سرگذشت پرماجرای اولین زن آوازخوان رادیوی کشوراز زبان خودش
نگارنده: زلمی رزمی
درمیان زنان آوازخوان رادیو در دوران تاریخ معاصر کشور بعد از خانم سامعه و خانم فرشته، خانم خديجه ضيايی با نام مستعار ( خانم پروین) یکی ازنخستین زنان آوازخوان است که درسال ۱۳۳۰ هجری درهنگام جوانی درحالیکه چادری بسر داشت برادیوکابل رفت و با پخش زنده آهنگ:
گل فروشم زمن گلی بخرید
یک دو سه دسته سنبلی بخرید
با شعری ازمحمد ابراهـیم خلیل و کمپوز اسـتاد غلام حسـین مرحوم در گلستان هنرموسیقی به شگفتن آغازید و تا آخرين دم حيات از تلاش در راه خدمت به هنرموسیقی دست برنداشت.
خانم پروین درماه نوامبر سال۱۹۲۴ میلادی زاده شد و پس از ۶۰ – ۶۵ سال آوازخوانی بروز۸ دسمبرسال۲۰۰۴ م دربستربیماری درگذشت، وی هنگام مرگ هشتادسال عمرداشت.
آهنگ های بیادماندنی او مثل:
دخترگل فروش
شب هایی ظلمانی
ابرسیه کشیده موی تو
زما لالیه راشه
سمنک درجوش
شیرین روباه
درفصل بهارمیله میکردیم – کورس
به چمن جشن افغان است
گل په قره باغ دی
راشه لیوانیه ماشام دی
وغیره وغیره یکی پی دیگری دوستداران هنرموسیقی را شیفته خودش ساخته و تا امروزاز وی به عنوان پرآوازه ترین خواننده زن رادیوی کشور یاد میشود،
زندگی پرماجرا و جریان آوازخوانی او را که ۲۷ سال قبل با یکی ازمجلات کشور گفتهاست از زبان خودش بشنوید:
سوال – چی انگیزه ای شمارا بسوی هنرموسیقی کشاند درحالیکه درآن روزگارآوازخوانی را مردم حقیرمیشمردند و شما هم به یک خانواده مشخص و سرشناسی پیوند داشتید؟
خانم پروین – ازآنجائیکه من ازداشتن حنجره مناسب برای آوازخوانی برخوردار بودم و پدرم که مردی روشنفکر و هنردوست بوده مرا با استفاده ازآن تشویق میکرد.
این آرزو ازچندسال درنهادم ریشه دوانیده بود و سوی دیگرمن درحال تنهایی بسرمیبردم و برای پیدا کردن مشغولیتی ناگزیربودم، بنا به خواست استادغلام حسین که از نزدیکان خانواده ما بود درسال ۱۳۳۰ هجری در رادیو به آوازخوانی پرداختم.
سوال – شما ازتنهایی شکوه داشتید پس پدرتان سـرداد محمد رحیم ضیایی کجا بود؟
خانم پروین – درزمان پادشاهی حبیب الله کلکانی شرایط ضیق و ناگوارپدرم را واداشت تا ازوطن برود، پس ازچندی در زمان نادرشاه به آغوش وطن برگشت اما با تأسف که او را دوباره ازوطن تبعیدکردند تا اینکه درغربت جان سپرد.
سوال – درآن زمان شوهرداشتید؟
خانم پروین درحالیکه اشک ازچشمانش سرازیرشد غمگینانه پاسخ داد:
با دریغ و درد بایدبگویم که شوهرم ازجمله جاسوسان و نمایندگان انگلیس بود و وظیفه یک مخبر بدوشش سپرده شده بود، لذا بنابر لزوم دید بادارانش به هند رفت و ازآنجا برایم نامه نوشت و تمنا کرد که نزدش رفته و بقیه زندگی را با او ادامه بدهم، من با خواندن آن نامه تکان خوردم و وطنم را ترجیح دادم و نخواستم که با دشمن وطنم یکجا زندگی کنم.
سوال – طی مدت نیم قرن آوازخوانی در رادیوی کشورچه ره آوردهایی دارید؟
خانم پروین – اگرچه من سال گذشته به تقاعد سوق شده ام مگر همکاری ام با رادیو تلویزیون ادامه دارد و تاکنون دومدال و چندین تقدیرنامه دارم که درخارج ازکشور مرا لایق آن دیدند اما وزارت اطلاعات کلتورچه حال و چه درگذشته مرا لایق تشویق و قدردانی ندیده اند.
سوال – استادان تان درین راه کیست ؟
خانم پروین – استادمشخصی ندارم اما بیشتر ممنون زحمات و رهنمایی های استادان گرانقدری چون شادروان غلام حسین پدراستاد سرآهنگ، برشنا و لطیفی هستم.
سوال – شما خود شاگردانی هم تربیه کرده اید؟
خانم پروین – شاگرد نی، ولی بیشترآوازخوانان گرامی خانم رخشانه، ژیلا، استادمهوش و پرستو را به هنرآوازخوانی تشویق کرده ام.
سوال – میتوانید یکی ازخاطرات زندگی هنری تانرا با ما درمیان بگذارید؟
میرمن پروین – روزی من و خانم آزاده آهنگ شیرین روباه بمیره را در رادیو ثبت نمودیم ، وقتی آهنگ از طریق رادیو افغانستان پخش شد چند روزبعد
در راه با چند تن ازشاگردان مکتب هم مسیرشدم مرا با انگشت نشان دادند و صدا زدند:
اونه خشوی روباه .
یاد این بانوی گرانقدر هنرموسیقی کشورما همیشه گرامی باد!