توصیفناپذیر: کتاب سیاه تروریسم امپریالیستی
در اینجا چیزی است که سی ان ان هرگزبه دونالد ترامپ، دکتر کوک هوادار وی، و بسیاری از دموکراتها و جمهوریخواهان که یاد گرفتهاند که سرشان را در شنزار [جورج] اورولی جنایتهای ابرقدرت فرو کنند نخواهد گفت: سادهترین و مطمئنترین راه برای جلوگیری از جریان پناهندگان مسلمان این است که به جنگهای جنایتکارانه علیه کشورهای مسلمان خاتمه داده شود. بذل و بخشش گسترده مالیاتدهندگان، حیف و میلهای این جنگ بیجا و نژادپرستانه باید به کشورهایی داده شود که ایالات متحده و ناتو آنها را نابود کرده اند ـ و در داخل کشور صرف نیازهای اجتماعی، مدنی، و زیست محیطی شود.
روزنامهنگاران «جریان غالب» آمریکایی که دلشان نمیخواهد حقوق ماهانهشان قطع شود و موقعیت شغلیشان به خطر بیفتد میدانند که باید رویدادهای جاری را بهگونهای گزارش کنند که به تابوهای کشور که شالوده نابرابری و سرکوب و جرم و جنایت وحشیانه و بیامان امپریالیستی را تشکیل میدهد، احترام گذاشته شود .موضوعاتی که فراتر از پارامترهای محدود بحثهای سیاسی قابل قبول و مودبانه باشند جزو خطوط قرمز محسوب میشوند. موضوعاتی که خبرنگاران و مفسران جدی یاد گرفتهاند که از مطرح کردن آنها پرهیز کنند.
«ما بهعنوان یک کشور بهقدر کافی وظایف خود را انجام دادهایم»
نمونه برجسته این موضوع گزارش اخیر سی ان ان در شهر کوچک ورمونت در راتلند در مورد منع سفر مسلمانان به ایالات متحده است که دونالد ترامپ آن را مطرح کرده است. خبرنگار سی ان ان با دو مقام محلی در مورد جنبههای مختلف این مسأله که آیا پناهندگان سوری باید در راتلند مستقر شوند یا نه گفتگو کرد. منبع اول، کریس لورس، شهردار این شهر بود که تلاش میکند راتلند اقامتگاه پناهندگان شود و در سال ۲۰۱۷ از ۲۵ خانواده سوری استقبال کند. وقتی از این شهردار سئوال شد که چرا در رأس چنین تلاشی قرار دارد پاسخ داد بهدلیل دغدغههای انسانی («این کار درست است») اما افزون بر این (و بالاتر از همه) ملاحظات اقتصادی را متذکر شد.نرخ بیکاری ۳ در صد در راتلند «بهطرز خطرناکی پایین» است، چیزی که موجب میشود شرکتها به دشواری بتوانند کارگر پیدا کنند و در نتیجه مانع سرمایه گذاری و «رشد» میشود.
سی ان ان با دکتر تیموتی کوک در راتلند نیز مصاحبهای انجام داد، او یکی از طرفداران ترامپ و مخالف برنامه شهردار مبنی بر اسکان پناهندگان است. کوک به سی ان ان گفت «من فکر میکنم ما بهعنوان یک کشور بهقدر کافی انجام دادهایم.» «من آسیب میبینم و این کشور آسیب میبیند. ما باید اول به رفع مشکلات خودمان بپردازیم و پس از آن میتوانیم پیکربندی مجددی کنیم و ببینیم آیا میتوانیم بقیه جهان را نجات دهیم یا نه». کوک بهطور طبیعی، مدافع طرح ترامپ مبنی بر ممنوعیت سفر است.
رتبۀ صدویکم سرمایهداری
تا اینجا گزارش خوب پیش میرفت اما توجه کنید که چرا از عنوان آخرین کتاب کریس هجز (Chris Hedges)، «ناگفتنی»، استفاده کردیم. یک عنوان ممنوعه از اتکای سرمایهداری به چیزی که کارل مارکس، آن را «ارتش ذخیرۀ نیروی کار» نامیده است ـ تودۀ بیکار در جستجوی کار باید آن قدر زیاد باشد که بتوان بهای نیروی کار را بهحدی پایین نگهداشت تا سود ناشی از استثمار طبقۀ کارگر تضمین شود.
