یادگار سمیر امین
در مورد زندگینامه و شرح فعالیتهای پژوهشی سمیر امین، دانشمند و فیلسوف مارکسیست، فراوان گفتهاند و نوشتهاند. من در این مختصر نوشته، بنا ندارم به این جنبه بپردازم. با این وصف خود را ملزم میدانم نکتهای را بسی فراتر از ادای احترام به این دانشمند کاوشگر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که بیوقفه ریشه دردهای بشر و درمانهای اساسی آن را جستجو میکرد؛ بیان کنم. نکته من این است که سمیر امین که در ۱۲ اوت ۲۰۱۸ (۲۱ مرداد ۱۳۹۷) درگذشت، بیتردید یکی از مؤثرترین پژوهشگران و نویسندگان دانش اجتماعی است؛ بدان سان که نظیر او پس از کارل مارکس، فردریک انگلس، ولادیمیر لنین، لئون تروتسکی و رزا لوکزامبورک، فقط چند تن را میتوان نام برد؛ موریس داب، سوسلوف، هری مگداف، پل سوئیزی، دیوید هاروی، ارنست مندل، شارل بتلهایم و… که البته هر یک مسیری مشخص و متفاوت در رهگذار بینش مارکسیستی پیش گرفته بودند. در این میان به باور من، شخص سمیر امین، از بصیرترین، مؤثرترین و راهگشاترین پژوهشگران و نویسندگان به شمار میآید. او مستقیماً در ساخت نظریههای انقلابی و راههای رستگاری بشری اثرگذار بوده است. او در عرصه اندیشه رادیکال به گمان من، بینظیر است.
امین که تبار مصری داشت، در علوم سیاسی و در آمار و اقتصاد در پاریس (۵۷ـ۱۹۴۷) تحصیل کرد. او شاگرد فرانسوا پرو، اقتصاددان نظمگرا و مدافع برنامهریزی و سیاستگذاری کینزی بود. از همین رو او با بخشهای اصلی و محوری دانش و الگوهای اقتصاد بورژوایی و برنامهریزی و سیاستهای این نظام اقتصادی نیز آشنایی کامل داشت و از این رو بود که در عرصه اقتصاد رادیکال بسیار پر بارتر و مجهزتر مینوشت و محاجه میکرد و اثر میآفرید. در این مورد همانندی با پل سوئیزی داشت که شاگرد ژوزف شومپتر اقتصاددان لیبرال بود و از یافتههای این حیطه گذر کرد و به عرصه اقتصاد سیاسی رادیکال آمد.
لنین گفته بود دانش و فن بورژوایی را لحظهای از دست ندهید. من نیز به تأسی از لنین، سوئیزی و امین به شاگردانم توصیه میکنم از ابداعات، روشهای تحقیق، مدلها و مباحث اقتصادهای سرمایهداری بهرهبرداری اساسی کنند و در عرصه اقتصاد رادیکال از آن سود بجویند. به هر روی سمیر امین مارکسیستی مجهز، توانا، آموزشگر و دقیق بود.
امین در مؤسسه مدیریت اقتصادی، انستیتوی توسعه اقتصادی آفریقا کار کرد و در دانشگاه داکا استاد بود (و در پاریس نیز ). به همین سبب او دانش و یافتههای ژرف خود را در عرصه نیازهای جهان کمتوسعه میآزمود و به کار میانداخت. او تا پایان عمر ریاست مجمع جهان سوم را بر عهده داشت.
اگر به همین یک ارزن از دریای شرح زندگی اثربخش او بسنده کنیم، نوبت میرسد به معرفی جنبههایی از نظریههای او که در ایجاد روح رهایی و تحول در میان روشنفکران بهویژه اقتصاددانان و سیاستشناسان مارکسیست و رادیکال بهگونهای اساسی مؤثر افتادند.
