربانی ] از اثر این شلیک ها را بر فاکت ها و پرسش های پیشین بیفزاییم، سوالیه ها و توجیه اتهام قتل عام و جنایات ضد بشری به آدرس امریکا بیشتر جان می گیرند.
به حکم منطق، وقتی چونی هوشدارها، رویدادها و سَبک و متد متداول اجرای جرمی modus operandi سوپرکار فرمایان را در صغراها و کبراها تول و ترازو کنیم، این احتمال قوت می یابد که حادثه انفجار ۲۶ اگست و شلیک های جنون آمیز منجر به جنایات بزرگ ضد بشری، اگر از یکسو برای سر در گمی طالبان در ارتباط با صدای تخریب و منفجر ساختن های تاسیسات، وسایط و وسایل داخل میدان بود از جانب دیگر عملیات پروژه ای شبیه به ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بوده، از سوی خود امریکا اجرا شده و در پی آمد آن به بهانه فعال شدن داعش و مورد حمله واقع شدن از سوی آن، به خود حق می دهد علیه آن به عملیات بپردازد. ای بسا که این عملیات در آینده مطابق به توافقنامه دوحه میان امریکا و طالبان،عملیات مشترک بر ضد داعش خواهد بود.
مطابق به خبر دیروز ۶ / ۹ / ۲۰۲۱ کنیت مک کینزی، فرمانده قوماندانی مرکزی قوای امریکایی گفته است: “ارزیابی ما این است که شاید کم از کم ۲۰۰۰ جنگجوی سرسپردۀ داعش در افغانستان وجود داشته باشد که البته شماری از آنان از زندان هایی بیرون شده اند که چند روز پیش در های آن [از سوی طالبان] گشوده شد.”
در همین خبر آمده است که: جنرال مارک میلی، لوی درستیز عمومی قوای مسلح ایالات متحده می گوید که احتمال دارد جنگ داخلی در افغانستان آغاز شود و شرایط را برای ظهور مجدد گروه های تروریستی در این کشور مساعد سازد.
این جنرال امریکایی افزود که در همچو شرایط گروه های تروریستی مانند القاعده و داعش در یک، دو یا سه سال آینده فرصت خواهند یافت تا دوباره سرپا بایستند یا هم رشد کنند.
در این اظهارات بلند پایه ترین مقامات نظامی، هوشدار فعال شدن و رشد دوباره القاعده و داعش و احتمال آغاز جنگ داخلی، و به هم پیوستگی این دو، برجسته گی دارد.
در حالی که از سابق می دانستیم امریکا جنگ داخلی را برای افغانستان بعد از خروج نیروهایش در برنامه دارد و این موضوع در نامه بلینکن به اشرف غنی صراحت داشت؛
و این را هم از سابق می دانستیم که داعش را به افغانستان انتقال داده رفتند و اکنون شاید ترکیه ماموریت مدیریت آن را به عهده گیرد که احتمال همراهی قطر نیز با ترکیه، به دلیل نفوذ آن بر طالبان، در این ماموریت منتفی شده نمی تواند؛
می توان دریافت که امریکا برای نوعی حضور در افغانستان و منطقه به منظور پیشبرد برنامه های ستراتژیک، به جنگ داخلی و جنگ در برابر داعش ضرورت دارد، ظهور مجدد داعش نیرومند مطابق ارزیابی فوق الذکر نظامیان امریکایی مستلزم جنگ داخلی است تا برای آن بستر سازی کند، چنین اند برنامه های کثیف ابر قدرت ها.
تجارب ما گواه آنند که امریکا در عراق و سوریه از داعش استفاده دوگانه کرد. هم از نیروی آنها به پشتیبانی قطر، عربستان و ترکیه برای تحمیل بی ثباتی و تخریب زیربناها و گنجینه های تاریخی در این کشورها بهره برد و هم برای موجه نشان دادن حضور خود و هم پیمانانش و جلوگیری از مسلط شدن کامل آن، علیهش جنگید. بعید نیست سیناریوی مشابهی را در کشور و منطقه ما به کار بندد.
این را نیز نباید از محاسبه دور دانست که داعش مانند اسلافش مجاهدان و طالبان، کاندید آینده قدرت از جانب امریکا، در افغانستان و حتا خراسان بزرگ خواهد بود.
آرزو برده می شود هموطنان عزیز ما هوشیاری شان را در قبال چنین برنامه های شوم حفظ کنند.
اگر طالبان سه روز کامل مهماندار فیض حمید رییس آی اس آی و در اطاعت از موعظه های وی نمی بودند، از آنها هم می خواستم میهن شان را در اولیت قرار دهند و بیشتر از این نه لشکر نیابتی پاکستان باشند و نه از امریکا و قطر.