آیا غیرقابل تصور است که راتلند بخواهد شهر خود را به آهنربای جذب نیروی کار تبدیل کند، مثلا با افزایش حداقل دستمزد محلی به ۱۵ دلار در ساعت؟ متأسفانه، احتمالا همینطور است، زیرا کارفرمایان محلی ـ ازجمله، شرکت سهامی عظیم انحصاری و چندکارۀ جنرال الکتریک (GE) و دریافتکننده ردۀ اول کمکهای مالی دولتی و پیمانکار «وزارت دفاع» که بیش از یک هزار نفر کارگر را در دو کارخانه در راتلند در استخدام خود دارد ـ میخواهند حقوق و دستمزد را تا جایی که میشود پایین نگهدارند تا نرخ سود بهطور «قابل قبولی» حفظ شود. «ارتش ذخیره» را افزایش بده، پایۀ مالیات محلی را بالا ببر.
میتوانیم مطمئن باشیم که لورس نمیخواهد بهدنبال نیروی کار ارزانتر جنرال الکتریک را توجیه کند تا عملیات راتلند را بهجای دیگری منتقل کند. جنرال الکتریک رتبۀ صدویکم اقتصاد بازار نیروی کار سرمایهداری و رتبۀ ۱۰۲ از لحاظ قدرت شرکت سهامی عظیم در جهان است.
اسلحه در مقابل سیاره: مرگ معنوی
دومین عنوان ممنوعه عبارت است از نقش میلیتاریسم آمریکا در، با استفاده از اصطلاح دکتر کوک، «تهی کردن» آمریکا. این امری فراتر از پارامترهای قابل قبول بحث و تفسیر با توجه به این نکته است که ملت به لطف بودجه عظیم پنتاگون فقیر میشود (۵۴ درصد هزینههای غیرضروری فدرال) هزینۀ امپریالیسم جهانی میشود که ویرانی بهبار آورده است، جهادگرایی را تغذیه کرده است، و جریانهای عظیم پناهندگان را در کشورهایی مانند عراق، یمن، سودان، لیبی، سوریه و ایران به راه انداخته است (بیشتر در این آخری)، همه این کشورها شامل طرح منع سفر ترامپ هستند. این موضوعی تابو در رسانههای مسلط است: نقش بودجۀ نظامی در تهی کردن جامعه آمریکا از درون.
هجز در مصاحبه زیر در کتاب ناگفتنیها به این مسأله میپردازد، مجموعه مصاحبهها با دیوید تالبوت، روزنامهنگار چپ:
تالبوت: [برنی ساندرز] وعده داده بود که از ثروتمندان و سوداگران وال استریت مالیات بیشتری بگیرد.
هجز: «بله، اما اگر کنترل هزینههای نظامیمان را در دست نگیریم کارمان تمام است … زیرساختهای ما، نظام آموزش عمومی ما، خدمات اجتماعی ما ـ همه به یک دلیل لطمه دیدهاند، برای اینها پولی نداریم. پولمان توسط ماشین جنگی مصرف میشود. این خودکشی سیاسی است. تا زمانی که امپریالیسم و قدرت هزینههای نظامی گزاف آن را از بین نبریم، سوسیالیسمی وجود نخواهد داشت. مارتین لوتر کینگ این مسأله را درک میکرد.»
و ببینید چه اتفاقی برای دکتر کینگ افتاد، به قتل رسید (یا شاید اعدام شد) درست یکسال پس ازسخنرانی مشهورش که در آن عنوان کرد که بین مخالفت خود با فقر و نژادپرستی در داخل کشور و مخالفتش با جنگ ایالات متحده در آسیای جنوب شرقی، ارتباطی عمیق برقراراست. کینگ در توجیه تصمیم خود در پیروی از وجدان خویش و سخنرانی علیه نظامیگری آمریکا گفت: «میدانستم مادام که ماجراجوییهایی مانند ویتنام همچنان مردان و مهارتها و سرمایه مالی را مانند لوله مکندۀ شیطانی مخربی به درون خود میکشد، آمریکا هرگز بودجه یا انرژی ضروری را برای توانمندسازی فقرایش سرمایهگذاری نخواهد کرد. بنابراین ناگزیر شدم بهطرز روزافزونی جنگ را بهمثابه دشمن فقرا ببینم و به آن حمله کنم. کینگ هشدارمیداد «ملتی که هر سال پول بیشتری برای دفاع نظامیاش هزینه میکند نه برای برنامههای بهبود وضعیت اجتماعی خود» به مرگ معنویاش نزدیک میشود».
