پژوهشهای میدانی

ترجمه. رحیم کاکایی
گ.پ. واسیلیوا
مطالبی در زمینه کشاورزی در میان ترکمنها درپایان سده نوزده و آغازسده بیست (پردازش خاک، برداشت و نگهداری فرآورده)
بخش نخست
یکی از موضوعات اصلی تحقیقات اعزامی در مورد مردم آسیای مرکزی و قزاقستان در سالهای دهه 1950-1970، جمع آوری مطالب برای “اطلس تاریخی – قوم نگاری” منطقه، به ویژه در زمینه بخش “کشاورزی” بود. مقالاتی در شماری از مناطق ترکمنستان و موضوعات جداگانه این بخش منتشر شدند(در جاهای مناسب به آنها استناد خواهیم کرد) (1)، با این حال، مطالب زیاد میدانی جمع آوری شده در سراسر خاک جمهوری و هنوز استفاده نشده ، اهمیت خاصی دارد. داده های میدانی در عمل به همه ترکمن ها ارتباط دارد: گروه های کشاورزی یومودها و تکه ها، گوکلن ، چوودورها، غاراداشلی ، ساریق ها، آلیلی ، آناولی ، مورچالی ، نوخورلی، آتا، و همچنین ارساری، الامها، اسکی و سایر قبایل آمودریا. اساس اقتصاد کشاورزی ترکمن ها بموازات دامداری فشرده، کشاورزی آبیاری شده در واحه ها بود. برای آبیاری کانالها و سدها در منطقه کؤپت داغ و چاههای زهکشی زیرزمینی – کاریزها و حوض های روی زمین برای جمع آوری آب – “هودان” (Howdan ) می ساختند. آبیاری معمولاً با نیروی گرانش انجام میشد، اما سازههای ساده بالابر آب نیز وجود داشتند –” چیگیر و نووا”. در کوهستان زمین های بدون آبیاری و دیمی وجود داشتند. ابزار کشت زمین ساده بود. در بیشتر قلمرو ترکمنستان، خاک را با ابزارهای زراعی از نوع”اُماچ” (omach) (2) کشت می کردند که متعلق به رایج ترین نوع ابزار در آسیای مرکزی بود(3 ) که در آن خود ابزار (تیرچوبی گوه ای یا سه گوش شکل) و دسته هم نمایانگر یک کل واحد بود. “اُماچ” هم برای پردازش خاک های نرم لسی یا بادرُفت در شمال ترکمنستان (واحه خوارزم) و در دلتای آمودریا و هم برای خاک های خاکستری لس مانند و حتی خاک های قهوه ای روشن صخره ای در کوهپایه های کوپت داغ و در کوه ها بصورت دیم استفاده می شد.
قطعات چوبی ابزارهای زراعی اغلب از چوب زردآلو، درخت بید(4)، توت و غیره ساخته می شد. این نوع درخت ها قوی ترین چوب را داشتند. “اُماچ” ساخته شده از چوب زردآلو ، حدود 10 سال در آمودریای میانه بکار می رفت، اما اگر لازم بود خاک بکر در دشت سیلابی پایینی رودخانه (جنگل) شیار شود، ابزار شخم خیلی زودتر می شکست. اگر “اوماچ” از انواع نرمتر چوب ساخته میشد، همین اتفاق می افتاد. در مناطق مختلف ترکمنستان “اُماچ”به گونهای متفاوت نامیده میشد. اصطلاح اشاره شده در همه جا شناخته شده بود(5) ، اما ترکمن ها اغلب ابزار شخم را “آزال”( 6 )می نامیدند. به موازات آن، نام های دیگری نیز در بسیاری از مناطق وجود داشت. بنحویکه در شمال در میان ترکمن های خوارزم و نیز ازبک های همسایه اصطلاح “کونده” و گاه “آغاچ کونده” وجود داشته است. همین اصطلاح به صورت “آغاچ کونده”، “ساخت کونده” همراه با اصطلاح “آزال” (آغاچ آزل) در واحه مرغاب رواج داشته است(7). در مناطق نواحی چارجو، سایات و یولوتان سابق، ابزار زراعی را “ساختی” می نامیدند 8. در جنوب سایات در دو طرف میانی آمودریا، رایج ترین اصطلاح “راخت” بود که برای مردم مناطق دیگر آسیای مرکزی ناآشنا بود. با این وجود آن در جنوب غربی آمودریا، در قلمرو ایران در استان های شرقی – خراسان، سیستان، زابلستان(9 ) وجود دارد . همین طور در اینجا ابزار زراعی نامیده می شود که به نوع کاملا متفاوتی از “اوماچ” تعلق دارد. ویژگی بارز آن قطعات کامل سه بخش اصلی – تیغه (یا طوق)، میله کششی (یا میله اتصال) و دسته ها است.
