آیا بیگانگان صدراعظم آلمان را تعیین میکنند؟
سندی سری حقایق را برملا میکند نویسنده: تورستن شولته ــ Thorsten Schulteمترجم: م. نوری برگرفته از : راشا تودی، ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۲ *
ما در حال اداره کردن کشور هستیم یا در حال نابود کردن آن؟ این سئوال به جایی است که باید طرح کنیم. اگر دولتِ آلمان را «اولاف شولتز»، معاون و وزیر خارجۀ وی با استقلالِ رأی و عقل و منطق اداره میکردند نباید به مسیر فعلی ادامه میدادند. در این مسیر خطرِ توقفِ کاملِ همۀ خدمات اجتماعی، کمبود برق، کمبود گاز، کمبود مواد ضروری برای وسایل نقلیۀ دیزلی و بسیاری خطرات دیگر در کمین است.
کشور آلمان در سراشیبی سقوط است. وضعیت موجود را نمیتوان فقط با جهل و نادانیِ مسئولین توجیه کرد. باید هویت مسئولینِ ایجادِ وضعیت موجود را افشا کرد و آنها را به پاسخگویی واداشت. هیچیک از ما نمیتوانیم ادعا کنیم که «ما نمیدانستیم».
آیا دولت فدرال، کشورِ آلمان را اداره میکند یا آن را بهسوی نابودی سوق میدهد؟
نحوۀ سیاستورزی فعلی دولت آلمان به صدراعظمی «اولاف شولتز»، معاون وی «روبرت هابک» و وزیرخارجۀ او «آنالنا بربوک» بهگونهای است که خطور کردن چنین سئوالی به ذهن کاملاً منطقی و بهجاست. زیرا آنچه که کشور آلمان را در حال حاضر تهدید میکند نابودی پایههای اقتصاد آنست.
شاید اسناد ذیل دیدگان بسیاری از مردم سادهلوح و خوشباور آلمان را بهروی حقیقت بگشاید. سندی از اندیشکدهای وابسته به وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا، یعنی اندیشکدۀ تحقیق و توسعه (۱) بهدست ما رسیده که بهنظر من ننگی است برای دولت آلمان و موجبی است برای هشیار شدن مردم. امروز من این سند را تحلیل خواهم کرد و مسائلی را روشن خواهم نمود که تاکنون برای عموم مردم قابل دسترس نبودند.
در پادکست مورخ ۲۳ اوت امسال، در مورد قتل رئیس دویچه بانک آلمان «آلفرد هرهاوزن» که کوتاه زمانی پیش از سقوط دیوار برلین اتفاق افتاد، من به روزنامهنگار و نویسندۀ معتبر «فردیناند کروه» و کتاب وی اشاره کردم. در این کتاب نویسنده به سخنان رئیس وقت سازمان سیا «ویلیام وبستر» استناد میکند که در اجلاس شورای امور جهانی ایراد کرده و گفته بود: «اتحاد جماهیر شوروی دیگر دشمن استراتژیک ما نیست بلکه دشمنان فعلی ما متحدان سابق و رقبای اقتصادی ما هستند، از همه مهمتر آلمان و ژاپن.»
سخنان رئیس وقت سازمان سیا در این فاصله از طبقهبندی محرمانه خارج شده و برای عموم مردم قابل دسترس است. وی اواخر سال ۱۹۸۹ کاملاً روشن و واضح گفته است: «متحدان سیاسی و نظامی ما همزمان رقبای اقتصادی ما هستند.»
حال برویم سراغ سند اندیشکدۀ تحقیق و توسعه، مورخ ۲۵ ژانویۀ ۲۰۲۲. ما جلد سند و مهمترین نکات آن را منتشر میکنیم. صفحه آرایی، انتخاب واژهها و محتوای سند مؤید صحت آن است.