این را فقط به حساب چپهای رادیکال دیروز(کینگ) و امروز (هجز) نگذارید. مایک لوفگرن (Mike Lofgren)، کارمند سابق جمهوریخواه کنگره در تحقیق جامع اخیر خود در مورد «دولت در عمق» [دولت در دولت] به تداخل قدرت شرکتهای سهامی بزرگ، قدرت مالی و حکومتی که جامعه آمریکا را کنترل میکند، به کارناوالهای انتخاباتی چهار ساله این کشور و فراتر از آن اشاره میکند. او نشان میدهد که آمریکا نه به این دلیل که دولت پول ندارد با فقر گسترده، زیرساختهای فاسد، مراقبتهای بهداشتی ناکافی و خدمات عمومی ناقص (مدرسه، حمل و نقل و غیره ) دست و پنجه نرم میکند، بلکه به این دلیل که پولش در خدمت منافع تجاوزگرانه هزینه میشود. در رأس این منافع، مجتمعهای بیشمار نظامی ـ صنعتی کشور قرار دارند که پنتاگون آنها را تأمین مالی میکند و بیش از نیمی از هزینههای غیرضروری فدرال و نزدیک به نیمی از هزینههای نظامی در جهان را پوشش میدهد. همانطور که لوفگرن در کتاب غیرقابل چشمپوشی «دولت عمقی: افول قانون اساسی و ظهور یک دولت سایه» خود اشاره میکند:
درست همانطورکه مفسران سیاسی یک دولت ناتوان را تقبیح میکنند که نمیتواند پول، اراده، و یا صلاحیتها را سامان دهد تا جادهها و پلها را تعمیر کند، جانبازان جنگ ما را شفا دهد، و یا حتی یک وبسایت مراقبتهای بهداشتی را رونمایی کند، اما همیشه پول و اراده کافی، و شاید صرفا حداقل صلاحیتی برای سرنگونی دولتهای خارجی، برای راهاندازی طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا، و جاسوسی بر روی تمام سطح این سیاره وجود دارد (ص۴) … گویی استحکامات در امتداد مرز با ژرمنها هرگز مستحکمتر از این نبوده است، حتی گویی شهر رم از درون ازهم پاشیده و استحکاماتی که زندگی مردم را حفظ میکرد از تپه شروع به فروریختن کرده است.» (ص ۲۱۶)
تاریخ اثبات شدۀ تروریسم
جرم و جنایتی که امپراطوری آمریکا در خارج از کشور انجام میدهد نیز غیرقابل توصیف است ـ دقیقا همانطور که دکتر کینگ در سال ۱۹۶۷ آن را «بزرگترین تغذیهکنندۀ خشونت در جهان» توصیف کرد. غیرقابل تصور است که سی ان ان بتواند تصور دکتر کوک در مورد ایالات متحده را بهعنوان کشوری که تلاش میکند «بقیۀ جهان را نجات دهد» به چالش بکشد.
این تصحیح، باید مقابله با نقش واشنگتن در ویران کردن جنایتکارانه برخی از همان کشورهایی را شامل میشد که ترامپ تلاش کرده است مسافران و پناهندگان آنها را ممنوعالورود کند. عراق، نمونه برجستهای است، کشوری در معرض دو تهاجم مرگبار ایالات متحده قرار گرفته است، همراه با یک دهه مداخله بهعلاوۀ تحریمهای اقتصادی کشنده که بر روی هم موجب کشته شدن میلیونها نفر، ضرب و جرح میلیونها نفر، و آوارگی میلیونها نفر دیگر شده است.
یمن را حملات مشترک ایالات متحده و عربستان سعودی ویران کرده است، نیروهای ویژه ایالات متحده و حملات پهپادهای ایالات متحده.
