جفا ی تاریخی تفرقه افګنانه بین ملت وبی ثبات سازی کشور
دبل عبدالله-چچآله دست بیګانګان
ای کشور افغان ، از پیکر تو جان رفت تاچشم بازکردیم ، ازدست ما عنان رفت
تاریخ خون چکان شد، فرهنګ بی زبان شد تا عقده ها روان شد ، همه چیز از میان رفت
یاد ایامی که غربت در خیال ما نبـود کشور آزاد ما بازیچه دنیا نبود
بیش وکم باغم وشادی خودمی ساختیم دامن رسوایی ما اینقدر بالا نبود
آموزش ازافکارواعمال یک مرد منفور«امیرعبدالرحمن خان»!؟و پندوعبرت ازآدمهای محبوب« ګړوهک های مافیایی هفت وهشت ثوریهافرزندیهای بن»!؟
درآستانه خروج ناکام وشرم آورقوت های متجاوزخارجی وپایان کار شاغلی حامد کرزی با براندازی نقابهای سرخ وسیاه وملتون ازچهره ها ببینیم برای رهبری !!؟؟ملت وکشور افغان در انتخابات بنام ریاست جمهوری برای سال۱۳۹۳ش یا۲۰۱۴م!؟جهت دوام واستمرار بازی بروفق سناریوی مرتبه بن بازهم درشریک سازی درقدرت چی نیرنګی بکا ر ګرفته شده وکمر بندها درکمرکدام یکی ازبسته وهیروی بزن وبخور وچپاول خواهدشد!!؟؟ بحکم ضرورت تاریخی وادای مسوولیت ملی لازم است تا پرده های آهنین وعینک ها ی قیرګون را از چشم هاوګوشهای باز یګران درامه بدبختی وبربادی مردم وکشوربرای لحظاتی دور ومغزهای شانرا از لوث اجانب تطهیر نمودتا صدا وسرود ملت وتاریخ را به ګوش شان زمزمه کرد۰
همانطور یکه خالق دنیا ومافیها درکتاب کلام اعجازانګیزش «فرقان» بخش زیادی از تاریخ وسرګذش اقوام ګذشته را برا ی آموزش وعبرت ارشاد فرموده ، بدون شک که درک سالم وآګاهی کامل ازتاریخ میتواند رهنماومشاورخوبی برای انتحاب وسمت دهی مسیر مطمین زندګی فردی واجتماعی باشد،هرګاه درک ومعلومات درست ودقیق درکار نباشد ، به صورت دشمن درخواهدآمد وفرد وجامعه را به انحراف وګمراهی وګوډال بدبختی وتباهی خواهد کشاند ۰
لهذا آګاهی ازتاریخ حق ومسوولیت هرفرد است ۰زیرا تاریخ هرملت مجموعه ای از وقایع وحوادثی است که دریک زمان ومکان خاص وابسته به آن ملت دقیقا بوقوع می پیوندد ۰ در طول زمان و قرون متمادی آنچه را جامعه بشری بصورت کل درمعیار تجربه شاهد وناظربوده است درحقیقت رویدادهای تاریخی این عالم بشری را احتوا میکند که با انکشاف روزافزون جوامع درطول عنصرزمان نحوه تشکیل واستعمال این رویدادها به انسجام وقاطعیت می پیوندد که هر رویدادی ورقی ازتاریخ همان عصرجامعه را رقم می زند ۰
بنا برین میتوان ګفت ،تاریخ ملل با حوادث ووقایع مبرهن آن حق ومیراث همان مردمی است که دریک محدوده جغرافیایی توسط قوه حاکمه بهم نظم وپیوست میګردند۰ عناصرفرعی ازقبیل لسان ، نژاد، دین ، مذهب ،قوم و سایرګړوپ های اقلیت وغیره بشری نه در تشکیل ملت میتواند مهم باشد ونه اینکه تاریخ یک ملت را ګروپ خاصی میتواند ازخود بداند وبه آن تعرض نماید ، روی همین استدلال است که افغانستان، سر زمین ملت افغان وتاریخ حوادث آن به همه مردم این سرزمین متعلق بوده ونسل های ګذشته ، حال وآینده به آن پیوسته ومربوط میګردند ۰
نتیجتا همان طوریکه ګفتیم آګاهی به حوادث تاریخی ایکه درافغانستان بوقوع پیوسته حق فردی ازمادر وطن بوده وکتمان ویا تحریف این وقایع خود ارادیت تلقی شده ودرحقیقت جفا ،تعرض وتجاوزبه حقوق حقه نسل های موجوده وآینده مسکونین ومالکین این آب وخاک محسوب میګردد ۰ مبتنی بران واقعاتیکه با موجودیت ملیون ها شاهد عینی که خود شان دربیان وشهادت رویدادهای جامعه در یک زمان ومکان بخصوص سهم داشته اند وچشم دید آنها با مصایبی که متحمل ګردیده اند خود میتوانند صفحات بی شمارتاریخ را با صداقت وصراحت رقم بزند، هرګزازحقیقت مبرا نمیباشد !
