نفت شِیل

سرمقالة مانتلی ریویو
نویسنده: جان بلامی فاستر
مترجم: دانش و مردم
برگرفته از : کانال تلگرام مجله «دانش و مردم»

بنابراین، چشمانداز خودکشی نفت شیل را باید با توجه به دو مورد از بزرگترین تهدیداتی که با آنها مواجه هستیم، مثبت ارزیابی کرد: ۱) خطر جنگ هستهای به مثابه پیامد موج فعلی تجاوزگرانۀ آمریکا علیه ایران و ونزوئلا، و متعاقباً علیه روسیه (ترجیح رهبران حزب دموکرات) یا چین (ظاهراً ترجیح رهبران هر دو حزب)؛ و ۲) بحران جهانی آب و هوا که همة ما را به قعر جهنم خواهد فرستاد.
درست در لحظاتی که این یادداشت را تهیه میکنیم، بهای معاملات آتی نفت خام «وست تگزاس» برای سررسید ماه مه، به منفی ۳۷/۶۳ دلار در هر بشکه رسیده است. این، بیشترین سقوط قیمت ثبت شده تاکنون، و در زمانی است که فروشندگان به خریداران التماس میکنند تا نفتشان را ببرند. بهای معاملات آتی برای تحویل در ژوئن، زیر ۲۹ دلار در هر بشکه خواهد بود، که کمتر از یک-سوم قیمت در همین دو سال پیش است. (بلومبرگ؛ ۲۰ آوریل ۲۰۲۰).
عرضۀ بیش از حد نفت در حال حاضر، نتیجة تکامل روشهای تولید نفت شِیل است که آمریکا را تبدیل به بزرگترین تولید کنندۀ نفت و گاز جهان کرده است. اکنون، بدلیل افزایش حجم تولید جهانی نفت، در کنار سقوط تقاضا بهواسطۀ پاندمی کووید ـ ۱۹، محتملاً شاهد خودکشی صنایع نفت شِیل آمریکا خواهیم بود، که حتی قبل از سقوط بهای نفت هم صدمه دیده و با کوهی از بدهی روبرو شده بود.
بحران جهانی اضافه تولید، پیامد توافق روسیه و عربستان ـ بعنوان رهبر اوپک ـ با آمریکا ـ بعنوان بازیگر پشت صحنه ـ است، که به نوبۀ خود یک چرخش در عرصۀ جغرافیای سیاسی نفت محسوب میشود.
پیش از آن، بین روسیه و عربستان، کشمکشی در مورد میزان تولید و تأثیر بر قیمت درگرفته بود. در مواجهه با کاهش قیمتِ ناشی تولید، عربستان در اوایل سال جاری میلادی تلاش کرد تا جدولی را که متضمن کاهش تولید باشد، به اوپک+ (اوپک بعلاوۀ روسیه و مکزیک) بقبولاند. روسیه از پذیرش این جدول سر باز زد. در سال ۲۰۱۵، کاهش قیمت نفت باعث شده بود که عربستان و روسیه، روی کاهش تولید توافق کنند تا قیمتها افزایش یابند. برندۀ اصلی این توافق، آمریکا بود که امکان تولید نفت شیل را یافت. اما اینبار روسیه با کاهش تولید موافقت نکرد. چرا که میدید باز هم این آمریکاست که سود خواهد برد. آنگاه هر دو کشور روسیه و عربستان، افزایش تولید را اعلام کردند که باعث شد قیمت نفت چنان سقوط کند که در دو دهۀ گذشته بی سابقه بوده است. و از زمان جنگ جهانی دوم، تنها یکبار شاهد چنین سقوطی بودیم (سایت Macrotrends.net؛ ۲۱ آوریل ۲۰۲۰).
این سقوط آزاد نفت فوراً روی آمریکا اثر گذاشت. کشوری که قبلاً فقط وارد کنندۀ نفت بود، اما اکنون همانقدر که نفت وارد میکند، صادر هم میکند. علت افزایش صادرات نفت آمریکا، افزایش شدید تولید نفت شیل، از میزان ناچیز در سال ۲۰۱۰، به ٪۶۰ کل تولید فعلی نفت آمریکاست (سایت eia.gov؛ سایت رسمی اطلاعات انرژی دولت آمریکا، ۲۸ مارس ۲۰۱۹).
اما بهای تولید نفت شیل ـ سوای اثرات مخرب بیشمار زیست محیطی ـ هنوز بسیار بالاست. چنانکه حتی قبل از بحران کووید ـ ۱۹، تولید کنندگان عمدۀ این نوع نفت، با بدهی روبرو بودند. شاهد اصلی این وضعیت، شرکت نفت وایتینگ، بزرگترین شرکت نفتی ایالت داکوتای شمالی (بزرگترین ایالت تولید کنندۀ نفت) است که در اثنای مذاکرات منجر به شکست روسیه ـ عربستان، منتهی به افزایش تولید، اعلام ورشکستگی کرد.
