کرزی؛ از پایان سلطه طالبان تا اقتدار نیروهای افغان
پس از سقوط طالبان مدت 12 سال است کرزی سکان سیاست افغانستان را در اختیار داشته و در این سالها این کشور در بخشهای مختلفی از جمله امنیتی، اقتصادی، سیاسی و … دستاوردهای قابل توجهی کسب کرده است.
پس از آن که سایه سلطه طالبان از سر افغانستان برداشته شد، «حامد کرزی» رئیس جمهور این کشور 12 سال (از پدید آمدن «اداره موقت» و «انتقالی» تا کنون) زمام امور این سرزمین را در اختیار دارد و در این سالها افغانستان در بخشهای مختلفی از حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… دستاوردهای قابل توجهی داشته است.
در این سلسله گفتار به برخی از مهمترین دستاوردهای رئیس جمهور افغانستان در طول این سالها اشاره میشود:
دستاوردهای 12 ساله بخش امنیتی
زمانی که کرزی زمام امور افغانستان را به دست گرفت، هیچ نهاد امنیتی که بتواند ماهیت ملی و دولتی داشته باشد وجود نداشت بلکه نیروهای مسلح موجود در آن شرایط افغانستان عملاً به بخشها و بلوکهای قومی تقسیم شده بودند و از مرکز فرماندهی واحدی دستور نمیگرفتند.
این بخشها و واحدهای نظامی هرکدام با احساس و انگیزه قومی از رهبر یا فرمانده قوم خاص فرمان میبردند و هیچ نشانهای از وفاداری و دستور گیری ملی در بین آنان وجود نداشت.
این رهبران قومی برای صدور فرمان جنگ و دستور درگیری، دست بازی داشته و هیچ مرجعی بالاتر از خود را به رسمیت نمی شناختند که آنان را در قبال تبعات فرمان و دستوراتشان بازخواست کند.
این وضعیت افغانستان را آبستن آشوب و جنگهای قومی و سمتیِ ویرانگری ساخته بود.
از سوی دیگر جریان سالها جنگ در افغانستان باعث شده بود که هر فردی حق حمل و استفاده از اسلحه را داشته باشد، امری که امکان و ابزار خشونت را همگانی ساخته بود.
با روی کار آمدن کرزی آرام و آهسته اما پیوسته، نهادهای ملی در بخشهای نظامی و امنیتی دولت افغانستان شکل گرفت.
پدید آمدن سلسله مراتب فرماندهی و دریافت دستور از مراجع ملی به جای اطاعت از رهبر قومی باعث شد که دامنه اعمال خشونتهای خودسرانه نظامی برچیده شود و برای هر عملکرد و کنش نظامی نیاز به دریافت دستور از مرجع ملی و رسمی باشد.
اجرای پروسه «دایاک» دستاورد بزرگ دولت افغانستان
اجرای روند دایاک (D.D.R) که در آن سلاح و مهمات افراد غیرنظامی تحویل داده میشد سبب شد که بسیاری از افرادی که با جنگ و خشونت خو گرفته بودند خلع سلاح شده و به زندگی عادی و مسالمتآمیز برگردانده شوند.
قانونمند شد حق حمل و استفاده از سلاح دستاورد بزرگی برای افغانستان بود و توانست امکان و ابزار خشونت را از سطح زندگی عمومی برچیند و در نهاد خاصی متمرکز سازد.
سنگ بنای ایجاد تشکیلات نظامی قدرتمند در افغانستان
مهمتر از همه این که در زمان و زمینهای که در طول زمامداری کرزی پدید آمد، این کشور توانست بنیان تشکیلات نظامی نیرومندی را بنا نهد، نیرویی که در زمان اندک توانست اعتماد مردم افغانستان را جلب و ماهیت ملی خود را نمایان سازد.
نیروهای امنیتی افغانستان هم اکنون به لحاظ کمی بالغ بر 400 هزار نفر هستند.
مهم این است که این تعداد از نیروها ترکیب کاملاً ملی به خود گرفته و در قالب 3 ساختار ملی، مانند وزارت کشور، وزارت دفاع و ریاست امنیت ملی فعالیت میکنند.