مبرهن است که افغانستان همیشه مطمح نظرآنهایی بوده است که آرزو داشته ودارندتاازموقعیت سوق الجیشی آن استفاده اعظمی غیرعادلانه وبهره برداری یکجانبه نمایند، این خطه مرد خیز و سلحشو رکوهستانی که مدت بیشتر تاریخ معاصر آن بین امپراتوری های شوروی «روس» وبریتانی ،مردم واراضی آن دایما باقوت های سلطه جو و استعمارګرخا رجی « اجنبی» در مجادله بوده است ۰ درقرن ۱۹ بریتانیای کبیرسه بارجنګ های کوتاه مدت اما بربادکن رادرین سرزمین براه انداخت که درآن افغانستان را چون پیاده های شطرنج علی الرغم آرزوی شان در (بازی بزرک) علیه نقشه های احتمالی روسها برای غصب ثروت سرشارهند بریتانوی استعمال نمود که مسلما مردم وکشور را از شاهراه ترقی و پیشرفت بازماندوصدمات جبران نا پذیرفقر ، بی سوادی وغیره وعقب مانی از میراث شوم نه تنها جنګ وقتل کشتار ،و مهم تر وجنایتبارتر ازان پارچه کردن ملت واحدوخانوده بزرګ افغان ومحاصره بری و بحری ازعوامل عمده محسوب میشود۰
ولی درسراسرتاریخ ، مردم این سرزمین علی الرغم نابرابری های جنګی قادربوده اندوحدت ویک پارچګی و همبستګی ملی خویش را چون یک تن واحد حفظ نمایند ونه تنها با هدف حفا ظت ودفاع از خاک ونوامیس خویش،بلکه باپایان کارزاربه هد ف تامین رفاه و پیشرفت وامنیت و قدرت مند شدن وامکاتات سلب روحیه متجاوزین ودشمنان نیزتلاش وجانهای خود را قربان میکردند تا نقشه های احتمالی قوای استعمارومستعمراتی جدید راخنثی نمایندوازین حیث پیشتازان عزت واعتبار ملی ومردمی وهم شهرت جهانی حاصل کرده بودند ۰که تاریخ ما از همینجامایه اعتبار وافتخار رادردل خود محفوظ دارد۰
دردوره ها ی تاریخ معاصراخیر، بازهم این سرزمین شاهد حادثات واقعا المناک واندوه باری بوده است ۰چنانچه باتجاوزروسیه شوروی ، این سرزمین شاهد منظرجنګی یی بودکه افغانها درآن به خاطر دفاع مشروع جان ومال ، نوامیس دینی وملی خویش وبناګذیردرعین زمان به نمایندګی ازابرقدرتی می جګیدند ،درحالیکه این بار پایان نا پایان دردناک وخرمن بی حاصلش این که بابدرقه وفرش ګل سرراه برګشت دشمن مقهور وزبون شده و راه اندازی جنګ های ګروهی و تنظیمی بدست ګروهک های افراز شده مخفی وقراردادی ومزدوران استخدام شده چپ وراست که امروزنقاب وجامه بدل کرده اند سر انجام منجر به حمله هوایی امریکا ومتحدینش ګردید ۰بدون شک که نتیجه وثمردلخواه همین شعار های کاذب وجارچیان بالهوس آن وبه سود اهداف طراحان اجنبی شان به پیش میرود ۰وسوال وتشویش براینست که ملت هنوز هم دست زیر لاشه بنشیند تا این بازیګران کهنه کارمطرح بازهم باغصب عنان سرنوشت شان با چه معامله مصیبت زاوشرم آور دیګر روبرو ی خواهد ساخت ؟؟؟۰این حقیقتی است انکار ناپذیر۰بیایید از لابلای هیاهوی وګرد وغبار اغوا کننده آنها دررانتخاباات ۱۳۹۳هنوزکه دیر نشده تاریخ و صفحات ذهن را یکبار ورق بزنیم :
