نقش مبارزات ملی و تاریخی مردم کشورما درتاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان
به افتخاربنیان گذاری حزب دموکراتیک خلق افغانستان
پنجاه ودوسال قبل در 11جدی خورشیدی 1343،به خاطر “دردهای بیکران مردم افغانستان” جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان ، درشهرکابل تشکیل کردید ،این امر رویدادی بسی عظیم وتاریخی بود، درحیات سیاسی واجتماعی زحمتکشان افغانستان.
کشور ما به مانند سایر کشورهای مترقی وملی درسطح منطقه وجهان دارای تاریخ باشکوه ومشحون از مبارزات دلیرانه و وطن پرستانه ، میباشد . نیروهای روشن ضمیر ،ملی و وطن پرست کشورما، بادرک از ارزشهای های مفهوم دموکراتیک ، بخاطر ازادی وگسترش عدالت اجتماعی و تحقق مولفه های قانون بشری براساس جوی سیاسی که پیش و بعداز جنگ اول جهانی ودوم درجهان بوجود امده بود، با تشکل سازمانها وحلقات قانون خواهی به مبارزه سیاسی واجتماعی در جامعه قد علم کردند. مشهورترین حلقات وگروهای سیاسی نخستین بارزیر نام نهضت ” مشروطه خواهان ” به مبارزه علیه نظام خود کامه حاکمیت فیودالی ،از زمان سلطنت امیر شیرعلی خان اغازشد، الی ختم حاکمیت حبیب الله خان رشد وگسترش پیدا کرد. بعد ازکشته شدن حبیب ا لله خان توسط اعضای این نهضت نظام جدید یی مترقی وملی تحت رهبری امان الله خان غازی تشکیل شد. امان الله خان بعد از اعلام استقلال افغانستان از انگلیسها ،تشکیل جکومت داد و اصلاحات مترقی را روی دست گرفت.
در گام نخست این حلقات روشنفکری درپایتخت افغانستان،از زمان امیرشیرعلی خان وعبدالرحمان خان انکشاف کرد. این گروهای اصلاح طلب درمحور سه گروه وسازمانها بنام: لیبرالهای دربار که درارزوی اصلاحات دردرون نظام بودند.گروه یی دومی: حزبی را بنام “جمعیت سری ملی” که عمدآتحصیل کرده های دموکرات را تشکیل میدادند ،درمکاتب کابل اهداف ومرام خودرا ازطریق ترور وکودتا میخواستند عملی سازند.
دسته سومی: روشن کران وتحصیل کردگان انفرادی بودند، که خارج ازدربار بشکل انفرادی براساس رفاقتهای شخصی مبارزه مینمودند.اهداف انها درقدم اول دولت مشروطه واصلاحات اجتماعی اقتصادی در جامعه بود. این نهضت روشنگری الی حکومت امانیه بنام مشروطه خواهان درتاریخ یاد کردیده اند. بعد ازسقوط دولت امانیه این سازمانها وحلقات درزمان پادشاهی حبیب الله کلکانی وپادشاهی نادرخان غدار که فضای ترور اختناق سیاسی حاکم شده بود، به اثر استبداد وظلم بی رحمانه ضد بشری نادر خانی ،همه متلاشی پراگنده ویا بنام مشروطه خواهان کشته وزندانی شدند . بعد ازکشته شدن نادرخان وپادشاهی ظاهرشاه ورویکار امد ن، صدارت شاه محمود خان با اعلام دموکراسی وقوانین دموکراتیک و شروع ازادی وانتخابات بلدیه وشورای ملی ،احزاب وحلقات جدید با تشکیلات و مرام های مترقی ،در موجودیت فضای نوین سیاسی جهان، بعدازجنگ دوم جهانی ودوقطبی شدن جهان درمحور نظامهای کاپیتالیزم وسوسیالیزم ، بوجود امدند. ازانجمله حزب ویش زلمیان،حزب دولتی دموکرات ملی،حزب وطن وحزب خلق تشکیل کردید، که توسط روشنفکران ملی ودموکرات باشتراک نماینده گان اقشار جامعه با برنامه های ملی ودموکرات مترقی ومتاثر از ایده های سوسیالیستی ولیبرالیستی که درجهان حاکم بود، بنیان گذاری شده وهرکدام برای اهداف خویش درمیان مردم فعالیت می نمودند.
