ورشکستگی در محاسبه ثروت آب در ایران (1)
خطربیآبی و عدم استفاده بهینه از مخاذن و ثروت آبی کشور روزانه افزدوه میشود و بیتوجهی مسئولان به واقعیتی که در محیط زیست گریبان سیاستهای خانمانبرانداز گذشته تا به امروز را گرفته است هر روز حادتر میگردد. فساد، رشوهخواری، ندانمکاری، بیتوجهای و بیکیاستی مسئولین مکتبی نظام جمهوری اسلامی، که فقط به جیب خود میاندیشند و از اداره یک کشور 85 میلیونی عاجزند روز به روز بر مشکلات تأمین و توزیع آب میافزاید. آنها به نقش استراتژیک آب کمترین توجهای ندارند و به همین دلیل خطر عظیمی را متوجه کشور و مردم ما ساختهاند. نمونههای زیر به گوشهای از این بیلیاقتی و حرص و ولع سرمایهداری اشاره دارند.
رود هزار ساله «زایندهرود»، که روزگاری به معنی واقعی کلمه «حیاتبخش» بود و ۴۰ هزار هکتار زمین مزروعی را آبیاری میکرد، آب شُرب منطقه را تأمین میکرد و سپس به «مرداب گاوخونی»، این «بهشت روی زمین» که مأوای هزاران پرنده مهاجر بود، میپیوست، امروز قریب به ۳۰ سال است که به تدریج رو به خشکی میگراید، به قسمی که از سال ۱۳۶۷ به این سو کشاورزی در شرق اصفهان به رویا تبدیل شده است و روستائیان به تدریج مجبور به ترک این مناطق شدهاند و به حاشیه شهرها کوچ میکنند. این در حالی است که کشاورزی در اطراف «زایندهرود» منحصر به غلات نبود، بلکه پنبهای که در این منطقه به عمل میآمد، در نوع خود بینظیر بود. وضعیت اسفبار تأمین آب در ایران نه تنها یک بحران جدی است، بلکه نشانهای از ورشکستگی کامل جمهوری اسلامی در این زمینه نیز هست. تنها «زایندهرود» و «مرداب گاوخونی» (تالاب) نیستند که به این سرنوشت دچار شدهاند، بلکه بسیاری از تالابها و بِرکهها و رودخانههای کشور به وضع مشابهای دچار شدهاند. بزرگترین شاهد عینی دریاچه نمک ارومیه است که تا چندی پیش در حال خشکشدن بود و اعتراضات مردم را به دنبال داشت.
از سوی دیگر با نابودشدن تدریجی آبهای زیرزمینی، تأمین آب مردم ایران با مشکل جدی مواجه شده است. بسیاری از زمینهای کشاورزی تبدیل به صحرای خشک شدهاند. حتی در بسیاری از نقاط در اثر خشکی مُفرط شکافهای بزرگی در زمین بوجود آمده است که باعث کوچ روستائیان به مناطق دیگر شده است.
سدهائی که روزگاری میبایست آب کشاورزان را تأمین کنند، در نتیجه فقدان یک برنامه همه جانبه توسعه واقعبینانه از حَیّزِ انتفاع ساقط شدهاند. آب به تدریج برای برخی به کیمیا بدل شده است و این امر به معنی واقعی کلمه امنیت ملی ما را به خطر انداخته است. «زاینده رود»، که روزگاری به وجودآمدن اصفهان، این گهواره تمدن را ممکن ساخت، زایندهرودی که طی ادوار، آب را رایگان در اختیار روستائیان قرار میداد، اکنون در اکثر اوقات سال در نتیجه سوء مدیریت و استفاده نابجا فاقد آب است. امروز اهالی آنجا به علت خشکشدن آن باید آب مورد نیازشان را از عمق ۳۷۰ متری به سطح زمین انتقال دهند، امری که به علت بالابودن هزینه آن از عهده خیلیها خارج است و در عین حال زیان بزرگی به منابع ملی است. اگر در گذشته یک کشاورز برای استفاده از آب در مواقع ضروری چاههای متعددی در اختیار داشت، امروز چندین کشاورز حداکثر یک چاه در اختیار دارند که به سختی کفاف مصرف آنها را میدهد و این وضع روز به روز بدتر خواهد شد. بسیاری از روستائیان حوالی «زایندهرود»، روستاهای خود را به اجبار ترک کردهاند و به حاشیهنشینان شهرهای اصفهان و قم و تهران بدل گشتهاند. در نتیجه محصولات کشاورزی این مناطق نیز قریب به ۷۰ درصد کاهش یافته است.