او به شناخت قدرت پنج انحصار بزرگ جهان سرمایهداری که کنترل و سلطه و تحکیمبخشی نظام سرمایهداری جهانی را بر عهده دارند، نایل آمد و نظر خود را شرح و بسط داد. این انحصارهای جهانی و سلطهگر عبارتند از انحصارهایی در عرصههای فنآوری، منابع طبیعی (شامل نفت و کانیها)، منابع مالی (سلطه پول )، رسانهها و تسلیحات (و ابزارهای تخریب جمعی ). امین نشان داد که راه موفقیت در ایجاد جوامعی رو به رشد از گذرگاه به چالش گرفتن این انحصارها (و دست کم یکی از آنها) هموار میشود.
بحث بسیار معروف و سامانبخش او بحث مرکز – پیرامون است. او کشورهای مرکزی سرمایهداری (آمریکا، اروپای غربی و ژاپن) را در برابر کشورهای به اصطلاح جنوب یا توسعهنیافته میدید و به رابطه اقتصادی این دو در عرصه تولید (و نه تنها تجارت) میپرداخت. تولید در کشورهای توسعهنیافته برای عرضه در مرکز است که به مقدار فزایندهای از طریق سلطه مرکز شکل میگیرد. مرکز همچنین به بهرهبرداری (بهرهکشی) از منابع طبیعی در پیرامون مشغول است. در رابطه بین این دو، نرخ و رابطه مبادله سیر قهقرایی طی میکند. مسیر نشان میدهد که مشکل کمتوسعهها، ادغام نشدن در جهان نیست، بلکه برعکس ادغام زیانبار در آن است. با ظهور کشورهای غیرصنعتی و تحول در نظام امپریالیستی (نوامپریالیسم) دیدگاههای گستردهتری برمبنای رابطه مرکز – پیرامون امین مطرح شد. (مثلاً نظر پتراس در تقسیمبندی جهانها از حیث نظام سلطه) که به تدوین تئورهای انقلابی کمک شایانی کرد.
از نظر امین، وجود انحصارهای پنجگانه، روابط چندجانبه مستحکم مرکز با پیرامون، وجود صنایع قرون وسطایی و ضعیف در پیرامون، وجود قدرت مسلط سرمایه در مرکز از عوامل اصلی حفظ رابطه محوری مرکز-پیرامون به حساب میآیند. اما راهحل از نظر او، که مبتنی بر بحثهای نظری و به کارگیری تجربههای جهانی است؛ عبارت است از گسست اقتصادی از مرکز و البته نه انزواطلبی. به زبان من بازپیوند با جهان بهصورت حضور قدرتمندانه و متحدانه در جهان، نیاز اساسی توسعه کمتوسعههاست. مداخله دولت (و البته دولتی دموکراتیک و خلقی) در سیاستهای اقتصادی، کنترل ثروت و سرمایه، اقدام جمعی در برابر بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، مسلط بودن در قیمتگذاری محصولات اساسی در پیرامون (بهعبارت دیگر گسست رابطه قیمت در دو گروه) از مبانی راهبردهای توسعه در جهان کمتوسعه به حساب میآید. او (همانند دیوید هاروی) نشان میدهد که چگونه سیاستهای تعدیل ساختاری و سیاستهای توسعه صادرات به ورشکستگی و افلاس جمعی مردم کشانده شدند و حاصل آن در جازدن یا کندی حرکت در مسیر توسعه بود.
سمیر امین بهدرستی نظر میدهد که سرمایهداری جهانی فرتوت است. این نظام به سرمایهداری بخش مالی وابستگی شدیدی پیدا کرده است (و در این مورد در کنار کارهای یاران مانتلیریویو قرار دارد). در این کشور و کشورهای پیرامون رانتجویی مسلط شده است. فقر و مهاجرت کشاورزان در کشورهای پیرامون گسترش مییابد (و این چیزی است مانند مهاجرت اروپائیان در قرن نوزدهم). در کشورهای پیرامونی میل شدید به مهاجرت و به نظام زندگی غربی به امری ویرانگر بدل شده است. او در این راستا گرایش به مبارزه دهقانان در برابر انواع سلب مالکیت را امری گرامی میداند. از نظر امین، حمایت از دهقانان و امنیت غذایی تودهها یک ضرورت بارز، برای نجات و توسعه است.
