۶ چیزی که رسانهها درباره اوکراین نمیگویند
![](https://mashal.org/media/logo_new.jpg)
نویسنده: تد اسنایدرمترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : کانتر پانچ CounterPunch ــ ۷ ژانویه ۲۰۲۲ *
![](https://10mehr.com/sites/default/files/styles/img_228_162/public/images/articles/Couterpunch.jpg?itok=g7ccTDn-)
در ۱۰ ژانویه، مقامات آمریکایی و روسیه برای بحث دربارۀ پیشنهاد پوتین در مورد تضمینهای امنیتی متقابل ملاقات خواهند کرد. رسانههای غربی و تحلیلگران سیاسی خواستههای پوتین مبنی بر عدم گسترش بیشتر ناتو به شرق ازجمله اوکراین و عدم ایجاد پایگاههای نظامی در کشورهای شوروی سابق و استفاده از آنها برای انجام فعالیتهای نظامیرا گستاخانه و غیرممکن دانستهاند.
در اینجا شش پیشینه مهم وجود دارد که رسانههای غربی آن را به شما نمیگویند.
وعده ناتو
خواستههای پوتین تنها زمانی گستاخانه است که از ناتو بخواهد به وعدههایش عمل کند. خواستههای او تنها در صورتی غیرممکن است که برای ناتو عملکرد به وعدههای خود غیرممکن باشد.
در ۹ فوریه ۱۹۹۰، جیمز بیکر، وزیر امور خارجه آمریکا به گورباچف اطمینان داد که اگر ناتو آلمان را بهدست آورد ــ امتیازی بزرگ ــ ناتو یک اینچ از شرق آلمان گسترش نخواهد یافت. روز بعد، هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه آلمان غربی، همین قول را به همتای شوروی خود، ادوارد شواردنادزه داد. پیش از این، در ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰، گنشر قبلاً در یک سخنرانی بزرگ علناً اعلام کرده بود که «توسعه قلمرو ناتو بهسمت شرق، بهعبارت دیگر، نزدیکتر به مرزهای اتحاد جماهیر شوروی» وجود نخواهد داشت.
اسنادی که اخیراً از طبقهبندی خارج شده است روشن میکند که همه قدرتهای غربی، ازجمله نهتنها ایالات متحده و آلمان، بلکه بریتانیا و فرانسه نیز بارها به روسیه قول مشابهی دادهاند.
هفت سال بعد، زمانی که ایالات متحده قبلاً این وعده را نقض کرده بود، کلینتون به روسیه وعده دوم را داد. با گسترش ناتو در شرق آلمان، حداقل نیروهای رزمی قابلتوجهی برای همیشه مستقر نخواهند شد. این وعدهای بود که ایالات متحده در قانون تأسیس ناتو و روسیه در مورد روابط متقابل امضاء کرد. این تکرار اولین وعدهِ فوریه ۱۹۹۰ بود که نهتنها عضویت در ناتو، بلکه نیروهای ناتو به شرق گسترش نخواهند یافت.
بنابراین، چیزی که رسانهها به شما نمیگویند، حال اسمش را جسارت بگذاریم یا پرسشی مضحک، این است که پوتین هیچ امتیاز جدیدی از غرب نمیخواهد. او فقط از غرب میخواهد که به تعهداتی که قبلاً پذیرفته است عمل کند.
کودتا
کاتالیزور بحران امروز کودتای سال ۲۰۱۴ اوکراین بود. آن کودتا توسط ایالات متحده راهاندازی و حمایت شد. ویکتور یانوکوویچ رئیسجمهور اوکراین با انتخاب اتحاد اقتصادی با اتحادیه اروپا یا روسیه روبرو بود. نظرسنجیها در آن زمان بهوضوح نشان میداد که اوکراینیها تقریباً بهطور مساوی تقسیم شده بودند که کدام اتحاد اقتصادی را انتخاب کنند. انتخاب یانوکوویچ از هر یک از این بستهها کشور را تقسیم میکرد. پوتین به یانوکوویچ راهی برای خروج پیشنهاد داد: هم روسیه و هم اتحادیه اروپا میتوانند به اوکراین کمک کنند و یانوکوویچ مجبور نیست تن به انتخاب بدهد. ایالات متحده و اتحادیه اروپا پیشنهاد صلحآمیز پوتین را رد کردند. به گفته استفان کوهن پروفسور ممتاز مطالعات روسیه در پرینستون، «این اتحادیه اروپا با حمایت واشنگتن بود که در ماه نوامبر به رئیسجمهور منتخب کشوری دموکراتیکِ عمیقاً دو قطبی شده، اوکراین، گفت: شما باید بین اروپا و روسیه یکی را انتخاب کنید».
