مگر بهار می شود
مگر بهار می شود
به شهر من عزیز من ؟
شکوفه ریشه می زند
به شاخ و برگ و بار ها ؟
شنیده ام که بعد ازین
دوباره سبزه می دمد
به دشت و کوهسار ها
دوباره رنگ می کشد
بهاره در بهار ما
⃰ ⃰ ⃰
مگر نسیم فرودین
به شاخه ها ، به نخل ها
نفس دمیده می رود
و یا
چگونه پاک می شود
ز شاخه رنگ دار ها ؟
ولی عزیز من
به این دیار مرده ، مرده اند شاخه ها
به تار و پود این چمن
ز تازگی نمی رود سخن
به هر کنار و سقف و در
تنیده مور و مار ها
⃰ ⃰ ⃰
شعار یا تبر تبر
گرفته ارغنون ببر
چو سیل خون کشیده بر
دوچشم جویبار ها
⃰ ⃰ ⃰
ستاک مزرع جنون
جوانه برزده زخون
خمیده قامتش نگون
نموده گل شرار ها
⃰ ⃰ ⃰
چگونه می رسد بهار
عزیز من در این دیار؟
مگر به خواب دیده ای
انار انار انار انار
⃰ ⃰ ⃰
به واژه واژه های تلخ
به جمله جمله های درد
هرات و قندهار و بلخ
تفنگ و تیر گشته اند
به دست این سوار ها
⃰ ⃰ ⃰
به شاخه شاخه شعر من
نمانده جز غبار غم
ببین که دست اهرمن
شقاوتی به گونه یی
کشیده یاد گار ها …