ایران ـ سوریه «کمربند و جاده»: آشکار شدن یک استراتژی ژئوپولیتیک گسترده
همانطور که آمریکا سعی در تحکیم استراتژی خود در جهت تضعیف ایران و مقابله با ایران را دارد، خطوط یکی از مهمترین راهبردهای ژئوپولیتیکی که ایران و سوریه آنرا راهاندازی کردهاند، آشکارتر میشود. این استراتژی شامل چندین لایه درهمتنیدهِ «بازدارندهِ» وسیع است که در نهایت میتواند منجر به کشاندن اسرائیل به یک جنگ منطقهای گردد ـ چند سیم معین نظامی (مانند حملات هوایی به نقاط دفاع استراتژیک سوریه)، و یا اگر جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران از مرزهای خاصی گذر نماید (مانند بلوکه کردن تانکرهای ایران در دریا و یا خفه کردن کامل اقتصاد ایران)، میتواند باعث کشیده شدن ماشه جنگ گردد.
برای روشن شدن موضوع باید گفت که هدف از این راهبرد ژئوپولیتیک، تحریک برای جنگ با آمریکا و یا اسرائیل نیست؛ بلکه بهمنظور جلوگیری از آن است. این خود پیامی را به واشنگتن ارسال میکند که هرگونه بیاحتیاطی در فکر کردن به تجاوز (از هر نوع آن) به «کشورهای شمال» (از لبنان تا عراق) ممکن است با قرار گرفتن متحد آن ـ اسرائیل ـ در خطر کامل، به پایان برسد. از همینرو واشنگتن قبل از هر تهدیدی باید بهدقت بر روی آن فکر کند.
بازدارندگی، شامل سطح بالایی از دفاع هوایی سوریه «اس ۳۰۰» است که کلید کنترل آن را روسیه و سوریه مشترکا دارند. چنین بهنظر میرسد که در اینجا هدف، تداوم ابهام راهبردی در مورد مقرراتِ استفاده دقیق از «اس ۳۰۰» است. روسیه میخواهد تا سر حد امکان، در رأس هر منازعهای قرار گیرد که اسرائیل و یا آمریکا در آن شرکت دارند؛ و در صورت درگیری مسلحانه، در موقعیتی نشانده شود که بهعنوان یک واسطه صلحطلب و عامل بالقوه عمل کند. بهرحال، «اس ۳۰۰» نمود آخرین راهحل «بازدارندگی» است. «گزینه نهایی» در جایی که تنش با شتاب و از طریق رویدادهای مهم نظامی از مرحلهِ معینی عبور نماید.
«بازدارندگی»، در یک مرحله پایینتر (که پیش از این بهخوبی نشان داده شده است)، بر توقف حملات هوایی اسرائیل به زیرساختهای ایران و یا سوریه متمرکز میگردد (در هر دو کشور). در ابتدا، با حملات هوایی توسط سیستمهای دفاع هوایی پانزر (Panzir) و بوک (BUK) سوریه (۸۰ درصد موثر) مقابله خواهد شد. حملات شدیدتر با پاسخ مناسب (احتمالا وسیله موشکهای سوریه به سرزمین اشغالی جولان) روبرو میگردد. اگر معلوم شود که این هم ناکافی است و منجر به تشدید حملات گردیده است، احتمالا موشکها به اهدافی در عمق اسرائیل شلیک خواهند شد. در صورت تشدید باز هم بیشتر حملات، ریسک آن وجود دارد که موشکهای ایران و حزبالله هم وارد این منازعه گردند. اینجاست که ما در نوک تیز یک جنگ گسترده منطقهای قرار داریم.
البته حزبالله در رابطه با درگیری با اسرائیل، قوانین و مقرارت جداگانه خود را دارد؛ امّا در عینحال عضو «جنبش مقاومت» گستردهتر است؛ جنبشی که رهبر جمهوری اسلامی پس از دیدارش در تهران با رئیسجمهور اسد، درباره آن صحبت کرد. همانطور که اسرائیل میداند، حزبالله دارای موشکهای هوشمند «کروز» است که قادرند طول و عرض اسرائیل را پوشش دهند؛ و از نیروی زمینی باتجربهای برخورداراست که میتواند به داخل جلیله ( Galilee ) نیز هدایت شود.
