کهندژ ناله ها دارد

کهندژ زخمها دارد
حکایت از فجایع ،از تجاوز ها وظلم نا روا دارد
زقتل وسربریدن ها وغارت قصه ها دارد
زکشتار ، حریق ، ریزش بم ، راز ها دارد
مگر با این همه ،ایستاده یی با سربلندی ها
کهندژ، دژ تسخیر نا پذیر و پایداری ها
نماد اقتدار آریایی ها
نشان افتخار قهرمانی ها
همانطوریکه اجداد نیاکان تو
پوز اجنبی را بر زمین مالید
تو هم در سنگرت زین آزمون
پیروز می آیی
تو تنها نیستی ای قندوز زیبا وتاریخی
هزاران افسر و سرباز این میهن
هزا ران قهرمان قله پیما های هندوکش
به پهلوی تو ایستادند
توهم با مشت پولادین
طلسم ی از عقب خنجر زدن ها را
شجا عانه بشکستی
که روح هاشم جلاد و شامحمود ومحمد گل
زعمق آتش دوزخ برایش اشک می ریزند
تو تنها نیستی قندوز، تو نیروی توانایی
تو منزلگاه شیرانی ، گذرگاه خرآسانی
تو دژ قله آسایی
نماند این سیه دلهای دست اجنبی تا دیر
بزودی این خس و خاشاک
از دامان پاک تو
همش جاروب خواهند شد
عبدالو کیل کوچی