همه این قسمت ها در یک نقطه در پاشنه تیغه به هم متصل می شوند. چهارمین قسمت ضروری آن پایه ای است که تیغه و میله کششی را در کنار هم نگه می دارد و از بالای دومی بیرون می زند. ابزارهای زراعی از این نوع، با بعییرات جزیی خاصی در انواع فرعی، در قلمرو نسبتاً وسیعی از جنوب افغانستان (در اینجا توسط ان. ای. واویلوف و د.د. بوکینچ به آنها اشاره می شوند) (10) در شرق تا آناتولی شرقی و در غرب بلغارستان ، در شمال ارمنستان و آذربایجان( 11 ) وجود داشتند. منطقه گسترش این ابزار به نظر “ح.ا.وولف” با قلمرو مادهای باستانی مطابقت دارد( 12). این نوع ابزار زراعی برای تعدادی از مناطق جنوب و جنوب غربی ترکمنستان نیز معمول بوده است. آن در تمام مسیر رود اترک، در دره سومبار در میان یومودها و گوکلن، در آخال در میان ترکمنهای مورچالی( 13)، نزدیک عشقآباد و احتمالاً در میان ترکمنهای آلیلی در واحه آتک وجود داشته است. به غیر از ترکمن های مورچالی و یومودهای اترک که برای آنها تنها نوع ابزار زراعی بود، در سایر مناطق گسترش آن در بین ترکمن ها با “اُماچ”( 14) همزیستی داشت. نام ترکمنی آن همان “اُماچ”، “آزال”، “آغاچ آزال” است. در دره سومبار، جایی که همسایگان گوکلن نوخورها ابزارهای زراعی از نوع “اوماچ” داشتند، برای هر نوع ابزارها نام خاصی داشت: ” نوخور اوماچ ” ، “رحمان آزال” نامیده می شد، اما ابزار زراعی گوکلن از نوع دوم که در بالا ذکر شد “شیطان آزال “بود(15).
در میان آلیلی های آتک که هر دو نوع ابزار وجود داشت، دومی به “دانما آزال” معروف بود و ترکمنهای یمود در اترک این ابزار شخم را “ترکمن آزال” مینامیدند و گویی بر تعلق قومی آن تأکید میکردند. “س.م دودین” در گزارشی در سفر به ترکمنستان در سال 1901 به این نکته اشاره کرد که تمامی ادوات کشاورزی ترکمن های آخال از “سارت “ها(سرت ها) به عاریت گرفته شده اند و گاوآهن آنها نیز یک گاوآهن سارتی بوده است(16)، ولی تصویری جالب از یک ابزار شخم زن از حومه عشق آباد برای ما بجا گذاشته که اصلاً گاوآهن سارتی نیست، بلکه ابزاری از نوع دوم یعنی “شیطان آزال” است. جالب است که مجموعههای موزه دولتی سرزمین شناسی ترکمنستان “آزالی” همانا از این نوع حفظ می شود که در روستای باغیر (نرسیده به عشق آباد) خریداری شده است(17). این که آنرا ترکمن های تکه استفاده می کردند یا کردها و ترک ها که در آن زمان جمعیت اصلی روستای باغیر را تشکیل می دادند یا هر دو متأسفانه معلوم نیست. ک. نورمحمداف که اقتصاد ترکمنهای آخال را که جمعیت اصلی آنها تکهها بودند مطالعه کرده است، در مقاله خود در جدول «ابزار کشاورزی ترکمنهای آخال»(18 ) ابزاری از نوع “اوماچ” را ذکر میکند، از خصوصیات ترکمن های نوخورلی نیز هست (در دره سومبار، همانطور که در بالا اشاره شد، آن را “رحمان آزال” می نامیدند).
