نامۀ سرگشاده به رابرت اف. کندی پسر
نویسنده:
میکو پِلِد
مترجم:
م. نوری
برگرفته از :
وب سایت آنتی کریگ، ۱۱ اوت ۲۰۲۳
نویسنده: میکو پلد ـ Miko Peled
مترجم: م. نوری
برگرفته از وب سایت آنتی کریگ، ۱۱ اوت ۲۰۲۳
آقای کندی عزیز،
پس از مصاحبۀ شما با «شمولی بوتیک» من احساس کردم باید نامهای برای شما بنویسم.
اجازه دهید ابتدا خود را معرفی کنم. نام من میکو پلد است و در سال ۱۹۶۱ در خانوادۀ میهنپرست اسراییلی در اورشلیم به دنیا آمدهام. پدر من ژنرال ارتش اسراییل بود. پدربزرگ من بیانیۀ استقلال اسراییل را امضا کرده و یکی از عموهای بزرگ من (یا دایی بزرگ ـ توضیح مترجم) رئیس جمهور کشور اسراییل بود. من ریشهای عمیق در میهنپرستی صهیونیستی دارم. بنیانین نتانیاهو را شخصاً میشناسم هرچند احترامی برای او قائل نیستم. من در نیرویهای دفاعی اسراییل خدمت کردم، چیزی که امروز از آن پشیمانم.
من تجربیاتم را درکتاب «پسر ژنرال، سفر یک اسراییلی در فلسطین» به رشتۀ تحریر در آوردهام.
شما برای اینکه اثبات کنید یهودیستیز نیستید تصمیم گرفتید با «شمولی بوتیک» مصاحبه کنید که مُبلّغِ صهیونیستی شناختهشده و نژادپرست ضدفلسطینی متعصبی است. در این مصاحبه شما تلاش کردید یورش اسراییل به شهر فلسطینی «جِنین» را توجیه کنید و از این شهر بهعنوان «کارخانۀ بمب» نام بردید. در کمال تأسف آنطور که معلوم است چیزی در مورد «جِنین» نمیدانید.
در خلال مدتی که شما با «شمولی بوتیک» مصاحبه میکردید در تحلیلهایتان گفتید که «صد در صد ساکنین جِنین حامی تروریسم هستند» و اینکه «تروریستها خود را پشت مردم غیرنظامی پنهان میکنند.» در خصوص این موضوع من مجبور به طرح سؤال زیر هستم.
مقّر اصلی ارتش اسراییل در قلب تلآویو قرار دارد. پدر من «متی پلد»، ژنرال سابق ارتش اسراییل، زمانی که هنوز در ارتش بود دفتری در آنجا داشت. مقّر مزبور در گرانقیمتترین و پرطرفدارترین محلۀ تلآویو قرار دارد، نزدیک موزهها، منازل مسکونی و رستورانها. بسیاری از مردمی که در تل آویو زندگی میکنند حامی ارتش اسراییل هستند و در مقّر فرماندهی ارتش، یا بهقول شما در «کارخانۀ بمب» کار میکنند. بهنظر شما فلسطینیها مجازند تلآویو را بمباران کنند و کسانی را بهقتل رسانند که از فرماندهی ارتش اسراییل حمایت یا آنجا کار میکنند؟
اما برگردیم به «جنین». شما در تحلیلتان واقعۀ «جنین» و مجموعۀ تجربیات فلسطینیها را به لحظهای از تاریخ تقلیل دادید، به لحظهای که فلسطینیها مورد حمله قرار گرفتند و مجبور شدند برای بقای خود مبارزه کنند. باید از شما سؤال کنم وقتی سرزمین شما به تاراج رفته، فرزندان شما بهقتل میرسند و مردم شما زندانی و شکنجه میشوند، حق ندارید کارخانۀ بمب داشته باشید؟
و اما در مورد شکنجه. شما گفتید که اسراییل حتی در مورد افرادی که بهمثابه «بمب ساعتی» هستند شکنجه اِعمال نمیکند. ایکاش حقایق را خوب بررسی میکردید. کسی که چنین چیزی را به شما گفته شما را به بیراهه برده و شما این دروغ را در مصاحبۀ خود بهعنوان حقیقت ثبت کردید.
برای اینکه بتوانم این نامه را برای شما بنویسم و شهر «جنین» و غرور و صداقت آن را توصیف کنم به سه منبع مراجعه کردم.