علاوه ازحقایق وواقعیت های عینی مشهودعلیه روندوشعارهای کاذب ابزاری موجودذکرشده بالا،یک عده محققین ونویسندګان صاحب غرض وبیغرض خارجی نیزطی تحقیقات وریسرچ های ګسترده شان ضمن اینکه بروحدت ویکپارچکی ملت افغان معترف بوده وتمجید کردهاند ۰برپوچی وعدمصحت وبی بنیاداین جارچیان نیزاظهار نظرکرده واین شعارها را نامیمون وضد منافع ملت وکشور افغان خوانده اند۰بګونه مثال نویسنده محترم«کابوس سرخ»برمبنای تحلیلی ازمحقق فرانسوی اینرا تایید مینماید که( قوم ګرایی درحزب دموکراتیک خلق نتیجه ملحوظات ایدیالوژیکی باشد یانباشد ، حزب دمکراتیک خلق همراه باروسها درافغانستان بسیار تلاش کردند تا شګافهای ساختارقبیله یی جامعه را باسیاست های قبیله ګرایانه و غیرملی خویش بزرګ وعمیق سازند )۰ (۱)
حقیقتا واقعیت های عینی اسناد وشواهد زنده درداخل کشورو اسناد وشواهدمنتشرشده ازجانب نویسندګان ومحققان توانا وواقع ګرای دیګرخارجی همچو( ریچارد بروس امریکایی) ومهمترازهمه آن افشای رازها ،اسناد وشواهدیکه ازطرف اراکین بلند پایه وذیدخل سازمان جهنمی استخبارات « کی – جی ـ بی »و قوماندانان قوای متجاوزواشغالګر شوروی سابق مانند« جنرال الکساندرلیاخوفسکی » «شیبارشین»«۲»وسایرین وهمچنان یک عده سخنان وحرف های جویده وملاحظه کارانه اسحق توخی دستیارداکترنجیب الله (۳)دال براینست که درنتیجه همین تلاشهای نامیمون ضدملی بودکه درتبانی با ګروهک هایی قبلا افرازشده وأستخدام شده وپروتوکولی مجاهدین نماها تماس ورابطه مستقیم حاصل وبا استفاده از شرایط ایجاد شده یا ایجادکرده شده !؟واهمال نماینده خاص سرمنشی ملل متحد (بننسیوان )پلان مرتبه ژینوا سبوتاژ ګردید وجنګهای نیابتی ظاهرا تحت نام جنګهای تنظیمی وداخلی به هدف شکستاندن همبستګی ووحدت نیرویملی وکشاندن آن به تفرقه وجنګهای ګروهی وتنظیمی متوسل شدند وموجب تباهی وبربادی ثمرات خون دوملیون شهید وبیش از یکملیون معلول ومعیوب واضافه از پنج ملیون آواره ومهاجر وغارت وتباهی همه هستی وساختارهاوبنیادها ی مادی ومعنوی ګردیدند ۰
با اندکی تامل نه تنها هر ابجد خوان مکتب سیاست چی که هرفردعادی منابع ،مراجع وعوامل داخلی وبیرونی، این رسوایی وبربادی ، درد ومصایب را درهر نقش وجامه ایکه ظاهرشوند مشاهده می نماید،درحالیکه این عاملین اظهرمن الشمس نزدملت افغان مشخص است واین ګفته منظوم مصداق حاصل مینماید ګه :
من از بیګانګان هرګز ننالم آنچه با من کرد آن آشنا کرد
باآ ګاهی ،تجربه وشناختی که ملت ازین چهره های مطرح داردکه بیشتراز سی سال به اینطرف بوسیله ګردار مزدورمنشانه و سخنان وشعارهای بیهوده بی مقداردروغین ازجانب همین حلقه خاص ومعامله ګران فاسد ومتلون استخدام شده اجانب است که ملت وکشور افغانهای غیور رادر خاک وخون نشانده اند ، همینها اند که درمخدوش نمودن افکارعامه و مکدرساختن فضا به نفع دشمنان افغانها برای باصطلاح آب راګل آلودوماهی ګرفتن ها مساعد ساخته و باانواع حیل وجهره و سخنان و شعار های فریبنده