مدت مدیدی است که مردم سودان توسط ایالات متحده، که نقش اصلی را در فروپاشی سیاسی و جنگ داخلی آن داشته است مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
بمبهای ایالات متحده و ناتو لیبی را ویران کردند و آن کشور را در باتلاق جنگ داخلی و جهاد فرو بردند.
سوریه با یک جنگی داخلی مرگبار تکه و پاره شده است، جنگی که واشنگتن همراه با جهادگراهایی که ایالات متحده و دولتهای عرب متحد آمریکا که ثروت خود را از درآمد نفت کسب کردهاند و پاکستان، آن را گسترش دادهاند و در سراسر جهان اسلام به آن دامن زدهاند.
به گزارش سی ان ان، رئیسجمهور وقتی که در اردوی خود، ممنوعیت سفر را اعلام میکرد عهد بست که مهاجران مسلمان کشورهایی را که «تاریخچۀ اثبات شده» تروریسم علیه آمریکا یا متحدانش را داشته باشند ممنوعالورود کند.
[جورج] اورول [اگر زنده بود] میتوانست از این بیانیه در پرتو تاریخ ثابت شده ایالات متحده در مورد تروریسم مرگبار ابرقدرت آمریکا علیه کشورهایی که ترامپ طرح ممنوعیت سفر را بر مردم آنها تحمیل کرده است بهره مند شود.
خدمات شایسته
روزنامهنگاران و کسانی که دنبال چنین تاریخی باشند اگر مایل باشند میتوانند به عقب برگردند و به بررسی حادثه سوم ژوئیه سال ۱۹۸۸ بپردازند که رزمناو وینسنس، متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده با یک موشک کروز هدایت شونده به یک هواپیمای غیرنظامی ایران (پرواز ۶۵۵ ایران ایر) شلیک کرد، و تمام ۳۰۰ نفر سرنشین آن را کشت که ۷۱ نفرشان کودک بودند. این حمله هیولاوار در حریم هوایی ایران، بر روی آبهای سرزمین ایران در خلیج فارس انجام شد. شش سال بعد، نیروی دریایی مدال تقدیر ویژهای بهخاطر «خدمات شایسته» به سروان ویل راجرز، فرمانده ناو، و به ستوان فرمانده اسکات .ای لاستینگ، افسر سیستمهای سلاحهای خود اهدا کرد.
به احتمال زیاد حالا که ترامپ طرح ممنوعیت سفر علیه تهران را با سر و صدا بهراه انداخته است، ایرانیان آن جنایت هولناک را بهخاطر میآورند. مایکل فلین، مشاور جدید فاشیست امنیت ملی رئيس جمهور «بهطور رسمی» اعلام کرده است که واشنگتن در نظر دارد علیه ایران اقدام کند. او میگوید که «ما طیف وسیعی از گزینه»ها را مورد بررسی قرار میدهیم. همزمان، کشتیهای جنگی ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، و استرالیا در اقدامی تحریکآمیز «مانورهای دریایی» را در سواحل ایران انجام میدهند.
بزرگراه مرگ
افزون بر این روزنامهنگاران و دیگرانی که بهدنبال تاریخ ثابت شده تروریسم هستند اگر بخواهند میتوانند بر قتل عام رسوای دهشتناکی که ارتش آمریکا در «بزرگراه مرگ» عراق انجام داد تأمل کنند .ماجرایی که در آن نیروهای آمریکایی دههاهزار نفر از نیروهای تسلیم شده عراق را که از کویت عقبنشینی کرده بودند در تاریخ ۲۶ و ۲۷ فوریه ۱۹۹۱ قتلعام کردند. جویس چدیاک روزنامهنگار لبنانی ـ آمریکایی شهادت داد که:
هواپیماهای ایالات متحده کاروان طولانی را با غیرفعال کردن وسایل نقلیه در جلو و در عقب، به دام انداختند و پس از آن ترافیک ایجاد شده را ساعتها زیر حملات قرار دادند. به گفته یک خلبان آمریکایی «این مانند تیراندازی به ماهی در یک بشکه بود. روی … چندین کیلومتر از بزرگراه ساحلی، واحدهای نظامی عراق در سکونی وحشتناک نشسته بودند، اسکلتهای سوخته وسایل نقلیه و مردان بهطور یکسان، در زیر نور خورشید سیاه رنگ شده بود. نیروهای آمریکایی آن قدر بمب بر سر کاروانها ریختند که همه افراد کشته شدند. بعد جتهای زیادی به جاده داخلی هجوم آوردند آنقدرکه موجب ترافیک هوایی شدند و کنترل کنندگان ترافیک هوایی از تصادم در هوا میترسیدند … قربانیان مقاومت نشان نمیدادند … این صرفا یک قتلعام یک طرفۀ دههاهزار نفر از افرادی بود که توانایی مبارزه و یا دفاع نداشتند.»
