هدف تهاجم به ونزوئلا سلطه منطقهای است
تهاجم دایمی ـ سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک، مالی و بهویژه رسانهای ـ ایالات متحده علیه ونزوئلا با این دیدگاه انجام میشود که در نهایت به مداخله نظامی در کشور ما بیانجامد.
آنها از کاخ سفید، دست نشاندههای خود را برای خوشرقصی معین کردهاند. ما میبینیم که رهبر شبهنظامی غیرقابل توصیف، آلوارو اوریبه ولز (Álvaro Uribe Vélez) درخواست میکند که نیروهای خارجی به ونزوئلا اعزام شوند و به سران نظامی ونزوئلا التماس میکند تا علیه مادورو « قیام کنند»؛ هر دو باشگاه رئیسجمهورهای سابق از راست افراطی و مرتجعین بینالمللی در میامی بهدنبال تحمیل «منشور دموکراتیک بین کشورهای آمریکایی» (۱) [علیه ونزوئلا] هستند؛ لوئیس آمالگرو (Luis Amalgro)، دبیرکل سازمان کشورهای آمریکایی (OAS)، مانند یکی از اعضای ضدانقلابیها که در داخل کشور پرورش یافتهاند، رفتارمی کند؛ و در نهایت دموکراتها و جمهوریخواهان، تحریمها علیه دولت بولیواری را تا سال ۲۰۱۹ در مجلس سنای گرینگویی [بیگانه، امریکایی] تمدید میکنند ـ و البته فرمان اوباما بهعنوان یک شمشیر داموکلس بر سر میهن ما آویزان است.
تجاوز علیه دولت ونزوئلا با اقدامات موازی در آمریکای جنوبی مانند کودتا در برزیل و تحمیل یک دیکتاتوری نئولیبرال در آرژانتین همراه است. مورد آخر، ظاهری دموکراتیک دارد تا «تحلیلگران» را وادارد چنین فکر کنند که این منطقه پس از «شکست» کشورهای چپگرا و مترقی در حال گردش به راست است. آنچه بهدنبال انجام آن هستند عبارت است از تضعیف دولتهای ملی بهمنظور ایجاد دولتهای شکست خورده، که بهراحتی تحت کنترل و از لحاظ اقتصادی مورد بهرهکشی قرار گیرند.
ایالات متحده آمریکا بههر قیمت که شده میخواهد هژمونی خود را در این منطقه احیا کند. روش دریاسالار کورت تید (Kurt Tidd)، رئیس فرماندهی جنوب، قبل از هر چیز دیگر عبارت است از استفاده از قدرت چالاک (قدرت هوشمند) تا در ارتباط متقابل با نیروهای قاره با استفاده ازسیاستهای «غیراجباری» تغییر ایجاد کند.
این تشدید تعرض دارای سه مرحله است؛ یکی سیاسی، که نخستین مرحله است، دیگری اقتصادی، و سومین مرحله نظامی. ما در حال گذار از دو مرحله اول هستیم.
کودتا علیه ونزوئلا همراه است با فرسایش و ازهم گسستن اتحادیه کشورهای آمریکای جنوبی (Unasur)، بازار مشترک جنوب (Mercosur)، و جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (Celac).
و بازهم بیشتر: آنها با کودتا در برزیل، گروه کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی) و طرحهای ابتکاری آن، بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا، که بهعنوان جایگزینی برای صندوق بینالمللی پول (IMF) بهوجودآمد، تحت فشار شدید قرار دادند.
بازهای پنتاگون کاملاً مراقباند که تمساحهای صندوق بینالمللی پول برمیگردند تا حاکمیت اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین را دوباره به چنگ آورند.
(۱) این منشور در سال ۲۰۰۱ توسط مجمع عمومی سازمان کشورهای آمریکایی بهتصویب رسید. هدف منشور، تقویت و حمایت از نهادهای دموکراتیک در کشورهای امریکایی بود.