فعالیت در چارچوب و قواعد ملی از پیش تعریف شده باعث شده که این نیروها عملکردی کاملاً ملی داشته باشند و علایق و عملکردهای قومی و سمتی در آنها روز به روز کمرنگ و بیرمق گردد.
نیروهای نظامی افغانستان یکی از محبوبترین نیروهای نظامی دنیا به حساب میآیند
نیروهای امنیتی افغانستان بر اثر فعالیتهای فداکارانه و تلاشهای شبانهروزی خود که به منظور تأمین امنیت این کشور داشتند، اینک از حمایت اجتماعی کمنظیری برخوردار شدهاند.
بارها اتفاق افتاده که عضو پلیس و ارتش افغانستان، عامل انتحاری را به آغوش گرفته تا با هزینه هستی خود حمله انتحاری را بیاثر و یا کماثر سازد و جان هموطنان خود را نجات دهد.
طبیعی است نیرویی که شب و روز تلاش کرده و در برابر تهدیدات و تحرکات نظامی طالبان سینه سپر میکند و خطرات را به جان میخرد تا هموطنان آنان آرامش داشته باشند، محبوب میشود و راه خود را به سوی قلمرو قلوب مردم کشور خود میگشایند.
اعتماد مردم افغانستان به نیروهای بومی بیشتر است
اضافه بر آن چه گفته شد اعتماد به توانمندی و تعهد نیروهای امنیتی افغانستان روز به روز تقویت میشود و قدرت و اقتدار این نیروها زمانی بیشتر نمایان شد که مسئولیتهای امنیتی این کشور از نظامیان خارجی به این نیروها منتقل شد و این انتقال به جای آن که طبق برخی پیشبینیهای آن زمان، آسیب امنیتی به بار آورد، به بهترشدن وضعیت امنیتی در مناطقی انجامید که پیش از آن توسط نظامیان خارجی تأمین امنیت میشد.
از همه مهمتر این که انتقال مسئولیتهای امنیتی مناطق مختلف افغانستان از نظامیان خارجی به نیروهای امنیتی داخلی این کشور باعث شد که طرح توقف حملات هوایی خودسرانه نظامیان خارجی به منازل مسکونی این مناطق، مطرح و متحقق شود؛ امری که یکی از مطالبات مشروع مردم افغانستان از دولت این کشور بود.
انتقال مسئولیتهای امنیتی منجر به انتقال مسئولیت اداره زندانها به نیروهای افغان شد
در برخی نقاط افغانستان، از جمله در «بگرام»، «هلمند» و «قندهار» زندانهایی وجود داشت که تحت کنترل نظامیان خارجی بود و آنان به خود حق میدادند که هر فردی را که میخواهند را در آنجا زندانی کنند، بیآنکه به دولت افغانستان پاسخگو باشند.
انتقال مسئولیتهای امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای داخلی افغانستان در نهایت منجر به واگذاری مسئولیت این زندانها از نظامیان خارجی به نیروهای امنیتی افغان گردید امری که گام مهمی در جهت احیا و اعمال حاکمیت دولت افغانستان به شمار میرود.
زمانی که شمار نظامیان خارجی در افغانستان به کمترین میزان آن رسید، نیروهای امنیتی افغان در برابر آزمون بزرگ و دشواری قرار گرفتند که آن تأمین امنیت انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی این کشور در سال جاری بود.
این نیروها از این آزمون ملی و مهم سربلند بیرون آمدند و علیرغم آن که طالبان با تمام توان خود تصمیم اخلال در این انتخابات را داشتند، نیروهای امنیتی افغان به تنهایی و بدون درخواست کمک از نظامیان خارجی موجود در این کشور، توانستند امنیت این انتخابات را به شکل بایسته آن تأمین کنند.
گذشته از آن طالبان هرگز نتوانستند در درگیریهای رو در رو با نیروهای امنیتی افغان بجنگند و برای همین به اجرای استراتژی بمبگذاری، انفجار و انتحار پناه بردند.