بنابر روایت منبع غنی ویکیپدیا:
«گروه ۶ـA جنگندههای هوایی کشتی هواپیمابر نیروی دریایی سوم حاضر در منطقه، بزرگراه شماره ۸۰ را مسدود کردند، یک ستون از وسایل نقلیه گسترده را که عمدتا از نیروهای ارتش منظم عراق بودند با بمبهای خوشهای بمباران کردند، نیروهای عراقی را در یک ترافیک گسترده محصور کردند و بهدنبال آن مورد حملات هوایی قرار دادند. رابرت فیسک روزنامهنگار اظهار داشته «…تعداد اجساد عراقیها که در خرابهها انباشته شده بودند یا صورتشان در شن و ماسه افتاده بود قابل شمارش نبود. در جاده اصلی، صدها جسدی را (دیدم) که تمام جاده را تا مرز عراق پوشانده بودند … برخی برآوردهای مستقل تعداد تلفات را تا ۱۰۰۰۰ نفر یا بیشتر (حتی دههاهزار نفر) تخمین میزنند.»
«جنبههای سرشتی فروتنی و خویشتنداری»
حقیقت این است که عمو سام در اوایل ۱۹۹۱ با جسدسازی از مسلمانان عراق صرفا داشت خود را گرم میکرد. واشنگتن هنوز باید تحریمهای اقتصادی را که موجب مرگ حداقل یک میلیون عراقی شد عملی میکرد و یا به حمله سال ۲۰۰۳ به عراق مبادرت میکرد که موجب کشته شدن بیش از یک میلیون عراقی شد و این کشور را چنان ویران کرد که بازسازی آن ناممکن شود. هنوز باید شهر فلوجه عراق را مورد تاخت و تاز قرار میداد و در سال ۲۰۰۴ این کار را انجام داد، (ازجمله اقداماتی که انجام داد) با استفاده از مهمات رادیواکتیو، یک بیماری واگیردار سرطان خون کودکان ایجاد کرد. هنوز باید جنگ گسترده هواپیماهای بدون سرنشین باراک اوباما در سراسر جهان اسلام را آغاز میکرد، که بهتازگی توسط نوام چامسکی بهعنوان «کمپین گستردهترین تروریسم جهانی که جهان تاکنون شاهد آن بوده است» نامیده شده است. هنوز باید هزاران هزار روستایی و کشاورز بیگناه را در افغانستان به قتل میرساند. هنوز بیمارستان پزشکان بدون مرز را هدف بمباران مرگبار مکرر خود قرار نداده بود یا هنوز به شکنجه سیستماتیک و تجاوز به عراق و دیگر مسلمانان، ازجمله کودکان، در مکانهایی مانند زندان ابوغریب، گوانتانامو و پایگاه نیروی هوایی بگرام نپرداخته بود.
باراک اوباما در طول مراسم تحلیف خود گفت: «امنیت ما از جنبههای سرشتی فروتنی و خویشتنداری ناشی میشود.» هیچ مفسر مسئولی در «جریان اصلی» ایالات متحده جرأت نکرد زبان [جورج] اورولی سخنرانی رئيسجمهور جدید را زیر سئوال ببرد. عمو سام نمیتواند در مقابل چشمان رسانههای بهطور مناسب تعلیم دیده و یا رسانههای ترسوی ایالات متحده و «نخبگان» تعلیماتی (هماهنگکنندگان و عاملان) عمل شریرانهای انجام دهد.