بعد از ختم صدارت شامحمود و محمد داوود خان ،داکتر یوسف خان برای اولین بار خارج ازخانواده سلطنتی به صدراعظمی انتصاب گردید. که پاد شاهی مطلقه به مشروطه اعلام وپارلمان دوباره فعال وضمنا ازادی های فرهنگی که بنام ازادی” نیم بند وتاجدار” مشهوراست بوجود امد.قانون احزاب تدوین وبرای توشیخ به محمد ظاهرشاه سپرده شد، اما تا اخردورهء سلطنت امضاء نگردید.بانهم حلقات وگروها وشخصیتهای سیاسی با استفاده ازوضع بوجود امده استفاده کرده واحزاب مورد علاقه خوشیرا تشکیل وبه شکل نیمه علنی ومخفی به مبارزه اغاز نمودند . از انجمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان به ادامه مبارزه ازادیخواهانه وعدالت پسندانه نیاکان ونسلهای گذشته، بتاریخ 11جدی سال 1343 خورشیدی متابق اول جنوری سال 1965 ترسایی با پرپایی نخستین کنگره خود به اشتراک نیروهای ملی ودموکراتیک ، تحت کمیته تدارک تشکیل کردید. دراین کنگره شادروان نورمحمد ترکی منشی عمومی وشادروان ببرک کارمل منشی اول کمیته مرکزی حزب دموکرات خلق افغانستان با رآی سری ا نتخاب شدند . برای اعتلای ریشه های بنیادی امور جامعه ونابودی کامل مناسبات عقب مانده یی فیودالی ،ظلم واستبداد سلطنتی و ملک الطوایفی وایجاد جامعه نوین مترقی ، گام به میدان مبارزه سیاسی ،اجتماعی واقتصادی گذاشت .درزمانی کوتاهی توانست که هزارن تن ازنماینده گان پیشتاز ونخبه گان تحصیل کرده وروشن ضمیررا به دورخود بسیح نمائید، وبا رویکردهای مختلفی مبارزه درجامعه به مثابه نیروی مدافع زحمتکشان اعم از کارگران، دهقانان وسایر اقشار اجتماعی تبارز کرد ،از طریق میتنگها ومحافل سیاسی ومبارزه پارلمانی ازشهرت عظیمی درمیان توده های برخوردار گردیده ، صدای برحق مردم را با رویکردهاوگفتمان مختلفی سیاسی به گوش حاکمان وقت میرساند.برای بهبود زندگی مردم ، رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ازانجمله شادروان نورمحمد تره کی وببرک کارمل با مسوولین بلند پایه دولت وحکومتهای وقت ، برای اصلاح جامعه به نفع مردم از نزدیک ملاقات ویشنهادات ها ونظریات خودرا ارایه میداشتند، طوریکه رفیق وکیل یکی از با تجربه ترین کادرهای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان درکتاب زیرعنوان “از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان “درصفحات 106 و107 و55در مورد تماس وملاقاتهای رهبری حزب بارهبران حکومت وقت ،براساس نیت نیک مردم دوستی وخدمت به وطن به مثابه شخصیتهای ملی و دموکراتیک برای بوجود اوردن اصلاحات ، غرض تحقق ارزشهای بشری و پلان های مترقی به نفع کارگران وزحمتکشان مشوره های لازم ارایه می کردند.بر علاوه ازطریق پارلمان در انتخابات دوره دوازده وسیزده شورا درداخل پارلمان توسط نمایندگان منتخب حزب مانند جاویدان نام ببرک کارمل ،اناهیتا راتب زاد ونوراحمدرنور به سمع شان رسانیده میشد. حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعد ازتاسیس ،مرامنامه واهداف دور نزدیک خودرا ،توسط جریده خلق و پرچم برای درک و روشنی اذهان مردم به نشر می سپرد، که مورد پشتبانی واستقبال نیروهای ملی ودموکراتیک قرارمی گرفت. شاد روان ببرک کارمل درمقالات منتشره در پرچم ،اهداف، وظایف وسیاستهای حزب را توضیح میدادو چنانچه شادروان کارمل درسر مقاله شماره نخست ” پرچم” تحت عنوان” نگاه به وظایف ملی ما دراین مرحله تاریخی” در رابطه هدف غائی حزب که به معنی جامعه سوسیالیستی درمرامنامه منتشره ح.د.خ.اکه درجریده خلق ازان ذکر بعمل امده بود چنین نگاشته است:« افغانستان درمرحله مبارزه وجنبش دموکراتیک وملی قرار دارد،نه درمرحله”هدف غائی”که بعضی ها ناشیانه وعوامفریبانه انرا بحث مسله روز وجز وظایف وهدف نزدیک سیاسی طرح میکند» .
رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بالخصوص شادروان ببرک کارمل معتقد بودند، که مبارزه مسالمت امیز وروشنگرانه ملی ومترقی برای تغیرات بنیادی وترقیخواهانه وعدالت پسندانه،با فعالیت سیاسی میان مردم ،با ارتقای سطح شعور مردم ، به تدریج میتواند درافغانستان با پشتبانی وسیع مردم عملی شود؛ هرگونه عمال ماجراجویانه یی نظامی را برای رسیدن به هدف رد میکرد. طوریکه رفیق وکیل درکتاب “از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان ” به استناد از قول حسن شرق در مورد ملاقات محمد داوود وببرک کارمل قبل از کودتای 26 سرطان 1352 درصفحه 137 جلداول چنین نگاشته است:” ببرک کارمل: چون شما(محمدداوود) مطابق قانون اساسی حق فعالیت سیاسی ندارید، اگر بخواهید میتوانید از سه طریق استفاده نمائید.
1ـ یک روزنامه یا جریده بنام شخص دیگر امتیاز بگیرید ونظریات خودرا به نشر برسانید تا زمینه فعالیتهای سیاسی شما میسرومساعد گردد.
2ـ اگر امکان داشته باشد، با اعلیحضرت راه مفاهمه را باز نمائید وبهترین راه خدمت گزاری به شما این خواهد بود که شما در صورت امکان نائب سلطنه شوید.
3ـ کودتا با روش مبارزه ایدیالوژیکی ما متضاد بوده وانرا یک عمل خائنانه وضد منافع ملی میشماریم وهرکسی به این راه اقدام کند ما طرف مقابل انها قرار خواهم داشت.”
مقالات واسناد تاریخی گواهی میدهد که حزب دموکراتیک خلق افغانستان به صفت حزب ترقی خواه وملی از بطن جامعه روشنفکری بر اساس الگوهای تاریخی وملی بوجود امده ،و تغیرات دموکراتیک ملی رابه نفع مردم در اولیتهای وظایف اهداف انقلابی خود قرار داده بود. اما وضع سیاسی ملی ، جهانی ومنطقوی ،که براساس کشمکش های جنگ سرد میان دوقطب امپریالیزم وسوسیالیزم در راس امریکا واتحادشوروی وجود داشت ،ح.د.خ.ا مجبور شد،تا بایکی ازاین قدرتها پیوند همکاری ودوستی را بعداز کسب قدرت انتخاب نماید. حزب دموکراتیک خلق افغانستان بنابر تجارب تاریخی، بعداز کسب قدرت در هفت ثور 1357 خورشیدی ، برشالوده یی مناسبات دوستی وهمکار و حسن همجواری که درفرایند تاریخی بعد ازکسب استقلال افغانستان از زمان حکومت امانیه الی سقوط دولت جمهوری داوود خان با کشور اتحادشوروی سوسیالیستی وجود داشت،انرا تمدید وبا رویکرد نوین سیاسی، بخاطر پشتبانی وتحقق اهداف انقلابی خویش ادامه داد.به این رو ،قراردادهای جدید میان هردوکشور برای همکاریهای وکمکهای بزرگی اقتصادی ،اجتماعی ونظامی بعدازقیام نظامی هفت ثور توشیح، ودرعمل بادرنظر داشت شرایط حساس وپیچیده یی کشور به مردم افغانستان صورت گرفت.
