پاییز

دکتر بیژن باران
امسال خزان زودتر رسید.
داغی تابستان،
خورشید نقره ای،
سرخ گل لاله عباسی-
همه رفتند.
خنکی خزان،
خورشید طلایی،
زرد گل داوودی-
با هجوم جبهه باد شمال
بر فراز دور مرزها
از روی درختان در تب زرد-
به خانه من می رسند.
همه جاده ها طی شدند
تا به این خانه برسم.
جاده ای که مرا به این خانه رساند-
در خنک سرخ خزان تاریک می شود.
چه دور است خانه پدری!
کسی نیست برای کمک به تصمیم.
فردا فکری در برف سفید می آید:
قطعیت یک بار در زندگی است.
101018