رسانه ها دستخوش قدرت های بزرگ یا وسیلۀ روشنگری
تهاجم ملت های متمرد بر ملت های مستمند و تهیدست را میتوان در مسیر تاریخ جامعه انسانی با اشکال وابزار متفاوت دریافت. یک ملت مهاجم و سلطه جو میتواند از آدرسهای صحی، تجارتی، اقتصادی، دوستی، نظامی، سیاسی و غیره درعمق و درون جوامع دگر رخنه نماید؛ اما خطرناکترین آنها تهاجم فرهنگی است که با مطرح کردن مسایل؛ چون مود، ، فیشن ، دگم اندیشی، افراطیت اخلاقی ، بوم ستیزی، تفوق طلبی جغرافیای، تلقین مسایل ناپسند وغیر انسانی و با باورهای دروغین اهداف شان را تحقق میدهند. یکی از ابزارهای تهاجم فرهنگی در ساختار سیاسی نظامها، رسانه ها است که با توجه به قوت تاثیر گذاری شان به عنوان قوای چهارم محسوب میشوند و مهمترین رسالت را در راستای ملت سازی به عهده دارند اما نقطۀ عطف وقابل تامل این است که آن عده رسانه های را که رسالت ملی شان را با درنظرداشت منافع اسلامی، انسانی و ملی کشورشان انجام داده اند بنده به دیده قدر نگریسته و کار کرد و فعالیتشان را در جهت همسویی،بیدارگری و اتحاد مردم افغانستان می ستایم ؛ ولی ناگفته نباید گذاشت که امروزه عده یی از رسانه های مان دستخوش قدرت های بزرگ و خوبترین وسیلۀ دست استخبارات منطقه و جهان شده و برای نفاق، پراگنده گی، تشتت…. درمیان ملت شریف و نجیب کشورمان دست به یک سری از فعالیت های نفاق افگن می زنند که نمونه های بارز این گونه رسانه ها را در کشور به وضوح می توان مشاهده کرد .
بدون تردید هستند رسانه های که از طرف قدرت های بزرگ استخباراتی به اجاره گرفته می شوند و اصحاب این رسانه ها می کو شند با طرح موضوعات که پیامد آن به جز ایجاد فاصله و شعله ور ساختن آتش شقاق، تجزیه و جدایی افغانستان دگر پیامدی را به همراه ندارد، ماموریت خود را خوبتر ادا کنند و بدون شک سوی استفاده از این ابزار اجتماعی می تواند ملت بزرگ و قهرمان افغانستان را به سمت شقاوت، عقب گرد، جدایی سوق داده و گرداننده گان آن جفا ی ملی را در حق ملت غیور کشور انجام خواهند داد .
فرصت کافی را اینجا مناسب نمی بینم که به تمام جوانب تهاجم فرهنګی و تـأثیرات آن را روی ابعاد مختلف زنده گی اجتماعی و باهمی به بحث بگیرم؛ بنابراین دردی که وجدان وقلبم را می آزارد می خواهم با طرح این سوال در امتداد چند سطر مطرح بسازم. قضاوت به دست شما است در سرزمینی که بامدادش با انتحار، انفجار آغاز شود و شامش با جویبار خون افراد بی گناه، معصوم…..رنگ غم و ماتم را به خود بگیرد، مرزوبومی که هر روز خانمهای با عزت را که سالها در دامانش پرورانده است بیوه میگردد، اطفال نازنین ومعصوم نامردانه به قتل میرسند، مادران رنجور جنازهای پسران بی گناه شان را در عالم اشک و ماتم مظلومانه تجلیل میکنند، فرزندان نازنین از مهر و محبت والدین مهربان محروم میگردند، استثمار، استعمار قاسط و قدرتهای خونخور گیتی بر خون انسانهای معصوم نرخ گذاشته و به فروش میرسانند، بعید از هرگونه جانبداری و تعصبات قومی، لسانی، مذهبی، نژادی و سمتی آیا مجال مشاجره و بحث روی مسایل بحث برانگیز، نفاق افگن و لطمه آفرین برمنافع انسانی و ازهمه مهمتر وحدت و یکپارچگی مردم افغانستان را می بینید یا خیر؟ ایا فکر نمی کنید که اینجا واژه های همچو عدالت، داده خواهی، حقوق بشر و … چتر های خوبی برای استفاده کردن انسان های معصوم و مظلوم بوده و بلوسیله احساسات پاک شان کیسه های اجاره داران قومی، مذهبی، سیاسی، سمتی، لسانی، حزبی و … آکنده می شوند.
با حرمت
پوهیالی خلیل الله توحیدیار صافی