نفرين بر شما و چنو صلح و جنگ تان
نفرين بر شما و چنو صلح و جنگ تان
نفرين باين ريا و به تزوير و رنگ تان
تا كى بچشم و ديده ى ما خاك ميزنيد؟
خود را به جلد مصلح دل چاك ميزنيد؟
اى حاميان بى حس صلحى نمايشى
سازنده گان طالب و اشرار و داعشى
اى والدان لشكر إدبار و شيطنت
آدم كشان جاهل منفور به مملكت
با عذر قمع طالب دون و قبيح و شوم
گاهى كه برده ايد به اين سرزمين هجوم:
“آزادى” و “دموكراسى” فرياد مى زديد
حرف از رفاه و كشورى آباد مى زديد
داد از شلاق طالب و آن وحشتش زديد
حرف زن اسير و غم و محنتش زديد
لاكن چى شد كه با همه نيروى غول تان
عوض نموده ايد به يك باره رول تان
با نصب مهره هاى دد و طالبى به ارگ
تضمين كرده ايد به محن انتحار و مرگ
آن زر خريده طالب مزدور دشمنست
خصم زنان و دشمن هر سنگ ميهنست
نفرين بر شما و چنو صلح و جنگ تان
نفرين باين ريا و به تزوير و رنگ تان
زبير واعظى