تولید کنندگان مستقل نفت (مانند برادران هانت در سالهای گذشته، و برادران کُک در سالهای اخیر) در طول دو نسل، نقش نیروی رهبری حزب جمهوریخواه را داشتند که بطور روز افزونی این حزب را به سمت راست کشاندهاند. اینان، منابع حیاتی بقای ترامپ هستند. با این افت قیمتها، آنان زیانهای سنگینی خواهند کرد. با کاهش قیمت نفت به حدود ۲۰ دلار در هر بشکه، تعداد بسیار کمی از تولید کنندگان مستقل، در میان مدت باقی خواهند ماند. حتی تولید کنندگان بزرگی که به سمت تولید نفت شیل رفتهاند نیز تهدید خواهند شد. حتی وقتی قیمت نفت در سال ۲۰۱۵، تا ۴۰ دلار در هر بشکه پایین آمده بود، صدها تولید کنندۀ کوچک نفت شیل ورشکست شدند. دیگر بخشهای حامی هیئت حاکمه نیز از این وضعیت تأثیر پذیرفتند. بانکهای عظیمِ ظاهراً شکست ناپذیری چون جیپی مورگان چیس، ولز فارگو، و بانک آمریکا، وام دهندگان اصلی به شرکتهای نفت شیل بودهاند (پاتریک گرین فیلد؛ گاردین؛ ۱۳ اکتبر ۲۰۱۹). اوراق قرضۀ شرکتهای بزرگ نفت شیل، همان «بدهیهای آشغال» قبل از سقوط نفت، هنوز بصورت کلان در بازار بورس اوراق بهادار معامله میشوند. میلیونها شغل نسبتاً پر درآمد در ایالات نفت خیز (و عمدتاً جمهوریخواه) و تعدادی از اتحادیههای تجاری پشتیبان اقدامات ضد محیط زیستی ترامپ وجود دارند. بطور خلاصه، هم اشرافیت بومگرای کارگری و هم قدرتهای بزرگ مالی، که هواداران پر شور ترامپ هستند، مورد تهدید قرار گرفتهاند.
این وضع باعث شد که ترامپ وارد گود مذاکرات بین روسیه و عربستان شود تا به توافقی برای کاهش میزان تولید در سطح اوپک+ و افزایش قیمت دست یابد. عنصر غایب و مؤثر در مذاکرات قبلی، عدم حضور آمریکا در آن بود. ترامپ نمیتوانست ادعا کند که توان کاهش تولید نفت در آمریکا را دارد. در حالیکه «کمیسیون راه آهن تگزاس» که هماهنگ کننده و قانونگذار اصلی صنایع نفت آمریکاست، این توانایی را دارد (سایت Rigzone.com؛ ۲۳ مارس ۲۰۲۰). تنها وعدهای که آمریکا توانست بدهد، آن بود که «جبر بازار» با امید به افزایش قیمت، باعث کاهش محسوس تولید، و حصول توافقی خواهد شد. البته همانطور که روسها اعلام کردند، این وعده، بصورت قول داده نشد. اما حداقل این خاصیت را داشت که آمریکا اقدام مخربی برای جلوگیری از عملکرد به اصطلاح «جبر بازار» انجام نخواهد داد؛ اقداماتی مانند پرداخت یارانه به شرکتهای در معرض ورشکستگی. در عوض، دولت کناره خواهد گرفت تا شاهد فرایند آرام قانونی ورشکستگی و تجدید تدریجی سازمان شرکتهای نفتی شیل باشد، که ضمناً به معنای کاهش تولید این نوع نفت نیز هست.
در همان زمان، روسها ضمن تمجید از تلاش ترامپ برای حصول توافق با عربستان، روشن کردند که هیچ حسابی روی قول آمریکا باز نکردهاند؛ چرا که اصولاً آمریکاییان را «عهد شکن» میدانند.
افزایش وسیع تولید نفت شیل در دهۀ گذشته، به تقویت پرخاشجوترین جناح «اجماع واشینگتن» انجامید که پروژۀ درگیری با کشورهای متمرّد تولید کنندۀ نفت ـ یعنی ایران و ونزوئلا ـ را پیش میبردند. تا زمانی که ونزوئلا یک منبع مهم و ضروری آمریکا برای واردات نفت بود، تهدید و تصرف آشکار داراییهای برون مرزی آن کشور، و دیگر اقداماتی که بوی جنگ میداد، خارج از دستور کار بود. رشد سریع تولید نفت شیل، سیاست اعمال حداکثر فشار به ونزوئلا را امکان پذیر ساخت. از سوی دیگر، تواناییهای احتمالی ایران در پاسخ به تجاوز آمریکا، بصورت اختلال در صادرات نفت اعراب، که باعث افزایش قیمت نفت و نتیجتاً وارد شدن حسارت به مصرف کنندگان خواهد شد، دیگر تهدیدی برای اقتصاد آمریکا به میزان آنزمانی نخواهد بود که آمریکا یک وارد کننده محسوب میشد.