زمانیکه جمهوری دموکراتیک جوان افغانستان ، تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوجود امد ، آعمال تخریبکارانه توسط احزاب بنیادگرایی اسلامی وعقب گرا که قبل از قیام هفت ثور درزمان محمد داوودعلیه نظام جمهوریت وی به پاکستان لانه کرده بودند؛ در گوشه وکنار افغانستان قیامهای مسلحانه را با کمک دولت پاکستان و جهان غرب درراس امپریالیزم امریکا سازماندهی و شروع نموه بودند، با ازبین رفتن دولت محمد داوود دست ازاین عمل شنیع وحنایتکارانه دست نه کشیدند ،بلکه تحت رهبری دستگاهی جاسوسی ای. اس. ای کمپهای نظامی راغرض تربیه انها درخاک پاکستان گسترش داده و برای تخریبکاری وخشونت وازبین بردن نهادهای مردمی واجتماعی دولت، به افغانستان زیر نام جهاد گسیل داشتند، وکوشیدن تا نفاق و دشمنی را درمیان افغانها تشدید بدهند، تا دولت جوان دموکراتیک افغانستان رادرنطفه خفه واهداف باداران منطقوق وجهانی خودرا عملی سازند. جنگ های تخریبی احزاب هفت گانه وهشت گانه یی پاکستان وایران مجهز با سلاح های مدرن غربی از یک سو و اختلافات درونی جناحی حزب وتندروی و افراط گرایی باند امین درجهت تحقق برنامهای دولتی از دیگر سو، زمینه ساز تشدید قیام های مسلحانهء دژخمیان گروهای احزاب اسلامی درگوشه وکنار کشور وپیشروی انها در نقاط مختلفی کشور گردید ،هرروز فضای سیاسی در دردرون حزب ودولت میان رهبران متشنج ترمیکردید . این امر باعث تضعیف روحیه رزمی دفاع از حاکمیت دولت وسقوط شهرها بدست اِعمال نیروهای پاکستانی وایرانی میشد. حفیطالله امین برای غضب قدرت از هیج نوع آعمالی خائنانه فردمنشانه درخارج وبیرون دولت وح.د.خ.ا دریغ نمی ورزید؛ برای رسیدن به این هدف ، تمام مخالفین خودراکنار زده ،ازجمله شادروان نورمحمد تره کی منشی عمومی کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق را، ناجوانمردانه توسط افرادخود به شهادت رسانید ، که این عمل باعث تشدید تشنج وبر خوردهای مسلحانه ، میان طرفداران تره کی وامین درداخل حزب گردید ؛افغانستان دریک باتلاق کشمکشهای سیاسی داخل حزبی و گروهای مسلح تنظیمهای جهادی خارجی تبدیل ، وحاکمیت دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به سقوط مواجه شده بود . بر اساس این همه حرکاتهای ماجراجویانه حفیط الله امین درسطح منطقه وجهان باعث شد، تا اتحادشوروی برای نجات حزب ودولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان وحفظ امنیت سرحدات جنوبی خود ،نظر به تقاضای دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان که درزمان زمامداری حفیظ لله امین وتره کی چندین بار تقاضا شده بود، کمک نظامی خودرا برای دفاع از جمهوری دموکراتیک افغانستا ن علیه تجاوزات کشورهای منطقه که با پشتبانی ایالات متحده امریکا ،ایران وعربستان سعودی صورت میکرفت ،به افغانستان اعزام نماید، که بعدازان فصلی جدیدی سیاسی درکشور گشوده شد. عبدالوکیل در کتاب ” از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان ” علت اعزام عساکر شوروی را چنین بازتاب داده است:” 1ـ قتل نورمحمد تره کی، 2ـ ترس از ارتباط امین با سی. آی.ای ونزدیکی با پاکستان، 3ـ قیامهاواعتراضات مردم علیه استبداد رژیم در ولایت، 4ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی ازمداخله امریکا 5،ـ نگرانی وتشویش اتحادشوروی از سرحدات جنوبی ان کشور،6 ـ عدم تصویب معاهدهء سالت 2وحضور نیروهای نظامی امریکا درخلیج فارس، 7ـ بهبودی روابط امریکا وجمهوری توده یی چین، 8ـ نصب راکتهای میان برد اتومی دراروپایی غربی، 9ـ فرضیهءتوسعه طلبی نظام سوسیالیستی جهانی ودستیابی به ابهای گرم .” همچنان به ادامه می افزاید: “چنانچهء درتمام فیصله ها وتصامیم رهبری اتحادشوروی دراین دوران دلواپسی ودودلی، درمورد فرستادن قوای شان به افغانستان بطور روشن وواضح مشاهده می گردد. انها تمام خطرات وعواقب فرستادن قوای نظامی خودرا به افغانستان می دانستند . چنانچه به تقاضای های مکرر تره کی وامین برای فرستادن به اشکال گوناگون بطور کلی جواب رد می دادند. ولی بالاخره به خواست انها جواب مثبت داد ودراغاز واحد های کوچک وبعدأنیروهای تقویتی بیشتر نظامی را درمناطق حساس چون میدان هوایی بگرام وتپهء تاج بیگ فرستادند.”