در غرب، یومودهای “قازانجیق” از ابزارهای زراعی از نوع “اوماچ” استفاده می کردند(19) ، در حالی که همان یومودهای اترک برای کشت خاک از ابزار نوع دوم استفاده می کردند(20). مشخص نیست که کدام نوع ابزار زراعی در این مکان ها قدمت بیشتری دارند و آیا تغییری در انواع ابزارها به دلایلی در بین گروههای مختلف جمعیت ایجاد شده است؟. در سده نوزده احتمالاً ابزاری از نوع دوم در مجاورت مرو(21 ) وجود داشته است. در اکثریت قریب به اتفاق موارد، هنگام شخم زدن، یک خیش (پازا، یردمیر) بر روی اسکلت چوبی ابزار گذاشته می شد، هرچند در میان یومودهای غربی و طایفه آتاهای “دارغان آتا”، بخش کمترمرفه کشاورزان در موارد نبود آن زمین بدون گاوآهن شخم می زدند. گاوآهن ها چدنی (چوغون) و آهنی بودند. با این حال، در بیشتر ترکمنستان در اواخرسده نوزده و آغاز سده بیست، خیش های آهنی بهترین بودند، زیرا دوام بیشتری داشتند و ابزارها را سنگین تر نمیکردند. بهرحال، انواع چدن رایج بودند. در نواحی مرکزی ترکمنستان (در مرغاب و آخال) از خیش های چدنی همراه با آهنی آن استفاده وجود داشتند. گاو نر یا اسب به عنوان نیروی کششی عمل می کرد. اگر آنها در مزرعه نبودند، آنگاه شتری را به ابزار شخم زدن افسار می کردند (که بیشتر در میان گروه های نیمه کوچ نشین مشاهده می شد)، تهی دستان و فقرا الاغ ها را به “اوماچ” افسار می کردند(22). ابزارهای زراعی سنتی در نزد اکثریت مردم تا زمان کئوپراتیوی کردن حفظ شد. این امر نه تنها به این دلیل که خرید یک گاوآهن کارخانه ای فراتر از توان دهقانان متوسط و به ویژه فقیر بود (حتی آزال سنتی با خیش آهنی یا چدنی در هر مزرعه کشاورزی موجود نبود) (23) ، بلکه به دلایل دیگر. برای نمونه، در باره این امر در “بررسی های منطقه ترانس خزر” گزارش شده است: “تجربه عرضه ابزارهای کشاورزی بهبود یافته در اقتصاد بومی کاملاً موفقیت آمیز نبوده است – این عدم تمایل با هزینه بالا و فقدان صنعتگران در میان آنها برای تعمیر و پروزنی در مقایسه با خودشان توضیح داده می شود.
یک گاوآهن آهنی حداقل به 4 گاو قوی و دو کارگر بالغ نیاز دارد؛ یک بومی مزرعه را با تیغه سبک خیش فقط با چند گاو نر، اسب، گاو و گاهی یک شتر با اسب و حتی الاغ شخم می زند. علاوه بر این، او می تواند به راحتی یک تیغه خیش را تا ده ها مایل بر روی همان اسبی که خودش بر آن سوار است، حمل کند و حمل گاوآهن نیاز به گاری و جاده دارد» (24). در آن موردی که فرد فقیر و تهیدست “اُماچ” یا حیوان بارکش نداشت، با کمک “کتمن”( ابزار دستی باستانی مانند بیل که در آسیای مرکزی استفاده می شد. مترجم) یا بیل، قطعه کوچک خود را نرم می کرد. اره بیلهایی که ترکمنها در دوره مورد نظر استفاده میکردند ، مانند تمام بیلهای آسیای میانه، دارای اتصال خاص دسته به سطح جلویی بیل بود. بیل های کوچک آهنی با سوراخ یا دهانه در بخش کار – پیلچه، کپچه، کورِک، با ساق بند در همه جا برای پاک کردن نهرها و همچنین در حین کار های ساختمانی استفاده می شدند. “کتمنها- کلنگ ها همچنین توسط ترکمن ها هنگام زراعت زمین استفاده می شدند و در پایان سده نوزده آنها نه در سراسر قلمرو ترکمنستان، بلکه فقط در واحه های کشاورزی بزرگ حفظ شدند: در شمال – در خوارزم، در شرق – در مناطق آمودریا و در واحه مرغاب. قدیمی ترین نوع “کِتمن”(Ketmen)، به اصطلاح “پیل کتمن” یا “کؤمکلی کِتمن” بود، که شکلی شبیه به بیل داشت و ظاهراً از لحاظ پیدایش با آن مرتبط بود. این نوع “کتمن” در پایانه سده نوزده، در میان ترکمنهای خوارزم و آمودریای میانه بیشتر متداول بود و همچنین در جنوب غربی ترکمنستان یافت می شد.