این درحالی است که در این اواخر نیروهای امنیتی افغان در پیشگیری از عملیاتهای انتحاری نیز دستاوردهای خوبی داشت.
در این میان پیشرفتهای افغانستان در بخش فناوری اطلاعات و مخابرات محسوستر از هر بخش دیگر بوده است.
به اختصار عمدهترین دستاوردهای افغانستان در بخش فناوری اطلاعات و مخابرات را شرح میدهیم:
میزان پیشرفت و دستاوردهای 12 ساله افغانستان در عرصه فناوری اطلاعات و مخابرات فراتر از انتظار و پیشبینیهایی بود که در روزهای آغاز به کار «اداره موقت» به ریاست کرزی در این کشور وجود داشت.
در آن زمان دستگاههای مخابراتی معدودی، آن هم در مراکز شمار محدودی از شهرهای افغانستان وجود داشت و هیچ فردی در هیچ جای افغانستان به تلفن همراه دسترسی نداشت.
از آن جا که سالها جنگ و وحشت، بیکاری و تهیدستی، مهاجرت در این کشور را به یک امر معمول و رایج تبدیل نموده بود بسیاری از خانوادهها دست کم یکی از اعضای خانواده خود را برای کار به خارج از افغانستان فرستاده بودند.
این خانوادهها به دلیل عدم دسترسی به خدمات مخابراتی، مجبور بودند ارتباط خود با عزیزانشان در خارج از افغانستان را به ارسال نامهها محدود کنند نامههایی که یا اصلا به دست دریافتکننده نمیرسید و یا هم دیرتر از آن میرسید که ارسالکننده انتظار داشت.
خانوادههایی که میخواستند صدای عضو مهاجر و دور افتاده از دیار و دوستان خود را بشنوند، مجبور بودند روزها مسافرت کنند تا خود را به مرکز یکی از شهرهایی که دستگاه مخابراتی وجود داشت برسانند.
طبیعی است که چنین دستگاههای مخابراتی معدودی، مراجعین زیادی داشت و صفهای طولانی در مقابل ساختمان آن تشکیل میشد.
هزینه مکالماتی استفاده از این دستگاهها که تنها به چند شهر محدود شده بود بسیار گران تمام میشد.
اکنون پس از 12 سال شعاع خدمات مخابراتی نزدیک به 90 درصد جمعیت افغانستان را تحت پوشش قرار داده و حدود 21 میلیون شهروند این کشور تلفن همراه دارند.
دسترسی به این میزانی از خدمات مخابراتی، منجر به سهولت و سرعت ارتباط تلفنی در داخل و خارج از این کشور شد و هر فرد با استفاده از تلفن همراه خود میتواند تماس گرفته و پیامک بفرستد.
با درنظرداشت رقابت شرکتهای مخابراتی در جهت بهبود خدمات و پایینآوردن هزینه استفاده از تلفن همراه، هزینه مکالمات تلفنی در این کشور به شدت پایین آمده است.
12 سال پیش هزینه هر دقیقه مکالمه تلفنی به کشورهای همسایه افغانستان 60 افغانی بود و اکنون امکان تماس تلفنی به کشورهای همسایه در برابر 10 افغانی در هر دقیقه میسر است یعنی اکنون 5 برابر ارزانتر از آن زمان است.
امروز محدودیت زمانی و مکانی و از مکالمات افغانها برداشته شده و فرد میتواند از هر نقطه از مناطق تحت پوشش شبکههای مخابراتی افغانستان با افراد مورد نظر خود در داخل یا خارج از کشور ارتباط داشته باشد.
اکنون در بخش فناوری اطلاعات در این کشور 5 شرکت بزرگ مخابراتی و در حدود 40 تا 50 شرکت خدمات اینترنتی فعال است که جمعاً در این حوزه 2.1 میلیارد دلار سرمایهگذاری کردهاند.
در بخش خدمات اینترنتی شبکه فیبر نوری در شمار زیادی از ولایات این کشور فعال شده و مردم آن از این طریق با کشورهای همسایه خود مانند جمهوری اسلامی ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و پاکستان متصل هستند.