وقتی که جورج دبلیو بوش در کمتر از یکسال پس از آنکه نیروهای مسلح هوایی او در هوا قسمت اعظم یک بزرگراه در خاورمیانه را به عمد مسدود کردند و از طریق جرم و جنایت امپریالیستی آن را تبدیل به یک بنای تاریخی حماسی کردند، داشت اظهارات زیر را بیان میکرد، همان سکوت رسانههای پُرسروصدا برقرار بود: «جهان که روزگاری به دو اردوگاه مسلح تقسیم شده بود در حال حاضر فقط یک قدرت را بهرسمیت میشناسد، قدرت برجستۀ ایالات متحده آمریکا. و جهان بدون هیچ ترسی چنین میپندارد. چرا که جهان به قدرت ما اعتماد دارد، و جهان درست میاندیشد. آنها اطمینان دارند که ما عادل و خویشتندار هستیم. آنها اعتماد دارند که ما در جانب نجابت قرار داریم».
«خیابانهای فلوجه»
اوباما، سناتور وقت، درپاییز سال ۲۰۰۶ بهعنوان کسی که بهزودی بهعنوان کاندیدای ریاستجمهوری اعلام میشد خطاب به شورای شیکاگو در مورد امور جهانی چنین گفت: «مردم آمریکا فوقالعاده مصممؤاند (در حمایت از اشغال عراق،) … آنها شاهد بودهاند که پسران و دخترانشان در خیابانهای فلوجه کشته یا زخمی شدهاند»
این انتخاب رعبآوری از محلات بود. فلوجه محلی بود برای قساوت جنگی آمریکا که توسط ارتش ایالات متحده در ماه آوریل و نوامبر سال ۲۰۰۴ انجام شد. این جنایات، کشتار بیرویه غیرنظامیان، هدف قرار دادن حتی آمبولانسها و بیمارستانها، و با خاک یکسان کردن کل شهر را شامل میشد. شهر برای ویران شدن درنظر گرفته شده بود تا سرمشقی باشد برای کسانی که جرأت کرده بودند در مقابل قدرت آمریکا مقاومت کنند. تعجبی ندارد که فلوجه مظهر قدرتمند و فوری امپریالیسم آمریکا در جهان عرب و مسلمانان شد. به محلی فوقالعاده تحریکآمیز و توهینآمیز برای اوباما بدل شد که تصمیم گرفته بود فداکاری آمریکاییها و «تصمیم» آنها به اشغال امپریالیستی عراق را برجسته کند.
صحنۀ تکاندهنده
اوباما که بعدا به مشاوران کاخ سفید خواهد گفت: «معلوم میشود من در کشتار مردم مهارت دارم» در حالیکه فرماندهی برنامه هواپیماهای بدون سرنشین [پهپاد] را برعهده دارد که «کمپین افراطیترین عملیات تروریستی دوران مدرن است» (نوام چامسکی )، نام خود را در کتاب سیاه تروریسم امپریالیسم آمریکا ثبت خواهد کرد. در میان بسیاری از صحنههای وحشتناکی که اوباما به گور داغ خود خواهد برد حادثهای است که در هفتۀ اول ماه مه ۲۰۰۹ رخ داد. حمله هوایی آمریکا موجب مرگ دهها غیرنظامیدر بولا بلوک شد، روستایی در استان فراه در غرب افغانستان. نود و سه نفر از روستاییانی که بدنشان را بمبها تکه پاره کرده بودند کودک بودند. فقط ۲۲ نفر ازمردان ۱۸ سال به بالا داشتند. بنابه گزارش نیویورک تایمز:
«در مکالمه تلفنی که روز چهارشنبه در مجلس افغانستان از بلندگو پخش میشد …، روحالامین فرماندار استان فراه، گفت که ۱۳۰ غیرنظامیکشته شدهاند، بنابه اظهار یک مقام قضایی بهنام محمد نعیم فراهی … فرماندار گفت که روستاییان دو تریلر مخصوص تراکتور پر از تکههای بدن انسان را به دفتر کار او بردهاند تا ثابت کنند چه خرابیهایی بهبار آمده است … با تماشای آن صحنههای تکاندهنده همه گریه میکردند.» آقای فراهی گفت که او با کسی صحبت کرده که شخصا او را میشناسد و او تا ۱۱۳ جسد را شمارش کرده که دفن شدهاند، از جمله زنان و کودکان بسیار» (نیویورک تایمز، ۶ مه ۲۰۰۹).