امین بهنوعی مبارزه خلقی (نوعی از مائوئیسم) اعتقاد دارد. او در پاسخ به انتقادها به خود میگوید، او از مطلقگرایی کارگری تروتسکیستی پرهیز میکند و گرنه مبارزه خلقی از نظر او بههیچوجه از مبارزه طبقاتی و گونهای از رهبری کارگری جدا نیست. امین به گمان من در ارائه راهحل مبارزه خلقی به راه حل مبارزه دموکراتیک پیگیر باور دارد. اما از دید او راه سوسیالیسم راهی یک شبه نیست و بر عکس راهی است طولانی که از مسیر مبارزه دموکراتیک و خلقی میگذرد.
امین ۶۵ کتاب، بیشتر به زبان فرانسه و انگلیسی و نزدیک به دوصد مقاله منتشر کرده و در آنها نظر و راهحلهای خود را پرورانده است. چند کتاب و مقاله او به فارسی منتشر شدهاند، از جمله کتابهای «ملت عرب، ناسیونالیسم و مبارزههای طبقاتی» (ترجمه غ. وثیق و م. قراچهداغی ۱۳۵۹)؛ «ویروس لیبرال، جنگ دائمی و آمریکایی کردن جهان» (ترجمه ناصر زرافشان ۱۳۸۶)؛ «اروپامداری نظرهای فرهنگی سرمایهداری مدرن» (ترجمه موسی عنبری ۱۳۸۹).
از آخرین کارهای او مقالهای است در مورد انتخاب دونالد ترامپ (که ناصر زرافشان آن را ترجمه کرده است). او در این مقاله نشان میدهد که برگزیت، انتخاب ترامپ، ظهور نئوفاشیسم، انتخاب سیریزا و ظهور پودوموس، همه از تعمیق بحران در جهان سرمایهداری حکایت دارند. به گمان او پوتین نه بهخاطر خطر روسیه و تهدید اروپا، بلکه بهخاطر مخالفت سرسختانه با کودتای دستراستی کیف و کودتای گانگستری گرجستان مورد انتقاد و مخالفت قرار گرفته است.
پیروزی ترامپ بیش از شکست هیلاری کلینتون، نشانه ترکیدن نظام سرمایهداری آمریکایی است. امین بهدرستی میگوید، نقد ترامپ به جهانیسازی لیبرالی قلابی است و رویکرد ناسیونالیستی او نیز بیریشه و بیشتر متوجه تحکیم کنترل واشنگتن بر همپیمانان فرودست آمریکاست. اگر اوباما و هیلاری چین را رقیب و دشمن اصلی آمریکا تلقی میکردند، هدف ترامپ از اقدامات حمایتگرانهاش تحقق غلبه بر این دشمن – غلبه بر چین – است. عملکردهای بعدی تاجرمآبانه و زورگویانه دستگاه ترامپ و تحریک و حمایت از توحش و مداخله، نشان دادند که دریافتهای امین درست و هوشمندانه بوده است.
باری به باور من اگر امین یک روز هم بیشتر زنده میبود، بذر امید مصممانه برای رستگاری مردم زیر ستم، بیشتر افشانده میشد. فقدان او اگر از سوی شاگردان او و مارکسیستهای پای در میدان جبران نشود، به فاجعه جبرانناپذیری تبدیل خواهد شد. ما در روزگار جنگهای خشونتبار بیسابقه اما نیابتی، روزگار توطئهها، روزگار خودکامگیهای داخلی و سلطه خارجی بهسر میبریم. راهحل مبارزه دموکراتیک پیگیر مردمی که سمیر امین آن را پرورانیده، راه امیدبخش و نجاتبخش است.