بگذارید در مورد «جنین» صحبت کنیم
نامهای به مورخ فلسطینی، پروفسور «نورالدین مصالحه»، نوشتم که در لندن کار و تدریس میکند و مؤلف کتاب «فلسطین، چهارهزار سال تاریخ» است. از او در مورد «جنین» پرسیدم، و او در کمال محبت منابع بیشماری را برای من ارسال کرد.
از دوستم «محمد سباعنه»، که کاریکاتوریست فلسطینی و خود از شهر «جنین» است، سؤال کردم که بهنظر او چه نکات مهمی باید در این نامه گنجانده شود. او اطلاعاتی در اختیار من گذاشت و اجازه داد از کاریکاتورهای او در این مطلب استفاده کنم.
و در نهایت من مصاحبهای از «محمد بکری»، هنرپیشه و کارگردان فلسطینی، دیدم که فیلم «جنین، جنین» را ساخته، فیلمی که شما حتماً باید آن را تماشا کنید.
صحبتهای «محمد بکری» بهویژه تأثیرگذار بود و به همین دلیل نیز میخواهم مطلبم را با فیلمی که او تهیه کرده آغاز کنم. سال ۲۰۰۲، پس از یورش اسراییل به اردوگاه پناهندگان جنین، اسراییل به گزارشگران و صلیب سرخ اجازۀ ورود به اردوگاه را نداد. بهرغم این، «محمد بکری» مصمم شد وارد اردوگاه شود و آنچه را که در خلال حملۀ اسراییل اتفاق افتاده بود مستند کند. او با بهخطر انداختن جان خود و گروه فیلمبرداری، قهرمانانه موفق شد مخفیانه و بهدور از چشم خودروهای زرهی اسراییل که مشغول گشت زنی بودند وارد اردوگاه شود. او و گروه فیلمبرداری چهار شب و پنج روز در اردوگاه بودند و توانستند فجایع ارتش اسراییل را بهتصویر بکشند.
ماحصل این کار فیلم مستند دلخراشی بود که استقبال بینالمللی گستردهای از آن صورت گرفت. در اسراییل این فیلم ممنوع شد و «بکری» بهمدت ۲۰ سال تحت پیگرد قضایی و تعقیب بود. در صحبتی که «محمد بکری» با من داشت صحنههایی را تعریف کرد که در فیلم مستند گنجانده نشده بود. او گفت: «زنی را دیدم که ۱۰ پسرش را در جریان یورش اسراییل از دست داده بود. او ۱۰ پسر داشت که همگی آنها در حملۀ اسراییل بهقتل رسیده بودند». و در توصیف شرایط این زن، که عقلش را از دست داده بود، اضافه کرد: «میخندید، دیوانه شده بود. آن موقع تصمیم گرفتم مصاحبه با این زن را از فیلم حذف کنم، ولی حال افسوس میخورم که چرا اینکار را کردم.»
اشارات تاریخی
«جنین» شهری است که در شمال کرانۀ باختری رود اردن قرار دارد و در سمت شمال هممرز با دشت «برج ابن عامر» است. به برکت آب فراوان و زمین حاصلخیز، این شهر انبار آذوقۀ منطقه بود و اکنون هم میتوانست باشد اگر اسراییل آب و خاک این شهر را به یغما نبرده بود.
آقای کندی، شما باید بدانید که تاریخ «جنین» به ۱۴ قرن پیش از میلاد برمیگردد. در الواح «عمارنه» به این شهر اشاره شده، الواحی که در شهر باستانی «تل اَل عمارنه» در مصر یافت شدهاند.
شما باید به این نکته هم توجه کنید که «یاقوت الحماوی»، جغرافیدان و نویسندۀ عرب که بین سالهای ۱۱۷۹ ـ ۱۲۲۹ بعد از میلاد میزیست، دربارۀ «جنین» نوشته است. او سفرهای طولانی به مصر، فلسطین، سوریه، عراق و ایران داشت. کتاب او «معجم البلدان» (دانشنامۀ شهرها) دانشنامهای جامع از جغرافی، آثار باستانی، تاریخچۀ شهرها، مردمشناسی و حتی مختصات مناطقی است که او به آنها سفر کرده است.
در این اثر جامع، «یاقوت الحماوی» شهر «جنین» را توصیف کرده است. او از این شهر بهعنوان شهری «کوچک و زیبا» نام برده که بین دو شهر بزرگ «نابلس» و «نیسان» قرار گرفته است. نیسان یکی از شهرهای مهم فلسطین بود، تا در سال ۱۹۴۸ که اشغال و ساکنین آن در جریان پاکسازی قومی از شهر رانده شدند.
