گل برای درمسال
نویسنده: جمعه خان صوفی
برگردان: قاسم آسمایی
بخش پانزدهم
تذکر کوتاه در مورد نویسند وفشردۀ بخشهای قبلی کتاب:
«”گِل برای درمسال” برگردان وتلخیص کتابی است به زبان پشتو با عنوان “درمسال له خټی” که توسط جمعه خان صوفی نگاشته شده ونویسنده آنرا “مجموعۀ از خاطرات و یادداشت ها” دانسته است.
جمعه خان صوفی در سال 1947 در اطراف شهر پشاور تولد و از سال 1973ـ1992 به حیث پناهنده در افغانستان زندگی کرده است. بخش عمدۀ محتویات کتاب “گِل برای درمسال” حاوی فعالیت های نشنل عوامی پارتی وسایر گروپ ها وگروهای مخالف دولت پاکستان، در داخل افغانستان وافشای کمکهای پولی، نظامی و سیاسی دولت های افغانستان با آنهاست. همچنان نویسنده فعالیت ها، مصروفیت ها وزندگی خویشرا در داخل افغانستان به تفصیل نگاشته است. او در سال 1982 با دختر محترم سلیمان لایق عضو کنگرۀ موسس حزب دموکراتیک خلق افغانستان، عضو بیروی سیاسی ومعاون حزب وطن، ازدواج نموده و رفیق، همنشین وهمراز شماری از بلندپایگان حزب ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بوده وبه گفتۀ خودش با آنها “گپ وشپ” داشته است.
جمعه خان صوفی در سال (1972) طور مخفی وبشکل خاص از طریق افغانستان با همراهی سه نفر تبعه شوروی غرض آموزش های اختصاصی به شوروی رفته وبعد از ختم کورس دوباره به پاکستان برگشته است.
جمعه خان بعد از آن تاریخ، روابط بلاوقفه، مستحکم وخاص با ادارات اطلاعاتی شوروی داشته ومنبع مهم خبرچینی وگردآوری اطلاعات برای آنها بوده وتحت حمایه آنها قرار داشته است.
جمعه خان صوفی، دو دهه با پول مردم افغانستان زیست و سراسر اروپا وآسیا را پل وگز کرد واز همه امکانات دولتی درسطح بسیار بالا برخوردار وصاحب خانواده وخانه گردید وبا سقوط دولت جمهوری افغانستان به گفتۀ نمک خورد و نمکدان شکست؛ با یک جمله: «اوس پاکستانی یم/ حال پاکستانی هستم» برهمه اخلاصمندی ها، نیکی های دوستان شخصی وخانوادگی وکمک های مردم بی حد وحصر حزب ودولت افغانستان خط بطلان کشیده است.
قابل یاد آوری است که در برگردان کتاب، همیشه این نکته را در نظر داشته ام که:
“نوشتن خاطرات یک جاسوس، نیز جز ماموریت اوست”.
***
24 اکتوبر 1975: وقت کم بود. صحبت مختصری در مورد سمتگیری افغانستان به جناح راست صورت گرفت. هم چنان در مورد قطع کمک های ما و وضع افغانستان و پاکستان بحث شد. چنین معلوم میشود که آنها بیشتر مشتاق دریافت علل تحولات ارتجاعی در افغانستان و قطع شدن کمک ها به ما میباشند.
آنها همچنان در مورد انگیزه نشر مکاتبات بین بوتو وکورت والدهایم و داودخان وکورت والدهایم، آنهم بعد از مدت طولانی، خواستار معلومات هستند.
11 نومبر 1975: آنها خواستار معلومات در مورد نکات آتی هستند:
- مطلب مربوط به ساواکی چگونه است؟ آمده است ویاخیر؟ محل زیست او در کجا است؟
- معلومات در مورد مکتوب متحدالمال صدارت در باره تحت نظر گرفتن نمایندگان کشورهای سوسیالیستی .
- پلان های نیروهای ارتجاعی وپلانهای دولت.
- موضعگیری تازۀ دولت در رابطه با پرچم وخلق.
30 نومبر 1975: اطلاعات به شکل تحریری سپرده شد. شنیدم که رئیس پودگورنی به کابل سفر میکند. امید است، این سفر نیک و مؤثر باشد. او [کارمند سفارت شوروی] خواستار معلومات در مورد نظر وتصور حلقات گوناگون، گروپ ها، احزاب و مردم در مورد این سفر و دسایس مرتجعین شد.
9 دسمبر 1975: مانند گذشته، گذارش تحریری سپرده شد. من خواستار مشوره در مورد انتقال خویش به لندن شدم. گفت که ما در مورد فکر خواهیم کرد.
23 دسمبر 1975: گذارش تحریری. این نکته واضح شده است که پودگورنی با رئیس جمهور در مورد مطالب داخلی نیز صحبت کرده است. بصراحت گفته شده که باید بر مردم اعتماد صورت گیرد وبرای نیروهای چپ امکانات فعالیت بیشتر داده شود. داودخان نیز از وضع عمومی تشویش نشان داده است. بطور عمومی سفر موفق بوده واهداف حاصل شده است.
رفتن من به لندن، باب طبع آنها نیست و گفت که بودنم در اینجا بیشتر مؤثر است.
