عشق مصنوعی
رسول پویان
عشق راافسونگران دربند افسون می کنند
با سیاسـت در حریـم دل شبیخون می کنند
قفل سنگینی به ظاهرمیزنند بردرب؛ لیک
خانۀ محفوظ دل ها را چو هامون می کنند
از بـــرای کــشـــف اســــرار درون آدمی
با چم رایانه دل از سـینه بـیـرون می کنند
چشم ماشین رادرون سینه هـا ره می دهند
آشکارا در حـقـیقـت راز مکـنـون می کنند
از خمار چشم فتّانی بـه صـد چال و فریب
عشق را آلوده بـا تریاک و افـیون می کنند
دار قـانون را بـه تـالار عـدالـت می زنـنـد
اضطراب وترس راهرلحظه افزون میکنند
شـوق پـرواز هــزاردسـتان عـشـق بـاغ را
در قـفس هــای طلایی نـالۀ خـون می کنند
قصۀ ژولیت و نَقـل قـیس و رامین را چرا
دردل سنگین ماشین رنگ مضمون میکنند
عشق ووصل مصنوعی راتا نمایش میدهند
حرمت عهد و وفـا از پایـه وارون می کنند
عشـق دل هـا را بـه بازار تجارت بـرده اند
صد دل مجنون فدای کلک قـارون می کنند
عشق واحساس ومحبت را به کام زوروزر
با هـزاران شـیوه در گوگل مدفون می کنند
مهربانی و صفا از هوش مصنوعی مخواه
با تمـنـای مجـازی گـرچـه مفـتـون می کنند
عشق راچون ذرّه درمیدان جنگ می آورند
گویی با حسّ وخردسرمایه مصئون میکنند
نه فـقـط تخـریب هستی و طبیعت کـرده اند
با دخالت ذات انسـان را دیگرگون می کنند
از فـرات و نیل و کارون تا بـه دریای سیاه
پخش افـراط و سـتم تا رود جیحون می کنند
5/5/2019