حاکمان افغانستان مستکبران زمان خود استند
نوشته ی : اسماعیل فروغی
تاریخ ما تاریخ آغشته به خون و مملو از بیعدالتی ، نابرابری و ظلم است .
تقریباً تمام سلاله ها و حاکمانی که بر این خطه حکمرانی کرده اند ، ستمگر ، بی درد و خودکامه بوده اند . آنان فقط برای خود ، هم قطاران و خانواده های نزدیک به خود ارزش قایل بودند ، نه به ملت و رعیت شان .
آنانی که می کوشند ، به بهانه ها و دلایل گونه گون ، ستمگری ها و خودکامه گی های وحشیانه و بدوی سلاله ها و پادشاهان بی درد را ، در زمره ی افتخارات و مقدسات ملت جا بزنند ، در تاریکی و جهل مرگبار تاریخی به سر می برند .
این که درچونین برهه ی حساس زمان ، چرا معاونین رییس جمهورغنی ( آقایان صالح و دانش ) ، بحث های اینچنینی را دامن می زنند ، هنوز روشن نیست ؛ اما به گمان اغلب میتواند در مشوره با رییس الروءسا باشد که ازهروسیله ی ممکن برای ماندن درقدرت استفاده می بَرَند .
اظهارات پوست کنده ی امرالله صالح و سروردانش درمُذمت شدید طالبان ( که ایکاش پیش ازآزادی دسته جمعی تاریخی 5500 قاتل ، شجاعانه صورت میگرفت ) ، اگر از یکسو بازتاب حقایق انکارناپذیردرباره ی طالبان تاریک اندیش و تاریخ پرازخون و خشونت سلاله ها و حاکمان افغانستان است ، از جانب دیگر تخریش کننده و تحریک آمیزدرروند مذاکرات نامنهاد صلح است که بی تردید به مشوره و دستور رییس جمهورغنی و حامیان امریکایی شان صورت می گیرد .
صا لح ودانش وظیفه دارند تا موازی با اظهارات و پیشنهادهای تحریک آمیز طالبان چون برسمیت شناختن فقه حنفی بعنوان تنها شریعت مسلط در کشور، با براه انداختن بحث های تحریک آمیز، مذاکرات نامنهاد دوحه را به بن بست روبرو کرده ، رییس جمهورغنی را از وسوسه ی سقوط رهایی بخشند .
رییس جمهورغنی با هوشیاری تمام می کوشد تا همزمان با برهم زدن مذاکرات دوحه ، پلان احتمالی خلیلزاد ـ کرزی را که برساقط کردن وی از قدرت تکیه دارد ، از ریشه خنثی نموده ، چهارسال آینده را نیز بر کرسی قدرت باقی بماند .
شکی وجود ندارد که امریکاییان ازنتایج و پیآمدهای ناکام مذاکرات دوحه بخوبی آگاهی دارند . آنان درنهایت می خواهند با اعلام بن بست درمذاکرات دوحه ، بار مسوولیت ادامه ی بحران وجنگ را بیشتر به دوش افغانها انداخته ، پای خود را از صحنه خارج نمایند .
اینکه آیا امریکاییان میتوانند و یا واقعاً میخواهند از صحنه خارج شوند ، زمان به اثبات خواهد رساند .