نخستین واکنش پنتاگون اوباما به این حادثه وحشتناک ـ یکی از صدها کشتار هوایی غیرنظامیان در افغانستان و پاکستان که از پاییز ۲۰۰۱ شروع شد این بود که مسئولیت این کشتارها را به گردن «نارنجکهای طالبان» بیندازد.هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اوباما بهخاطر از دست رفتن جان انسانهای بیگناه اظهار «تاسف» کرد، اما این حکومت بیانیه عذرخواهی صادر نکرد و یا اشارهای به مسئولیت آمریکا نکرد. برعکس، اوباما فقط یک بار عذرخواهی کرد و یک مقام رسمی کاخ سفید را اخراج کرد، آن هم بهدلیل ترساندن نیویورکیها با یک عکس نابخردانه نیروی هوایی که بر فراز منهتن پرواز میکرد و مردم را به یاد ۱۱ سپتامبر میانداخت.
«جایزۀ صلح؟ او قاتل است.» این گفته یک مرد پشتون به گزارشگر انگلیسی الجزیره در ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹ است ـ روزی که به اوباما جایزه صلح داده شد. این گزارشگر نوشت: «این مرد از روستای ارمل سخن میگفت، روستایی که جمعیت فراوانی دور اجساد دوازده نفر جمع شده بودند، یک خانواده از یک خانه، همهشان توسط نیروی ویژه آمریکا در حمله هوایی شبانه کشته شده بودند.»
قتل همزمان افراد یک خانواده
پنج ماه بعد اوباما به سیا دستور داد یک شهروند آمریکایی را در یمن به قتل رساند، روحانی کاریزماتیک اسلامی بهنام انور العولقی.این روحانی در حمله هواپیماهای بدون سرنشین در سپتامبر ۲۰۱۱ کشته شد «بهرغم این واقعیت که او هرگز به ارتکاب هیچ جرمی متهم نشده بود (چه رسد به آن که محکوم شده باشد) (گلن گرین والد)، ولی شهوت اوباما برای کشتن انور العولقی هنوز هم زبانه میکشد. دو هفته بعد، یک هواپیمای براق جدید بدون سرنشین سازمان سیا عبدالرحمان، پسر۱۶ ساله او را که متولد آمریکا بود، “همراه با پسر عموی ۱۷ ساله و چند تن دیگر از مردم بیگناه یمن به قتل رساند.»
خوب است که میشنویم اوباما هم از اعتراضات تودهای علیه طرح ممنوعیت سفر مسلمانان پشتیبانی میکند، ولی به سختی میتوان باور کرد که او در سیاست خارجی خونین خود در خاورمیانه، آفریقای شمالی و آسیای جنوب غربی برای جان مسلمانان اهمیت قائل بود.
آقای ترامپ یکشنبه گذشته دستور حمله هواپیماهای بدون سرنشین و حمله کماندویی در یمن را صادر کرد. این عملیات از قبل آغاز و توسط دولت اوباما به او تحویل داده شده بود. این حمله موجب کشته شدن ۳۰ نفر شد. در میان کشتهشدگان: دختربزرگ انور که هشت ساله بود، خواهر کوچک عبدالرحمان دیده میشد. او پس از دو ساعت خونریزی ناشی از شلیک یک جنگجوی نیروهای ویژه ایالات متحده به گردنش به قتل رسید. آن را اولین خون امپریالیستی جانور نارنجی مو بنامید، که با دستیاری فرمانده کودککش سابق، باراک اوباما انجام شد.
به کدام جهنم درهای میرویم …
آقای ترامپ گفت که «تا وقتی بتوانیم بفهمیم چه خبر است»، خواهان ممنوعیت سفر مسلمانان است که موجب ترس و نفرت از ایالات متحده در جهان اسلام شده است.گویی رازی وجود دارد.