بعد از تحول شش جدی 1358 نظر به فیصله رهبری جمعی کمیته مرکزی ح.د.خ.ا شادروان ببرک کارمل به حیث منشی ورئیس شورا انقلابی جمهوری دموکراتیک افغانستان که بعد ازقیام نطامی هفت ثور منشی اول کمیته مرکزی ح .دخ.ا ومعاون شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان نیز دراین پست وظیفه داشت، انتخاب کردید. رهبری جدید درحزب ودولت در تلاش بودند، تا تمام انحرافات که درزمان امین بوجود امده بود انرا اصلاح وانقلاب را به سوی مسیر درستش سوق واداره نمایند. شوربختانه که دشمنان داخلی وخارجی انقلاب ثوربه سطح منطقه وجهان یکبار دیگردست را باهم یکی کرده جنگ اعلام ناشده را علیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان گسترش و سازماندهی نمودند. باقراردادن سلاجهای مدهش پیشرفته به اختیار نیروهای عقب گرایی تاریک اندیش وسنت گرا،جنگ را علیه نیروهای مترقی ودموکرات به یک جنگ طولانی ایدیالولوژیکی تبدیل نمودند. تمام امکانات و نیروی خویشرا دراین عرصه بسیج ساختند، تا پای شوروی درافغانستان هر چه چُقرترفروبرود ، تا انتقام شکست جنگ ویتنام را از اتحادشوروی بگیرند. وکیل از نقل از ولیم کیسی رئیس سابق سی .آی.ای درمصاحبه بارادیوی بی بی سی در 30 دسمبر 2004 درصفحه 398 کتاب “از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دمکراتیک افغانستان” نگاشته است:” به بسیاری ارامی ، اکثر دولت های شرق میانه وعربی ، زندان های خودرا از افراد مضر خالی وانهارا به امید های فراوان به جهاد فرستادندتا درانجا شهید شوند. تعدادجنگجویان خارجی وعربی درافغانستان به 60هزارتن میرسند”
چنانچه نظر به اظهارات برژنسکی مشاور امنیت ملی امریکا ، درکتاب “حقایق پشت پرده افغانستان” بقلم سلیک اس هاریسون در رابطه به تصمیم گیری تشدید جنگ در افغانستان چنین تحریر یافته است:” دراواخر 1978 واوایل 1979 میلادی برژنسکی ودابس هرکدام روی اهدافی که مخالف دیگری بود، کارمی کردند. برژینسکی به طور مداوم سعی میکرد رئیس جمهور را ترغیب کند که صلاحیتهای کمیته بررسی سیاست خارجی سیا به سرپرستی وزیر خارجه را به کمیته هماهنگی ویژه شورای امنیت ملی ـ که خود او به عنوان مشاور امنیت ملی تصدی ان را به عهده داشت ـ انتقال دهد وبدین ترتیب اختیارات ونس(وزیر خارجه امریکا درزمان کارتر) را کاهش دهد دراین صورت برژنسکی می توانست یک سری اقامات تهاجمی علیه شوروی انجام دهد تا پای ان درقضیه افغانستان کشانیده شود، بدون اینکه وزارت خارجه چیزی زیادی ازان بدانند.” بناعن از شواهد فوق معلوم است که ایالت متحده امریکا پیش از امدن قوتهای اتحادشوروی درافغانستان پلانهای شوم تخریبکارانه ومدهش ضد بشری رادرمقابل زحمتکشان افغانستان طرح ریزی میکرد.
با کمکهای مادی ومعنوی اتحادشوروی و تدابیر وتحقق پلانهای مترقی به نفع کارگران وزحمتکشان کشور کارهای بسی عظیم وبی شایبه درطول 9 سال ازموجودیت نظامیان شوروی درافغانستان انجام کردید . با نهادینه ساختن حکومت قانون وحقوق مساوی زن مرد براساس ارزشهای شهروندی وتطبق پلانهای اقتصادی و اجتماعی به نفع زحمتکشان اخص کارگران، دهقانان وکارمندان دولت وسایر اقشار متوسط ومرفه ساحه نفوذ دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان هرروز بیشتر تحکیم می یافت ، مردم به حقانیت ارمانهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان پی می برد اند.درتما م عرصه اقتصادی واجتماعی ونظامی غرض ، تامین امنیت کشور سهم فعال میگرفتند. گروهای عقب گرایی اسلامی اهسته اهسته اعتماد ونفوذخویشرا درمیان مردم از دست میدادند . اما بارفتن عساکر شورویها به کشور شان مطابق به قرارداد مورخ 14 اپریل 1988میان وزرای خارجه افغانستان وپاکستان در ژنیو و اعلام مشی مصالحه ملی یک جانبه از جانب شادروان نجیب الله عساکرشوروی به ان شتاب که امده بودند به همان شتاب، رفتند. بعد ازان دولت جمهوری افغانستان سه سال دفاع مستقلانه ازخود نمود. اما متاسفانه که باز هم تاریخ به اثر اختلافهای درون حزبی وخودخواهی ها وفردمنشیهای رهبری فرگشت کرده وبا تغیر جهان دوقطبی به یک قطبی با ازبین رفتن اتحادشوروی ومعامله های سیاسی بالای سرنوشت زحمکشان کشور به سطح ملی وبین المللی زیر نام مصالحه ملی، قدرت به سیاه ترین گروهی عقب گرایی تاریخ انتقال یافت وشرایط برای مداخله مستقیم نظامی بادران منطقوی وبین المللی شان درکشورمهیا وهست و نه بود تمام افتخارات مادی ومعنوی تاریخی کشور به حراج انها گذاشته شد. نه تنها صلح تامین نه شدبلکه جنگ وخون ریزی تا امروز ادامه پیدا کرد. زمینه اشغال افغانستان توسط 48 کشور جهان درراس ناتو وامریکا مساعد که تاامروز این غایله ادامه دارد.