امّا اگر از این مسائل بگذریم، این امر میتواند ـ بهمثابه یک برنامه بازدارنده پاسخگو ـ با آنچه که در جلسات مختلف و متعدد بین رهبران سیاسی و نظامی در شمال اتفاق افتاده است، مفهوم خود را بهطور کامل از دست بدهد. در اینجا صحبت از ظهور یک راهبرد گسترده و پیشرو در جهت نادیده گرفتن اهداف ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه است.
آنچه که در سفر کلیدی رئیسجمهور روحانی به عراق اتفاق افتاد، بسیار بزرگتر و وسیعتر از یک اتحاد نظامی است که در بالا بدان اشاره شد: این کشورها در حال آشکار ساختن یک منطقه تجاری «کمربند ـ و ـ جاده» (Belt-and-Road) هستند ، که ازبندر لاتاکیا (Lattakia) در دریای مدیترانه (که احتمالا مدیریت آن به ایران واگذار شده) تا سراسر مرز پاکستان (و شاید در نهایت تا هند را نیز) دربرمیگیرد.
اهمیت ویژه سفر اخیر روحانی به عراق ناشی از آن است که عراق، در حالیکه مایل به حفظ روابط دوستانه با واشنگتن میباشد، امّا با سیاست واشنگتن مبنی بر محاصره ایران مخالفت میورزد. عراق میخواهد رابطه تجاری داشته باشد ـ و بیشتر با ایران، سوریه و لبنان دادوستد کند. یکی از مهمترین توافقنامهها این است که یک «کمربند» جادهای و راهآهن، همه این کشورها را برای تجارت و دادوستد بهم وصل نماید.
امّا در اینجا نکته مهمتری وجود دارد و آن اینکه این «کمربند و جاده» منطقهای، قرار است مستقیما به قلب پروژه «کمربند و جاده» چین و یا همان «جاده ابریشم جدید» متصل گردد. ایران در پروژه «کمربند و جاده ـ یا ـ جاده ابریشم جدید» همواره بهعنوان محور اصلی آن درنظر گرفته شده است. همانطور که در این هفته وزیر بازرگانی چین، ژونگ شان (Zhong Shan) تأکید کرد: «ایران شریک راهبردی چین در خاورمیانه است و چین بزرگترین شریک تجاری و واردکننده نفت از ایران میباشد». با توجه به همین نکته است که یکی از کارشناسان ارشد چینی در غرب آسیا میگوید: دیدار روحانی از عراق در رابطه با گسترش نفوذ منطقهای ایران، «مفهوم ژئوپولیتیک درازمدت» دارد.
همچنین نکته مهم و قابل توجه دیگری وجود دارد؛ گسترش و توسعه «کمربند و جاده» با ابتکار عمل موثر، بهگونهای است که در پایان آن، اعضای این پروژه اروپا را بهعنوان مهمترین شریک تجاری خود میبینند. طفره رفتن اروپا در مقابل خواستهای آمریکا در رابطه با برجام (JCPOA) و ایجاد کانال مالی ویژه (SPV) بهمنظور حمایت و حفظ ارتباط تجاری با ایران، بهصورت گروگان نگهداشتن کمک مالی برای بازسازی سوریه در مقابل خواستههای اروپا، انفجارهایی در پی داشته است. همراه با ایالات متحده، اتحادیه اروپا نیز با تلاشهای خود جهت نرم کردن واشنگتن به امید مصون ماندن از تعرفههای ترامپ، آلوده گردیده است.
پاسخ آمریکا چگونه خواهد بود؟ بسیار خوب، آقای پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا وارد منطقه میشود تا با تحریمهای سخت، لبنان را تهدید کند (همانطور که قبلا عراق را تهدید کرده است). البته روسیه، سوریه و ایران در حال حاضر تحت تحریمهای دشوار قرار دارند.
آیا جواب خواهد داد؟ در حال حاضر آقای بولتون سعی دارد تا با استفاده از مراکز نیروهای ویژه ایالات متحده که در نزدیکی اقلیتهای قومی ایران مستقر کرده است، ایران را تضعیف و بدین ترتیب حکومت مرکزی را متزلزل نماید. و آقای پمپئو قرار است تا در خاورمیانه فرود آید و همه را تهدید به تحریم نماید؛ و همچنان صحبت از کاهش فروش نفت ایران کند و اینکه در اول ماه مه که فرصت معافیتها به پایان میرسد، آنرا به صفر میرساند.
