بربریت در گفتار و کردار

جیمز پتراس/ آمادور نویدی
بربریتی که اساس جنگ های امپریالیستی آمریکا و اتحادیه اروپا برای فتح خاورمیانه است، بی همتا ست. روسیه، چین و ایران، دشمنان اصلی تجاوز امریکا، نه به هیچ کشور مستقلی حمله کرده اند، و نه باعث تحریک فرار میلیون ها پناهنده بیچاره شده اند. روسیه توسط سوریه، دولت متحد خود، جهت کمک به مقابله با حملات تروریستی مزدورانی دعوت شده است، که قصد تجزیه کشور را دارند. کریمه به صورت مسالمت آمیز و از طریق انتخابات دوباره به روسیه پیوست. مسکو از بازی در هرگونه نقش نظامی در حمایت از جنگ های غرب علیه عراق، یمن و لیبی خودداری نمود. هیچ کدام از این ها به سطح بربریت آمریکا و اتحادیه اروپا نمی رسد. در آسیا، غرب به ویتنام، فیلیپین و افغانستان حمله کرده و آنها را نابود ساخت. ژاپن، که اکنون متحد آمریکا ست، به چین ، کره و جنوب شرق آسیا حمله کرد. چین برای به نوبه خود قرن ها ست که درگیر هیچ جنگ امپریالیستی برای فتح نبوده است. ایران در عصر جدید به هیچ کشوری حمله نکرده است. برعکس، عراق با حمایت آمریکا در سال های ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد و یک دهه طولانی جنگ را براه انداخت که باعث تلفات میلیونی شد. در واقع، اگر راه اندازی جنگ ها، انجام حملات، نابودی تمام جوامع و مرگ میلیون ها نفر ناشی از آن، معیار بربریت باشند، پس بنابراین آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن به روشنی بربر هستند… در یونان قدیم، بربرها آن هایی بودند که خارج از امپراتوری بودند و زبان تمدن را صحبت نمی کردند. آن ها مهاجمان وحشی بودند که به دنبال غارت ثروت و فرهنگ امپراتوری بودند. امروزه، بربریت از درون امپراتوری در جنگ های پی در پی که نابود و غارت می کند ظهور می کند، حتی در حالی که جوامع و اقتصاد خود آن ها در جهل، فقر، بدهی، اعتیاد و جنایت غلت می خورد. بربریت امپریالیستی کل فرهنگ ها را نابود می کند، میراث بزرگ تاریخی تمدن های باستانی مانند عراق و سوریه را نابود می سازند، در حالی که فرهنگ احمقانه، مواد مخدر و اسباب بازی های الکترونیکی خودشان را تحمیل می کنند، که در حال حاضر جمعیت خودشان را در سطح کودکان باقی گذاشته است… نظم جهانی امپریالیستی بربر دائماً در جنگ با «دیگران» است و هرگز نمی تواند تلفیق و شبیه سازی کند و از گنجینه های انسانی گرانبهایی که گستاخانه نابود کرده است، یاد بگیرد. در خارج با ترور حکومت می کند و در داخل فریب می دهد.
بربریت در گفتار و کردار
نوشته: جیمز پتراس
برگردان: آمادور نویدی
نماینده آمریکا در سازمان ملل، سفیر « یاوه گو» سامانتا پاور، دولت های روسیه و سوریه را به « بربریت» متهم ساخت، و ادعا نمود که مسکو و دمشق به کاروان بشردوستانه غیرمسلح سازمان ملل که به غیرنظامیان حلب کمک ارائه می دادند، حمله کرده اند.
« آن چیزی که روسیه انجام میدهد و از آن حمایت می کند[در سوریه]، مبارزه با تروریسم نیست، بربریت است»
سامانتا پاور، نماینده آمریکا در سازمان ملل
مقدمه:
نماینده آمریکا در سازمان ملل، سفیر «یاوه گو» سامانتا پاور، دولت های روسیه و سوریه را به «بربریت» متهم ساخت، و ادعا نمود که مسکو و دمشق به کاروان بشردوستانه غیرمسلح سازمان ملل که برای غیرنظامیان حلب کمک می برد، حمله نموده اند. اما هیچ مدرکی ارائه داده نشد. یاوه گویی و تهدید نیازی به ارائه مدرک و اثبات ندارد؛ تنها چیزی که نیاز ست سر و صدای عاطفی شدید و شکایت سازمان های تبلیغاتی جمعی موافق و همسو.