در شرایط حاضر حدود 2 میلیون نفر از جمعیت افغانستان از خدمات اینترنتی استفاده میکنند در حالی که 12 سال پیش نه تنها دسترسی به اینترنت وجود نداشت بلکه واژه اینترنت در این کشور کلمهای ناآشنا و غریبه مینمود و در گفتوگوهای روزانه این مردم هیچ جایگاه تعریف شدهای نداشت.
یکی از این حوزههای مهم بخش آموزش و پرورش در افغانستان است که شاهد جهش جدی و تغییرات مطلوبی بوده است.
در نخستین روزهای زمامداری کرزی، افغانستان در عرصه آموزش و پرورش وارث وضعیت وحشتناکی بود؛ مدارس دخترانه بسته و غیر فعال بود و در سایر مدارس نیز اساتید و امکانات آموزشی، حتی در حد آموزشهای ابتدایی وجود نداشت.
اکنون پس از 12 سال زمامداری کرزی، مدارس و دانشگاههای زیادی در این کشور تأسیس و فعال شده و هم اکنون 11.5 میلیون دانش آموز افغان به مدرسه میروند.
متون درسی جدید و متناسب با نیازهای امروزی برای مدارس تدوین شده و فعالیتها در راستای تهیه سایر امکانات آموزشی نیز چشمگیر و قابل تمجید بوده است.
برای ارائه تصویر بهتر از دستاوردهای 12 ساله کرزی در بخش آموزش، ابتدا باید اندکی به وضعیت آموزشی افغانستان در سالهای پیش از زمامداری وی اشاره کرد.
مراکز آموزشی و آکادمیک و تغییر کاربری به اردوگاه نظامی
سالها ستیز و جنگ در افغانستان سبب شد که ناامنی و ناامیدی دامن معلمان و اساتید مدارس و دانشگاههای افغانستان را بگیرد و آنان را به ترک وطن و فرار تشویق کند.
وخامت وضعیت آموزشی در این کشور تا آنجا به پیش رانده شده بود که بسیاری از مراکز آکادمیک افغانستان به محلی برای حضور نظامیان و جریانهای جنگجو تبدیل شود.
دوام ترس ناشی از سالها جنگ و نظامیگری سبب شد که بیسوادی در افغانستان چنان گسترده و فراگیر شود که توانایی خواندن و نوشتن امتیازی باشد که افراد اندک و انگشتشماری در این کشور از آن برخوردار بودند.
وضعیت چنان وخیم شده بود که از یک سو آرامش اندیشیدن و انتقال دانش را از معلمان ستانده بود و از سوی دیگر انگیزه و فرصت فراگیری دانش را از دانشآموزان به شکل بیرحمانهای گرفته بود.
آموزش و احساس نیاز به آن روز به روز به حوزه حاشیهای زندگی افغانها رانده میشد و علاقه به علمآموزی جای خود را به خصلت خشونتپروری و جسارت جنگی میسپرد.
محدودیت آموزش و فضای آموزشی امن در افغانستان
محدودیتهای شکل گرفته کمکم منجر به شد که آموزش از شکل رسمی و دولتی به صورت آموزش در مدارس خانگی تبدیل شود.
حتی بستر برای ادامه آموزش در مدارس خانگی و نزد امامان جماعت مساجد در تمام افغانستان فراهم نبود، بلکه این مجال نیز به شماری از روستاهای دوردست و امن این کشور اختصاص داشت.
پس از پیروزی مجاهدین و استقرار دولت اسلامی به رهبری آنان در راستای بازگشایی و فعال ساختن مدارس و دانشگاههای افغانستان اقدام شد.
اما متأسفانه روندی که شکل گرفت اقبال ادامه نیافت، زیرا تهاجم طالبان و تسلط این گروه بر 95 درصد خاک افغانستان سبب توقف تلاشهای مجاهدین در راستای بهبود وضع آموزشی شد.