در مناطق کوپتداغ، “کتمن” تنها در آغاز سده بیست برای کشت خاک شروع به استفاده شد و همراه با آنها، کلنگ های آورده شده توسط مهاجران روس به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. “کتمن” اغلب نه تنها برای کارهای حفاری ، بلکه برای قطع و بریدن خارها برای خوراک دام استفاده می شد. ترکمن ها عمدتاً از دو نوع کلوخ شکن یا خاک کش – “مالا” (به ترکمنی. مترجم) برای کشت خاک استفاده می کردند. یکی از آنها یک تخته چوبی بزرگ “مالا ” بدون دندانه ( کلوخ شکن [یا “مالا”] چارشانگی یا پوشتیل – منطقه کرکی استان چارجو [ترکمن آباد کنونی] ) است که در اکثر مناطقی با کمک از رشتههای طناب به میله کششی متصل میشوند ( یوپلی مالا- مالا ی طناب دار) برای تسطیح زمین یا مزرعه پس از کاشت استفاده می شود. نوع دوم – کلوخ شکن یا خاک کش با دندانه های آهنی (دیشلی مالا) است که با یک چنگال چوبی با قلاب به میله کششی بسته شده است، کمتر گسترده شده و ظاهرا دیرتر از اولی ظاهر شده بود. کلوخ شکن یا خاک کش با دندانه های آهنی (دیشلی مالا) برای تکه تکه کردن برجستگی ها و کلوخه های زمین پس از شخم زدن استفاده می شد. در مرغاب، در مناطق کوپتداغ و غربی 25، برای هموارسازی کلوخه های خاک اغلب از شاخه های خشک درختان به هم گره خورده به “مالا” یا کلوخ شکن یا خاک کش بهره برداری شده است. گاه زمین را با یک اُماچ که در کنار آن قرار داده می شد، هموار میکردند. محصول غلات و گیاهان را با داس جمع اوری می کردند.
یادداشتها
1- مطالب ما در مورد اقتصاد ترکمن های منطقه چارجو (ولایت لباب کنونی) در «تحقیقات میدانی مؤسسه قوم نگاری 1975» منتشر شد. (از این پس تحقیقات میدانی مؤسسه قوم نگاری نامیده می شود). م. 1977.
2- بوبکین د.د. ، واویلف ان. ای.افغانستان زراعتی- واویلف ان. ای. آثار گزیده. 1959. ص. 173.
3- مطالب مقایسه ای در مورد این نوع ابزار در مقاله: واسیلیووا گ.پ. مطالبی در مورد تاریخچه اقتصاد ترکمنهای منطقه چارجو آورده شده است: 1975. ص 134-135 .
4- یازلییف.چ . چگونه زمین صد سال پیش کشت می شند // بناهای تاریخی ترکمنستان. شماره 2 (12). 1971. ص.19. نویسنده اشاره می کند که برای تهیه اُماچ در ایستگاه پلیس یولاتان از بید (? – گ.و.)، پتده (سپیدار یا درخت صنوبر) استفاده کردند.« فرهنگ ترکمنی به روسی». 1968. ص. 525.
5- آن همچنین در شرق آمودریا در ازبکستان و شمال تاجیکستان گسترده است. نگاه: فریشتاین .ال. آ.ابزار کشاورزی تاجیک ها و ازبک ها (بر اساس مطالب موزه مردم شناسی و مردم نگاری) // فرهنگ سنتی مردمان آسیای غربی و مرکزی. 1970 .ص.150
6- اصطلاح آزال که ظاهراً در آسیای مرکزی به هیچکس جز ترکمنها ناشناخته است، در ایران در غرب کوههای البرز به کار میرفت و به ابزاری زراعی از نوع اُماچ، اما با تیغه خمیده و کج اشاره میکرد. نگاه: وولف. ح. ا. صنایع دستی سنتی ایران. ماساچوست، 1966. ص264. شکل 356.