ترجمۀ اهّم مطالب سند:
«مدل فعلی اقتصاد آلمان بر دو پایه استوار است که عبارتند از: اولاً دسترسی نامحدود به منابع انرژی ارزان روسیه و ثانیاً برق ارزانقیمت فرانسه که در نیروگاههای اتمی این کشور تولید میشود. عامل اول، یعنی منابع انرژی ارزان روسیه دارای اهمیت بیشتری برای اقتصاد آلمان است. قطع گاز روسیه میتواند موجب بحران نظام شود که معالاً عواقب وخیمی برای اقتصاد آلمان و بهطور غیرمستقیم برای کل اتحادیۀ اروپا بهبار خواهد آورد. به دلیل محدودیتهای ناشی از ائتلافی بودن دولت فعلیِ آلمان، رهبر این دولت تسلط کاملی بر وضعیت کشور ندارد. در سایۀ اقداماتِ دقیقِ ما، راهاندازی و بهرهبرداری از خط لولۀ “نورد استریم ــ دو”، علیرغم مقاومتِ لابیهای صنایع شیمیایی و فولاد متوقف شده. تنها راه موجود برای قطعِ جریانِ گازِ روسیه به آلمان، درگیر کردن هر دو کشور در یک مناقشۀ نظامی در اوکراین است. اقدامات آتی ما در اوکراین روسیه را به ناگزیر وادار به واکنش نظامی خواهد کرد و روسها طبیعتاً نخواهند توانست فشار شدید ارتش اوکراین بر جمهوریهای هنوز بهرسمیت شناختهنشدۀ “دونباس” را بلاپاسخ گذارند.»
من همین جا ترجمۀ سندِ اندیشکدۀ تحقیق و توسعه را متوقف و به سندی از لابی ایالات متحدۀ آمریکا در آلمان «انجمن پل آتلانتیک» استناد میکنم که به تلاشهای آمریکا برای جلوگیری از ساخت خط لولۀ نورد استریم ــ دو اشاره دارد. در این سند گفته میشود:
«تحریمهای ایالات متحدۀ آمریکا علیه خط لولۀ نورداستریم ــ دو، در دو قانون تصویب شده، اولین قانون در سال ۲۰۱۷ تحت عنوان “CAASTA” تصویب شد و دومین قانون بهنام “PEESA” در دسامبر ۲۰۱۹ به قوۀ قانونی نشست. هر دوی این قوانین که در دوران اوباما و ترامپ تصویب شدند، حاوی تحریمهای محدودی علیه تکنولوژی بهکار رفته در ساخت خط لوله است و مجازاتهای نقض تحریمها عموماً در جهتِ ممانعت از اتمام ساخت خط لوله هستند».
حال دوباره به ترجمۀ سند اندیشکدۀ تحقیق و توسعه بر میگردم که در ادامه مینویسد:
«پیش شرطِ کشاندن آلمان به تلۀ ورود به مناقشۀ اوکراین، نقشِ حزب سبزها در هدایتِ دولت و ایدئولوژی آنها در اروپاست. جنبش سبزهای آلمان جنبشی است شدیداً متعصب و جزماندیش، امری که سوق دادن آنها به نادیده گرفتن واقعیتهای اقتصادی را بسیار آسانتر میکند. از این نقطۀ نظر سبزهای آلمان تفاوت کمی با دیگر سبزهای اروپا دارند. با توجه به خصوصیات فردی و فقدان کارآزمودگی رهبران سبزها که از همه بیشتر در “آنالنا بربوک” و “روبرت هابک” تجلی مییابد، میتوان حدس زد که برای آنها تقریباً غیرممکن خواهد بود بهموقع به خطای خود اعتراف کنند.»
این بخش از سند و ارزیابی از رهبران سبزها مرا به یاد مطلبی از روزنامۀ «ولت» میاندازد که در مورد سبزها و میلیاردرِ آمریکایی «جورج سوروس «نوشته بود: «جورج سوروس البته که به سبزهای آلمان امیدوار است.»