طالبان مدارس دخترانه را در افغانستان تعطیل کرد
حکومت 5 ساله طالبان، آموزش در افغانستان را به صورت بیسابقهای به عقب برد، طوری که این گروه با بستن مدارس دخترانه و محرومیت نیمی از جمعیت این کشور از نعمت سواد، ضربههای جدی و جبرانناپذیری را به پایه و بنیان آموزش در افغانستان وارد کرد.
طالبان با بازتاب علایق و عقاید خاص خود در مواد و متون درسی مدارس و دانشگاههای افغانستان از کارایی مدارس و کارآمدی دانشگاههای این کشور به شدت کاست.
وضعیت به گونهای شد که از یافتههای دانش مدرن و پژوهشهای اخیر بشر در متون درسی مدارس و دانشگاههای زمان طالبان اثری به چشم نمیخورد و همه چیز به تدریس تفاسیر طالبانی از دین خلاصه شده بود.
دانشگاهها و مدارس افغانستان و آموزشگاههای ایدههای افراطی طالبان
ادامه آموزش به سبک و سیاقی که مطلوب و مورد نظر طالبان بود داشت به سرانجام خطرناکی منتهی میشد طوری که مدارس و دانشگاههای افغانستان میرفت تا به آموزشگاههای آموزههای افراطی و تفاسیر دینی تندروانه طالبان تبدیل شود.
پایان دوران سیاه آموزش
با روی کار آمدن دولت جدید به ریاست کرزی، نه تنها مدارس و دانشگاههای موجود افغانستان بازگشایی و فعال گردید بلکه صدها مدرسه و دانشگاه دیگر تأسیس شد و هزاران کودک دختر و پسر راهی مدارس و دانشگاهها شدند.
هرچند طالبان با اسیدپاشی به روی دانشآموزان، کشتار معلمان، تهدید دانشآموزان، آتشزدن مدارس و… به مخالفت خود با برنامههای دولت فعلی افغانستان که به هدف توسعه ابعاد آموزش در این کشور تلاش میکرد ادامه دادند، اما علاقه و عطش علمی که به برکت بستر و شرایط جدید در افغانستان به وجود آمده بود این قبیل اقدامات را خنثی نمود و منجر به پیشرفت روند رو به رشد آموزش در افغانستان شد.
11.5 میلیون کودک افغان مشغول تحصیل/ امکان آموزش تا مقطع دکتری فراهم شد
در مدت 12 سال اخیر آموزش در افغانستان به لحاظ کمی و کیفی با رشد بیسابقه و چشمگیری در 2 بخش دولتی و خصوصی مواجه بود.
اکنون در این کشور 11.5 میلیون دانشآموز به مدرسه میروند که حدود 42 درصد آنان را دختران تشکیل میدهد.
پیش از این تنها امکان ادامه آموزش عالی تا مقطع کارشناسی(لیسانس) در افغانستان فراهم بود اما اینک در برخی از دانشگاههای این کشور مقطع کارشناسی ارشد و دکتری نیز تدریس میشود.
برخی از کشورهای جهان با ایجاد نمایندگی در برخی از دانشگاهها در کابل سهم بسزایی در ارتقای سطح سواد و توسعه ابعاد آموزش عالی در این کشور داشتهاند.
در رویکرد 12 سال دولتداری به ریاست کرزی، آموزش عالی در افغانستان آنچنان پراهمیت و حیاتی دانسته شده که تقاضای بورسیه از کشورهای همکار و دوست تا سطح یکی از وجوه ارتباطات خارجی این کشور بالا رفته است.
به عمدهترین دستاوردهای اقتصادی دوران 12 ساله زمامداری کرزی میپردازیم:
کالای ترس در بازارهای افغانستان
سالها جنگ، وحشت و ویرانی در شهرهای افغانستان فضای زندگی در این شهرها را تیره و تار ساخته بود و نا امیدی و نگرانی بر ذهن و روان ساکنان این شهرها سایه انداخته بود.
شهرهای مختلف افغانستان روز به روز خلوت و خلوتتر میشد و شهروندان آن یا به روستاهای دوردست و نسبتاً امن این کشور پناه میبردند و یا راه مسافرت و مهاجرت به کشورهای دیگر را در پیش میگرفتند.