هنوزهم زایش درد و مصیبت و بربادی رادراستمرار قرار داده وملت وکشور را مواجه نموده اند ، واقعاتیکه طی دومرحله انتتخاباتت ۱۳۹۳با موجودیت ملیون ها شاهد عینی ملت افغان که خود شان دربیان شهادت رویدادهای جامعه در یک زمان ومکان بخصوص منحیث هیزم قرارداشته اند وچشم دید آنها با مصایبی که متحمل ګردیده اند خود میتوانند شاهدوګواه عینی وروشن وثبوت انکار ناپذیر باشند، اصولاضرورت تدارک اسناد ،مدارک ،وضیاع وقت ومیدان دادن ها را منتفی می نمایدومیتواند صفحات بی شمارتاریخ را با صداقت وصراحت رقم بزند، هرګزازحقیقت مبرا نمیباشد ! ۰
وقتی سیزده سال بعد درآستانه اعلام خروج قوت های مهاجم ومتجاوزدرذهن ملت افغان این مطلب تداعی میګردد وبیاد می آورند که: «آوانیکه بوش «کوچک »وتیم نفت خوروی ، سازمان (سی – آی – ای)با تونی بلیر صدراعظم کشورجبارکهنه کار انګلیس بااقدام شان تاریخ را جعل کردند، افکار عامه امریکا وملت های شان را منحرف ومغشوش ساختند ،در واقعیت امرازهمین جا زمینه تباهی های بیشتر افغانها وسرافګنده ګی و ناکامی خویشرا رقم زده ودانه های دشمنی وجریحه دار شدن احساسات نیک ودوستی بین ملت های افغان وامریکارا که دو ستان نزدیک بودند فراهم ساحتند۰که درواقع نه تنها افغانها وخودرا بلکه جهان این خانواده بشری رابه اضطراب و مخاطره افګند ند:
چو عضوی را بدرد آورد روز ګار — دګر عضوها را نماند قرار
دراثراعلام ادعای نام نها د(مبارزه وجنګ علیه تروریزم)به جهانیان که هیچکس نمیتواند بر مبنی سهیم بودن منافع وخواست ها، متحد آمریکا بخاطر دشمن مشترک باشد ۰ به این حساب امریکا نمی تواند دوستان ومتحدانی داشته باشد وتنها میتواند کارګزارانی مطیع و فرمانبرداربه خاطر پولش داشته باشد۰ بناء بر ین مطلب مهر تایید ګذاشته ومقرون به حقیقت می سازد، که انګیزه امریکا ومتحدانش ازآغازبسیار ګنګ ومکدر ودر هاله چرکین استتار پیچیده می نمودو نوعی خودکامګی وتکبرونمایش قدرت پنداشته شده که در آزمایش ونمایش ګذاشته و ادعا کنند که هررژیمی در کشور های مطمح نظر شان میتواند بوسیله ګروهی کوچک ومنفور توطیه ګران ومعامله ګران بوجود آید ونظام و سیستم ها ی دلخواه و پذیرفتنی کشور ها را بی ثبات ، منهدم وسرنګون سازد ۰ (مثال های روشن عراق افغانستان، لیبیا،و مصر بشمار می آید۰
همین لحظه که مصروف نوشتن این سطورهستم ګفتګوی سعید نفیسی با ( اندری اوتیسیان) سفیر روسیه که از دفتر «بی – بی – سی) درکابل به مناسبت بیستمین سال خروج خجالت آوروشکست مفتضح لشکر خونخور سرخ از افغانستان صورت ګرفته بود بیادم می آید ۰سفیر مذکور دربخشی ار ګفتارش چینین اعتراف وبیان نمود: « حالا وقتی پس از ګذشت بیست سال ازخروج نیرو های شوروی و یا به عباره دیګرسی سال ازهنګام ورودآنها ازیک منظرتاریخی به این مساله نګاه میکنیم ، برداشت ما چیز دیګری است ۰ میخواهم یاد آوری نمایم که پارلمان روسیه پس از سقوط اتحاد شوروی ، ورود نیروی های این کشور را به افغانستان اشتباه خواند۰ همچنین میخواهم بیافزایم که ازنظر من این رویدادنتیجه برآورد اشتباه آمیزاز پیامد های مداخله دراموراین کشور بوده است )۰