تحریک ترامپ توسط اسرائیل، به انجام اقدامات خشن علیه ایران ـ نه فقط بصورت تحریمها، بلکه به شکل آدمکشی ـ که در سنّت بهمعنای اعلان جنگ است، اینگونه امکان پذیر شد. همچنین این وضعیت که منجر به تضعیف دو کشور ضد امپریالیست ایران و ونزوئلا میگردد، باعث میشود که تجاوز به این دو کشور، به معنای افزایش تأثیر ایالات متحده در کل منطقۀ خاور میانه و کل آمریکای لاتین شود؛ که اهمیت استراتژیک بسیاری برای آمریکا دارد. سیل تولید نفت شیل در آمریکا، باعث عقب نشینی جنبشهای متمایل به چپ در آمریکای لاتین، و جنگ علیه سوریه با پشتیبانی مستقیم آمریکا شد.
هزینههای محیط زیستی تولید سهمگین نفت شیل نیز افزایش یافت. مقادیر عظیمی گاز ـ بهعنوان محصول جانبی استخراج نفت ـ تولید شد که باعث کاهش قیمت آن گردید. در نتیجه تولید کنندگان نفت ترجیح دادند تا بجای فروش آن، گازها را بسوزانند. در همان زمانیکه اروپاییان به آرامی به سمت کاهش انتشار گازهای گلخانهای پیش میرفتند، سوزاندن گازها و انتشار دیگر مواد آلایندۀ ناشی از استخراج نفت شیل، باعث عدم توانایی آمریکا در کاهش انتشار گاز اکسید دو کربن در دهۀ ۲۰۱۰ شد. عملیات فنی استخراج نفت شیل، نیازمند جابجایی مقادیر معتنابهی آب و ماسه است. برداشت این مقادیر فراوان از طبیعت، نه فقط باعث آلودگی وسیع آبها شده است، بلکه باعث وقوع زمین لرزههایی شده که هرچقدر هم اکنون قابل اندازه گیری نباشند، اما واقعاً بزرگند. پروژههای تولید نفت در آمریکا، حتی با پیش بینیهای منابع دولتی، و در غیاب هر گونه تلاشی برای برداشتن گامهای مؤثر در جهت پرهیز از گرمایش زمین، در فاصلۀ سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۵۰، نیمی از قابلیتهای بهبود وضعیت را از بین خواهد برد، اگر نفت شیل تولید نشود. اما با تولید نفت شیل، این قابلیتها، به یک-چهارم تقلیل خواهند یافت.
در شرایط امروزین، با قیمتهای نفت در حدود ۲۰ دلار در هر بشکه (و حتی ۳۰ دلار) و تعهد ضمنی ترامپ به عدم مداخله در کاهش تدریجی نفت شیل بهواسطۀ زیان تولید کنندگان، باعث عذاب همان دوستان نفتی وی است که او قصد شاد کردنشان را از طریق حضور در گفتوگوهای اوپک+ داشت. همة تولیدات نفت شیل با این قیمتها در معرض زیان قرار دارند. ورشکستگیهایی که آغاز شدهاند، افزایش خواهند یافت و مقادیر عظیمی از اوراق قرضه و بها دار، بی ارزش خواهند شد. چشم انداز تزریق سرمایۀ بیشتر، از همان نوعی که باعث رونق بازار نفت شیل شده بود، به تیرگی میگراید. اگر همانگونه که ترامپ مدعی است، بر سر حرف خود مبنی بر اجازه به «جبر بازار» برای کارکرد آزادانۀ خود در جهت کاهش تولید نفت آمریکا بماند، کاهش قیمتها نه تنها ادامه خواهد یافت، بلکه تسریع خواهد شد. سعودیها و روسها بعنوان تولید کنندگان تنظیمگر بازار، میتوانند قیمت نفت را در حدی تثبیت کنند که نفت شیل آمریکا را به باد فنا دهند، و در پاسخ، آمریکا میتواند قیمت نفت را باز هم پایینتر ببرد.
از منظر کلی، به نتیجۀ مذاکرات آوریل ۲۰۲۰ ترامپ با اوپک+ میتوان دیدی کاملاً خوش بینانه داشت. گزارش شده است که چین علیرغم موقعیت خود بهعنوان بزرگترین وارد کنندة نفت جهان، موافق آن گفتوگوها بوده است. قابل ذکر است که روسیه (و چین) تنها قدرتهای بزرگی بودهاند که از ایران و ونزوئلا ـ ولو بصورت محدود ـ حمایت کردهاند.
بنابراین، چشمانداز خودکشی نفت شیل را باید با توجه به دو مورد از بزرگترین تهدیداتی که با آنها مواجه هستیم، مثبت ارزیابی کرد: ۱) خطر جنگ هستهای به مثابه پیامد موج فعلی تجاوزگرانۀ آمریکا علیه ایران و ونزوئلا، و متعاقباً علیه روسیه (ترجیح رهبران حزب دموکرات) یا چین (ظاهراً ترجیح رهبران هر دو حزب)؛ و ۲) بحران جهانی آب و هوا که همة ما را به قعر جهنم خواهد فرستاد.