البته احتمال پایان معافیتها از تحریم نفت ایران نمیرود. امّا حالا دیگر با آشکار شدن اتحادِ جدیِد تجاریِ «کمربند و جاده»، مشکلات سیاست خارجی آمریکا دو چندان میشود. سوریه به این دلیل که همچون ایران یک «کریدور» محوری برای تجارت (و نهایتا برای انرژی) است، سرمایهگذاران مناسب را برای بازسازی کشور خواهد یافت. و ایران نیز از طریق تحریم و محاصره اقتصادی تسلیم نخواهد شد. ریسک سیاست جنگجویانه پمپئو و یا ناپختگیش در این راه بسیار بالا و همراه با از دست دادن هم عراق و هم لبنان است.
حالت اول میتواند این باشد که دولت عراق بهسمتی حرکت نماید که خواستار خروج نیروهای آمریکایی از عراق گردد. در حالت بعدی، «از دست دادن لبنان» بهمعنی چیزی بدشگونتر است: تحریم لبنان (بهمنظور آسیب رساندن به حزبالله) بدان معنی است که تمامی ثبات اقتصادی لبنان به بازی گرفته شود (از آنجایی که حزبالله بخش جداییناپذیر اقتصاد لبنان است و بین ۳۰ تا ۴۰ درصد جمعیت لبنان را تشکیل میدهد. آنها را بههیچ ترتیبی نمیتوان فیلتر کرد، طوریکه مستقلا هدف تحریم قرار گیرد). بیثباتی در لبنان هرگز دور نیست، امّا اقدام به تحریک آن، دیوانگی است.
آقای پمپئو درسفرهایش به منطقه به هر کجا که وارد میشود، نمیتواند نبیند و متوجه نشود که سیاست آمریکا ـ و پافشاری بر ادامه همین سیاستها ـ دیگر قابل اعتماد نیست (حتی در همین هفته، «متحد قدیمی آمریکا» مصر، برای خرید هواپیماهای نظامی به روسیه روی آورد و هند برای واردات نفت خود از ونزوئلا آمریکا را به مبارزه میطلبد).
در مقابل چنین پیشینهای است که به نقل از عوامل رسمی سیا (CIA) در سرمقاله نیویورک تایمز، (و نه بهعنوان مثال چون مقالهای در روزنامه)، میآید: توهم و نگرانیهای اخیر درباره عربستان سعودی میتواند قابل درک باشد. سیاست آمریکا در سراسر خاورمیانه، و در وسعتی دیگر، بسیاری از اهرمهای نفوذ آن در برابر روسیه و چین بر پایههای بسیار ضعیفی قرار گرفته است. افتضاح برگزاری کنفرانس ورشو که ایالات متحده بهمنظور جلب حمایت وسیع از سیاست جنگ «علیه ایران» آن را برگزار کرد، ـ و سکوت در مقابل سخنرانی مایک پنس معاون رئیسجمهور آمریکا در کنفرانس امنیتی مونیخ، شواهد روشن و آشکار این امرند.
اکنون، محور مقابله با این ناهمآهنگی ایالات متحده آمریکا بر یک مرد متمرکز است: Mbs (؟). مجموعه سیاست خارجی آمریکا، و همچنین متحد آن اسرائیل، حول محور این چهره متلون، فوقالعاده معیوب و روانی میچرخد. نقل قول نیویورک تایمز از عوامل رسمی سیا (CIA)، با تایید نامحدود هیأت تحریریه آن، این را میرساند که سیا (CIA) و (MI۶) به این نتیجه رسیدهاند که منافع جهانی ایالات متحده نمیتواند در دستانی چنین ناامن و غیرقابل اعتماد باقی بماند.
اینکه در نهایت منظور و مفهوم از این سخنان چه میتواند باشد، مشخص نیست؛ امّا چنین نشتی این را میرساند که این نتیجهگیری از یک ارزیابی حرفهای سیا (CIA) نشآت میگیرد. (یعنی اینکه این فقط یک جنگ حزبی نیست). ترامپ ممکن است با آن موافق نباشد و یا خیلی از آن خوشش نیاید؛ امّا زمانیکه سیا (CIA) به یک چنین نظر قطعی میرسد، هیچ نیرویی قادر نیست که به آسانی آنرا سرسری بگیرد.