برای این که روشن شود، «بربرها»، تصاویر رهبران و گروه هایی را بیرون می کشند، که تمام قواعد و قوانین متمدن را برای همیشه ترک می کنند. آنها تنها با جنگ مسلحانه پاسخ می گویند.
مفاد اتهامات کنونی پاور از بربریت بکار برده شده علیه روسیه و سوریه برای توجیه بمباران پایگاه ارتش سوریه توسط نیروی هوایی آمریکا ست، که منجر به کشته و زخمی کردن تقریبا ۲۰۰ پرسنل دولتی گشت، که درگیر در جنگ علیه تروریست های داعش و مهاجمان جهادی بوده اند.
به عبارت دیگر، متهم کردن پرسنل سوری به «بربریت»، روش بدبینانه سفیر سامانتا پاور برای فاقد صفات انسانی نشان دادن قربانیان جوانی است که قبل تر و عمداً قربانی جنایت جنگی آمریکا شده اند.
اجازه دهید زمینه استفاده و سوء استفاده از بیان «بربریت» – و کاربرد قانونی آن را تجزیه و تحلیل کنیم.
بربریت: در کردار
در طول پانزده سال گذشته، آمریکا و متحدانش با حمله به کشورهای افغانستان، عراق، سومالی، لیبی، سوریه، یمن و لبنان و اشغال آنها، بیش از ده میلیون نفر را کشته، زخمی، و سلب مالکیت نموده اند. مقامات نظامی و غیرنظامی بطور سیستماتیک کل اقتصاد آنها را نابود ساخته، و با ایجاد جنگ های قومی و مذهبی، جوامع باستانی و روابط خانوادگی مردم آن ها را تضعیف نموده اند، و دست نشاندگان سیاسی فاسد را در قدرت نشانده اند.
شکنجه، بازداشت های خودسرانه و حبس ترویج شده توسط آمریکا، منجر به قاعده ایجاد جوامع بی قانون و پرآشوب در کشورهایی شده است، که زمانی مولد و باثبات بوده اند.. نابودی زیرساخت های اجتماعی باعث شده که توده عظیم جمعیت، با میلیون ها پناهنده ناامید از تهاجم، جنگ ها و تجزیه کامل جامعه فرار کنند. نتیجه این تصمیم سیاسی آگاهانه امپریالیستی، خالی کردن شهرها و محلات، خانواده های از هم جدا شده، تخریب زندگی و آینده میلیون ها نفر از جوانان عرب و مسلمان بوده است.
در حالی که میزان تلفات بالا می رود و اروپای غربی با سیل ناشی از جنگ های تهاجمی آمریکا روبرو می شود، امپریالیست ها صدای لفاظی های خود را بلند کرده اند، و تمام مخالفان و منتقدان خود را به عنوان «همدست جنایت کاران جنگی»، و «بربرها» برچسب می زنند.
هر چه سیاست گستاخانه غارت امپریالیستی بزرگ تر و پایدارتر باشد، ناامیدی رهبرانش در برابر شکست های نهایی اش بیش تر تشدید می شود، و بیشتر به زبان ناسزاگویی «دیپلماتیک» خود متوسل می شوند.
بربریت در جستجوی بربرها:
بربریتی که اساس جنگ های امپریالیستی آمریکا و اتحادیه اروپا برای فتح خاورمیانه است، بی همتا ست. روسیه، چین و ایران، دشمنان اصلی تجاوز امریکا، نه به هیچ کشور مستقلی حمله کرده اند، و نه باعث تحریک فرار میلیون ها پناهنده بیچاره شده اند. روسیه توسط سوریه، دولت متحد خود، جهت کمک به مقابله با حملات تروریستی مزدورانی دعوت شده است، که قصد تجزیه کشور را دارند. کریمه به صورت مسالمت آمیز و از طریق انتخابات دوباره به روسیه پیوست. مسکو از بازی در هرگونه نقش نظامی در حمایت از جنگ های غرب علیه عراق، یمن و لیبی خودداری نمود. هیچ کدام از این ها به سطح بربریت آمریکا و اتحادیه اروپا نمی رسد.
در آسیا، غرب به ویتنام، فیلیپین و افغانستان حمله کرده و آنها را نابود ساخت. ژاپن، که اکنون متحد آمریکا ست، به چین ، کره و جنوب شرق آسیا حمله کرد. چین برای به نوبه خود قرن ها ست که درگیر هیچ جنگ امپریالیستی برای فتح نبوده است.
