گل ناز محبت
رسول پویان
عشق در دل گرفتد فرزانه را مجنون کند
بـا غـزالان آشــنـا در دامـن هـامـون کـند
در نهــاد ســـتــرۀ بــودا فــروزد آتـشــی
آن چنان کز سرهوای سلطنت بیرون کند
در دل زرتـشـت افـروزد سـرود آتـشـیـن
نور یزدان را ز شرّ اهریمن مصئون کند
کعبه رادرسرزمین خشک وسوزان آورد
قـصۀ اسحاق و اسماعیل را مضمون کند
هـمــت حـلاج را بـالا کـشــد تـا اوج دار
زهر پسـتی و تعصب را به کام دون کند
بـادۀ خـیـام ریــزانــد بــه جــام مـولــوی
عـالم دین را به نور شمس دیگرگون کند
خرقـه و سجاده را شـوید در بحر شراب
در خـرابات حافـظ مسـتانه را مفتون کند
شیخ وواعظ را بجرم روشن مکروفریب
خالی ازمهر و صفای خالـق بیچـون کند
رو سـیـه سـاز بـه نـزد مـردم پاکیزه دل
پیـرو نـفـس خـبـیث و طالـب افـیون کند
زاهـدان را از سـر سـجّادۀ کـذب و ریـا
پـای مـیـزان عـدالـت کاملاً مـدیـون کند
دربهای روزه زاهد حوروغلمان میخرد
بی خبراز آن که بارمعصیت افزون کند
با خمـوشـی غـرق در بحـر گناهِ قـاتـلیم
تا که طالب روزه وافطار راباخون کند
روزه آخرنیست پرهیزنیازخوردونوش
عشق فطرت رازلالِ زمزمِ جیحون کند
وحشت تیغ ستم را میکند از دل برون
اعتدال و امنیت را دروطن میمون کند
عشـق از دام ریا و فتنه بگریزد به ناز
همدم پاکان شود میخـانه را مأمون کند
در طریـق عشق قتل مـور باشـد ناروا
بـا گل نـازِ محـبت عـالـمی گلگون کند
8/7/2014