اکنون صحنه برای درگیری در اوکراین آماده شده بود. و ایالات متحده به آن درگیری دامن زد. ایالات متحده به رهبری سناتور جان مک کین و معاون وزیر امور خارجه در امور اروپا و اوراسیا، ویکتوریا نولاند، علناً بر اعتراضات صحه گذاشت و از معترضان برای کودتا حمایت کرد. سپس کاخ سفید به معترضین خشن در خیابانها پوشش داد و به آنان مشروعیت بخشید. از طریق بنیاد ملی برای دموکراسی، ایالات متحده پروژههایی را نیز تأمین مالی کرد که به کودتا کمک نمود.
شیطانیتر این که ، ایالات متحده عمیقاً در طراحی کودتا دست داشت. ویکتوریا نولاند در حال توطئهای گرفتار شد که آمریکاییها چه کسی را میخواهند برنده تغییر رژیم باشد. در تماسی شنیده میشود که او به سفیر آمریکا در کیف، جفری پیات، میگوید که آرسنی یاتسنیوک گزینه آمریکا برای جانشینی یانوکوویچ است (و او این کار را کرد). مهمتر از همه، پیات به غرب اشاره میکند که این کار نیاز به «ماما» دارد، اعتراف استعاری به نقش آمریکا در رهبری کودتا. حتی بهنظر میرسد در یک نقطه، نولاند میگوید که معاون رئیسجمهور، جو بایدن، خودش مایل است کار «ماما» را انجام دهد.
سپس نولاند نیروهای امنیتی را تحت فشار قرار داد تا از حفاظت از ساختمانهای دولتی دست بردارند و به معترضان کودتا اجازه ورود دهند. پس از آن مخالفان از غیبت نمایندگان پارلمان از جنوب و شرق بهدلیل برگزاری کنگره از پیش برنامهریزیشده سیاستمداران منطقه سوءاستفاده کردند، و با اطمینان از اینکه تعدادی برای تصاحب پارلمان و انجام کودتا بهعنوان دمکراسی در اختیار دارند، بسیاری دیگر را مرعوب ساختند تا فرار کنند.
بنابراین به جای اینکه یک رئیسجمهور دستنشانده روسیه به مردم خود خیانت کند و اتحاد اقتصادی با اتحادیه اروپا را بهنفع اتحاد اقتصادی با روسیه کنار بگذارد، چیزی که رسانهها به شما نمیگویند این است که سازماندهنده بحران کنونی، کودتای مهندسیشده و با حمایت آمریکا علیه یک رئیسجمهور برگزیده در انتخاباتی دموکراتیک بود.
رابطه و پیوستگی
رسانهها همچنین در مورد ارتباط مهم بین وعده ناتو برای عدم گسترش به شرق و کودتا در اوکراین به شما چیزی نخواهند گفت. اتحاد اقتصادی با اتحادیه اروپا، بسته خوشخیم ارائه شده به جامعه غربی نبود. این فقط یک پیشنهاد اقتصادی نبود. به گفته پروفسور بازنشسته مطالعات روسیه در پرینستون، استفان کوهن، پیشنهاد اتحادیه اروپا همچنین شامل مقررات «سیاست “امنیتی” بود … که ظاهراً اوکراین را تابع ناتو خواهد کرد». این مقررات اوکراین را وادار کرد تا «به سیاستهای “نظامی و امنیتی”» اروپا پایبند باشد. بنابراین، این پیشنهاد را نمیتوان یک توافق اقتصادی خوشخیم نامید: این برای روسیه یک تهدید امنیتی، گُرگی اقتصادی در لباس میش بود.