دوباره بر میگردم به ترجمۀ سند اندیشکدۀ تحقیق و توسعه:
«مجموعۀ زیانهای وارده به اقتصاد آلمان حدوداً قابل تخمین است. اگر کاهش ِخرید گاز روسیه فقط محدود به سال ۲۰۲۲ باشد، عواقب آن سالها دوام خواهد داشت و مجموع خسارتها بین دویست تا سیصد میلیارد یورو خواهد بود. این میزان ضرر نهتنها ضربهای سنگین به اقتصاد آلمان خواهد بود بلکه به ناگزیر منجر به فرو ریختن کل اقتصاد اروپا خواهد شد. اینجا فقط بحث بر سر کاهش رشد اقتصادی نیست بلکه صحبت بر سر رکود تورمی پایدار و کاهش سه تا چهار درصدیِ تولید ناخالص ملی در تولید کالاها طی پنج یا شش سال آینده است. این کاهش لاجرم موجب آشفتگی در بازارهای مالی و احتمالاً سقوط آنها خواهد شد. یکی دیگر از عواقب اجتنابناپذیرِ رکود اقتصادیِ پایدار، کاهش سطح زندگی مردم و افزایش بیکاری خواهد بود( بین دویست هزار تا سیصد هزار نفر بیکار).»
من تردیدی در صحت این سند ندارم. واقعیتها را نمیتوان انکار کرد. سخنان رئیس وقت سازمان سیا خود بهقدر کافی افشاکننده است و عقل سلیم نیز همین را ایجاب میکند.
در حال حاضر قیمت گاز طبیعی در اروپا هشت برابر قیمت آن در ایالات متحده است. بهای برق در اروپا از سال ۲۰۲۰ بالاترین رقم در جهان است.
اتحادیۀ صنایع آلمان هشدار میدهد:
– موجودیت سی و پنج در صد از کارخانجات آلمان به دلیل صعود بهای انرژی در خطر است.
– بیست و پنج درصد از مؤسسات آلمان در حال انتقال تولید خود به کشورهای خارجی هستند.
قیمت تولیدکنندگان کالا در آلمان به نسبت سال پیش ۳۷/۲ درصد افزایش یافته، افزایشی که در هیچیک از کشورهای صنعتی مشاهده نمیشود. در ایالات متحده هزینۀ تولید ۱۵/۵ درصد، در اروپا ۱۸/۷ درصد و در چین ۴/۲ درصد افزایش یافته است.
اکنون آلمان در حال تخریب بنیانهای اقتصادی خویش است، بنیانهایی که نسلهای گذشته با زحمت و تلاش، اشک دیده و عرق جبین ساختهاند.
ما در حال اداره کردن کشور هستیم یا در حال نابود کردن آن؟ این سئوال به جایی است که باید طرح کنیم. اگر دولتِ آلمان را «اولاف شولتز»، معاون و وزیر خارجۀ وی با استقلالِ رأی و عقل و منطق اداره میکردند نباید به مسیر فعلی ادامه میدادند. در این مسیر خطرِ توقفِ کاملِ همۀ خدمات اجتماعی، کمبود برق، کمبود گاز، کمبود مواد ضروری برای وسایل نقلیۀ دیزلی و بسیاری خطرات دیگر در کمین است.
کشور آلمان در سراشیبی سقوط است. وضعیت موجود را نمیتوان فقط با جهل و نادانیِ مسئولین توجیه کرد. باید هویت مسئولینِ ایجادِ وضعیت موجود را افشا کرد و آنها را به پاسخگویی واداشت. هیچیک از ما نمیتوانیم ادعا کنیم که «ما نمیدانستیم».
* https://fromrussiawithlove.rtde.world/meinung/۱۴۸۶۶۵-ist-olaf-scholz-fremdbestimmt-geheimpapier/
۱ــ اندیشکدۀ تحقیق و توسعه مؤسسه ایست در خدمت وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا و به سفارش این وزارتخانه در مورد کیسهای مختلف سیاسی تحقیق و طرحی برای پیشبرد سیاستهای لازم پیشنهاد میکند. این اندیشکده طراح سیاستهای آمریکا در اوکراین برای کشاندن روسیه به مداخلۀ نظامیدر این کشور است. در این رابطه به مقاله ای به ترجمۀ همین قلم تحت عنوان «برنامه قبلاً طرح ریزی شده بود «مراجعه شود. عنوان انگلیسی این اندیشکده Rand corporation هست.