اين كجا و آن كجا
عده يى يك قرص نان و عده يى كباب ها
هر دو تا خوردند اما اين كجا و آن كجا !
عده يى در چادر و آن ديگرى در قصر ها
زندگى دارند، اما اين كجا و آن كجا !
عده يى بر خر سوار و عده يى بر پورشيا
هر دو مى رانند اما اين كجا و آن كجا !
عده يى بر روى خاك و عده يى بر تختها
هر دو خوابيدند اما اين كجا و آن كجا !
اين يكى در خاك و خون و آندگر اندر “دوها”
هر دو مسكون اند اما اين كجا و آن كجا !
اين يكى در موج سيل و آن دگر انتاليا
هر دو در آب اند اما اين كجا و آن كجا !
عده يى غرق و تباه و عده يى در بيچ ها
هر دو مغروق اند اما اين كجا و آن كجا !
اين يكى خون دلش را آندگر پيمانه ها
هر دو مينوشند اما اين كجا و آن كجا !
اين يكى با انتحارى آن ديگر با كار ها
مفتخر گشتند اما اين كجا و آن كجا !
اين يكى ستر و حجاب و آن دگر آن تاپ ها
هر دو پوشيدند اما اين كجا و آن كجا !
رهبرى چون ع و غ و رهبرى چون “ماندلا”
رهبرى كردند و اما اين كجا و آن كجا !
زبير واعظى
پا ورقى :
پورشيا : نوع موتر گران قيمت
دوها : شهر زيباى عربى
انتاليا : شهر زيبا و پر از آب در تركيه
بيچ : ساحل بحر
بار : محل شراب نوشى و تفريح
تاپ : لباس برهنه غربى
ماندلا : نيلسن ماندلا
مادر مرا ببخش
————–
اى مادر عزيز من اى ماه و اخترم
اى مايه ى اميد من و چاره گسترم
زان دم كه زاده يى تو مرا اندرين دهر
رنج و غم و عذاب تو هر دم به بسترم
گفتم بهشت زير دو پاى تو بنهفته است؛ ليك
دوزخ نموده ام به تو دنيا، چی مجمرم!
درس وفا و عشق و محبت تو داده يى
از من گرفته يى چی؟، مگر خاك بر سرم
مادر مرا ببخش بهمه عظمتت، كه من
در بحر بى كران گناهم، شناورم
زبير واعظى