استاد سیاست روسیه و اروپا در دانشگاه کِنت، ریچارد ساکوا میگوید: «گسترش اتحادیه اروپا راه را برای عضویت در ناتو هموار میکند» و اشاره میکند که از سال ۱۹۸۹، هر عضو جدید اتحادیه اروپا به عضویت ناتو درآمده است. مسأله این نیست که بسته اتحادیه اروپا تنها اوکراین را تابع ناتو میکند؛ از زمانی که در سال ۲۰۰۹ معاهده لیسبون اتحادیه اروپا اجرایی شد، همه اعضای جدید اتحادیه اروپا موظف هستند سیاستهای دفاعی و امنیتی خود را با ناتو هماهنگ کنند.
ماده ۴ توافقنامه اتحادیه اروپا با اوکراین به دور از اینکه صرفاً یک توافق اقتصادی باشد، میگوید که این توافقنامه «همگرایی تدریجی در موضوعات خارجی و امنیتی را با هدف دخالت عمیقتر اوکراین در منطقه امنیتی اروپا ترویج میدهد». ماده ۷ از همگرایی امنیت و دفاع صحبت میکند و ماده ۱۰ میگوید: «طرفین باید پتانسیل همکاریهای نظامی و فناوری را بررسی کنند.»
بنابراین، اتحاد اقتصادی اتحادیه اروپا یک بسته تهاجمی بود که در آن گسترش ناتو را تا مرز روسیه پنهان میکرد. رسانهها این را هم به شما نمیگویند.
آنچه کریمه میخواهد
چیزی که الحاق کریمه به روسیه را برای آمریکا بسیار تهدیدکننده کرد، خود الحاق آن نبود. کریمه بهخودی خود چندان برای ایالات متحده مهم نیست. آنچه بسیار تهدیدکننده بود این میباشد که الحاق کریمه به روسیه از نظر رابطه روسیه با ایالات متحده و تغییر نقش آن در نظم جهانی چه معنایی داشت.
الکساندر لوکین، رئیس بخش روابط بینالملل در دانشکده عالی اقتصاد دانشگاه تحقیقات ملی در مسکو و یکی از مقامات سیاسی و روابط بینالملل روسیه، توضیح میدهد که دلیل بسیار مهم الحاق کریمه این بود که قبل از آن و پس از پایان جنگ سرد، روسیه همواره شریک زیردست غرب به حساب میآمد. تا آن زمان روسیه، در تمامی اختلافات فیمابین روسیه و آمریکا، این روسیه بود که سازش میکرد و اختلافات بهسرعت حل میشد. لوکین میگوید: «بحران اوکراین و واکنش روسیه به آن، اساساً این اجماع را تغییر داده است. “روسیه از اجرای قوانین بازی غرب خودداری کرد”». کریمه پایان جهان تکقطبی هژمونی آمریکا بود. روسیه خط و نشان کشید و خود را بهعنوان یک قطب جدید در نظم جهانی چندقطبی مطرح کرد. به همین دلیل است که آمریکا از واکنش روسیه به وقایع سال ۲۰۱۴ و کودتای آمریکا در اوکراین بسیار تهدید شده است. این نبردی است برای هژمونی ایالات متحده که بر سر آن خواهد جنگید.
کودتا در اوکراین منجر به الحاق کریمه به روسیه شد. اما این یک عمل تهاجمی نبود. این یک واکنش تدافعی به تجاوز غرب به عمق حوزه نفوذ و تا مرزهای آن بود. این یک واکنش تدافعی به ظلمی بود که بر مردم روسیزبان در مرزهای آن میرفت. گسترش ناتو به پشت درهای روسیه رسیده و در میزد. در سال ۲۰۱۴، همانطور که لوکین میگوید، به منطقه «اوکراین برادر» رسید که روسیه نسبت به آن احساسات خاصی دارد و اکثر ساکنان آن خود را روس میدانند. این خط قرمز روسیه بود و کریمه را ضمیمه کرد. اما نه بهعنوان یک عمل تجاوزگرانه، بلکه الحاق کریمه «پاسخی بود به آرزوهای اکثریت ساکنان آن».
ساکوا میگوید: «روشن است که اکثریت جمعیت کریمه طرفدار اتحاد با روسیه هستند». وقتی این موضوع به همهپرسی گذارده شد، اکثریت به اتحاد با روسیه رأی دادند. صحت دقیق نتیجه همهپرسی موضوع بحث بوده است، اما ساکوا میگوید که «حتی در بهترین شرایط هم اکثریت مردم کریمه به اتحاد با روسیه رأی مثبت میدادند».
