کتاب یادگاری
رسول پویان
2/9/2020
گرفـتـارم کـنـد در حلـقـۀ زلـفی گل اندامی
به تیرم می زنـد هـر دم نگاه چـشم بادامی
به آرامی رمد آهـوی ناز از پیش چشم دل
مگر چون زلف پیچانش گذارم حلقۀ دامی
بخوانم شعرچشم مستِ مستی برلب جویی
به هنگام غـروبی زیـر چتر گاوگم شـامی
سرودعشق ومستی برلب پرخنده می زیبد
کنارم گر نشیند سرکشم از شهد لب جامی
هرآنچه ازدهانش میبرآید ناز و شیرینست
چه توصیفی کند چه سرزند با تیغ دشنامی
اگر باشد موافق کس نمی بیند به هردو دل
بـرای دوســتـی و آشــنـایـی هـیـچ ابهـامی
پر پرواز ما را گر کـرونـا بسته با زنجیر
به بـال بـاد می بـنــدم بـرای یـار پـیـغامی
نظربازی و بی باکی بهم گر همنوا گردند
لب ازلب بوسه ها چیند ودل پیداکند کامی
اگر عشق ومحبت بر مراد دل کند پرواز
نشیند باز طالـع عـاقـبت بـر شــانـۀ بـامی
دل آزرده می سـوزد مـیان کورۀ هجـران
انیس ومونس دل کی شود یارب دلارامی
کـشـیدم انتظار بـس فـراوان تـا که بنشینم
کنار یار جانی با حیات خوش سرانجامی
ز دنیای مجازی آرزوی دل نشـد حاصل
در امـواج خیالی هـرقـدر بگـذشت ایامی
اگر بـر دامن دل قصـر رویایی کند بـرپا
نـمــانـد در دل آزردۀ مـن هـیــچ ارمـانی
سپهر همزبانی، هـمدلی وعـشق می بارد
به باغ دلگشای زندگی هر لحظه و گامی
به رقص آردروان واژگان رادردل تاریخ
ز ژرفـای تمـدن نغـمه هـای پر ز الهامی
دل مستانه را گرهمدم ساز و طرب کردم
نـبـشـتـم بـر کتاب یادگاری با غـزل نامی