7- “کونده”نامی است که به خود تنه چوبی داده شده است، اما در مناطق اشاره شده این اصطلاح به کل ابزار اشاره
دارد. همچنین آنرا در منطقه کرکی نیز می نامند. ضبط میدانی مورخ 24.9.1971.
8 – در یولاتان- سخت کونده، همانطور که در بالا اشاره شد. به عقیده م.س. آندریوا این اصطلاح در سمرقند به شکل سختوک و در بخارا – سختیک نیز یافت می شود. برای چارجو این نویسنده به شکل سُختی می دهد. نگاه: آندریف.ام.س.. تاجیک های دره خوف. شماره دوم. استالین آباد، 1958. ص35. یکی از گزارشگران ما، احمد پایزولایف، که اصالتاً اهل بخارا بود، ادعا کرده که در ناحیه چارجو (منطقه کاغانوویچ سابق، کالخوز” ایسکرا”، 1954) ابزار زراعی ساختیک نامیده می شود.
9- وولف. ص.263. شکلهای 351- 352، 354.
10 – بوکینیچ د.د.، واویلوف ان.ای. ص.173.
11- غولییف گ.آ. درباره ابزارهای زراعی و سیستم های کشاورزی در آذربایجان // مجموعه قوم نگاری آذربایجان جلد 2. باکو، 1966.
12- وولف ان.ا. ص.264.
13- اُوزوف د.م. ترکمنهای مورچالی. عشق آباد.1959.ص.160.
14- یادداشت میدانی نویسنده از قازاق آقا ایگدیروف (متولد 1882). س.سویجی- خورمن، منطقه قیزیل اترک مورخ. 4.1968 24. قزاق آقا اطمینان داد که حتی از الاغ هم می توان برای شخم زدن با “شیطان آزال” استفاده کرد.
15- اُرازوف. آ. طرح های قوم نگارانه از اقتصاد ترکمن های آخال در سده 19 – آغازسده 20. عشق آباد، 1364. ص32; ام.آ. ایزاکسون که در سال 1930 از منطقه غارا-کالینسکی ترکمنستان شوروی بازدید کرد تا مجموعههای موزه را تدارک ببیند، در گزارش خود نوشت که گاوآهن گوکلین “شبیه گاوآهن آذربایجان” است. این نشان می دهد که به نوع دوم // مجموعه موزه مردم شناسی و مردم نگاری تعلق دارد. شماره 4020-33. در بین گوکلن ها به این ابزار “شای آزال” نیز می گویند و به گفته د.م. اویزوف از ایران آمده است. نگاه به: اُوزوف د.ام.. جمعیت دره چاندیرا و سومبار میانی. عشق آباد، 1355. ص72.
16 – گزارش س.ام. دودین در سفر به ترکمنستان در سال 1901 // آرشیو موزه دولتی اتنوگرافی.
17- پیرغولیوا آ.ان. تکنیک های کشاورزی در واحه آخال در پایان سده 19 – آغاز سده 20 // سنت های اقتصادی و فرهنگی مردمان آسیای مرکزی و قزاقستان. 1975. ص156. شکل شماره 1.
18- نورمحمدوف ک. از تاریخ کشاورزی ترکمن های آخال // بولتن دانشگاه مسکو. 1961. سری نهم. تاریخ. ص 77. شکل 2.
19- یادداشت میدانی نویسنده از آتامامد ساپاروف (50 ساله) و نورالله بابایف (49 ساله). س. یالقیم، منطقه قازانجیق، مورخ 24.8. 1971.
20- مطالب گ.پ.واسیلیوا. اعزامی بخش قوم نگاری موسسه تاریخ آکادمی علوم ترکمنستان شوروی. 1958.
21- مجموعه موزه مردم شناسی و مردم نگاری. شماره 255–206. عکس از1984.
22- علاوه بر موارد ذکر شده (یادداشت.14) قازاق آغا ایگدروف، گزارشگران دیگری بنام های – اوراز گلدی قولمانوف ( متولد 1913). س. آجییاب منطقه قیزیل اترک بتاریخ 8.9.1969. در این باره بما گزارش دادند.
23- نورموخاممدوف ک. اثر اشاره شده. ص.77.
24 – بررسی منطقه ماوراء خزر 1893 عشق آباد، 1895. ص. 145–146.
25 – یادداشت میدانی نویسنده از قازاق آغا ایگدروف…