کربلایی صفدرپیر تو فقط زنده بمان !
اگر زمان منتظر کسی میایستاد تا همه به بلوغ برسیم ، قطعا زندگی با یکنواختی بیشتری همراه بود…
هرابال
……………………………..
درکلیله و دمنه آمده است سالها پیش در روستایی پیرمردی بود به نام کربلایی صفدر … فرزندان پیرمرد عاشقش بودند و هی شعر میسرودند که تو فقط زنده بمان …
نظام طبیعت هم پوزخندی میزد و زیر لب میگفت چائیدی … کون همتون پاره ست !
بالاخره پیرمرد مُرد و فرزندان خاکش کردند و مدتی بعد افتادند به جان هم …
رهگذری رسید و گفت و واسه چی دعوا شده ، مشکل کجاست ؟
پسر بزرگ کمی سرش را خاراند و گفت : فقط میدونیم سنت و رسمه سر میراث بعد از فوت همه جا دعواست…
رهگذر گفت خوبه خودت میگی سر میراث … اون پدرشما مگه میراثی هم داشت ؟ به جز بدهکاری…
این بار هم همگی فکر زدند که نه میراثی در کار نیست ، فقط تا دلتان بخواهد پدر فوت شده بدهی داشت …
رهگذرگفت : برای بدهی پدرتان هم هرکسی بخشی از بدهی را قبول کند بدهد …
آن عقب مانده های ذاتی دوباره افتادند به جان هم ، تا ثابت کنند مقصر بدهیهای پدرنیستند …
منطق و حرف منطقی زمانی در جای خودش محکم میشود و ریشه میگیرد ، که از پیج بلوغ گذشته باشد ، والا ماندنی نیست و مدتی بعد دوباره همان حماقت و دعوا تکرار میشود .
……………………………………
جاده ایی که مصداقی و یغمایی و بقیه همراهان در آن سُم به زمین میگویند ، سرقفلی و کنترل و ورود و خروج این جاده دست وزارت اطلاعات است . با پرچمی که مصداقی از تلویزیون اینترنشنال به دست گرفت .
قطعا خیلی ها از نوشته های من خوششان نمیآید ، از قدیم گفتند دل به دل راه دارد . من هم از بوی موش مرده ، بوی آخوند ، بوی پاسدار ، بوی خون ، بوی قانون اساسی شریعت و تیر خلاص خیلی بدم میاد . هوش زیادی لازم نداشت تا مصداقی ، یغمایی را همراه خودش کند . حتی نیازی به تارعنکبوت هم نبود . مگسها وقتی پیر میشوند خودشان مینشینند روی هر تاپاله ایی…برایشان هم تشابه نقش سیاسی فریبا هشترودی و مصداقی فرقی نمیکند .
20.05.2020
اسماعیل هوشیار