ما میدانیم که استعمارګران وسلطه جویان مقهور وپرععقده برای تقرب ودسترسی به اهداف پلید وظالمانه استراتیژیک استعماری خویش تاکتیک هاو روش های ګوناګون رابکارمیګیرند ،یکی ازین تاکتیک وروش های شناخته شده فرسوده ومشهورکه اکنون هم با تجمل و رنګ آمیزی فریبنده بکارمیګیرندهمانطوریکه درمقالات جداګانه منتشر شده قبلی هم ذکر ګردیده ، انګلیس ها طرح تغییر پالیسی خویش را برا ی جبران شکست و انتقام ګیری چنین اعلام نمود : (ما نی دوست دایمی خواهیم داشت ونی دشمن دایمی . بلکه آنچه برای ما حایز اهمیت میباشدعبارت است ازتامین و حصول وحفظ منافع دایمی )که براینیل به این هدف از روش وپالیسی « تفرقه بیانداز وحکومت کن ، وبکش افغان را تو سط افغان»باییست استفاده نمود۰وازینجااین پالیسی را انګلیس ها دراثرسه شکست مفتضح خویش به خصوص بعدازجنګ سوم افغان وانګلیس با استرداد استقلال افغانستان یک باردیګر بکارګرفته وبګفته نویسنده ریالیست وباشهامت افغان « ۰۰۰به جستجوی جاهلترین وسیاه اندیش ترین انسان «همی ګشت ګرد شهر»تابدست اوصبح شروع شده یک ملت را دوباره به تاریکی تبدیل کنند. » (۱)که کردند وحقیقتا خون شهدای بی حساب راه استقلال وآزادی وترقی بیهوده ماند ومسیرحر کت قافله سالاری را که واقعاآهنګ بیداری وازبند رستګی وترقی اش در منطقه اثر مشهود بجا ګذاشت وجهان واستعمار شرق و غرب را لرزاند وبه زانو در آوردوبه تحریم وتکریم واداشت برای یک قرن به عقب برګرداند.
پس از سقوط غازی امان الله تمام تلاشها وزیربنای تهداب ګذاری شده موسسات وپروژه های مدنی ، اداری ، دولتی، مکاتب وغیره را برعلاوه حصول استردادآستقلال وحق خود ارادیت داخلی وخارجی که درافغنستان ظرف دهسال دوره حاکمیت شاه غازی صورت ګرفته بود وافغانها وافغانستان جایش را تازه درقطار ملل جهان با سرافرازی مشخص واحرازنموده بود، دشمنان ملت وکشور دیده نتوانسته وطی اتهام ،توطیه ودسیسه « لاټی ګری وکفر» یکدوره تاریک قتل وغارت وهرج ومرج مرغ جنګی و بودنه بازی بمیا ن آوردندتا اینکه بعد ازنه ماه به این دوره سیاه ومصیبت بار خاتمه داده شدونظام سیاسی مبتنی برصلح وامنیت توسط رادمردان ملی کار آګاه و خدمت ګاران صدیق مردم ووطن همچون مجاهد غازی مرحوم محمد ګل خان مومند وسایرین که نقش وخدمات شان درآن دوره ایکه شبیه جریان کنونی همه هستی مادی ومعنوی وشیرازه زندګی ،تاسیسات عام المنفعه منهدم وچور وچپاول وبه یغما برده شده بود دوباره احیاد واعاده ګردید که نه تنها تاریخ این دوره سیاه را فراموش نمیکند ،بلکه این تلاش های نا شیانه واتهامات بی بنیادابزاری اجیران اجنبی و شب پرستان بجایی نرسیده وهیچګاه غل به اتل تبدیل نمیشود وتاریخ تغییرنمیخورد ۰