اصولاً ایران کشوری کمبارش (خشک) بهشمار میآید که در حال حاضر به علّت افزایش دمای ۱،۸ درجه سانتیگراد متوسط دمای هوا و در نتیجه کاهش ۲۰ درصد بارش، معضل آب بیشتر گریبان روستائیان را میفشارد. در هفت سال گذشته کاهش بارش بیش از همیشه محسوس بوده است. مدتهاست که «زایندهرود» تنها دو بار در سال شاهد آب است؛ یکبار از اسفند تا اردیبهشت و بار دوم از آبان تا آذر. ۴۵ سال پیش سدّی در ۱۰۰ کیلومتری غرب اصفهان تأسیس شد که قرار بود آب صنایع فولاد و نیز مصرف آب شُرب خانگی اهالی اصفهان به اضافه آب شُرب شهرهای یزد و کاشان را تأمین کند. تنها اصفهان ۲ میلیارد متر مکعب آب در سال نیاز دارد در صورتی که درحال حاضر تنها نیمی از این مقدار تأمین میشود. حدود۴۵۰ سال پیش «شیخ بهائی» (متولد ۱۵۴۶ میلادی) با تدوین قانون تقسیم آب، این منطقه را به ۷ قسمت تقسیم کرد و به این ترتیب مشکل این شهر کویری را برای مردم، به ویژه کشاورزان حل کرده بود. اما با رشد جمعیت و صنایع، توسعه بیرویه بدون توجه به شرایط اقلیمی و در نتیجه افزایش سرسامآور مصرف بیرویه آب از یکسو و افزایش دمای هوا از سوی دیگر اصفهان و حوالی آن روز به روز بیشتر با کمبود آب مواجه شد.
با دو برابر شدن جمعیت کشور و رشد کشاورزی و دامپروری و تا حدودی صنایع با مصرف آب زیاد، افزایش سرسامآور مصرف آب در کشور، عامل خشکسالی و بالاخره سیاستهای رانتی و آب بربادده مسئولین و … بحران آب در کشور ما بیش از هر زمان خودنمائی میکند. آب مصرفی مردم در سال حداکثر به ۱۰ درصد میرسد و ۹۰ درصد بقیه صرف کشاورزی و صنایع میشود. صادرات میوههای آببر نظیر هندوانه، خربزه، خیار و … به کشورهای ساحل خلیج فارس، نظیر امارات برای کسب ارز و حمایت از تجار وابسته به دستگاه، خود یکی از عوامل هدر رفتن آب در دایره کشاورزی محسوب میشود. بعلاوه توسعه بی رویه کشاورزی در مناطق خشک کویری در مرکز ایران و خشکسالی و کمآبی قبل از اینکه ناشی از علل طبیعی باشد، علل اقتصادی و سیاسی دارد.
مسئولین نظام در گذشته به جای آن که کارخانههائی نظیر فولاد مبارکه اصفهان را که در هر ساعت به یک هزار متر مکعب آب نیاز دارد، در کنار خلیج فارس بنا نهند، در کنار «زایندهرود» ساختند. استدلال آنها نیز ایجاد رونق اقتصادی و فرصتهای شغلی در اصفهان بود که به خودی خود غلط نیست. ولی اگر بر اساس منافع مافیائی و بیدورنما که بر اساس یک کلان برنامه اقتصادی عمومی نباشد تنها مشکلزا و بحران آفرین است. در نتیجه از نظر سیاست راهبردی به ویژه در مسأله آب، تأسیس چنین کارخانه و یا کارخانه هایی در کنار «زایندهرود» خطائی نابخشودنی به حساب میآید. به بیان دیگر دلایل اصلی بحران و فاجعه کمآبی در ایران تنها به تغییر دمای هوا و کاهش بارش مربوط نمیشود، بلکه به طور عمده در سوء مدیریت صنعت، کشاورزی، محیط زیست و اقتصاد کشور و به طریق اولی مسأله توزیع آب و مهمتر از همه رانتخواری و دزدی باندهای مافیائی که برنامهریزیها را نه بر اساس منافع ملی ایران، بلکه بر اساس حجم جیب خودشان تعیین میکنند، نهفته است.
توزیع و اداره امور آب در کشور ما در اختیار دو وزارتخانه انرژی و کشاورزی قرار دارد. اما برنامههای این دو وزارتخانه به جای همکاری و همگرائی سازنده، عملاً علیه یکدیگر تدوین میشوند که به تصویب مجلس شورای اسلامی نیز میرسند. اصولاً وزارت انرژی نه طرح و نه برنامه موثر و مفیدی برای تأمین آب در کشور مدون کرده است. برای این وزارت خانه که صاحب ثروت عمومی شده است حفظ محیط زیست مطرح نیست زیرا نقش مافیای آب را در دزدی کاهش میدهد در عوض گردانندگان این اداره مدام در پی رانتخواری و رشوهگیری و رشوهدهی و به یک کلام پُرکردن جیب خود هستند. حداکثر عملکرد آنها در ساختن سدهای جدید بدون تعمق نسبت به عواقب زیست محیطی و هدایت آب از این منطقه به منطقه دیگر است. انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر کمبود آب را جبران نمیکند و نشانه کور بودن و حماقت روشن در آیندهنگری و حفظ منافع ملی ایران است. آنها به هیچوجه در فکر راه حل اساسی نیستند. از امروز به فردا برنامهریزی میکنند. تاکنون هیچ برنامهای برای کاهش مصرف آب ارائه نکردهاند. ادامه دارد
نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 262 دی ماه 1400
www.toufan.de
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی
توفان درشبکه تلگرام