در قرن سیزدهم، در دوران سلطنت مملوکها، شهر «جنین» قرارگاه بود و یکی از توفقگاههای اصلی فلسطین بهشمار میرفت که برای انتقال مراسلات بین «بارِد» و دو شهر سلطنت مملوک ها، قاهره و دمشق استفاده میشد.
کتاب «صبح الاعشی» (بامداد شب کور)، که شاهکاری در دانشنامهنویسی محسوب میشود، توسط تاریخنگار و روحانی مصری «احمد اَل قلقشندی» (۱۴۱۸ ـ ۱۳۴۵) نگاشته شده است. در این دانشنامه، که احتمالاً در سال ۱۴۱۲ نوشته شده، «اَل قلقشندی» به شهر جنین اشاره میکند. او «جنین» را شهری «کهن و آباد که در انتهای فوقانی «مرج ابن عامر» قرار دارد توصیف میکند. آقای کندی، همانطور که میبینید هیچ کجا صحبتی از «کارخانۀ بمب» نیست.
امروز
صهیونیستها در «مرج ابن عامر» پاکسازی قومی کردند و کشاورزان یهودی را در آنجا اسکان دادند. آنها مسیر آب را تغییر دادند، اراضی و آب شهر را غارت و کشاورزی پربار آن را نابود کردند. اسکان صهیونیستی در «مرج ابن عامر» از اولین طرحهای اسکان یهودیان در فلسطین بود. نام این دشت را تغییر دادند و اکنون تحت عنوان «جلگۀ جیزراییل» شناخته میشود.
در سال ۱۹۴۸، در خلال پاکسازی قومی در فلسطین، «جنین» هزاران پناهجوی فلسطینی را که از روستاهای اطراف شهر حیفا رانده شده بودند پذیرا شد. امروز، ساکنین قریب به یک چهارم شهر را پناهجویان سال ۱۹۴۸ تشکیل میدهند.
سفر به جنین
چند سال پیش من برای شرکت در فستیوال فیلم تئاتر آزادی از اورشلیم به جنین رفتم. دو فیلمی که من طالب دیدن آنها بودم فیلم «جنین، جنین» از محمد بکری و «کودکان آرنا» به کارگردانی «جولیانو مر خمیس» بود. هر دو فیلم شکوفایی و تخریب بیرحمانهای را بهنمایش میگذاشت که بخشی از تاریخ معاصر «جنین» است. بعد از نمایش هر فیلم میزگردی برگزار میشد.
پس از نمایش فیلم «محمد بکری» در مورد جنین، او سخنرانی کرد.
«زکریا الزبیدی» تنها بازماندۀ گروهی از کودکان است که تحت نام «کودکان آرنا» شناخته میشوند. او بعد از نمایش فیلم «کودکان آرنا» صحبت کرد. «الزبیدی» یکی از ۶ زندانی قهرمان فلسطینی است که در سپتامبر ۲۰۲۱ از زندان «مگیدو» فرار کردند.
آقای کندی، شما نهتنها به شهر «جنین» و به خلق فلسطین، بلکه به کسانی هم که شما را باور داشتند اهانت کردید. تردید دارم کسی بر این باور باشد که شما بهعنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب خواهید شد. اگر میخواهید روایت رسمی را زیر سؤال برید با من به فلسطین بیایید.
من بهعنوان یک اسراییلی از این امتیاز برخوردار هستم که میتوانم به هر جایی که بخواهم سفر کنم. من دارای حقوق و امکاناتی هستم که غالب فلسطینیها از آن بیبهرهاند. اجازه دهید شما را با جوانانِ بدویِ جسورِ فلسطینی در صحرای «النَقَب» (تغییر نام یافته به نِگِب) آشنا کنم، با شهروندان فلسطینی در اسراییل، در شهرهای الَلَد، یافا و ناتسارات، که در تلاشند تحت آپارتایدِ بیرحمانه ادامۀ بقا دهند و با زنان و مردان شجاعی در هِبرون، غزه، و اورشلیم، که بدون سلاح و با نیروی اراده مقاومت میکنند تا آزاد باشند.
منبع: وبسایت «آنتی کریگ»
* این مقاله ابتدا در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۲۳ در MintPress News منتشر شده است.