مکثی روی برنامه بزم غزل

نوشته از فتانه مقتدر
۱/۱۱/۲۰۱۵ شهر تلبرخ کشور شاهی هالند
يارب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان كه بازبيند ديدار آشنا را
سعدی
آری بازهم انشا و یاران انشایی
اینبار انشايیان قدمی فراتر گذاشتند و انشا را در میان جمع بزرگی از علاقمندان بردند و با همدلان و همکلامان انشايي دور هم جمع شدند و یک شب پر از خاطره و رویايي را با صفای نیت و عطوفت برگزار کردند ٬ اینبار انشايیان روزنه ای نیمه باز انشا را با دستان خالی در سرزمین غربت با فراخ دلی و قاطعیت تا آخر گشودند و شب زیبایی را برنامه ریزی کردند و سفر و سیر شعر و موسیقی را با هنرمندی عزیز جناب احمدشاه حسن ٬ هنرمندی که معنویت را برتر از مادیات میشمرد ٬ هنرمندی که عاشق است عاشق عشق و انسانیت ٬ برگزار کردند
آری سخن را از شعر آغاز کردند و موسیقی را چون روح در تن شعر دمیدند ٬ یعنی این دو پدیده ای پیوند ناگسستنی را بربال سوریله ای بزم ترنم بربستند و آغاز سخن کردند ٬
بانوی سخن داکتر حمیرا نکهت دستگیر زاده از شعرگفت و از موسیقی ٬ چه زیبا گفت ٬ ژرف گفت و پر محتوا با درایت و عذوبت همیشگی ٬ که همه با علاقمندی و توجه ای خاص به گفتار شان گوش فرامیدادند
حسین پرواز از شخصیت های برازنده ای ادبی ٬ که سالها آموزگار زبان و ادبیات فارسی بوده اند با گفتار مدبرانه و اندیشمندانه ای شان سخن را ادامه داده و با صحبت همه جانبه مورد تاييد همه قرار گرفتند .
فضا بوی همدلی داشت یاران محبت شانرا باهم بی ریا تقسیم میکردند گويی فرشته های صداقت ترانه های عشق میسرودند و با بوسه های گرم شفقت ٬ زیبایی ها را ترسیم میکردند
ناگهان فضا آمیخته با بوی شعر شد ٬ صداهای زیبا با دکلمه های عالی گوش ها را نوازش میبخشید در این بخش از یکسو شاعران حاضر در تالار ما را به دنیای از عاطفه و احساس فرا میخواندند از سوی دیگر صدای شاعران نامیرای چون سعدی ٬ مولوی ٬ حافظ و بیدل در فضا طنین انداز بود. شکوه حضور این بزرگان ادب فارسی را وامدار دکلمه ای سلیس بانو فوزیه میترا هستیم ٬ شعر خوانی این نشست انشا را بانوی ارجمند و بسیار عزیز بانو عزیزه عنایت که همیشه در برپايي برنامه های انشا بیش از همه کوشیده است با خوانش غزلی آغاز کرد که این سفر را شاعران با غزل های که ترکیبی از صدا ها ٬ سبک ها و طرز های متفاوت ٬ نسل های متفاوت غزل سرا بود٬ پی گرفتند. که هر کدام زیبايی خودش را داشت ٬ سیر و سفر شعر لحظه به لحظه به آخرین دقایقش نزدیک و نزدیکتر میشد ٬ بوی خوش غذای لذیذ به استشمام میرسید و همه را به سمت خود میکشانید بعد از لحظات چند بزم سرود برپا شد هنرمند جوان و خوش صدا سلیمان سریر موسیقی را آغازگر شد و مورد نوازش دوستان قرار گرفت ٬ بعداً همه میزبان آهنگهای هنرمندی شدیم که آواز دلنشین و مهربان شان با گوش های همه ای مان آشنا بود و آن نام ٬ آواز و صدای آشنا با بهترین ترانه ها و غزلهای ناب و خوانش پر احساس ٬ شب مان را با گذشته ٬ سرود حال و رفته گره ای محکمی میزد ٬ بلی جناب احمدشاه حسن غزل و سرود را به دلنوزی گوش و ذهن همه ای مان بردند، خاطره ها را در ذهن مان زنده ساختند و صدای مهربانی و شعر را با ظرافت های هنری شان هنرمندانه به عزیزان شان هدیه کردند. که بینهایت حظ بردیم و ساز وسرود را از حنجرهء آن دوست مهربان با نهایت اشتیاق و علاقمندی شنیدیم و لذت بردیم ٬ جا دارد که در این قسمت از دو همکار انشا یکی هنرمند موفق اجمل جان عبدی که همیشه انشا را در بخش موسیقی یاری رسانیده اند و دیگر جناب نذیر جان حسینی فلمبردار موفق و عکاس بسیار چیره دست مان که خاطره های آنشب را برای مان جاودانه ساختند یاد آور شویم . این برنامه اگر از یکسو حاصل تلاش صمیمانه ای کمیته ای تدارک انشا بود از سوی دیگر موفقیتش را مدیون همکاری دوستداران برنامه های انشاست .
( در اخیر میخواهم نکته ای مهمی را یاد آور شوم اینکه کمبودی دو عضو تدارک انشا از آغاز تا اختتام دربرنامه بزم غزل احساس میشد دو عضوفعال انشا انجینیر عزیز مان بانو پروین جان سرابی و محترم موسی جان فرکیش که بنابر معاذیری تنوانستند در آن شب زیبا تشریف بیاورند که برای هردوی شان صحت و سلامتی آرزو میکنم . )
با حرمت فتانه مقتدر