ایران در عصر جدید به هیچ کشوری حمله نکرده است. برعکس، عراق با حمایت آمریکا در سال های ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد و یک دهه طولانی جنگ را براه انداخت که باعث تلفات میلیونی شد.(جنگ عراق و ایران از سال سپتامبر ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ بود – م)
در واقع، اگر راه اندازی جنگ ها، انجام حملات، نابودی تمام جوامع و مرگ میلیون ها نفر ناشی از آن، معیار بربریت باشند، پس بنابراین آمریکا، اتحادیه اروپا و ژاپن به روشنی بربر هستند.
ادعای خلاف آن و پیروی از متن یاوه سفیر سامانتا پاور به معنای وارد شدن در تونل توهماتی است که زبان ارزش های لیبرالی واقعاً اعمال بربریت را زینت می دهد.
تمام زبان سیاست منحرف شده و به یک خود فریبی استادانه تبدیل گشته است. شبه نظامیان تروریست که به عنوان «شورشی ها» و «میانه روها» دوباره بسته بندی شده اند، از مراکز امپریالیستی غرب تا سطح، بربریت را گسترش می دهند. گسترش عمدی تروریسم خودش یک کردار بربرمنشانه است، که مقام قدرت های غربی را خوار می کند.
نتیجه گیری
در یونان قدیم، بربرها آن هایی بودند که خارج از امپراتوری بودند و زبان تمدن را صحبت نمی کردند. آن ها مهاجمان وحشی بودند که به دنبال غارت ثروت و فرهنگ امپراتوری بودند. امروزه، بربریت از درون امپراتوری در جنگ های پی در پی که نابود و غارت می کند ظهور می کند، حتی در حالی که جوامع و اقتصاد خود آن ها در جهل، فقر، بدهی، اعتیاد و جنایت غلت می خورد. بربریت امپریالیستی کل فرهنگ ها را نابود می کند، میراث بزرگ تاریخی تمدن های باستانی مانند عراق و سوریه را نابود می سازند، در حالی که فرهنگ احمقانه، مواد مخدر و اسباب بازی های الکترونیکی خودشان را تحمیل می کنند، که در حال حاضر جمعیت خودشان را در سطح کودکان باقی گذاشته است.
امپراتوری بربرها با صراف ها و دلالان فاسد آلوده است . آنها تمام سیستم قضایی و نهادهای قانونی را خوار کرده اند. فضای عمومی برای نخبگان به یک توالت عمومی تبدیل گشته، که به روی هر گفتمان عمومی و بحث بسته شده است.
نمایشات انتخاباتی، بجای بحث منطقی، اصول جمهوری را تضعیف می کند. فاتحان امپریالیستی، گرفتار متافیزیک نظامی هستند، که نه می توانند یک جامعه نابود شده را به یک مستعمره مولد بازسازی کنند، و نه می توانند درست مانند کاری که رم با یونان کرد، از میان بهترین و درخشان ترین اسیران خود یاد بگیرند و یا بهره مند شود، به این دلیل که نشان داده شده است که چنین تخریبی به خاک زیر پای مردم فتح شده خود نمک پاشیده است.
نظم جهانی امپریالیستی بربر دائماً در جنگ با «دیگران» است و هرگز نمی تواند تلفیق و شبیه سازی کند و از گنجینه های انسانی گرانبهایی که گستاخانه نابود کرده است، یاد بگیرد. در خارج با ترور حکومت می کند و در داخل فریب می دهد. به همان گونه ای که توسط سفیر یاوه گوی امپریالیستی سامانتا پاور، چنان ناپخته نمایش داده شد، سخن پردازی او در مجامع بین المللی حد وسط تشنج مقامات را منعکس می کند: بربرهای نادان در میان خودشان در طنین تالار مرمری با بی حوصلگی جارو جنجال راه می اندازند.
در پایان، بربرهای امپریالیستی توسط دست نشاندگان و عروسکان دستی فراری خودشان محاصره می شوند. هنگامی که آنها سرانجام با پوسیدگی و انحلال داخلی خود خودشان روبرو شوند، آنها باید تصمیم بگیرند که یا درگیر در آخرین حریق بزرگ جهانی شوند، و یا نظم بربریت امپریالیستی را از بین ببرند و عدالت، قانون و تمدن را انتخاب کنند.
درباره نویسنده:
جیمز پتراس، استاد بارتل (بازنشسته) جامعه شناسی در دانشگاه بینگهامتون، نیویورک است. آدرس سایت اینترنتی:
برگردانده شده از:
http://petras.lahaine.org/?p=2104