نفرت شدید انتخابی
مجریان و مفسران سی ان ان در پوشش شتابزده اعتراضات تودهای فاشیستهای «راست افراطی» آمریکا که چهارشنبه شب گذشته با برنامهریزی قبلی در محوطه دانشگاه کالیفرنیا در برکلی سخنرانی داشتند، با دیدن پنجرههای شکسته و آتشبازیهایی که آنارشیستهای دستجات سیاه [Black Bloc] آغاز کرده بودند وحشتزده شدند. سی ان ان و بقیه رسانههای شرکتی هنوز باید کمترین اشارهها را به تنفر ناشی از قتل ۳۰ نفر در یمن، طبق برنامه اوباما ـ ترامپ بکنند، ازجمله بسیاری از زنان و کودکان و یک دختر بچه ۸ ساله. بهعلاوه،رسانهها از ابراز انزجار نسبت به تشدید خشونت اخیر پلیس علیه گروه استندینگ راک [Standing Rock] که حامیان قهرمان حفاظت از آب و مسائل اقلیمی هستند طفره میروند.
«ما بهقدر کافی انجام دادهایم»
خوب، بله، دکتر تیموتی کوک و سی ان ان، «ما بهعنوان یک کشور به قدر کافی انجام دادهایم» ـ البته، بهعنوان امپراطوری قاتل ـ نسبت به جهان اسلام. با وجود «ناجیانی» همچون عمو سام، چه کسی به رایش سوم نیاز داشت؟
«اول مشکلات خودمان را حل کنیم»؟ ممکن است بسیاری از آمریکاییهایی که ذهنشان توسط رسانهها دستکاری میشود تعجب کنند وقتی متوجه شوند انتقال پول مالیاتدهندگان از ماشین جنگی آمریکا (که در عینحال بزرگترین عامل گرمکننده و سوزانندۀ کربن سیاره است) به برآوردن نیازهای اصلی اجتماعی و مدنی در «میهنشان» ( اصطلاح قشنگ امپریالیستی) بهطور همزمان به شهروندان آمریکا و جهان کمک میکند مشکل بزرگ همه را حل کنند: نظامیگری و امپریالیسم آمریکایی را.
ارزش یادآوری دارد که این امپراطوری، توزیع کننده بزرگ ثروت و قدرت بهسمت بالاست، چیزی که باید بهخاطر سپرد این است که (آمریکا) جایی است که در آن ثروت بالاترین هزارنفر (یک درصد جمعیت ) به اندازۀ ثروت ۹۰ درصد پایین جامعه است. همانطور که نوام چامسکی در ۱۹۶۹ خاطر نشان کرد: قطعا هزینههایی وجود دارند که به نفع هیچ کس نیستند: ۵۰۰۰۰ جسد آمریکایی یا وخامت اوضاع اقتصادی ایالات متحده بهخاطر رقابتهای صنعتی. هزینههای امپراطوری برای جامعۀ امپریالیستی در مجموع ممکن است قابل توجه باشد. اما این هزینهها هزینههای اجتماعیاند، در حالی که منافع حاصل از سرمایهگذاری در خارج که موفقیتهای نظامی تضمینکنندۀ آنها هستند مجددا در بخشهای خاص جامعه متمرکز شدهاند.این هزینههای امپراطوری در مجموع در کل جامعه توزیع میشوند، در حالی که منافع آن به تعداد اندکی از افراد جامعه میرسد.
در عینحال، در اینجا چیزی است که سی ان ان هرگزبه دونالد ترامپ، دکتر کوک هوادار وی، و بسیاری از دموکراتها و جمهوریخواهان که یاد گرفتهاند که سرشان را در شنزار [جورج] اورولی جنایتهای ابرقدرت فرو کنند نخواهد گفت: سادهترین و مطمئنترین راه برای جلوگیری از جریان پناهندگان مسلمان این است که به جنگهای جنایتکارانه علیه کشورهای مسلمان خاتمه داده شود. بذل و بخشش گسترده مالیاتدهندگان، حیف و میلهای این جنگ بیجا و نژادپرستانه باید به کشورهایی داده شود که ایالات متحده و ناتو آنها را نابود کرده اند ـ و در داخل کشور صرف نیازهای اجتماعی، مدنی، و زیست محیطی شود.