پیوندشناسی سیاه به مثابه یک روش کاهش جمعیت
دمیتری سدوف (DMITRY SEDOV)
ا. م. شیری
نازیهای اوکراین نمیتوانستند راه راهزنان آلبانیاییهای کوزوو را دنبال نکنند
بیمارستانهایهای پیوند اعضاء در ایتالیا، سوئیس و آلمان بدون تردید اعضای بدن انسان را از کوزوو خریداری میکنند و سپس از آنها برای اهداف پزشکی خود استفاده میکنند. دلایل مختلفی برای این اطمینان از این مدعا وجود دارد.
اول- ابتدا پزشکان باندهای «ارتش آزادیبخش کوزوو» اعضای بدن افراد «وحشی» را که آماده نبودند به سبک غربی زندگی کنند، خارج میکردند. اینها صربها و کولیهای کوزوو بودند که نمیخواستند لذت بیماری ایدز، تبخال مقاربتی و سایر دستاوردهای توسعۀ اروپا را تجربه کنند. اعضایی از بدن آنها را به دست میآوردند که از اعتبار کالاهایی درجه یک برخوردار بودند.
دوم- تسمه نقالۀ قصابی افراد زنده زیر نظر هاشم تاچی، رهبر کوزواییها کار میکرد. او بمنظور تضمین و رعایت شرایط قراردادها، ناقضان قوانین بهداشتی و اپیدمیولوژیک را به شدت مجازات میکرد.
بیجا نبود که اتحادیۀ اروپا تصمیم گرفت کوزوو را در صفوف خود بپذیرد. زیرا، آنها میدانند که چگونه فرآیندهای اقتصادی، حداقل در حوزۀ دامپروری را سازماندهی کنند…
البته، گاهی در اروپا دیوانگانی با این سوال پیدا میشوند که چه بلایی سر آن بدبختانی که اعضای بدنشان را درآودهاند، آمده است؟ اگر هیولانمایی مداوم صربها از آغاز جنگهای بالکان در سال ۱۹۹۱ نبود، دادن پاسخ به آنها در چارچوب آزادی رسانهای اروپایی دشوار میشد.
هیولانمایی صربها به این واقعیت منجر شد که از نظر یک شهروند غربی، افرادی که در سربرنیتسا و کوزوو مرتکب نسلکشی شدند، شایسته همدردی و شفقت نیستند. و آزادی رسانهای باعث میشود تا در پاسخ به سؤالات نامناسب، این موضوع با هیاهو همراهی شود. و در میان این هیاهو میتوان موضوع اصلی را دور زد – کوزوویها ملتهای بیگانه و همۀ آنهایی را که نمیخواستند در کوزوو ببینند، نابود میکردند. آیا این یک راه اصیل و سودآور برای خالی کردن سرزمین از سکنۀ بیگانه نیست؟
حیرتانگیز میبود اگر نازیهای اوکراینی که برای کسب یک گریوین [واحد پول اوکراین م.] اضافی حتی کوچکترین فرصتی را از دست نمیدهند، از نظر روحی از تجربۀ برادران کوزوویی خود بهرهمند نشوند. آنها نسبت به کوزوو «مواد» بیشتری برای پیوند سیاه در اختیار دارند و مانند شبهنظامیان «ارتش آزادیبخش کوزوو» که صربها یا کولیها را تعقیب میکنند، به تعقیب غیرنظامیان در روستاها و دهات احتیاج ندارند.
ضدحملهای که توسط نیروهای مسلح اوکراین به خطوط دفاعی روسیه راهاندازی شد، چنان محصولات غنی برای قاچاقچیان اعضای بدن انسان به ارمغان آورد، که حتی در تصور خودشان هم نمیگنجید. هر روز صدها سرباز مجروح که گویی برای تمسخر عقل سلیم زیر خنجر نیروهای مسلح فدراسیون روسیه فرستاده میشوند، به بیمارستانهای اوکراین منتقل میشوند. وضعیت وخیم یا ناامیدکنندۀ برخی از مجروحان، بهانه به دست پزشکان میدهد تا از تلاش برای نجات جان آنها خودداری نموده، اعضای گرانقیمت بدنشان را خارج کنند.
در چنین شرایطی، میل به سود به انگیزۀ اصلی چنین مراقبت پزشکی تبدیل شده است. به نظر میرسد کلاهبرداری وسیع و گسترده که در اوکراین رواج یافته، نمیبایست بر مهمترین و انسانیترین حرفه – نجات جان انسانها تأثیر بگذارد. اما از قرار معلوم فضای تنفر ایجاد شده توسط نازیها در این جمهوری، به حوزۀ پزشکی اوکراین نیز سرایت کرده است.
میل شدید به پر کردن جیب و نگاه بیتفاوت به سرنوشت مجروحان در میان بسیاری از پزشکان اوکراین رواج یافته است. درست است، که آنها پیوندکنندگان سیاه هاشم تاچی خود را ندارند که صادرات قطعات یدکی را با نظم و امنیت به بیمارستانهای علاقهمند در اروپا سازماندهی کند. یک همچو سازمانگری لازم است. زیرا، اینجا کوزوو نیست، بلکه برعکس، اوکراین است. خون آلوده به یکسری عفونتها، یا کبد از بین رفته توسط داروها، در اینجا یک امر غیرعادی نیست.
البته، اکثر اعضای بدن به بیمارستانهای اروپا نمیروند. برای اینکه در آنجا پذیرفته نمیشوند. اما بازار همان بازار است. اگر عرضه وجود داشته باشد، طبعاً متقاضی هم وجود خواهد داشت. افراد کمی پیش از این میدانستند که کبد انسان میتواند برای مقاصد آرایشی مورد استفاده واقع شود. این موضوع را مکاتبات تخصصی و همچنین، واقعیت وجود آدمخوارها نیز تأئید میکند. با این حال، جنبوجوش در این بازار هیولایی مشهود است.
اگر این روند توسط مبلغان آمریکا و ناتو هدایت میشود، قانونمندی عجیبی در روند دموکراتیزه کردن مناطق توسعهنیافته به چشم میخورد. دموکراسیسازان ابتدا قوانین و اخلاق بومیان را تخریب میکنند و سپس جمعیت آنها را با تطبیق روش خودخواری کاهش میدهند.
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۱۶ مرداد-اسد ۱۴۰۲