چنین بود که با گذشت زمان بازارها بیرونق شد و دیوارهای مغازهها نیز بر اثر برخورد گلوله و موشک برخود میلرزید و فرو میریخت.
در این بازارها متاعی جز ترس و تنفر و جود نداشت که خریدار برحسب نیاز و با میل و انتخاب سراغ آن برود.
همانگونه که در ابتدا اشاره شد سالها جنگ و ناامنی در شهرها باعث شده بود که فعالیتهای اقتصادی در افغانستان تنها به بخش کشاورزی و آن هم در روستاها متمرکز و محدود شود.
با آغاز به کار دولت جدید فعالیتهای اقتصادی از سرگرفته شد
با آغاز به کار دولت جدید به رهبری کرزی اطمینان امنیتی نسبی در شهرهای افغانستان حاکم شد و همین مسئله باعث شد که فعالیتهای اقتصادی در این کشور از محدوده کشاورزی در روستاها فراتر رفته و به سطح شهرها کشانده شود.
به عبارتی دیگر «اداره موقت» پس از نشست «بن» این امکان را فراهم ساخت که شهرهای جدیدی در افغانستان ایجاد شود و در این شهرها بازارهای زیادی نیز پدیدار شود.
با این شرایط جدید روز به روز بستر برای داد و ستد اقتصادی بیشتر فراهم آمد و خرید و فروش در این بازارها رونق فزایندهای گرفت.
در سایه ثبات سیاسی نسبی در این دوره بسیاری از بانکهای کوچک پدید آمد که از طریق ارائه خدمات وام در افزایش میزان مشاغل و پیدایش پیشههای جدید در شهرها نقش خوبی ایفا کردند.
البته بانکهای خصوصی دیگری نیز ایجاد شد که در بخشهای مختلف از جمله نگهداری پول، انتقال پول و… در کنار بانکهای دولتی آغاز به کار کردند.
این بانکهای خصوصی به لحاظ کیفیت کار و سرعت در رسیدگی به مطالبات متقاضیان، به مراتب بهتر از بانکهای دولتی عمل کردند و به همین جهت اینک با استقبال و اعتماد ویژه مردمی مواجه شدهاند.
استخراج معادن نیز به کمک اقتصاد افغانستان آمد
تلاش در جهت طرح و اجرای پروژههای استخراج معادن مختلف سبب شد که در زمینه برداشت از ذخایر زیرزمینی و استفاده از معادن فلزات اقدامات جدی و سرمایهگذاری انجام شود.
کار و سرمایهگذاری زیادی روی معدن «مس عینک» در ولایت «لوگر» در شرق افغانستان، معدن «ذغال سنگ» در ولایت «بامیان» در مرکز این کشور، چاههای نفت در شمال افغانستان و… صورت گرفت.
افزایش فعالیتهای شرکتهای ساختمانی و راهسازی
در ادامه آنچه تاکنون به آن اشاره شد، شایان ذکر است که در این 12 سال صدها شرکت ساختمانی و جاده سازی در افغانستان ایجاد و فعال گردید.
این شرکتهای ساختمانی و جادهسازی نیز سهم به سزایی در بازسازی و دگرگونی چهره شهرها و جادههای افغانستان گرفتند و همچنین برای هزاران افغان زمینه شغل و فعالیت ایجاد کردند.
اکنون بسیاری از جادهها و بزرگراههای شهرهای افغانستان که بر اثر سالها جنگ با ارتش سرخ شوروی و پس از آن با طالبان غیر قابل استفاده و تخریب شده بود ترمیم و آسفالت شده و امر نقل و انتقال را سهولت بخشیده است.
بخشهایی از افغانستان که 12 سال پیش جزو مناطق متروکه و خالی از سکنه به حساب میآمد دارای بناها و بازارهای خوبی شده و نشانههای آشکاری از تازگی و تحول را پیش چشم بینندگان میگذارد.
ایجاد شرکتهای تجاری، دفاتر و بنگاههای معاملات خرید مسکن، زمین، آپارتمان و همچنین رهن و اجاره املاک و صدها معامله دیگر را در مسیر قانونی و قاعدهمند هدایت میکنند.
