مربى چو دارى ، مربا بزن
چپ و راست، تا و بالا بزن
نه ترسی ز وجدان، نه شرمی ز خلق
تو درد و بلايت سر ما بزن
بسى مغتنم می شمر فرصت ات
هر آنچه ربودی، بهر جا بزن
بخور و بنوش و بگير و بپوش
ز بهر نوه ات، حال و فردا بزن
مزن بر فلكسور هيچگونه رى
ز شاه و غريب و گداها بزن
چو وجدان خوابيده ات برنخاست
بيا کيسه ی پول زنها بزن
نه قانون و دادست و نه دادگاه
چو خواهى بگردى توانا؟ بزن!!!
زبير واعظى