12 جنوری 1976: ملاقات طبق وعده. مواد خاص برای اطلاعات نبود. در مورد تقاضای او پیرامون تحلیل وضع بین المللی، منطقه و داخلی نیز مطلبی وجود نداشت زیرا ما میخواهیم که نخست چنین مطالب بصورت جدی تحلیل وتجزیه شده و بران بحث صورت گیرد و سپس در اختیار آنها قرار داده شود. آنها نیز خواستار تحلیل وضع مستند بر حقایق هستند. درمورد انگیزه، هدف و چگونگی رفتنم به مسکو سوال نمود.
چنین معلوم میشود که دلچسپی آنها نسبت به ما بیشتر شده است؛ مخصوصاً در باره افغانستان بیشتر سوال مینماید. اینگونه دلچسپی، فعال بودن گویای مطلبی عملی است.
مطالبه تحلیل از جانب ما، نیز مطلبی جدی است و منظور از آن
- معلوم کردن نظریات ما است.
- میخواهند مستند بر آن توجیه برای عملکرد خویش پیدا نمایند.
- و یا اینکه تنها میخواهند برای آینده معلومات را بدست آورند.
- یا اینکه مصمم به عملی هستند.
18 فبروری 1975: گذارش را برایش سپردم. زیاد در تشویش است. نمیدانم در چه فکر است.
17 مارچ 1976: مانند گذشته به گفته معروف: “همان مسجد وهمان ملا”. مطالبه اطلاعات در مورد افغانستان، پشتونستان و بلوچستان.
7 اپریل 1978: حسب معمول دادن اطلاعات. موضوع خاصی نبود.
28 اپریل 1976: ملاقات بسیار کوتاه بود. من گذارش تحریری نداشتم. تنها در مورد سفر اجمل صاحب به خارج صحبت کردم. وقت و کشور محل سفر هنوز معلوم نیست، من فکر میکردم که در این مورد آنها دلچسپی خواهند داشت. اما آنها هیچگونه علاقه در باره نشان ندادند و من مأیوس شدم.
وقت ملاقات بعدی 19 ماه می و ساعت 8 تعیین شد ودر صورت ضرورت عاجل، ملاقات در نخستین جمعه هر ماه، پیشروی سینما بریکوت باید صورت گیرد.
19 می 1976:
- گذارش تحریری مختصر در مورد محاذ انقلابی پشتونها وبلوچها که نیز نظر اجمل ختک تحریر شده بود.
- اقدامات حسن نیت بین افغانستان و پاکستان. قطع یکجانبه پروپاگند ازجانب بوتو بعد از ملاقات وی با شاهنشاه ایران بعد از سفر بوتو به ایران در راه برگشت از کنفرانس ازمیر. پیام غمشریکی وکمک به زلزله زدگان و سیلاب های اخیر و بالمقابل دعوت بوتو به غرض حل سیاسی مسائل. این گذارش تحریری سپرده شد. وی گفت که مبلغ یک میلیون دالر کمک بوتو به زلزله زدگان و آسیب دیدگان سیلابها توسط ایران داده شده بود.
- آنها نیز از وضع موجود در تشویش هستند. معلوم نیست که بعد از آمدن بوتو به کابل، سرنوشت پشتونها وبلوچها و از جمله ما مهاجرین چگونه خواهد شد. رفقای شوروی در مورد خواستار معلومات هستند.
چون وضع بحرانی است؛ لذا آنها برای ارتباط عاجل شفر را برایم دادند. بر اساس این شفر ساعت هفت و نیم صبح شخص بنام داکتر سلیم (نام شفری) برایم تلفون میکند، هرگاه ضرورت به ملاقات بود، من میگویم که هستم، در غیر آن اجمل برایش جواب میدهد که بیرون رفته ام. در همان روز ساعت هشت در محل تعیین شده ملاقات صورت خواهد گرفت.
2 جون 1976: معلومات تحریری اجمل ختک در مورد جنبش گوریلایی بلوچستان سپرده شد. در مورد سفر بوتو ونتیجه ملاقاتش با رئیس جمهور تشویش وجود دارد. آنها خواستار معلومات در موارد آتی هستند:
- پشت پرده کی قرار دارد؟
- نتیجه آن چه خواهد بود؟
- پیامد مذاکرات برای ما چه خواهد بود؟
- اینجا خواهیم ماند و یا برگشت خواهیم کرد؟
- روی کدام نکات توافق صورت خواهد گرفت؟
- در داخل و خارج موافقین ومخالفین توافقات کی ها اند؟
- داودخان در موضع خویش باقی خواهد ماند یا چطور؟
- هردو کشور تا کدام سرحد، آماده تفاهم هستند؟
این سوالها بیان کننده تشویش ما نیز است. من برایش گفتم که هرگاه مذاکرات به نتیجه نرسد، دولت افغانستان نمیتواند در مورد برگشت ما هدایت دهد. زیرا چنین اقدام سبب ایجاد مشکلات داخلی برایش میگردد. هرگاه بوتو شرط برگشت ما را پیشنهاد کند، احتمال پذیرش آن وجود دارد. اما در این صورت نیز، عوامل متعدد چون افغانستان، پاکستان، نیپ و حزب کمونیست در مورد برگشت ما مؤثر خواهد بود.
اقدامات بوتو غیر قابل پیشبینی است؛ ما بالای او اعتماد نداریم. اینجا یک فیصله خواهد نمود و آنجا برای محو ساختن ما اقدام خواهد کرد.
ادامه دارد