بنابراین، آنچه رسانهها به جز از تجاوز روسیه در تصرف کریمه، چیز دیگری به شما نمیگویند، این است که روسیه در پاسخ به تجاوزات غرب، به درخواست اکثریت مردم کریمه جواب مثبت داد.
آنچه دنباس و روسیه میخواهند
در حالی که ایالات متحده و رسانههای غربی در مورد تهدید حمله بیدلیل روسیه به اوکراین اغراق میکنند ــ تهاجم، نوام چامسکی اخیراً گفته است که «اکثر تحلیلگران جدی شک دارند» ــ چیزی که به شما نمیگویند این است که روسیه بهشدت تمایلی برای حمله به اوکراین ندارد. دلیل از این واضحتر که آنها در هفت سال گذشته این کار را نکردهاند. آناتول لیون، محقق ارشد در موسسه کوئینسی برای دولتسازی مسئول، اشاره میکند که روسیه دونتسک و لوهانسک (دو استان اوکراینی که دونباس را تشکیل میدهند) ضمیمه نکرده و استقلال آنها را بهرسمیت نشناخته است. او میگوید که «الحاق گزینه مطلوب روسیه برای آینده منطقه [دونباس] نیست» و یادآوری مهمی را اضافه میکند که «مسکو میتوانست در طول هفت سال گذشته هر زمانی که بخواهد دونباس را (همانطور که در کریمه انجام داد) ضمیمه کند، اما این کار را انجام نداده و از آن خودداری کرده است».
زمانی که منطقه دونباس در شرق اوکراین تلاش کرد مسیر کریمه را بهسمت روسیه دنبال کند، پوتین سعی کرد در حالی که کریمه را میپذیرفت، از همهپرسی آنها جلوگیری کند. ساکوا در خط مقدم اوکراین گزارش میدهد که «پوتین نشانه کمی از تمایل به تصرف منطقه به سبک کریمه نشان داد و بارها درخواستها برای پذیرش این سرزمین بهعنوان بخشی از روسیه را رد کرد». زمانی که دونباس انتخابات را برگزار کرد، اگرچه پوتین به نتایج «احترام» داشت، اما از پذیرش آنها یا تعهد به آنها خودداری کرد.
علاوه بر اینکه اقدامات روسیه تدافعی است و توسعهطلبانه نیست، دلایل متعددی وجود دارد که پوتین برای حمله به اوکراین مردد است. یکی از آنها وعده ایالات متحده است که «با قاطعیت پاسخ خواهد داد». مشکل دیگر در پیروزی، کنترل و حفظ منطقه دونباس است. اما دیگری این است که از لحاظ استراتژیک برای روسیه سودمندتر است که دونباس را ضمیمه نکند. آناتول لیون در یک مکاتبه شخصی به من گفت که «برای روسیه بسیار منطقی است که دونباس بهعنوان بخشی از اوکراین باقی بماند و از آن بهعنوان یک اهرم اول برای جلوگیری از گسترش ناتو و ثانیاً (اگر بتوان آن را به بخشی خودمختار از اوکراین تبدیل کرد) برای تأثیرگذاری بر سیاست اوکراین از درون استفاده کند». تا زمانی که دونباس بخشی از اوکراین است، میتواند به عضویت در ناتو رأی منفی دهد. اگر روسیه آن را ضمیمه کند، آن رأی را از دست خواهد داد.
بنابراین، برخلاف پیام رسانهای، روسیه حتی نمیخواهد دونباس را ضمیمه کند. و امّا مردم دنباس چه میخواهند؟
ایالات متحده معتقد است که قول دادن به عدم پیوستن اوکراین به ناتو بیفایده است، زیرا این به مردم اوکراین بستگی دارد که این تصمیم را بگیرند. این طعنهآمیز است زیرا مشخص نیست که مردم اوکراین میخواهند به ناتو بپیوندند و یا نه، و مطمئناً مشخص نیست که مردم دونباس خواهان آن باشند که به ناتو بپیوندند.