شوربختانه حوادث تلخ تاریخی که ناشی از خودخواهی ،قدرت طلبی ، بی اعتمادی ،عدم صادقانه ء وحدت اندیشوی ،سازمانی وتشکیلاتی و اتکاء به نیروهای بیگانه بالای حزب دموکراتیک خلق افغانستان به نوع از داخل وخارج تحمل شده بود،نه توانست اهداف خویشرا کاملأتحقق ببخشد. باهمه تلفات مادی ومعنوی و جانفشانی ومبارزه صادقانه وخدمت گزاری به مردم که درطول تاریخ بی نظیروبی مانند هست ، هویت ملی ان کم رنگ وپایه های توده یی ان در کشور تضعیف و زمینه ساز ان شد تانیروهای سیاه یی تاریک اندیش سنت گرا به قدرت برسند.
چانچه وکیل درکتاب خود درمورد مصاحبه شادروان ببرک کارمل با مصطفی دانش روزنامه نگار اشپیگل المانی بعداز قدرت رسیدن تنظیمهای جهادی درشهر حیرتان، چنین نگاشته است:« عبرتی که من از مجموع تحولات اغازشده از هفتم ثور تا سقوط رژیم گرفته ام،این است که هیچ قدرتی نمی تواند ونمی خواهد ملت ومردم دیگری را برای رسیدن به استقلال وازادی وترقی کمک کند، مکر ان که تحت چنین عناوین اهداف خویش را به پیش ببرد .»
با این همه تجارب و قربانیهای مادی ومعنوی در طول چهار دهه درافغانستان، هنوز هم رهبران حاکم امروز نه توانستند که از تجارب تلخ گذشته پند بگیرند. وطن را ازتاثیرات ،حمایه ودستبرد کشور های بیگانه که درجهت تحقق اهداف استراتیژیکی خود میباشند نجا ت دهند . یک کشور مستقل وازاد وسربلند اباد نمایند. دسیسه وتوطیه ها بازهم درابستن هست ،وحدت قومی وملی کشورما اماج حملات دشمنان خارجی برای تحقق اهداف خویش قرار گرفته، هرروز پدیده های منفی خشونتهای قومی سازماندهی شده ومیخواهند از این طریق اختلافات قومی زبانی ومحلی را همان قسمیکه درپایان سقوط جکومت شادروان نجیب الله تشدید یافته بود، سناریوی ان شعوری توسط عاملین دولت درحال اجرا میباشد . مانند ادعای خجالت اوری ایشجی سابق معاون ولایت جوزجان دررابطه به استفاده جنسی از وی توسط جنرال دوستم وافرادش،برضد جنرال دوستم معاون اول رئیس جمهور، به دستور فعالان حکومت اشرف غنی و کشورهای غربی سازماندهی شده است. تا جنرال دوستم که باعث ممانعت جابجا شدن طالب وداعش درشمال میباشد و سرسختانه ازوطن وحاکمیت ان دفاع مینماید ، ازمقامش دور وانرا خلع قدرت نمایند. تا پلانهای شوم انها مورد تحقق قرار گیرد..
نابود باد دشمان وحدت ملی افغانستان
درود به روان پاک شهدای حزب دموکراتیک خلق افغانستان که به خاطر
ازادی ،ترقی وعدالت اجتماعی درکشورجانثاری نمودند .
علی رستمی المان 30.12.2016