اقدامات کرزی در عرصه اقتصاد افغانستان
از زمان تهاجم ارتش سرخ به افغانستان تا زمان کرزی، حاکمیت فضای جنگی، حالت اضطرار را در افغانستان پدید آورده بود و طرح برنامه ملی برای بهبود وضع اقتصاد را با دشواری مواجه کرده و حتی ناممکن ساخته بود.
در چنان وضعی آنچه رخ مینمود، اوج آشفتگی اقتصادی بود طوری که هیچ برنامهای برای بهبود و افزایش درآمد سرانه ملی در آن کشور وجود نداشت و ارزیابی دقیقی در سطح کشور از ارتقا و یا ضعف ظرفیتهای اقتصادی انجام نمیشد.
در صورتی که سالهای سکانداری کرزی موجب شد که در سطح داخلی برنامههای زیادی برای بازسازی زیربناها و ظرفیتهای اقتصادی طرح و اجرا گردد؛ هر چند این فرایند با ضعفها، کاستیها و کندی همراه بوده است.
در سطح منطقهای و فرامنطقهای نیز افغانستان به امکان ایجاد روابط روشن و تعریفشده اقتصادی دست یافت؛ آنچه نبود آن سالهای سال این کشور را در رنج و رکود اقتصادی فرو برده بود.
دریافت کمکهای بیرونی و برنامهریزی برای بهبود و بازسازی زیربناها و ظرفیتهای اقتصادی داخلی باعث شد که با گذشت هرسال درآمد داخلی این کشور افزایش یابد.
افزایش درآمد داخلی افغانستان
جدول زیر میزان افزایش درآمد این کشور را در هرسال نسبت به سالهای پیش از آن نشان میدهد:
در سال 1388 میزان درآمد افغانستان 68 میلیارد افغانی، در سال 1389 این میزان 80 میلیارد افغانی، در سال 1390 درآمد افغانستان برابر با 100 میلیارد افغانی بود، در 9 ماه اول سال 1391 این میزان به 72 میلیارد افغانی رسید و در 9 ماه اول سال 1392 مقدار آن 84 میلیارد افغانی بود.
افزایش درآمد داخلی در کنار کمکهای کشورهای خارجی در پرتو زمینهها و ظرفیتهای ارتباطی به وجود آمده در زمان زمامداری کرزی سبب شد که بودجه سالانه این کشور برای بهبود و افزایش خدمات (در بخشهای امنیت، آموزش و پروش، زیربنا و منابع طبیعی، کشاورزی و توسعه روستاها، حکومتداری و حاکمیت قانون، بهداشت، توسعه بخش خصوصی دلار و مصونیت اجتماعی) نیز افزایش یابد.
افزایش بودجه سالانه در افغانستان
جدول زیر افزایش بودجه سالانه این کشور را در 8 سال گذشته نشان میدهد:
میزان بودجه افغانستان در سال 1383 برابر با 608 میلیون دلار، در سال 1384 این میزان 1.8 میلیارد دلار، در سال 1385 این بودجه 2.2 میلیارد دلار، در سال 1386 بودجه افغانستان 2.6 میلیارد دلار، در سال 1387 میزان آن 2.69 میلیارد دلار، در سال 1388 این بودجه 2.9 میلیارد دلار، در سال 1389میزان بودجه افغانستان 4.7 میلیارد دلار، در سال 1390 این رقم 4.7 میلیارد دلار، در سال 1391میزان آن 4.8 میلیارد دلار و در سال 1392 این رقم به 6.8 میلیارد دلار رسید.
این است که اساس و بنیاد شکوفایی و پویایی اقتصادی در این 12 سال و در دوران زمامداری کرزی در افغانستان نهاده شد و امید برای زندگی در شرایط اقتصادی متفاوتتر و مطلوبتر پدید آمد و تداوم و تقویت این روند و جبران کاستیها و رفع نقایص آن امری است که رئیس جمهور آینده عهدهدار آن خواهد بود.