بر خلاف تصویری که در رسانهها از مردمی میدهند که از روسیه ناامید و خواهان فرار به آغوش ناتو میباشند، ولدیمیر ایشچنکو، دستیار پژوهشی در مؤسسه مطالعات اروپای شرقی، دانشگاه آزاد برلین، گزارش می دهد که «اوکراینیها در همدلی و اتحاد برای حمایت از عضویت در ناتو، خیلی فاصله دارند». ایشچنکو میگوید که اکثریت اوکراینیها موافق عضویت در ناتو نیستند. او گزارش میدهد که حمایت حدود ۴۰ درصد است، اما حتی این درصد اقلیت نیز بهطرز گمراهکنندهای متورم شده است. این رقم به ۴۰ درصد افزایش یافته است، برای این که دیگر اوکراینیهای مناطق حامی روسیه کریمه و دونباس در نظرسنجیها لحاظ نشدهاند. او میافزاید که حتی در جایی که حمایت از اتحاد با روسیه کاهش یافته است، این کشور نه به کمپ ناتو بلکه به کمپ بیطرف مهاجرت کرده است. بنابراین تصویر واقعی تصویری است که رسانهها به شما نمیگویند: روسیه دونباس را نمیخواهد و دونباس و احتمالاً حتی اوکراین، ناتو را نمیخواهند.
دورویی
وقتی صحبت از اوکراین و کریمه به میان میآید، روسها نیز نیش ریاکاری را احساس میکنند. آنها هم به کوزوو و کوبا اشاره میکنند.
در سال ۲۰۰۸، ایالات متحده از جدایی کوزوو علیرغم مخالفتهای روسیه حمایت کرد، اما آنها جدایی کریمه را نقض فاحش قوانین بینالمللی توسط روسیه میدانند. لوکین میگوید: «در نتیجه، روسیه موضع غرب در قبال کریمه … را بهعنوان چیزی بیش از یک مورد ریاکاری شدید میبیند».
ساکوا در خط مقدم اوکراین اشاره میکند که کوزوو بهطور یکجانبه و بدون برگزاری همهپرسی استقلال خود را از صربستان اعلام کرد. با این حال، «بسیاری از کشورهای غربی، به رهبری ایالات متحده، استقلال کوزوو را علیرغم قطعنامههای مکرر سازمان ملل مبنی بر حمایت از تمامیت ارضی یوگسلاوی بهرسمیت شناخته بودند». ساکوا همچنین اشاره میکند که ایالات متحده «نظر مشورتی بدنام دیوان بینالمللی دادگستری را تأیید کرد … اعلام استقلال کوزوو قوانین عمومی بینالمللی را نقض نمیکند». چرا آنچه برای کوزوو عادلانه است برای اوکراین عادلانه نیست؟
و نیروهای ناتو و سلاحهایی که مستقیماً تا مرزهای روسیه پیش میروند چطور؟ اگر روسیه نیروها و تسلیحات را در مرزهای آمریکا قرار دهد، ایالات متحده چه پاسخی خواهد داشت؟ دکترین مونرو به وضوح به ما میگوید که چگونه ایالات متحده تجاوز روسیه به حوزه آمریکا را تفسیر میکند. و بحران موشکی کوبا بهوضوح به ما میگوید که ایالات متحده چگونه به سربازان و تسلیحات روسیه در مرزهای آمریکا واکنش نشان خواهد داد.
الحاق کریمه یک اقدام تهاجمی یا مداخله توسعهطلبانه روسیه نبود. این دفاع از خط قرمز در برابر توسعهطلبی ایالات متحده بود که یک تعهد اساسی ایالات متحده و ناتو را بهوسیله مداخله برای یک کودتای مورد حمایت آمریکا، زیر پا نهاد. روسیه تمایلی به الحاق دونباس نداشته و ندارد و در الحاق کریمه نیز به خواست اکثریت پاسخ داده است. ایالات متحده از فعالیت روسیه تهدید میشود زیرا روسیه خط و نشان کشیده است و دیگر در نظم جهانی به رهبری ایالات متحده نقشی مطیع و همکاری ندارد. مرز شرقی اوکراین و روسیه خطی است که نبرد هژمونی ایالات متحده بر سر آن جریان دارد. اما رسانههای غربی این را به شما نمیگویند.
* https://www.counterpunch.org/۲۰۲۲/۰۱/۰۷/six-things-the-media-wont-tell-you-about-ukraine/
تد اسنایدر دارای مدرک کارشناسی ارشد در فلسفه است و در مورد تحلیل الگوهای سیاست خارجی و تاریخ ایالات متحده مینویسد. آثار او در AntiWar.com و Mondoweiss و دیگر نشریات منتشر شده است.